ایران ؛ وطن من « یوم الله 22 بهمن »


مقدّمه

روز 22 بهمن 57 نیز روز نجات ملت ایران از چنگال طاغوتیان زمان، روز آشکار شدن نعمت بزرگ الهی; یعنی، استقلال و آزادی بود.

این مسلم است که هر ملتی تا از وابستگی ها نجات پیدا نکند و از چنگال اسارت و استثمار آزاد نشود، نمی تواند نبوغ و استعداد خود را آشکار سازد و در راه «الله » که راه مبارزه با هر گونه شرک و ظلم و بیدادگری است، گام نهد.

یادآوری 22 بهمن

یادآوری یوم الله 22 بهمن; یعنی، یادآوری رشادت ها و فداکاری ها و شهادت طلبی های ملتی منسجم و خداجوی و پیرو ولایت و رهبری که با ایثار خون خود ثابت کرد که «خون بر شمشیر و حق بر باطل پیروز است.» یادآوری 22 بهمن; یعنی، یادآوری تجلی حکومت الله در روی زمین، روزی که برنده ترین سلاح معنوی; یعنی، ایمان، پیروزی آفرید.

روزی که کلمه توحید در وحدت کلمه به دست آمد و در نتیجه اعتصام به «حبل الله » رژیم ستمشاهی دوهزار و پانصد ساله طاغوتیان به زباله دانی تاریخ سپرده شد و ثابت کرد آوای «الله اکبر» از رگبار «مسلسل » قوی تر و نیرومندتر است.

22 بهمن به ما آموخت که در مبارزه با دشمنان اسلام، فقط باید بر خدا تکیه داشت گرچه دست از سلاح تهی باشد. و وابستگی به شرق و غرب هرچند به سلاح های مدرن مجهز باشند، در برابر نیروی هماهنگ مردمی که با سلاح ایمان مبارزه می کنند، بی اثر است.

تداوم 22 بهمن

تداوم پیروزی ها، حاصل تداوم رمزهای پیروزی است. زیرا هرگز خداوند متعال نعمتی را که به قومی عطا فرمود، از آن ها باز پس نمی گیرد، مگر آن ها خود از نگهداری آن دست بر دارند.

«... ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم...» ; 

«خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی دهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند.»

«ان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم ...» ; 

«خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمی دهد، جز آن که آن ها خودشان را تغییر دهند.»

پیروزی شکوهمند 22 بهمن 57، حاصل عوامل بسیاری است که مهم ترین آن ها عبارتند از:

1- ایمان به خداوند متعال

2- رهبری روحانی متقی و فقیه آگاه; امام خمینی رحمه الله

3- اتحاد و همبستگی همه، اقشار ملت.

4- استقامت و پایداری در راه خدا، تحمل مشکلات و ... بر هیچ کس پوشیده نیست که جمع شدن این عوامل در ملتی موجب نزول تاییدات غیبی الهی گردیده و پیروزی آن ها بر دشمنان حتمی می شود.

خداوند متعال می فرماید:

«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التی کنتم توعدون » ; 

«به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند که! نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است.»

امام امت در وصیت نامه سیاسی الهی خود چنین نوشتند: «این انقلاب بزرگ که دست جهان خواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تاییدات غیبی الهی پیروز گردید ... بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می داند و نسل های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه  » می باشد.

مقام معظم رهبری، حضرت آیة الله العظمی خامنه ای، دامت برکاته در این باره چنین فرمودند: «اولا، روز 22 بهمن سال 1357 یک روز بریده از قبل نبود، آنچه در آن روز اتفاق افتاد محصولی بود از تلاش همه جانبه ای که در طول سال های متمادی قبل از آن انجام گرفته بود و این تلاش از سوی همه قشرهای این کشور بود.

ثانیا، آن چیزی که قشرهای کشور ما را به هم مربوط می کرد برای این مبارزه، ایمان اسلامی بود و لذا مبارزه در طول سال های پیش از 22 بهمن 57 در مسجدها و حسینیه ها و مجالس سخنرانی و در حوزه علمیه قم و بعضی دیگر از حوزه ها جلوه مخصوصی داشت، این ها در حقیقت کانون های اصلی مبارزه بود.

ثالثا، این مبارزه حول یک محور رهبری مشخص و قاطعی جریان داشت که در طول دوران تاریخ ما از بعد از اسلام تا این روزگار، ملت ما چنین رهبری به خود ندیده بود.

رابعا، مردم بر اثر آن ایمان و آن رهبری بر اثر آنچه شنیده بودند و معتقد شده بودند در صحنه مبارزه از همه امکاناتشان برای پیروزی بر دشمن استفاده کردند ... کسانی که در مبارزه بودند، حاضر بودند برای خود سختی و ناراحتی را قبول کنند و نیروی خود را صرف مبارزه کنند» .

تا زمانی که ملت ایران همچون 22 بهمن 57، از خودخواهی ها و خودمحوری ها فاصله گرفته، دست در دست هم با همدلی و اتحاد در سایه ایمان و توکل به خداوند متعال به رهبری مقام معظم رهبری که برترین و بهترین شاگرد بنیانگذار جمهوری اسلامی و مجری فرامین الهی امام امت می باشد، در راه به ثمر رساندن مقصد الهی انقلاب قدم بردارند و در این راه استقامت نموده، در مقابل دشمنان اسلام و ایران تا پای جان بایستند، و فریب نیرنگ های رنگارنگ آن ها را نخورده، مجذوب فرهنگ مبتذل آن ها نگردند، نعمت پیروزی انقلاب اسلامی پابرجا و مستدام خواهد بود و تمام توطئه ها و نقشه های شوم آن ها بر ضد جمهوری اسلامی و ملت شریف ایران، نقش برآب می شود و حاصلی جز رنج و زبونی خودشان در پی نخواهد داشت و هر روز عزت و سرفرازی و بالندگی ایران اسلامی بیشتر آشکار خواهد شد.

اتحاد و همبستگی

همان گونه که بیان شد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران عوامل زیادی داشت، سخن گفتن پیرامون همه آن ها مجالی دیگر می طلبد. ما در این جا فقط به یکی از مهمترین آن ها اشاره می کنیم. و آن اتحاد و همبستگی همه اقشار ملت برای انجام مقصد الهی و مقدس انقلاب; یعنی، از بین بردن طاغوت و تشکیل حکومت اسلامی برای تحقق حق و عدالت در جامعه بود.

هیچ کس تردید ندارد که اتحاد و همدلی معجزه می آفریند و بزرگترین موانع راه ترقی و پیشرفت را از سر راه بر می دارد. و قوی ترین دشمنان را نابود می سازد.

مورچگان را چو بود اتحاد

شیر ژیان را بدرانند پوست

خداوند متعال می فرماید:

«و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» ; 

«به ریسمان الهی چنگ بزنید و هرگز از یکدیگر جدا نشوید و تفرقه نداشته باشید.»

«و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم » ;

«اختلاف و کشمکش نکنید که سست می شوید و دولتتان از بین می رود.»

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:

«و الزموا السواد الاعظم فان ید الله مع الجماعة و ایاکم و الفرقة! فان الشاذ من الناس للشیطان کما ان الشاذ من الغنم للذئب ...; 

همگام با توده عظیم مردم (که پیرو سلطان عادل) هستند، باشید، زیرا دست (عنایت و کمک) خداوند با جماعت است و از جدائی و مخالفت بر حذر باشید. زیرا جدا شدن از جماعت (حق) طعمه شیطان شدن است چنانکه گوسفندی که از گله جدا شود، خوراک گرگ خواهد شد.»

و این اتحاد وقتی ثمربخش است که با همدلی همراه باشد.

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:

«انه لا غناء فی کثرة عددکم مع قلة اجتماع قلوبکم ...; 

در زیادی تعداد شما بی نیازی نیست [و این زیادی تعداد ثمربخش نخواهد بود] در صورتی که اجتماع دل های شما اندک باشد.» بدین جهت امام امت قدس سره و رهبر معظم انقلاب همواره مردم را به وحدت کلمه دعوت کرده اند و آن ها را از تفرقه و جدایی برحذر داشتند.

اما سنت و روش فرعون ها و طاغوت ها در طول تاریخ این است که مردم را به دسته های مختلف تقسیم می کنند و بین آن ها اختلاف می اندازند و آن ها را به استضعاف می کشانند تا قدرت قیام و ایستادن در مقابل آن ها را نداشته باشند و آن ها بتوانند سلطه ظالمانه خود را بر مردم حفظ کنند.

خداوند متعال می فرماید:

«ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا یستضعف طائفة منهم ...» ; 

«فرعون در زمین برتری جویی کرد و اهل آن را به گروه های مختلفی تقسیم نمود، گروهی را به ضعف و ناتوانی می کشاند ... .»

فرعون برای استحکام بخشیدن به سلطه اش چند اقدام کرد، که مهم ترین آن، این بود که مردم مصر را دو دسته کرد: به دسته اول; یعنی، قبطیان که بومیان و درباریان فرعون بودند، تمام وسایل رفاهی و کاخ ها و ثروت ها را می داد.

ولی دسته دوم که «سبطیان » یعنی، مهاجران بنی اسرائیل بودند و آن ها را به صورت بردگان و کنیزان خود درآورده بودند، فقر و محرومیت سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و سخت ترین کارها بر دوش این ها بود.

باید توجه داشت که این سنت وحشتناک، مخصوص فرعون در زمان حضرت موسی علیه السلام نبود، بلکه همه طاغوتیان از این روش و تز «تفرقه بینداز و حکومت کن » سالیان درازی بر توده های مردم حکومت کرده اند.

از امام زین العابدین علیه السلام چنین نقل شده است که فرمود:

«و الذی بعث محمدا بالحق بشیرا و نذیرا، ان الابرار منا اهل البیت و شیعتهم بمنزلة موسی و شیعته، و ان عدونا و اشیاعهم بمنزلة فرعون و اشیاعه; 

سوگند به آن کسی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به حق بشیر و نذیر مبعوث گردانید، ابرار و خوبان از ما اهل بیت و شیعیانشان به منزله موسی و شیعه او می باشند و دشمنان ما و پیروان آن ها به منزله فرعون و پیروان او می باشند.» پس باید بیدار بود تا دوباره دشمنان سیلی خورده اسلام با استفاده از این روش بین مردم ایران اختلاف ایجاد نکنند و راه نفوذ و سلطه آن ها باز نشود.

گوهر علوی

     گوهر علوی

 شرحی بر حکمت 82 نهج البلاغه...

 پنج گوهر علوی شرحی بر حکمت 82 نهج البلاغه"

 برای پرواز و گذشتن از حجاب های ظلمت و عبور از عالم " ناسوت" به عالم "لاهوت"، به دو بال نیاز است. یکی بال علم و دیگری عمل. سعادت دنیا و آخرت در کلام اهل بیت علیهم الاسلام است. حکمت در نهج البلاغه علی(ع) دریچه ای است برای دیدن غیر خود. روزنه ای است برای عبور، اما عبور از "منیت و خودخواهی". یکه تاز عالم معرفت، سخن را در این حکمت این گونه آغاز می کند؛

شما را به پنج چیز سفارش می کنم که اگر برای آنها شتران را پر شتاب برانید و رنج سفر را تحمل کنید، سزاوار است :

1- کسی از شما جز به پروردگار خود امیدوار نباشد 2- و جز از گناه خود نترسد 3- و اگر از یکی سؤال کردند و نمی داند، شرم نکند و بگوید نمی دانم 4- و کسی در آموختن آنچه نمی داند شرم نکند 5 - و بر شما باد به صبر، که صبر در ایمان مومن چون سر است برای بدن و ایمان بدون صبر، چونان بدنی بی سر، ارزشی ندارد."

 "                                       نهج البلاغه دشتی، حکمت 82"


1 - امید به خدا باعث عزت دنیا و آخرت می شود
روی نیاز فقط باید به سمت "بی نیاز" باشد. آنان که یک روز عزیزند و یک روز ذلیل، نمی توانند ملجاء و مأوایی برای دلهای دردمند باشند. اگر نیازمند، امیدش به "نیازمند" دیگری است رفته رفته روح ایمان از وجودش خارج و روح خبیث شیطانی جایگزین آن می شود. از این رو امید باید فقط به "خالق" هستی باشد.

(لا یرجون احد منکم الا ربه )
امید به خدا نیازمند را بی نیاز، استعدادش را شکوفا، قلبش را مملو از عشق و محبت به همنوعان، و لبریز از کینه و نفرت به دشمنان خدا و خلق خدا می کند. امید به خدا همراه با تلاش و سعی، ثمرات شیرین و بسیار به بار می نشاند.

از گوشه نشینی و خنثی نگری، کسالت و تنبلی پرهیز می دهد. امید به خدا شخص مؤمن را بر آن می دارد تا بر کمیت و کیفیت اعمال صالح خود بیفزاید. قرآن می فرماید: "آنان که به بقاء و دیدار خدای خود امید دارند، ناگزیرند عمل صالح انجام دهند." کهف  ( 110)


امید به غیر خدا هم آثار مخرب و زیانباری دارد :

آرزوی دنیوی، خسران و تباهی را به بار می آورد که در نهایت میوه بدمزه و تلخ آن جز کفر و شرک چیز دیگری نیست. "اینها (کافران) را به حال خود واگذار تا آشامیدنی ها، خوردنی ها، لذات مادی و آرزوها، آنان را غافل و از مسیر انسانی دورشان کند. اینان در آینده نتیجه این شهوترانی و آرزوهای خود را خواهند دید." (حجر / 3 )


اگر خوب تفکر شود علت انحراف، غیر از این چند مورد نیست" به حساب خودمان رسیدگی کنیم قبل از آن که به حسابمان رسیدگی کنند."
خوردن، آشامیدن، آرزو و ... اگر در جهت مثبت و به حد اعتدال باشد، نتیجه اش حرکت به سمت کمال و رشد است؛ اما اگر در آن زیاده روی شود روح ایمان می میرد و عقل و خرد اسیر استعمار دیو شهرت می شود.


                                        سؤال: چرا آرزوی دنیوی نداشته باشیم؟

اسلام مخالف آرزو و آزادی نیست؛ اسلام مخالف افزون خواهی و خود برتر بینی بی دلیل است. آرزو و آزادی تا آنجا که آزادی، امنیت و آرامش را از دیگری و جامعه سلب نکند مورد تأیید است.
در این باره قرآن نیز می فرماید: "پول، دارایی، فرزند، عیال و ... اینها همه زینت و شیرینی دنیاست. شما به دنبال باقیات الصالحات باشید که نزد پروردگار جزای نیکو دارد و آرزوی خوبی است." (کهف/ (46

  باقیات صالحات یعنی:
الف : فرزند نیکو:

فرزندی که بر اساس تعالیم عالیه اسلام تربیت شده باشد، هر کار نیک و عبادتی که انجام دهد بدون آن که ذره ای از ثواب آن کم شود به همان اندازه اجر و ثواب به والدین آن فرزند می رسد.
ب : عبادت:
عباداتی که انسان در طول دوران زندگی برای انجام فرمان خداوند تبارک و تعالی انجام داده است.

ج: انفاق:

بذل و بخشش به افراد مورد نیاز در زمانی که در دنیا زندگی کرده است.

در زمان پیغمبر(ص) شخصی از دنیا رفت، انبار خرمایش طبق وصیت، بعد از مرگش بین مستمندان تقسیم شد. زمزمه بعضی فقیران به گوش پیامبر(ص) رسید که: "خوش به حال ثروتمندان. تا زنده اند از ناز و نعمت برخوردارند و آنگاه که مُردند با تقسیم اموالشان بین مستمندان، راه بهشت را بر خود هموار می سازند..."
این نوع نگرش مردم به دین، پیامبر(ص) را سخت آزار می داد. دانه خرمایی دید؛ آن را برداشت و فرمود: "مردم، اگر این شخص در طول حیات خود، این دانه خرما را وقف کرده بود و به استفاده مستمندی می رساند بهتر از انفاق این همه خرما، بعد از مرگش بود.

2 - فقط از گناه باید ترسید

انسان در زندگی باید بی باک و شجاع باشد؛ شجاعتی که با عقلانیت گره خورده باشد. چون ترس، خواری و زبونی را به ارمغان می آورد و زبونی برای شروع خدمت به کفر و باطل کافی است. اما ترس از خدا، عزت به همراه می آورد و بر اقتدار و قدرت انسان می افزاید. آنان که "سر" را در پیش حضرت حق فرو آورند، در برابر هیچ ستمگر جلادی کرنش نمی کنند.

الف) بالا رفتن ظرفیت:

ترس از خدا ظرفیت انسان را بالا می برد. " کسی که به خدا ایمان داشته باشد از کم و زیاد شدن ثواب و از احاطه رنج و عذاب بیمناک نمی شود.(جن /13) "ایمان به خدا باعث می شود که انسان از هیچ ظلم و آسیبی نترسد." (طه / 112) کسی می ترسد که نقطه ضعف داشته باشد و یا پرونده اعمالش مملو از گناه و ظلم باشد؛ اما مؤمن خیانت و ستمی مرتکب نشده تا از عواقب آن بترسد...

ب) اثر وضعی گناه:

گناه اثر وضعی دارد. باعث هلاکت و نابودی است و اگر دامن اجتماع را گرفت، عذابی هم که نازل می شود دامن کل اجتماع را می گیرد ولو این که در میان آنان عده قلیلی هم اهل گناه، فسق و فجور نباشند. قرآن در علت نزول بلا می فرماید:

" به سبب گناه و معصیت آن قوم و یا قبیله، خداوند عذاب نازل می کند و هیچ کس را یارای مقابله نیست." (شمس/14)

پس اگر در جامعه ای رباخواری، شهوات جنسی، خیانت به بیت المال مسلمین و ... رایج شد، مردم آن جامعه باید به انتظار عذاب الهی بنشینند که وعده حق عملی است.

 ج) ریشه ظلم و ستم:

قرآن ریشه ظلم، ستم، جسارت و جرأت برگناه را عدم ترس از آخرت می داند. (مدثر/53) زیرا آنان که به آخرت اعتقادی ندارند و یا آن را باور نمی کنند برای کامیابی از لذات زودگذر دنیا، ممکن است به هر جنایت و خیانتی دست بزنند و آینده خود و جامعه را به مخاطره اندازند.

ترس در همه ابعاد و اشکال آن قبیح است مگر در برابر خدا. راز آدمیت و انسانیت را دریابیم و از لجنزار مادیات و هوا و هوس بیرون رویم تا بوی خوش معنویت را استشمام کنیم.

توصیه های امام زمان ( ع ) به شیعیان

توصيه‌هاي امام زمان (عج) به شيعيان، که معمولا عمل نمی‏کنیم!
آنچه در پي مآ‌ايد توصيه‌هايي است كه امام عصر (عج)‌خطاب به شيعيان و پيروان اهل‌بيت (ع) فرموده‌اند.
براستي، چقدر به اينها عمل مي‌كنيم؟! 

 

1. از خداوند ـ جل جلاله ـ بترسيد و تقوا پيشه كنيد.

2. به ما در بيرون آوردن شما از فتنه و امتحاني كه بر شما روي آورده است كمك كنيد.

3. عهد مي‌كنم كه هر كدام از شيعيان كه راه تقوا را در پيش گيرد و هر آنچه كه لازم است ]و حق خداست[ از مال خود خارج كند، از فتنه‌ي گمراه‌كننده و رنج‌هاي ظلماني در امان باشد.

4. هر كدام از شيعيان، در بخشش اموالي كه خداوند به او داده به كساني كه خداوند فرمان داده است بخل ورزد، در دنيا و آخرت زيانكار خواهد بود.

5. اگر شيعيان ما در وفا نمودن به عهد و پيماني كه از ايشان گرفته شد، همسو و يك‌دل شوند، ديدار ما از ايشان به تأخير نخواهد افتاد.

6. ظهور ما به تأخير نيفتاده مگر به سبب اعمال ناپسندي كه از ايشان سر مي‌زند و خبر آنها به ما مي‌رسد.

(توقيع به شيخ مفيد)

7. از خدا بترسيد ؛ و از ما اطاعت كنيد ؛ و از راه راست منحرف نگرديد.

8. نيت خود را ـ مطابق سنت آشكاري كه به شما گفتم ـ با دوستي، به سوي ما برگردانيد.

(توقيع به ابن ابي‌غانم قزويني و جماعتي از شيعيان)

9. اموال شما (خمس و زكات) را قبول نمي‌كنيم مگر اينكه پاك و طاهر باشد... هر كس مي‌خواهد عمل كند و هر كه نخواهد نكند ؛ چرا كه ما به آنچه شما داريد نيازي نداريم.

10. ظهور و فرج در دست خداست و كساني كه وقت راي آن تعيين مي‌كنند "دروغگو " هستند.

11. در مسايلي كه روي مي‌دهد به فقهاء مراجعه كنيد ؛ زيرا كه ايشان حجت من بر شمايند و من حجت خدايم بر ايشان.

12. منتفع شدن از من در ايام غيبتم، مانند استفاده از خورشيد است زماني كه ابر روي آن را پوشانده باشد.

13. درباره چيزهايي كه به درد شما نمي‌خورد سؤال نكنيد، و در دانستن چيزهايي كه از دانستن آنها معاف شده‌ايد خود را به سختي نياندازيد.

14. براي تعجيل فرج بسيار دعا كنيد ؛ چرا كه همين فرج شماست.

(توقيع به اسحاق بن يعقوب)

15. هر كس بدون اجازه ما در اموال مربوط به ما (خمس، زكات و وقف) تصرف كند، از جمله ظالمين است و ما در روز قيامت شاكي او خواهيم بود.

(توقيع به محمد بن جعفر اسدي)

16. آيا نمي‌دانيد كه خداوند از زمان حضرت آدم تا حال، براي مردم ملجأ و پناهي قرار داده كه به ايشان پناه برند و راهنماياني تعيين كرده كه به سبب آنها هدايت يابند. هر زمان كه نشانه‌اي از آنان پنهان شد نشانه‌ي ديگر آشكار گرديد و هر وقت كه ستاره‌اي از ايشان غروب كرد ستاره‌ي ديگر طلوع نمود ؛ و وقتي كه خداي عزوجل امام حسن عسكري (ع) را به سوي خود برد گمان ننماييد كه واسطه ميان خود و مخلوقاتش را قطع نموده است. هرگز چنين چيزي نشده و نخواهد شد تا وقتي كه قيامت برپا شود.

(توقيع به محمد بن ابراهيم بن مهزيار)

17. آيا نمي‌دانيد كه روي زمين از حجت خدا خالي نمي‌گردد ؛ خواه آن حجت، ظاهر باشد و خواه پنهان.

18. مردم پيروي از خواهش‌هاي نفساني را از خود دور كنند ؛ و همانگونه كه ]پيش از غيبت[ رفتار مي‌نمودند رفتار كنند ؛ و امري كه از آنان پوشيده و پنهان شده است را جستجو ننمايند ... و بدانند كه حق با ما و در نزد ماست.

(توقيع به عمري وپسرش)

توضيح:

توقيع ، در لغت به معناي "امضاء، نامه و فرمان" ، و دراصطلاح حدیثی به معنای "بخشي از نوشته‌هاي ائمه اطهار عليهم السلام " است . بيشتر توقيعات از سوي امام عصر (عج) صادر گرديده است. واژه توقیع نخستین بار در روایتی از امام کاظم (ع) به معنای یادداشتی که امام در زیر یک نامه نوشته دیده شده‌است. امروزه وقتي سخني از «توقيع» به ميان مي‌آيد، ذهن به توقيعات حضرت مهدي (ع) منصرف مي‌گردد.

ارسال توقیعات برای شیعیان، معمولاً توسط وکلای امام صورت می‌گرفت. نواب اربعه امام عصر وکیلانی در شهرهای مختلف داشتند که توقیعات از طریق آنها انتشار می‌یافت.

در کتاب کمال الدين شيخ صدوق، غيبت شيخ طوسي، احتجاج طبرسي و بحارالانوار مجلسي، حدود هشتاد توقيع از سوي امام زمان (ع)‌ نقل شده است که محتواي آن‌ها، برخي خطاب به سفرا و نواب خاص است و برخي خطاب به علماء و فقهاست. برخي در پاسخ به سؤالات است و برخي در تکذيب  کساني است که به دروغ ادعاي امامت يا نيابت از طرف آن حضرت را داشتند.

................

منبع توصيه‌ها :

علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود ؛ ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1380 ؛ ج 2 .

اعمال شب و روز عید مبعث

اعمال شب و روز عيد مبعث

عيد مبعث, اعمال عيد مبعث, اعمال روز عيد مبعث

 

 27 رجب سالروز بعثت حضرت محمد(ص) از روزهای خوب و متبرکی است که اعمالی برای شب و روز آن ذکر شده تا امکان بهره مندی هرچه بهتر و بیشتر از این فرصت معنوی فراهم شود.

 شب مبعث از شبهای متبرکه است و برای آن اعمالی ذکر شده:

 * در مصباح از حضرت ابوجعفر امام جواد (ع) روایت شده که فرمود در رجب شبى است که از آنچه که بر آن آفتاب می تابد بهتر است و آن شب بیست و هفتم رجب است که در صبح آن پیغمبر خدا (ص) به رسالت مبعوث شد و براى آن شب اعمالی است که اگر شیعه ای از ما آن اعمال را در آن شب انجام دهد اجر عمل شصت سال می برد.

 در مورد این عمل آمده: پس از نماز عشاء هر ساعتى از شب را تا پیش از نیمه آن بیدار شو و دوازده رکعت نماز اقامه کن و در هر رکعت حمد و سوره اى از سوره هاى کوچک مفصل ( مفصل ازسوره محمد است تا آخر قرآن) بخوان.

 نمازها دو رکعتی هستند. پس از هر دو رکعت بعد از سلام؛ هفت مرتبه سوره حمد، هفت مرتبه مُعَوَّذَتَیْن، و سوره های توحید و قُلْ یا اَیُّها الْکافِرُونَ هر کدام هفت مرتبه، و سوره قدر و آیة الکرسى هر کدام را هفت مرتبه بخوان.

 بعد از اتمام نماز این دعا خوانده شود:

 اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ وَ لَمْیَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ بِمَعاقِدِ عِزِّکَ عَلَى اَرْکانِ عَرْشِکَ و َمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَ بِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ وَ ذِکْرِکَ الاْعْلىَ الاْعْلىَ الاْعْلى وَ بِکَلِماتِکَ التّامّاتِ اَن  تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ...

 ستایش خاص خدایى است که نگیرد فرزندى و نیست براى او در فرمانروایى شریکى و نیست برایش یاورى از خوارى و به بزرگى کامل بزرگش شمار، خدایا از تو خواهم به حق چیزهایى که موجبات عزتت بر پایه هاى عرشت مى باشد و به حق سرحد نهایى رحمتت از کتابت و به نام بزرگتر بزرگتر بزرگترت و به حق ذکرت که والاتر و برتر و اعلى است و به کلمات تام و تمامت....

 پس بخوان هر دعایى و حاجتی که داری و درود فرست بر محمد و آلش .

 * انجام غسل در این شب مستحب است.

 * زیارت حضرت امیرالمؤمنین (ع) که افضل اعمال  شب عید مبعث است.

 اعمال روز عید مبعث

عید مبعث از جمله اعیاد عظیمه است و روزى است که حضرت رسول (ص) در آن روز به رسالت برگزیده شد . برای این روز  چند  عمل ذکر شده است :

 * غسل

 * روزه، روز عید مبعث یکى از چهار روزى است که در تمام سال امتیاز دارد براى روزه گرفتن و برابر است با روزه هفتاد سال.

 * بسیار صلوات فرستادن.

 * زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین

عملکرد صندوق قرض الحسنه شهیدان اله پرست اردیبهشت 1391

 

 بسمه تعالی

امام صادق ( ع ) : بر سر درب بهشت نوشته شده است : برای قرض هیجده برابر و برای صدقه ده برابر پاداش می باشد . 

گزارش عملکرد صندوق قرض الحسنه شهیدان اله پرست

 خداوند منان را شاکریم که در تیر ماه 1387 در طلیعه ولادت موفور السرور مهر گستر گیتی حضرت ختمی مرتبت رسول گرامی اسلام ( ص ) و فرزند گرامش صادق آل محمد ( ع ) این توفیق و اندیشه الهی بر ما طلوع کرد تا اینکه دست در دست هم دهیم به مهر و این فضل الهی که همان اندیشه خدمت رسانی به همنوعان بود را در قالب ایجاد صندوق قرض الحسنه به ثمر بنشانیم .

 هم اکنون از فضل الهی توانسته ایم :

1.       ارائه وامهای 1.000.000 و  1.200.000 و ۲.۰۰۰.۰۰۰ و ۳۰۰۰.۰۰۰ و ۴.۰۰۰.۰۰۰ و ۵.۰۰۰.۰۰۰ ریالی در اقساط ۱۰ماهه بدون چک ، ضامن به فامیل

2.      افتتاح حساب جاری بانک مهر و بانک صادرات جهت انجام امور بانکی بین صندوق و اعضاء

3.      راه اندازی سایت اینترنتی Shahidanallahparat.blogfa.com  

4.      بازگشائی ایمیل shahidanallahparast@yahoo.com

5.      تهیه سیستم رایانه و نرم افزار مالی ( حسابداری ) جهت ثبت و بررسی دقیق حسابها

6.       تهیه دستگاه اسکن ، پرینت ، فتوکپی و فاکس جهت انجام کار صندوق و خدمت رسانی بهتر

7.   انتشار نصایح لقمان در گرامیداشت اولین سال تاسیس صندوق و چاپ کتاب ارتباط با خدا ( مجموعه اعمال و دعاها ) در گرامیداشت دومین سال تاسیس صندوق

8.      ارسال نامه تبریک از طرف صندوق به قبول شدگان در کنکور و دانش آموزان ممتاز عضو

9.      انتخاب حساب برتر مقارن با ولادت عدالت گستر گیتی وجود نازنین امام زمان ( عج )

10.    برقراری تلفن ثابت جهت ارتباط با اعضاء ۵۳۳۲۳۶۱ - ۰۳۶۱

11.   خریداری پنل و ارسال پیامک به مناسبتها برای اعضاء صندوق به شماره ۳۰۰۰۴۶۸۲۰۰۰۰۰۰

۱۲.   راه اندازی سیستم تلفن بانک و اطلاع از موجودی حساب ویژه اعضاء

۱۳.   خریداری و راه اندازی اینترنت ۲۰۳۰ 

۱۴.   جذب اعتبارات مردمی به مبلغ ۴۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال درسال ۱۳۹۱

۱۵.  برگزاری جلسات هیئت مدیره بصورت ماهانه در جهت بررسی عملکرد   

۱۶.   ارائه وامهای فوری در مواقع اضطراری 

۱۷.   برگزاری مسابقات نظر سنجی به منظور پیشبرد اهداف صندوق   

۱۸.  اعطاء جوائز خوش حسابی به حسابهای برتر

۱۹.  جذب اعتبارات مردمی به مبلغ ۱۰.۷۵۰.۰۰۰ ریال درسال ۱۳۹۲

۲۰.  و ...                                     

 آینده بهتری را برای خدمت رسانی بهتر برنامه ریزی می کنیم

 

فاطمه . فاطمه است

جایگاه حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام در روایات


زمخشرى در كشاف هنگام ذكر ماجراى زكریا و مریم ‏علیهماالسلام نقل كرده ‏است كه پیامبر صلى الله علیه و آله در هنگام قحط سالى، به گرسنگى مبتلا شد. حضرت ‏فاطمه ‏علیهاالسلام دو قرص نان و پاره‏اى گوشت براى آن ‏حضرت، تحفه برد و وى ‏را بر خود مقدم داشت. امّا آن ‏حضرت طبق را به خود فاطمه بازپس داد و فرمود: آن را بگیر. آنگاه روپوش روى طبق را برگرفت. طبق پر از گوشت و نان بود. فاطمه با دیدن این صحنه شگفت‏زده شد و پى ‏برد كه این ‏نان و گوشت از جانب خداوند فرستاده شده است. پیامبر به فاطمه فرمود: این نان و گوشت از كجا آمده است؟ فاطمه پاسخ داد: از سوى خدا كه او هر كه را خواهد بى‏حساب، روزى دهد. پیامبر فرمود: سپاس خدایى را كه تو را مانند بانوى زنان بنىاسرائیل قرار داد. سپس آن‏ حضرت، على بن‏ابى‏طالب و حسن و حسین و اهل‌بیتش را جمع كرد و همگى از آن غذا خوردند و سیر شدند. امّا از غذا، هیچ كاسته نشده بود و فاطمه باقیمانده ‏غذا را به همسایگان خویش بخشید.

ترمذى در صحیح از صبیح غلام اُمّ سلمه و زید بن ارقم نقل كرده است ‏كه گفتند: پیامبر صلى الله علیه و آله به على و فاطمه و حسن و حسین فرمود: "من با دشمن شما دشمن و با دوستان شما دوست هستم."

ابن خالویه در كتاب "آل" در حدیثى كه آن را از امام رضا و او از پدرانش از امیرمؤمنان نقل كرده، آورده است كه آن ‏حضرت فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: "چون روز قیامت فرا رسد، منادى از دل عرش ‏آواز دهد كه اى خلایق! دیدگان خود را بربندید تا فاطمه دختر محمّد، عبور كند."

ابونعیم احمد بن عبدالله اصفهانى به سند خود از مسروق از عایشه نقل ‏كرده است كه گفت: به هنگام بیمارى رسول خدا صلى الله علیه و آله، كه به رحلت وى ‏منجر شد بر بالین آن ‏حضرت بودیم كه فاطمه وارد شد. راه رفتنش بىهیچ ‏كم و كاستى به راه رفتن پیامبر مى‏ماند. چون پیامبر فاطمه را دید فرمود: "دخترم خوش آمدى" آنگاه وى را در سمت راست یا چپ خود نشانید. سپس رازى را با وى در میان نهاد. فاطمه گریست. در میان زنان پیامبر من ‏به سخن درآمدم و گفتم: رسول خدا از میان ما همه تو را براى رازگویى‏ برگزید آنگاه تو مى‏گریى؟!

همچنین در روایت دیگرى آمده است كه آن منادى بانگ مى‏زند كه: "اى جماعت! سر به زیر افكنید و چشم فرو بندید تا فاطمه از پل صراط بگذرد. آنگاه آن‏ حضرت در حالى كه هفتاد هزار كنیز از حورالعین بهشت ‏او را همراهى مى‏كنند، از پل مى‏گذرد."

بخارى در صحیح به سند خود روایت كرده است كه پیامبر اكرم ‏فرمود: "فاطمه پاره تن من است. هر كه او را خشمگین سازد به تحقیق مرا خشمگین ساخته است."

بسیارى از دانشمندان اهل حدیث، از شیعه و سنى، این مضمون را با اسناد صحیح و روایت‌هاى صریح نقل كرده‏اند. تا آنجا كه برخى بدین ‏روایت، با اعتمادى تمام استشهاد كرده‏اند. یكى از اینان ابوالفرج اصفهانى ‏است. وى روایت مى‏كند كه: عبدالله بن حسن مثنى فرزند امام حسن ‏مجتبى ‏علیه السلام بر عمر بن عبدالعزیز وارد شد. عبدالله در آن هنگام جوان، و از وقار و هیبتى خاص برخوردار بود. عمر او را در صدر مجلس نشانید، مورد احترام قرار داد و نیازش را برآورده ساخت. از علت كار عمر در این ‏خصوص پرسش كردند. وى پاسخ داد: یكى از معتمدانم خبرى از رسول ‏خدا برایم نقل كرد آن چنان كه گویى خود آن را از دهان آن ‏حضرت‏ شنیده‏ام. پیامبر فرمود: فاطمه پاره تن من است. آنچه او را شادمان مى‏كند مرا نیز خوشحال مى‏سازد و آنچه وى را خشمگین مى‏كند مرا نیز به خشم ‏آورد. این عبدالله هم پاره‏اى از پاره تن رسول خداست.

ابن صباغ مالكى در فصول المهمه از بخارى و مسلم و ترمذى نقل كرده ‏است كه پیامبر اكرم فرمود: "از مردان، بسیارى به كمال رسیده‏اند امّا از زنان جز مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم همسر فرعون و خدیجه ‏دختر خویلد و فاطمه دختر محمّد كس دیگرى به كمال دست نیافته است."

ابن سعد و ابن مثنى از حضرت امیر نقل كرده‏اند كه گفت: رسول خدا فرمود: "اى فاطمه خداوند از خشم تو خشمگین و از خشنودى تو خشنود مى‏شود."

ابونعیم احمد بن عبدالله اصفهانى به سند خود از مسروق از عایشه نقل ‏كرده است كه گفت: به هنگام بیمارى رسول خدا صلى الله علیه و آله، كه به رحلت وى ‏منجر شد بر بالین آن ‏حضرت بودیم كه فاطمه وارد شد. راه رفتنش بىهیچ ‏كم و كاستى به راه رفتن پیامبر مى‏ماند. چون پیامبر فاطمه را دید فرمود: "دخترم خوش آمدى" آنگاه وى را در سمت راست یا چپ خود نشانید. سپس رازى را با وى در میان نهاد. فاطمه گریست. در میان زنان پیامبر من ‏به سخن درآمدم و گفتم: رسول خدا از میان ما همه تو را براى رازگویى‏ برگزید آنگاه تو مى‏گریى؟!

سپس رسول خدا راز دیگرى با فاطمه در میان نهاد. این بار فاطمه ‏خندید. عایشه در این باره از فاطمه پرسش كرد. امّا آن ‏حضرت گفت: من‏ راز رسول خدا را برملا نمى‏كنم. چون پیامبر درگذشت عایشه دوباره ازآن رازى كه پیامبر صلى الله علیه و آله با فاطمه در میان گذارده بود، از وى سؤال كرد. فاطمه پاسخ داد: امّا گریه‏ام بدین خاطر بود كه رسول خدا به من فرمود: جبرئیل در هر سال یك بار قرآن را بر من عرضه مى‏داشت امّا امسال آن را دو بار عرضه كرد و علت این امر را جز نزدیك شدن مرگم نمى‏دانم. من از شنیدن این سخن گریستم آنگاه پیامبر به من فرمود: از خدا بترس و شكیبا باش كه من براى تو سَلَف نیكویى هستم. سپس فرمود: اى فاطمه آیا دوست ندارى كه سرور زنان جهان و بانوى این امّت باشى؟ در این هنگام‏ بود كه خندیدم.

حاكم در مستدرك روایت كرده است كه چون رسول خدا از جنگ یا سفرى باز مى‏گشت، نخست به مسجد مى‏رفت و دو ركعت نماز مى‏گزارد و آنگاه به خانه فاطمه مى‏رفت.

دانشمندان حدیث این روایت را با سندهاى بسیار و نیز مَتنى یكسان یا دست كم با اندكى تفاوت نقل كرده‏اند.

مؤلّف كتاب "الاستیعاب" به سند خود از ابن عبّاس نقل كرده است كه ‏رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: "سرور زنان بهشت، مریم و پس از او فاطمه ‏دختر محمّد و سپس خدیجه و سپس آسیه همسر فرعون مى‏باشند."

ابن صباغ مالكى در فصول المهمه از بخارى و مسلم و ترمذى نقل كرده ‏است كه پیامبر اكرم فرمود: "از مردان، بسیارى به كمال رسیده‏اند امّا از زنان جز مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم همسر فرعون و خدیجه ‏دختر خویلد و فاطمه دختر محمّد كس دیگرى به كمال دست نیافته است."

این دو حدیث با اسناد بسیار و مستفیض در كتب روایات نقل شده ‏است. و البته احادیث دیگرى نیز نقل شده، مبنى بر آن كه فاطمه از برترین ‏آن زنان سابق‏الذكر است. جز آن كه مریم سرور زنان دوره خودش مى‏باشد و فاطمه سرور زنان عالم در تمام دوران‌هاست. مؤید این نظر، سخنى است ‏كه از پیامبر صلى الله علیه و آله خطاب به حضرت زهرا نقل شده كه به وى فرمود: آیا دوست ندارى سرور زنان این امّت باشى؟ از آنجا كه بى‏تردید این امت از دیگر امت‌ها برتر است مى‏توان نتیجه گرفت كه بانوى زنان این امت نیز از سروران دیگر امت‌ها، برتر و بالاتر است.

بخارى و مسلم در صحاح خود از قول پیامبر صلى الله علیه و آله نقل كرده‏اند كه فرمود:"فاطمه سرور زنان بهشتى است."

حاكم در مستدرك روایت كرده است كه چون رسول خدا از جنگ یا سفرى باز مى‏گشت، نخست به مسجد مى‏رفت و دو ركعت نماز مى‏گزارد و آنگاه به خانه فاطمه مى‏رفت و بعد از آن به نزد همسرانش روانه مى‏شد.

امّا هرگاه پیامبر مى‏خواست به سفر یا جنگى رود، نخست با همسرانش خداحافظى مى‏كرد و آخر از همه با فاطمه وداع مى‏گفت. حاكم نیز همین مطلب را از ابن عمران نقل مى‏كند كه گفت: هرگاه‏ پیامبراكرم عازم سفرى مى‏شد آخرین كسى كه با او خداحافظى مى‏كرد، فاطمه بود. این نكته در كتب حدیث با سندهاى مستفیض نقل شده است.

در كتاب استیعاب به نقل از عایشه آمده ‏است كه از وى پرسیدند: محبوب‌ترین زنان در نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله چه كسى بود؟ عایشه گفت: فاطمه. پرسیدند: و از مردها؟ گفت: شوهرش على.

همچنین مؤلف استیعاب به سند خود از ابن برید از پدرش نقل كرده‏ است كه گفت: محبوب‌ترین زنان در نزد رسول خدا فاطمه و محبوب‌ترین ‏مردان در نزد آن ‏حضرت، على بود.

حاكم در مستدرك از جمیع بن عمیر نقل كرده است كه عایشه پس از آن كه از وى درباره على پرسش شد، گفت: از من درباره مردى مى‏پرسید كه به خدا مردى را محبوب‌تر از على ندیدم. بخارى و مسلم در صحاح خود از قول پیامبر صلى الله علیه و آله نقل كرده‏اند كه فرمود: "فاطمه سرور زنان بهشتى است."

منبع:

كتاب هدایتگران راه نور - زندگانى صدّیقه كبرى حضرت فاطمه زهراعلیها السلام

نویسنده: حضرت آیة الله حاج سید محمدتقى مدرسى

مترجم: محمد صادق شریعت

گوهر انقلاب

باسمه تعالی
" والفجر و لیال عشر ... "

دهه مبارکه فجر و سالگشت
پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران؛   
سرآغاز طلوع مجدد اسلام، تحقق نصرت اعجاز آمیز
اسلام بر کفر، و پیروزی ملت ایران بر مستکبران و ستمگران جهان،
را به محضر مبارک حضرت ولی عصر
( عج )،
مقام معظم رهبری
( مد ظله العالی )
و امت خداجو،
مسلمان و قهرمان ایران اسلامی،
تبریک و تهنیت عرض می نماییم.
 


******

" دهه مبارکه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی در کلام ولایت "

* حضرت امام خمینی (ره) :
-  انقلاب ما، انفجار نور بود.
-  سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و دهه فجر را به همه ملت و مستضعفین جهان، تبریک عرض می کنم.
-  درود بر 22 بهمن، یوم الله و برآفرینندگان آن.
-  22 بهمن؛ سرآغاز حکومت الله بر جهان مبارک باد.
-  22 بهمن؛ سرآغاز برافراشته شدن پرچم عدالت اسلامی مبارک باد.
-  22 بهمن باید سرمشق ما باشد در طول زندگی و برای نسل های آینده.
-  22 بهمن، غلیه ایمان بر کفر و الله بر طاغوت بود.
-  در چنین روز فرخنده‏اى ( 22 بهمن )، حق بر باطل و جنود رحمانی بر اولیاء شیطان و حزب الله بر طاغوت و طاغوتیان غلبه نمود و حکومت عدل اسلامى مستقر گردید.
-  در 22 بهمن، نصرت اعجاز آمیز اسلام بر کفر تحقق یافت.
-  در 22 بهمن، دست انتقام حق از آستین ملت رزمنده ایران بیرون آمد.
-  در چنین روز مسعودى ( 22 بهمن )، همبستگى قشرهاى ملت دلیر، روزافزون و ارتش و سایر قواى انتظامى وفادارى خود را به اسلام و ایران نشان دادند و میهن خود را از شر طاغوت هاى زمان که در رأس آنان دولت آمریکاست، رهایى بخشیدند.

-  این انقلاب بزرگ، با تاییدات غیبی الهی پیروز گردید.
-  رمز پیروزی شما؛ ایمان و وحدت کلمه بود.
-  انقلاب اسلامی ایران؛ یک تحفه الهی و هدیه غیبی بوده است.
-  این ایام الله؛ هدیه هایی از عالم غیب ربوبی است.
-  پیروزی انقلاب، مرهون فداکاری های دلاورانه ملت، خصوصاً شهیدان است.
-  انقلاب شکوهمند اسلامی، دستاورد میلیون ها انسان ارزشمند و هزاران شهید جاوید است.
-  انقلاب اصیل ما، جلوه ای از نهضت پر عظمت حضرت محمد رسول الله (ص) است.
-  پیروزی انقلاب، رهین همه ملت است.

-  این انقلاب بزرگ، دست جهانخواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد.
-  از برکت انقلاب اسلامی ایران، دریچه های نور و امید به روی همه مسلمانان جهان باز شد.
-  این اعجاز بزرگ قرن و این پیروزی بی نظیر ( انقلاب اسلامی )، محتاج به حفظ و نگهداری است.
-  بیدار باشید که حفظ پیروزی و نهضت، بسیار مشکل تر از اصل آن است.
- ما اگر اسلام را می خواهیم،باید این جمهوری را حفظش کنیم.
- ملتی مثل ملت ایران، در تاریخ ثبت نشده است.
- چشم دنیا، به انقلاب ما معطوف است.  
- ملتی که شهادت برای او سعادت است، پیروز است.
- مبارک باد بر شما، چنین حکومتی که در آن اختلاف نژاد و سیاه و سفید و ترک و فارس و کرد و بلوچ مطرح نیست، همه برابرند و و فقط و فقط، کرامت در پناه تقوا و برتری به اخلاق فاضله و اعمال صالحه هست و تفاوت بین زن و مرد و بین اقلیت های مذهبی و دیگران، در امر اجرای عدالت نیست.


*****

* مقام معظم رهبری ( مد ظله العالی ) :

 

-  دهه فجر؛ سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهای اسلامی و مقطع رهایی ملت ایران است.  
- در دهه فجر، اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند به شمار می رود.
-  دهه فجر؛ عیدی است که یک تاریخ سر تا پا ظلم و طغیان را قطع کرد.
-  دهه فجر، آیینه ای است که خورشید اسلام در آن درخشید.
-  دهه فجر؛ مظهر شکوه و عظمت و فداکاری ملت ایران است.
-  فجر انقلاب، دمیدن خورشید استقلال و آزادی و دمیدن روز جمهوری اسلامی است.
-  دهه فجر و 22 بهمن را قدر بدانید.
-  در دهه فجر، خداوند میوه شیرین آزادی را به ملت بزرگ ما عطا کرد.
-  دهه فجر؛ بزرگترین معجزه الهی است.
-  خاطره دهه فجر، بزرگترین خاطره ملت ما، بعد از ورود اسلام به سرزمین ماست.
-  هیچ حادثه ای، مبارک تر از 22 بهمن برای ملت ما نبود.
-  22 بهمن، معنای حقیقی ولایت امیرالمؤمنین (ع) و تجسم عید غدیر است.
-  22 بهمن برای ملت ما، در حکم عید فطر و عید قربان و عید غدیر، و در حکم نوروز واقعی است.
-  22 بهمن، یک عید مردمی است.
-  22 بهمن و دهه فجر برای ما، روز بازیابی خاطره انقلاب است.
-  22 بهمن؛ روز ولادت تازه این ملت شد.
-  22 بهمن؛ روز تجدید عهد با انقلاب، امام و اسلام است. 
-  ما باید در این روز ( 22 بهمن )، با اسلام و انقلاب و امام تجدید عهد کنیم.
-  22 بهمن، یکی از وقایع حساس تاریخ جهان است.
-  انقلاب اسلامی، معجره ای بزرگ بود که به وسیله امام فقید ( قدس سره ) اتفاق افتاد.
-  امام (ره) آمد، تا به نام خدا، سفینه نجات خلق را از میان لجه ای خون، به ساحل پیروزی رهنمون شود.
-  دهه فجر، روزهای مبارکی است که خاطره های بسیار ارجمند و با ارزشی دارد.
-  ایام فجر، فجر حقیقی زندگی نوینی برای ملت ما بود.
-  آتش مقدسی که در 22 بهمن شعله کشید، دنیا را گرم و منور کرد.
-  دهه فجر؛ دهه تجدید قوای نیروهای انقلابی و تجدید میثاق ملت با انقلاب است.
-  زنده نگاهداشتن یاد شهدای انقلاب، باعث تداوم حرکت انقلاب است.
-  حفظ انقلاب؛ حفظ عظمت اسلام و مسلمین، و دفاع از مظلومین و مستضعفان است.
-  جشن های دهه فجر، می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد. باید کلیه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد، خاطره فراموش نشدنی حضرت امام (ره) و پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند.
-  دهه فجر، یعنی شکفتن نیروی عظیم اسلامی و فعال شدن آتشفشانی که پایه های استکبار را به لرزه در آورد. لذا این دهه، به ویژه روز 22 بهمن، از ایام الله است.
-  انقلاب اسلامی، ملت ما را زنده و هوشیار کرد، و به آنان، شجاعت، قدرت و عزت داد و این از ثمرات انقلاب ماست. ملت ما، اولین ملتی بود که ثابت کرد؛ آمریکا هیچ غلطی نمی­تواند بکند، و ملتهای دیگر نیز باید با تمسک به اسلام، همین راه را طی کنند.
-  راهپیمایی روز 22 بهمن، مظهر اقتدار، اراده و عزم ملی است.
-  در روز 22 بهمن، آنهایی که باید متوجه شوند ملت ایران از لحاظ عزم و اراده و دلبستگی به انقلاب در چه روحیه و وضعیتی قرار دارند، متوجه خواهند شد و به همین علت، حضور در راهپیمایی 22 بهمن بسیار مهم است.


*****
بوی گل سوسن و یاسمن آید   &   عطر بهاران کنون، از چمن آید.
جان ز تن رفتگان، سوی تن آید     &   رهبر محبوب خلق، از سفر آید.
دیو چو بیرون رود، فرشته در آید.
بگذرد این روزگار، تلخ تر از زهر    &    بار دگر روزگار، چون شکر آید.
هر چه مجاهد، ز بند و حبس در آید   &    عمر فساد و ستم، دگر به سر آید.
دیو چو بیرون رود، فرشته در آید.
چشم یزید زمان، ز حدقه در آید.   &    رهبر محبوب خلق، از سفر آید.
دیو چو بیرون رود، فرشته در آید.

 
*****

    جهان در بهمن ماه سال 1357، شاهد تحولی شگرف و انقلابی عظیم و مردمی در تاریخ بود. پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به بار نشستن نهال انقلاب اسلامی، با نثار خون بهترین فرزندان ایران در 22 بهمن 1357، حادثه مهم، حیرت­انگیز و بزرگ قرن در دوران معاصر برای جهانیان بود، که بر هم زننده معادلات سیاسی استکبار، در ادامه سیاست سلطه و تقسیم استعماری جهان و همچنین بر هم زننده، نابود کننده و ریشه کن کننده رژیم پلید و منحوث 2500 ساله شاهنشاهی و پهلوی، به عنوان رژیمی استوار، وابسته و برخوردار از حمایت قدرت­های بزرگ بود.

پس از سال ها رشادت، ایثارگری و قیام ملت مصمم، غیور، یکپارچه و مسلمان ایران با قلب هایی سرشار از عشق و ایمان و تمسک به سه اصل " رهبری، ایمان و وحدت کلمه "، حضرت امام خمینی (ره)؛ بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به عنوان رهبری بزرگ، قاطع و نستوه، پس از 15 سال تبعید و دوری از وطن، رأس ساعت 9:37:30 صبح روز 12 بهمن 1357، در میان استقبال بی نظیر، پرشور و تاریخی مردم، قدم به خاک گلگون میهن اسلامی گذاشته و عظمت، شرافت و افتخار را به همراه آوردند. 

ایشان پس از ورود به میهن، ابتدا طی بیاناتی در فرودگاه تهران فرمودند: " من از عواطف طبقات مختلف مردم تشکر می‌‌کنم و بار ملت بر دوش من، بار گرانی است که نمی‌توانم جبران کنم. ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم. پیروزی تا اینجا، به واسطه وحدت کلمه مسلمین بوده است، وحدت کلمه اقلیت‌های مذهبی با مسلمین، و وحدت طبقه روحانی و سیاسی. همه باید این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه، رمز پیروزی است. آن را از دست ندهیم ... . "

امام خمینی (ره)، سپس با حضور در کنار قبور شهدای انقلاب اسلامی در بهشت زهرای تهران و در جمع بسیار باشکوه و میلیونی مردم، به ایراد سخن پرداختند.

از 12 بهمن ماه تا شکست نهایی حکومت طاغوت و به ثمر نشستن پیروزی اتقلاب اسلامی در 22 بهمن ماه 1357، توسط امام خمینی (ره) به عنوان " دهه مبارک فجر " نامیده شد، که اکنون هم در سالروز این پیروزی شکوهمند و افتخارآفرین قرار داریم.

پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 در کشور ایران، با اهمیت و منافع بالای استراتژیکی و اقتصادی برای قدرت­های بزرگ جهان، موجد تحولی سیاسی، مردمی و عظیم در دنیا شد و یکبار دیگر، اسلام را به عنوان قدرتی تعیین کننده در جهان، مطرح، و چشم­انداز وحدت جهان اسلام، حرکت عظیم دفع فتنه و سلطه، ایستادگی در مقابل استعمار کهنه و نو، ایجاد قطب سیاسی جدید در جهان، فروپاشی و فروریزی رژیم های پوشالی وابسته و تحمیلی، و کوتاه سازی دست و چشم طمع دشمنان و قدرتهای مستکبر و زورگو از منافع و ملل مسلمین جهان را در برابر دیدگان دوست و دشمن، و بویژه بیش از یک میلیارد مسلمان و تمامی مستضعفان عالم، گشود و موجی از ترس، اضطراب و وحشت از عظمت و ابهت اسلام، اتحاد و رهبری اسلامی را در دل های جهانخواران پلید، ایجاد و منادی صلح و عدالت و آزادی در جهان شد و آزادی و استقلال را نصیب امتی خداجو کرد.  

بهمن ماه سال ۱۳۵۷، در حقیقت؛ نوید دهنده طلوع دوباره اسلام ناب محمدی (ص)، تجدید حیات مستضعفان و خشنودی حضرت ولی عصر، مهدی موعود (عج) بود.

یوم الله 22 بهمن؛ یادآور معجزه ایمان در مصاف با قدرت های مادی است و پیش از آن که حکایت از پیروزی ملت داشته باشد، گواه کارآمدی اندیشه دینی و نقش مؤثر ایمان و باورهای دینی در پیدایش حرکت های فراگیر و بنیادین اجتماعی است که مشخصه اصلی انقلاب اسلامی ایران در میان دیگر انقلاب های بزرگ جهان محسوب می شود و البته همین نکته، خشم و کینه توزی دشمنان داخلی و خارجی را برانگیخته و آنان را به موضع گیری های خصمانه و مستمر بر ضد انقلاب اسلامی ایران واداشته است.

بزرگداشت دهه مبارک فجر، پیروزی انقلاب و یوم الله 22 بهمن ماه، به معنای بزرگداشت آرمان های اسلامی و اعتقادات دینی، از مصادیق پاسداری از ریشه های انقلاب است و مردم آگاه و بیدار ایران اسلامی با شرکت گسترده در راهپیمایی 22 بهمن، بار دیگر به دشمنان خارجی و داخلی می فهمانند که بر پیمان خویش با بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) و آرمان های والای شهداء و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، استوار بوده و خواهند بود و هیچ توطئه نظامی، اقتصادی و فرهنگی، توان دلسرد کردن آنان به اسلام و انقلاب، و خارج ساختن از صحنه های مختلف انقلاب اسلامی را ندارد.

 
*****
اللهم انصر الأسلام و المسلمین، و اخذل الکفار و المنافقین ...

هیأت امنای آستان مقدس حضرت امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) در روستای شیخ شبان

گوهر صبر




ویژگی های انسان‌های صبور

اضطراب

عصر امروز عصر اضطراب است؛ انسان امروز مضطرب است و نمی‌داند باید به کدامین سو پناه ببرد؟ آیا مأوایی دارد؟ آیا دارویی هست که او را سلامتی ببخشد؟ و یا مرهمی هست که زخم هایش را مداوا کند؟ دنیای امروز دنیای استرس و فشار روانی است؛ اما دین مبین اسلام راهکارهایی برای مقابله با فشار و نگرانی به انسان ارائه کرده است تا بشر بتواند در برابر دشواری‌ها و فشارها ایستادگی کند و به زندگی خویش ادامه دهد.

صبر کردن و بی‌تاب نبودن:

یکی از راهکارهایی که انسان برای مقابله با فشار روانی دارد صبر و استقامت است؛ البته صبر باید با درایت و تدبیر باشد و انسان باید برای رهایی از مشکلات و دردهای خود راه چاره پیدا کند. بی‌تابی کردن نه تنها دردی را دوا نمی‌کند، بلکه درد را دو برابر می‌سازد.

حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «مصیبت یکی است و اگر بی‌تابی کنی، دو تا می‌شود.»

(غرر الحکم ج562،4)

علاوه بر آن بی‌تابی کردن باعث از دست رفتن آسودگی و آرامش انسان می‌شود و کسی که مرتب اعتراض دارد و لب به شکایت می‌گشاید، هرگز روی آرامش نخواهد دید.

حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «از ناراحتی اندک بی‌تاب نشوید که شما را در ناخوشایندی بزرگتر گرفتار می‌سازد.» (عیون الحکم و والمواعظ ص523)

صبر کردن آنقدر ارزشمند و مؤثر است که حضرت علی می‌فرمایند: کسی بر گرفتاری صبر کند، گویا گرفتار نشده است

حضرت علی علیه السلام در نصیحتی به فرزندش محمد حنفیه، می‌فرمایند: «اندوه‌های وارده را به وسیله تلاش بر صبر کردن وعده بده، که صبر کردن خلق و خوی خوبی است و آن را بر آنچه از احوال دنیا و اندوه‌های آن به تو می‌رسد تحمل ساز.» (من لایحضره الفقیه، ج4ص386)

 

 

و یا در حدیثی دیگر از امام علی علیه السلام منقول است که فرمودند: «کسی که زره صبر بپوشد، حوادث روزگار بر او راحت می‌شود.» (عزرالحکم، ج6295)

صبر کردن آنقدر ارزشمند و مؤثر است که حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «کسی که بر گرفتاری صبر کند، گویا گرفتار نشده است.» (عزر الحکم، ج6294)

ویژگی انسان‌های شکیبا:

انسان‌های شکیبا ویژگی‌های خاص خود را دارند و با این ویژگی‌ها شناخته می‌شوند:

شکایت نکردن:

انسان صبور هرگز شکایت نمی کند و لب به اعتراض نمی‌گشاید و به هر آنچه که خداوند به او داده راضی است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمایند:

«شخص صابر 3 نشانه دارد: کسل نیست، بی‌تابی نمی‌کند و از خداوند شکایت نمی‌کند.»

(بحارالانوار ج17ص86)

                                                                                     ثمرات صبر
ضعیف نشدن:

انسان شکیبا در برابر مشکلات قد علم کرده و شکست نمی‌خورد. انسان با‌ایمان مانند کوه است و در برابر تمام دشواری‌ها ایستادگی می‌کند.

انسان با‌ایمان می‌داند که در پس هر حادثه ای حکمتی هست، پس آن را می‌پذیرد و با درایت با آن رفتار می‌کند.

اما چگونه صبور باشیم؟ در قرآن آمده است: ((لقد خلقنا الانسان فی کبد)): انسان را در سختی آفریدیم.اگر انسان قبول کند که برای دشواری آمده و باید با دشواری‌ها امتحان شود، آن را می‌پذیرد و به آرامش می‌رسد.

از پیامبر اکرم پرسیدند: «ای پیامبر در دنیا چه چیزی خلق نشده است؟ پیامبر فرمودند: آسایش در دنیا.»

عده‌ای راحتی انسان را در ثروت و قدرت می‌دانند اما همه ادیان این موضوع را رد می‌کنند. امام سجاد علیه السلام می‌فرمایند: «هیچ کس اندکی از آن به دست نیاورد، مگر آنکه دو برابر حریص می‌شود و کسی از دنیا بیشتر به دست آورد، نیازمندتر می‌شود، چون او در حفظ اموال خود به مردم نیاز دارد، پس در دنیا راحتی و آسایش نیست و... .» (بحارالانوار، ج73ص69)

و یا امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «آسودگی در دنیا برای مؤمن محال است.» (بحار الانوار ج78ص195)

دشواری‌ها بخشی از زندگی هستند. اگر قبول کنیم که سختی جزئی از زندگی انسان است، دیگر اندوه به سراغ ما نمی‌آید، چرا که دشواری را جزئی از زندگی می‌دانیم. دنیای امروز با وجود رشد صنعت و تکنولوژی، باز هم باعث آرامش نشد. مشکلات اساسی بشرهمیشه هستند و همچنان باقی‌اند.»

پیامبر اکرم فرمودند: «ای مردم، این دنیا خانه اندوه است، نه خانه شادی و خانه‌ای پیچیده است، نه خانه ساده؛ از این رو هر کس آن را بشناسد، با برآورده شدن آرزویی مسرور نمی‌شود و با ناکام شدن اندوهگین نمی‌شود.»     

(بحارالانوار ج77ص187)

هنگامی که انسان این واقعیات را قبول کرد، دشواری‌ها را بهتر ساماندهی و مدیریت می‌کند و بهتر با مسائل کنار می‌آید.

 

پذیرش شرایط:

همانطور که گفتیم اگر شرایط را قبول کنیم، بهتر آن را مدیریت می‌کنیم و با آنها سر جنگ نخواهیم داشت، بلکه در همه حال شکرگزار خواهیم بود

امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «همانا برای دشواری‌ها پایانی هست که هر کس به آن دچار شود، باید آن را تمام کند؛ پس برای انسان خردمند زیبنده است که هرگاه گرفتاری داشت با آن بسازد تا زمان آن سر آید، چرا که دفع کردن آن پیش از سر آمدن رنج افزودن بر رنج آن است.» (کنزالعمال، ج73ص752 ح8657)

حضرت علی می‌فرمایند: «بهترین دفع‌کننده اندوه تکیه کردن بر تقدیر است.» ، بنابراین اگر نظم در آفرینش را قبول کنیم و بپذیریم که خدایی هست که ناظر ماست و البته ما را دوست دارد، اندوه روح ما را دچار لغزش و تزلزل نمی‌کند

و یا امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «آگاه باش اگر تو صبر کنی، پاداش می بری و اگر صبر نکنی، آنچه که خداوند برایت مقدر کرده است بر تو می‌گذرد، در حالی که تو گناهکاری.» (بحارالنوار ج70ص184)

امید داشتن به اتمام مشکلات:

انسان باید امید داشته باشد که مشکلات به سر خواهد آمد و روزی تمام خواهند شد؛ به همین دلیل احساس ناامیدی نخواهد کرد و همراه هر سختی آسانی و آسایشی هست.

حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «برای هر مشکلی راه فراری وجود دارد.» (عزرالحکم، ج11093) پس اگر انسان مشکلات را آسان بگیرد و به تعبییری دیگر از کنار آن رد شود، به آسایش و راحتی در زندگی دنیا و سعادت آخرت می‌رسد.

پیامبر می‌فرمایند: «همراه هر دشواری آسایشی هست.» ((عوالی الالی ج1ص285ح132)

پذیرش تقدیر الهی:

از دیگر مواردی که انسان را از اندوه نجات می‌دهد قبول تقدیر و خواست خداست و این خداست که انسان را به جهتی که دوست دارد هدایت و راهبری می‌کند.

روزی ام سلمه به پیامبر عرض کرد: «چرا شما هر سال به بیماری دچار می‌شوید؟» جواب دادند: «هیچ مصیبتی به من نمی‌رسد، مگر این که آن مصیبت وقتی آدم در حالت گل بود برای من نوشته است.» ((کنزالعمال ج1ص109 ح1504))

در منابع اسلامی اعتقاد به قضا و قدر باعث رفع عضه و ناراحتی‌ها می‌شود.

حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «بهترین دفع‌کننده اندوه تکیه کردن بر تقدیر است.» (غررالحکم ح1850) بنابراین اگر نظم در آفرینش را قبول کنیم و بپذیریم که خدایی هست که ناظر ماست و البته ما را دوست دارد، اندوه روح ما را دچار لغزش و تزلزل نمی‌کند.

استفاده کردن از آنچه که داریم:

انسان نباید به حفظ از دست رفته‌ها توجه کند، چه بسا چیزهای بسیاری از دست بدهد، اما چیزهای دیگر به دست آورد. نعمت‌های خداوند بسیار است و بهتر است هر روز نگاهی به نعمت‌ها کنیم و از آنها بهره ببریم و در آن تفکر و تعمق کنیم.

در روایتی از امام هادی علیه السلام آمده است: «خداوند ایمان را روزی تو ساخت و به خاطر همین بدنت بر آتش حرام شد و سلامتی روزی‌تر است، پس تو را بر اطلاعت خدا یاری کرد و قناعت را روزی تو کرد و تو را از ابتذال مصون داشت.» (من لا یحضرالفقیه، ج4ص104)

 

امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: اگر به مصیبتی در خودت یا مالت یا فرزندت دچار شدی، مصیبت فقدان پیامبر خدا را به یادآور که مردم هرگز به مصیبتی مانند آن دچار نشده اند

انسان، به‌ خصوص انسان امروز، نعمت‌های بسیاری دارد: کامپیوتر، تلفن همراه، اینترنت، کتابخانه‌های دیجیتال و ... که همگی نعمت‌های بشری هستند، البته به شرط آنکه به درستی از آن استفاده شود و بشر را به لغزش و گناه نکشاند.

دلبستگی نداشتن به دنیا:

دلبستگی داشتن به دنیا و علاقه به آن انسان را خسته و دچار اضطراب می‌کند. بسیاری از تلاش‌های بشر برای آباد کردن این دنیاست و همین تلاش‌ها او را خسته می‌کند و مشکلات متعددی برایش به وجود می‌آورد.

پیامبر اکرم فرمودند: «علاقه به دنیا اندوه را زیاد می‌کند.» (بحارالانوار، ج73ص91ح65)

بسیاری از بیماری‌های روحی و روانی نتیجه اضطراب و ترس است؛ ریشه همه آنها دوستی و محبت دنیاست.

حضرت علی علیه السلام در این‌باره توصیفی بسیار زیبا دارند: «بهره‌جویان از دنیا دل‌هایشان می‌گرید، اگر چه خوشحال باشند و با خود دشمنی دارند. در هر چیز به خاطر آنچه خدا به آنها روزی داده است، مورد حسادت واقع شوند.

دنیا فانی است و دوامی ندارد و آخرت باقی است فنایی ندارد.» (بحارالانوار ج78ص21ح82)

به خاطر آوردن مشکلات بزرگتر:

وقتی به مشکلی برمی‌خوریم، باید مشکلات بزرگتر را در ذهن مرور کنیم؛ مثلا اگر برای خرید یک تلفن همراه دچار مشکل هستیم، به یاد آوریم کسی را که هزینه درمان خود را ندارد.»

امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: «اگر به مصیبتی در خودت یا مالت یا فرزندت دچار شدی، مصیبت فقدان پیامبر خدا را به یادآور که مردم هرگز به مصیبتی مانند آن دچار نشده اند.» (الکافی، ج3ص220)

اینها بخشی از راهکارهای اسلام برای نجات بشر از استرس و فشارهای روانی بود. اگرچه راه‌های دیگری نیز مانند مشاوره، ورزش، تفریح و ... نیز وجود دارد.

 

 

 

 

 

 

 

شهر تاریخی کاشان

تصاویری از زیبائی های شهر تاریخی کاشان

شهر کاشان مرکز شهرستان کاشان است. شهرستان کاشان با وسعت ۹۶۴۷ کیلومترمربع و جمعیت ۳۳۵۷۸۵ نفر از شهرهای استان اصفهان بوده و از نظر جمعیت دومین شهرستان این استان به حساب می‌آید که در فاصله ۲۴۰ کیلومتری از جنوب تهران و در بین دامنه کوه کرکس نطنز و دشت کویر قرار دارد. این شهرستان از شمال به آران و بیدگل، از شمال غربی به شهر قم، از جنوب به نطنز و اردستان، از غرب به کوه کرکس و سیاه کوه و شهرستان محلات و اراک و از شرق به کویر مرکزی ایران محدود است. کاشان دارای چهار بخش (مرکزی، قمصر، نیاسر و برزک) بوده و دارای پنج شهر (کاشان، قمصر، نیاسر، جوشقان کامو و برزک) می‌باشد.

کاشان از نظر جمعیت بیستم و در رده یازدهمین شهر صنعتی ایران قرار می‌گیرد که دلیل آن وجود کارخانجات متعدد فرش ماشینی (بیش از یکصد کارخانه)، کارخانه تولید ورق گالوانیزه و کارخانجات تولید قطعات خودرو و مونتاژ است. قدمت صنایع نساجی در این شهر به تولیدات شعربافی شامل مخمل بافی، زربافی و حریربافی برمی‌گردد که هم اکنون بیش از چند هزار نفر در کارخانجات نساجی مشغول به کار می‌باشند.

شهرت شهر کاشان بیشتر به واسطه گلاب و فرش دستباف و آثار باستانی و جاذبه‌های توریستی متعدد آن است. کاشان به دارالمومنین، شهر عقرب‌ها، دروازه کویر... مشهور است. از محصولات کشاورزی آن می‌توان به انواع غلات و میوه‌های فصلی اشاره نمود. کاشان دارای آثار تاریخی و دیدنی‌های بسیاری در تمام فصول سال است که از آن میان می‌توان به باغ فین، مسجد و مدرسه آقابزرگ، خانه عامری‌ها، خانه عباسی‌ها، خانه طباطبایی، خانه بروجردی، حمام سلطان امیراحمد و قبر شاه عباس صفوی... اشاره نمود.

تصاویری که در این ایمیل برای شما دوستان
پرشین استار در نظر گرفته شده نماهایی چشم نواز از شهر تاریخی کاشان است. البته برخی از اونها با تکنیک اچ دی آر گرفته شده که امیدوارم از دیدن اونها لذت ببرید.

باروی تاریخی سلجوقی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


دیوار تاریخی سلجوقی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


حمام سلطان امیراحمد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


خانه طباطبائی ها

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org



خانه بروجردیها

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



خانه عامریان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


خانه عباسیان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


تصاویری از مسجد آقا بزرگ

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



تصاویری از باغ فـین

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین

 استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org





-- ********************************************************* آری، آری، زندگی زیباست زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست گر بیفروزیش، رقص شعله‌اش در هر کران پیداست ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست ---------------------------------------------------------------------- -----------------------------------------------------------------------


آداب و اعمال صفر

اعمال ماه صفر برای دفع بالایای این ماه
در برخی روایات اسلامی از ماه صفر به عنوان ماهی منحوس یاد شده است و براى رفع نحوست این ماه، هیچ چیز بهتر از صدقه، دعا و استعاذه نیست.
سرویس دین و آئین پایگاه 598 / ماه صفر دومین ماه قمری است که برای نامگذارى آن دو دلیل ذکر می‌شود: نخست این که از «صُفْرَة» به معنای «زردى» گرفته شده، زیرا زمان انتخاب نام با فصل پاییز و زرد شدن برگ درختان مقارن بوده است.

دلیل دوم این که از «صِفْر» به معنای «خالى» گرفته شده است، چرا که با پایان یافتن ماه‌هاى حرام (رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم) قبایل بار دیگر وارد جنگ مى‌شدند و شهرها خالى مى‌شد.

* «صفر» ماهی منحوس

در چرایی منحوس بودن ماه صفر دلایلی از جمله رحلت پیامبر اکرم(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع) در این ماه را ذکر می‌کنند. همچنین ابتدای ماه صفر با ورود کاروان اسرا به شهر شام مصادف است، نیز آغاز جنگ صفین در نخستین روز صفر بوده است.

حجت‌الاسلام سیدعلیمراد کاظمی از کارشناسان مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی در این باره می‌گوید: در برخی از روایات اسلامی آمده است که مسلمانان از انجام کارهای مهم در ماه صفر، پرهیز و برای دفع آفات و بلایای این ماه بسیار صدقه دهند.

وی با اشاره به وفات پیامبر اکرم(ص) در ماه صفر گفت: به همین دلیل مسلمانان از این ماه به عنوان ماهی نحس و بدیمن یاد می‌کنند، چرا که در این ماه وحی قطع می‌شود. حضرت علی (ع) در این مورد فرموده است: با رحلت پیامبر (ص) چیزی قطع شد که با فوت هیچ احدی قطع نشد.

حجت‌الاسلام محسن جنتی‌منش از کارشناسان مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی نیز در این باره می‌گوید: در ماه صفر بزرگ‌ترین مصیبت وارده به امت اسلامی یعنی رحلت پیامبر اعظم(ص) رخ داده است؛ از این رو این ماه را ماه مصیبت و عزا می‌خوانند و شیعیان در این بسیار محزون هستند، چرا که امام صادق (ع) فرموده است: «لیفرحون لفرحنا ویحزنون لحزننا» یعنی شیعیان در شادی اهل‌بیت، شاد و در عزای آنها غمگین هستند.

* اعمال مستحبی ماه صفر

درباره اعمال مستحبی که در ماه صفر ذکر شده، اهم آن‌ها خواندن دعا، تلاوت قرآن، اقامه نماز و روزه‌داری است.

چنانچه مرحوم علامه مجلسى در «زاد المعاد» با اشاره به سه روز روزه گرفتن در هر ماه  می‌نویسد: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول از دهه وسط ماه است.

همچنین درباره خواندن نماز دو رکعتی اول ماه نیز آمده است: در رکعت اول بعد از «حمد» 30 مرتبه سوره «توحید» و در رکعت دوم بعد از «حمد» 30 مرتبه سوره «قدر» بخواند و بعد از نماز صدقه‌اى در راه خدا بدهد.

دعای ویژه‌ ماه صفر نیز از محدث بزرگ مرحوم «فیض کاشانی» نقل شده که مستحب است هر روز 10 مرتبه قرائت شود:

یا شَدیدَ الْقُوى وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنى شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِى الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ.

(اى سخت‌نیرو و اى سخت‌عقوبت! اى عزیز، ای عزیز، ای عزیز! در برابر عظمت تو همه آفریدگانت خوار شدند، پس کفایت کن از من شر خلقت را. اى نیکو ده،‌ اى زیبایى‌بخش، اى نعمت‌بخش، اى فزون‌بخش، اى که معبودى جز تو نیست! منزهى تو و من از ستمکاران هستم. پس دعای او (یونس) را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم و این چنین نجات دهیم مؤمنان را و درود خدا بر محمد و آل پاک و پاکیزه‌اش)

سید بن طاووس در کتاب «اقبال الاعمال» نیز اعمالی را برای ماه صفر ذکر کرده که به شرح ذیل است:

ـ‌ در روز سوم ماه صفر، دو رکعت نماز بخوان که در رکعت اوّل سوره «حمد» و سوره «انّا فتحنا» (فتح) و در رکعت دوم سوره «حمد» و سوره «توحید» قرائت شود و پس از سلام نماز، 100 بار صلوات بفرست و 100 بار آل ابى سفیان را لعنت کن و صد مرتبه استغفار نما و آنگاه حاجت خویش را از خداوند بخواه. (ان شاء اللّه به هدف اجابت مى رسد).

ـ در روز اربعین (بیستم ماه صفر) زیارت امام حسین(ع) مستحب است و مورد تأکید قرار گرفته. در روایتى که «شیخ طوسى» از امام حسن عسکرى(ع) نقل کرده، چنین آمده است: نشانه‌هاى مؤمن پنج چیز است: به جاى آوردن 51رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) و زیارت اربعین (امام حسین علیه السلام) و انگشتر را بر دستِ راست نهادن، و پیشانى را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را در نماز بلند گفتن. (اهل سنت یا بسم الله را در آغاز سوره‌ها در نماز ترک مى‌کنند یا آهسته می‌گویند)

ـ زیارت اربعین که در این روز مستحب است، در کتب دعا آمده است و این گونه شروع می‌شود: «السلام علی ولی الله و حبیبه، السلام علی خلیل الله و نجیبه‌، السلام علی صفی الله و ابن صفیه‌...» که این متن از طریق «صفوان جمّال» از امام صادق(ع) روایت شده است. (برای مشاهده کامل این دعا به همراه ترجمه آن از اینجا اقدام کنید)

* اعمال خرافی پایان ماه صفر

در برخی منابع آمده است که پیامبر اکرم(ص) درباره ماه صفر فرموده است: «من بشّرنی بخروج صفر فله الجنة» (هر کس خبر تمام شدن این ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او مى‌دهم.)
حجت‌الاسلام جنتی‌منش با اشاره به این روایت می‌گوید: به اعتقاد ما این روایت از سندیت متقنی برخوردار نیست و به احتمال فراوان در مورد ابوذر غفاری بیان شده است، اما عده‌ای این روایت را دال بر این گرفته‌اند که بشارت دادن پیامبر به اتمام ماه صفر، ثواب و پاداش دارد.

وی ادامه می‌دهد: نفس این کار اشکالی ندارد، اما متاسفانه در بسیاری از موارد این اعمال با خرافات مخلوط شده و به مواردی انحرافی در دین تبدیل می‌شوند. یکی از معروف‌ترین رسومی که در حال حاضر نیز از طریق عوام انجام می‌شود، «دق‌الباب کردن 7 مسجد» و خطاب قرار دادن پیامبر مبنی بر اتمام ماه صفر است.

این کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی با تاکید بر اینکه دق‌الباب کردن مساجد، سند تاریخی ندارد و از سیره بزرگان و علما نبوده است، ادامه داد: اگر عملی در دین وارد نشده باشد و با عنوان دین انجام شود، علاوه بر اینکه ثوابی ندارد، بلکه گناه نیز محسوب می‌شود، چرا که بدعت در دین نهی شده است.

حجت‌الاسلام کاظمی نیز درباره برخی سنت‌های رایج شده در سال‌های اخیر از جمله «دق‌الباب کردن 7 مسجد» و «روشن کردن شمع پشت در 7 مسجد» می‌گوید:

این موارد، پیشینه روایی ندارد و بیشتر آداب و رسومی قومی و بومی است. به عنوان مثال در برخی مناطق استان بوشهر دیده‌ام که مردم به نشانه پایان نحسی ماه صفر، قلیان می‌شکنند!

وی در پاسخ به این سؤال که آیا آداب خاصی برای خروج از ماه صفر و حلول ماه ربیع‌الاول در روایات اسلامی ذکر شده است یا خیر، به خبرنگار فارس چنین پاسخ داد: در «مفاتیح‌الجنان» شیخ عباس قمی آداب خاصی برای این امر ذکر نشده و تنها به ذکر اعمال شب اول ماه بسنده شده است. البته در برخی روایات، اقامه نماز شکر به شکرانه اقامه دو ماه عزاداری و عبادت توصیه شده است.

گوهر اخلاق

امیرالمومنین (علی ( ع ) میفرمایند :                  

     برای برادر ديني ات خون و مالت را، و براي دشمنت عدل و انصافت را هديه كن و براي عموم مردم گشاده رويي و نيكوكاري ات را هديه نما.

 با مردم آنچنان معاشرت کنيد که اگر بميريد بر مرگ شما اشک ريزند و اگر زنده بمانيد به شما عشق ورزند.

آداب معاشرت:

 بخشي از موفقيت انسان به جامعه و چگونگي ارتباط او با ساير انسانها وابسته است . اين مهم است كه ما چگونه با مردم برخورد كنيم و براي آنها ارزش قائل بوده، در قبال همه انسانها مسئوليت شناس باشيم و خود را از آنان جدا ندانيم . به همين جهت در تعاليم اسلامي پاره اي سفارشها رسيده كه تكميل كننده اخلاق و ياري رساننده به انسان در زندگي است و بر انسان مسلمان لازم است كه آنها را رعايت نمايد.

هنگام مواجه شدن با كسي مناسب است كه به او سلام كند. خود اين عمل مستحب است، ولي جواب آن واجب . امام صادق (ع) كسي را بخيل معرفي كرده است كه از سلام كردن بخل بورزد . همچنين يكي از رفتارهاي اجتماعي گشاده رويي و خوش برخوردي است .

امام صادق (ع) فرمود: سه چيز است كه هر كس يكي از آن سه را به جا آورد، خداوند بهشت را بر او واجب مي‎كند: انفاق با تنگدستي، خوش رويي با همه و رعايت انصاف . دست دادن و مصافحه با يكديگر بسيار سفارش شده است .

در روايتي آمده است كه امام باقر(ع) فرمود: هرگاه مؤمنان با هم ملاقات نموده و مصافحه نمايند، خداوند دستش را در ميان دست آنان قرار ميدهد.‎ . برخورد خوب و گرم و صميمي با ديگران موجب جلب رضايت خداوند و موفقيت انسان در زندگي مي‎شود.

السلام علیک یا ثار الله

 شخصیت، قیام و نهضت امام حسین (ع) همیشه در کلام معصومین (ع) وجود داشته است و عجب آنکه حتی معصومین پیش از امام حسین (ع) نیز اشاراتی به این واقعه و سرزمینی که در آن مصائب عاشورا رخ داد، داشته‌اند. در این نوشتار ۴۰ حدیث در باره امام حسین (ع) که در سایت آیت‌الله محمدتقی بهجت آمده، منتشر می‌شود.
۱- حریم پاک
عن النبى (ص) قال: … و هى اطهر بقاع الارض واعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء الجنة. (۱)
پیامبر اسلام (ص) در ضمن حدیث بلندى مى‌فرماید: کربلا پاک‌ترین بقعه روى زمین و از نظر احترام بزرگ‌ترین بقعه‏‌ها است والحق که کربلا از بساط هاى بهشت است.

قال رسول الله صلى الله علیه و آله: یقبر ابنى بأرض یقال لها کربلا هى البقعة التى کانت فیها قبة الاسلام نجا الله التى علیها المؤمنین الذین امنوا مع نوح فى الطوفان. (۲)

 ۲- سرزمین نجات
پیامبر خدا (ص) فرمود: پسرم حسین در سرزمینى به خاک سپرده مى‏شود که به آن کربلا گویند، زمین ممتازى که همواره گنبد اسلام بوده است، چنانکه خدا یاران مؤمن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد.

۳- مسلخ عشق‏
قال على علیه السلام: هذا … مصارع عشاق شهداء لا یسبقهم من کان قبلهم ولا یلحقهم من کان بعدهم. (۳)
حضرت على علیه السلام روزى گذرش از کربلا افتاد و فرمود: اینجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است. شهیدانى که نه شهداى گذشته و نه شهداى آینده به پاى آنها نمى‏رسند.

۴- عطر عشق‏
قال على علیه السلام: واها لک ایتها التربة لیحشرن منک قوم یدخلون الجنة بغیر حساب. (۴)
امیرالمومنین علیه السلام خطاب به خاک کربلا فرمود: چه خوش‌بویى اى خاک! در روز قیامت قومى از تو به پا خیزند که بدون حساب و بى‌درنگ به بهشت روند.

۵- ستاره سرخ محشر
قال على بن الحسین علیه السلام: تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدرى و تنادى انا ارض الله المقدسة الطیبة المبارکة التى تضمنت سیدالشهداء و سید شباب اهل الجنة. (۵)
امام سجاد علیه السلام فرمود: زمین کربلا در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدى مى‏درخشد و ندا مى‏دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است.

۶- کربلا وبیت المقدس‏
قال ابوعبدالله علیه السلام: الغاضریة من تربة بیت المقدس. (۶)
امام صادق علیه السلام فرمود: کربلا از خاک بیت المقدس است.

۷- فرات و کربلا
قال ابوعبدالله: ان أرض کربلا و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس الله تبارک و تعالى… (۷)
امام صادق علیه السلام فرمود: سرزمین کربلا و آب فرات، اولین زمین و نخستین آبى بودند که خداوند متعال به آنها قداست و شرافت بخشید.

۸- کربلا کعبه انبیاء
قال ابوعبدالله علیه السلام: لیس نبى فى السموات والارض و الا یسألون الله تبارک و تعالى ان یوذن لهم فى زیارة الحسین علیه السلام ففوج ینزل و فوج یعرج. (۸)
امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ پیامبرى در آسمان‌ها و زمین نیست مگر این که مى‏خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شوند، چنین است که گروهى به کربلا فرود آیند و گروهى از آنجا عروج کنند.

۹- کربلا، مطاف فرشتگان‏
قال ابوعبدالله علیه السلام: لیس من ملک فى السموات والارض إلا یسألون الله تبارک و تعالى ان یوذن لهم فى زیارة الحسین علیه السلام ففوج ینزل و فوج یعرج. (۹)
امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ فرشته‏اى در آسمان‌ها و زمین نیست مگر این که مى‏خواهد خداوند متعال به او رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شود، چنین است که همواره فوجى از فرشتگان به کربلا فرود آیند و فوجى دیگرعروج کنند و از آنجا اوج گیرند.

۱۰- راه بهشت‏
قال ابوعبدالله علیه السلام: موضع قبرالحسین علیه السلام ترعة من ترع الجنة. (۱۰)
امام صادق علیه السلام فرمود: جایگاه قبر امام حسین علیه السلام درى از درهاى بهشت است.

۱۱- کربلا حرم امن‏
قال ابوعبدالله علیه السلام: ان الله اتخذ کربلا حرما آمنا مبارکا قبل ان یتخذ مکة حرماً. (۱۱)
امام صادق (ع) فرمود: به راستى که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آن که مکه را حرم قرار دهد. (شایان ذکر است منظور از این روایت درعالم بالا است که قبل از مکه، کربلا حرم امن الهی قرار گرفت)

۱۲- زیارت مداوم‏
قال الصادق علیه السلام: زوروا کربلا ولا تقطعوه فان خیر أولاد الانبیاء ضمنته… (۱۲)
امام صادق (ع) فرمود: کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است.

۱۳- بارگاه مبارک‏
قال الصادق علیه السلام: «شاطى‏ء الوادى الایمن» الذى ذکره الله فى القرآن،( قصص/۳۰) هو الفرات و «البقعة المبارکة» هى کربلا. (۱۳)
امام صادق (ع) فرمود: آن «ساحل وادى ایمن» که خدا در قرآن یاد کرده فرات است و «بارگاه با برکت» نیز کربلا است.

۱۴- شوق زیارت‏
قال الامام باقرعلیه السلام: لو یعلم الناس ما فى زیارة قبرالحسین علیه السلام من الفضل، لماتوا شوقاً. (۱۴)
امام باقرعلیه السلام فرمود: اگر مردم مى‏دانستند که چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین علیه السلام است از شوق زیارت مى‏مردند.

۱۵- حج مقبول و ممتاز
قال ابوجعفرعلیه السلام: زیارة قبر رسول الله صلى الله علیه و آله و زیارة قبور الشهداء، و زیارة قبرالحسین بن على علیهما السلام تعدل حجة مبرورة مع رسول الله صلى الله علیه و آله. (۱۵)
امام باقر علیه السلام فرمودند: زیارت قبر رسول خدا (ص) و زیارت مزار شهیدان، و زیارت مرقد امام حسین علیه السلام معادل است با حج مقبولى که همراه رسول خدا (ص) بجا آورده شود.

۱۶- تولدى تازه‏
عن حمران قال: زرت قبرالحسین علیه السلام فلما قدمت جاء نى ابو جعفر محمد بن على علیه السلام … فقال علیه السلام ابشر یا حمران فمن زار قبور شهداء آل محمد (ص) یرید الله بذلک وصلة نبیه حرج من ذنوبه کیوم ولدته امه. (۱۶)
حمران مى‏گوید هنگامى که از سفر زیارت امام حسین (ع) برگشتم، امام باقر علیه السلام به دیدارم آمد و فرمود: اى حمران! به تو مژده مى‌دهم که هر کس قبور شهیدان آل محمد (ص) را زیارت کند و مرادش از این کار رضایت خدا و تقرب به پیامبر (ص) باشد، از گناهانش بیرون مى‏آید مانند روزى که مادرش او را زاده است.

۱۷- زیارت مظلوم‏
عن ابى جعفر و ابى عبدالله علیهماالسلام یقولان: من احب أن یکون مسکنه و مأواه الجنة، فلا یدع زیارة المظلوم. (۱۷)
از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل شده که فرمودند: هر کس که مى‏خواهد مسکن و مأوایش بهشت باشد، زیارت مظلوم ـ امام حسین ـ را ترک نکند.

۱۸- شهادت و زیارت‏
قال الامام الصادق علیه السلام: زوروا قبرالحسین علیه السلام ولا تجفوه فانه سید شباب أهل الجنة من الخلق و سید شباب الشهداء. (۱۸)
امام صادق (ع) فرمود: مرقد امام حسین علیه السلام را زیارت کنید و با ترک زیارتش به او ستم نورزید، چرا که او سید جوانان بهشت از مردم و سالار جوانان شهید است.

۱۹- زیارت، بهترین کار
قال ابوعبدالله علیه السلام: زیارة قبرالحسین بن على علیهماالسلام من أفضل ما یکون من الأعمال. (۱۹)
امام صادق (ع) فرمود: زیارت قبر امام حسین علیه السلام از بهترین کارهاست که مى‏تواند انجام یابد.

۲۰- سفره‏هاى نور
قال الامام الصادق علیه السلام: من سره ان یکون على موائد النور یوم القیامة فلیکن من زوارالحسین بن على علیهماالسلام. (۲۰)
امام صادق (ع) فرمود: هر کس دوست دارد روز قیامت، بر سر سفره‏هاى نور بنشیند باید از زائران امام حسین علیه السلام باشد.

۲۱- شرط شرافت‏
قال الصادق علیه السلام: من اراد ان یکون فى جوار نبیه و جوارعلى و فاطمه علیهم السلام فلا یدع زیارة الحسین علیه السلام. (۲۱)
امام صادق (ع) فرمود: کسى که مى‏خواهد در همسایگى پیامبر (ص) و در کنارعلى (ع) و فاطمه (س) باشد زیارت امام حسین (ع) را ترک نکند.

۲۲- زیارت، فریضه الهى‏
قال ابوعبدالله علیه السلام: لو ان احدکم حج دهره ثم لم یزرالحسین بن على علیهماالسلام لکان تارکا حقا من حقوق رسول الله (ص) لان حق الحسین فریضة من الله تعالى واجبه على کل مسلم. (۲۲)
امام صادق (ع) فرمود: اگر یکى از شما تمام عمرش را احرام حج ببندد اما امام حسین علیه السلام را زیارت نکند حقى از حقوق رسول خدا (ص) را ترک کرده است؛ چرا که حق حسین (ع) فریضه الهى و بر هر مسلمانى واجب و لازم است.

۲۳- کربلا کعبه کمال‏
قال ابوعبدالله علیه السلام: من لم یأت قبرالحسین علیه السلام حتى یموت کان منتقص الایمان منتقص الدین، ان ادخل الجنة کان دون المؤمنین فیها. (۲۳)
امام صادق (ع) فرمود: هر کس به زیارت قبر امام حسین (ع) نرود تا بمیرد، ایمانش ناتمام و دینش ناقص خواهد بود به بهشت هم که برود پایین‌تر از مؤمنان در آنجا خواهد بود.

۲۴- از زیارت تا شهادت‏
قال ابوعبدالله علیه السلام: لا تدع زیارة الحسین بن على علیهماالسلام و مُرّ أصحابک بذلک یمدالله فى عمرک و یزید فى رزقک و یحییک‏ الله سعیدا ولا تموت الا شهیدا. (۲۴)
امام صادق (ع) فرمود: زیارت امام حسین علیه السلام را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیرى مگر با شهادت.

۲۵- حدیث محبت‏
عن ابى عبدالله قال: من اراد الله به الخیر قذف فى قلبه حب الحسین علیه السلام و زیارته و من اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسین علیه السلام و بغض زیارته. (۲۵)
امام صادق (ع) فرمود: هر کس که خدا خیر خواه او باشد محبت حسین (ع) و زیارتش را در دل او مى‏اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد کینه و خشم حسین (ع) و خشم زیارتش را در دل او مى‏اندازد.

۲۶- نشان شیعه بودن‏
قال الصادق علیه السلام: من لم یأت قبرالحسین علیه السلام و هو یزعم انه لنا شیعة حتى یموت فلیس هو لنا شیعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضیفان اهل الجنة. (۲۶)
امام صادق علیه السلام فرمود: کسى که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد او شیعه ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود.

۲۷- سکوى معراج‏
قال الصادق علیه السلام: من اتى قبرالحسین علیه السلام عارفا بحقه کتبه الله عزوجل فى اعلى علیین. (۲۷)
امام صادق (ع) فرمود: هر کس که به زیارت قبر حسین علیه السلام نایل شود و به حق آن حضرت معرفت داشته باشد خداى متعال او را در بلندترین درجه عالى مقامان ثبت مى‏کند.

۲۸- مکتب معرفت‏
قال ابوالحسن موسى بن جعفرعلیه السلام: أدنى ما یثاب به زائر ابى عبدالله علیه السلام بشط فرات إذا عرف حقه و حرمته و ولایته ان یغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخز. (۲۸)
حضرت امام موسى کاظم علیه السلام فرمود: کمترین ثوابى که به زائر امام حسین علیه السلام در کرانه فرات داده مى‏شود این است که تمام گناهان بخشوده مى‏شود. بشرط این که حق و حرمت ولایت آن حضرت را شناخته باشد.

۲۹- همچون زیارت خدا
قال الرضا علیه السلام: من زار قبرالحسین (ع) بشط الفرات کان کمن زار الله. (۲۹)
امام رضا علیه السلام فرمود: کسى که قبر امام حسین علیه السلام را در کرانه فرات زیارت کند، مثل کسى است که خدا را زیارت کرده است.

۳۰- زیارت عاشورا
قال الصادق علیه السلام: من زارالحسین علیه السلام یوم عاشورا وجبت له الجنة. (۳۰)
امام صادق (ع) فرمود: هر کس که امام حسین علیه السلام را در روز عاشورا زیارت کند بهشت بر او واجب مى‏شود.

۳۱- بالاتر از روسپیدى
قال ابوعبدالله علیه السلام: من باب عند قبرالحسین علیه السلام لیلة عاشورا لقى الله یوم القیامة ملطخا بدمه کأنما قتل معه فى عرصة کربلا. (۳۱)
امام صادق (ع) فرمود: کسى که شب عاشورا در کنار مرقد امام حسین علیه السلام سحر کند روز قیامت در حالى به پیشگاه خدا خواهد شتافت که به خونش آغشته باشد، مثل کسى که در میدان کربلا و در کنار امام حسین علیه السلام کشته شده باشد.

۳۲- نشانه‌هاى ایمان‏
قال ابو محمدالحسن العسکرى علیه السلام: علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسین، و زیارة الاربعین، والتختم فى الیمین، و تعفیر الجبین والجهر ببسم الله الرحمن الرحیم. (۳۲)
امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود: نشانه‏هاى مؤمن پنج چیز است: ۱ ـ پنجاه رکعت نماز (نماز یومیه و نمازهای نافله) ۲ ـ زیارت اربعین ۳ ـ انگشتر به دست راست کردن ۴ ـ بر خاک سجده کردن ۵ ـ بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند گفتن.

۳۳- رواق منظر یار
قال رسول الله (ص): الا و ان الإجابة تحت قبته والشفاء فى تربته، و الائمة علیهم السلام من ولده. (۳۳)
پیامبر خدا(ص) فرمود: بدانید که اجابت دعا، زیر گنبد حرم او و شفاء در تربت او، و امامان علیهم السلام از فرزندان اوست.‏

۳۴- تربت و تربیت‏
قال الصادق علیه السلام: حنکوا اولادکم بتربة الحسین (ع) فإنها امان. (۳۴)
امام صادق (ع) فرمود: کام کودکانتان را با تربت حسین (ع) بردارید چرا که خاک کربلا فرزندانتان را بیمه مى‏کند.

۳۵- بزرگترین دارو
قال ابوعبدالله علیه السلام: فى طین قبرالحسین علیه السلام الشفاء من کل داء و هو الدواء الاکبر. (۳۵)
امام صادق (ع) فرمود: شفاى هر دردى در تربت قبر حسین علیه السلام است و همان است که بزرگ‌ترین داروست.

۳۶- تربت و هفت حجاب‏
قال الصادق علیه السلام: السجود على تربة الحسین علیه السلام یخرق الحجب السبع. (۳۶)
امام صادق (ع) فرمود: سجده بر تربت حسین علیه السلام حجاب‌هاى هفتگانه را پاره مى‏کند.

۳۷- سجده بر تربت عشق‏
کان الصادق (ع) لا یسجد الا على تربة الحسین (ع) تذللا لله و إستکانة الیه. (۳۷)
رسم حضرت امام صادق (ع) چنین بود که: جز بر تربت حسین (ع) به خاک دیگرى سجده نمى‏کرد و این کار را از سر خشوع و خضوع براى خدا مى‏کرد.

۳۸- تسبیح تربت
قال الصادق (ع): السجود على طین قبرالحسین (ع) ینور الى الارض السابعة و من کان معه سبحة من طین قبرالحسین (ع) کتب مسبحا و ان لم یسبح بها … (۳۸)
امام صادق (ع) فرمود: سجده بر تربت قبر حسین (ع) تا زمین هفتم را نور باران مى‏کند و کسى که تسبیحى از خاک مرقد حسین (ع) را با خود داشته باشد، تسبیح گوى حق محسوب مى‏شود، اگر چه با آن تسبیح هم نگوید.

۳۹- تربت شفا بخش
عن موسى بن جعفرعلیه السلام قال: ولا تأخذوا من تربتى شیئا لتبرکوا به فأن کل تربة لنا محرمة الا تربة جدى الحسین بن على علیهماالسلام فأن الله عزوجل جعلها شفاء لشیعتنا و أولیائنا. (۳۹)
حضرت امام کاظم (ع) در ضمن حدیثى که از رحلت خویش خبر مى‏داد، فرمود: چیزى از خاک قبر من برندارید تا به آن تبرک جویید؛ چرا که خوردن هر خاکى جز تربت جدم حسین (ع) بر ما حرام است، خداى متعال تنها تربت کربلا را براى شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است.

۴۰- یکى از چهار نیاز
قال الامام موسى الکاظم (ع): لا تستغنى شیعتنا عن أربع: خمرة یصلى علیها و خاتم یتختم به و سواک یستاک به و سبحة من طین قبر أبى عبدالله علیه السلام … (۴۰)
حضرت امام موسى بن جعفر علیهماالسلام فرمود: پیروان ما از چهار چیز بى‏نیاز نیستند: ۱ ـ سجاده‏اى که بر روى آن نماز خوانده شود۲ ـ انگشترى که در انگشت باشد ۳ ـ مسواکى که با آن دندان‌ها را مسواک کنند ۴ ـ تسبیحى از خاک مرقد امام حسین (ع)

امیدواری

امیدواری

 

۷ راه برای به دست آوردن امید

یکی از روش‌های خوب زندگی کردن داشتن «امید» است. معمولا انسان‌های امیدوار در زندگی موفق و سربلند هستند.

همیشه در آیات و روایت‌ها تاکید بسیاری برای امیدوار بودن در زندگی انسان شده است و اگرفردی امید به زندگی نداشته باشد، برنامه‌ریزی و هدفی ندارد و برای او دنیا به آخر رسیده و هیچ سعی و تلاشی برای بهتر زندگی کردن از خود نشان نمی‌‍‌دهد. در نتیجه این افراد دچار یاس و ناامیدی شده و گاهی اوقات دست به خودکشی می‌زنند.

راه‌های رسیدن به امید از دیدگاه اسلام را می‌توان به ۷ روش تقسیم کرد:

توکل به خدا: اولین راهکار رسیدن به امید را می‌توان «توکل به خدا» دانست. زمانی که فرد توکل به خدا داشته باشد، مشکلات و بن بست زندگی او را از پای در نیاورده و دچار یاس و ناامیدی نمی‌شود.

اگر از نظر مالی و یا معنوی خود را پایین‌تر از دیگران بداند، با توکل بر خدا تلاش و کوشش خود را ادامه می‌دهند و می‌گویند «اگر خداوند به افراد موفق نعمت و برتری داده است، پس‌‌ همان خداوند به ما هم برتری خواهد داد.»

هدف: فردی که در زندگی خود هدفی ندارد، امید به زندگی هم ندارد. فردی که هدف و برنامه‌ای برای زندگی نداشته باشد، هیچ تلاشی برای رسیدن به او انجام نداده و هیچ برنامه ریزی برای آینده خود ندارد و زندگی برای او به اتمام رسیده است و دچار یاس و ناامیدی می‌شود.

کارو کوشش: فردی که دست از کار و کوشش بردارد، ناامیدی به سراغ او می‌آید. چه بسا افرادی که در رفاه زندگی و جزء اقشار پردرآمد جامعه هستند، هیچ امیدی نسبت به این زندگی ندارند؛ زیرا خود را برای به دست آوردن آن شی و یا خانه و ماشین به زحمت نمی‌اندازد و زندگی آن‌ها به بن بست می‌رسد و می‌گوید: «دیگر بهتر از این زندگی وجود ندارد» و امید خود را از دست می‌دهند. اکثر آنهایی که دست به خودکشی می‌زنند، از اقشار مرفع جامعه هستند. در قرآن خداوند می‌فرماید «لقد خلقنا الانسان فی کبد؛ همانا انسان را در رنج وسختی آفریدیم».

افراد معمولا باید طوری زندگی کنند که همانطور که در آیات و احادیث اشاره شده است «به زندگی امیدوار باشید که گویا ۱۰۰سال دیگر زنده هستید و اعمال خود و حساب آخرتمان را طوری انجام دهید که گویا فردا خواهید مرد.»

قناعت: معمولا افرادی که در زندگی خود قانع هستند، دچار ناامیدی نمی‌شود. قناعت به این معنی نیست که فرد به قدری قانع باشد که دست از کار و کوشش برداشته و بگوید من از زندگی خود راضی هستم. به این معناست که اگر فردی به حداکثر نرسد ناامید نشود و قدر همانی که هست را بداند.

مثلا اگر فردی تمام سعی و تلاشش را برای موفقیت در کنکور درسی کرده است، اما بهترین رتبه را کسب نکرده و یا قبول نشده، ناامید نشود و بگوید «برای رسیدن به مراتب بالا‌تر سعی خود را می‌کنم». همیشه شکست پلی است که برای رسیدن به قله‌های پیروزی و زمانی انسان به پیروزی می‌رسد که قناعت کرده باشد.

متاسفانه در جامعه وقتی صحبت از قناعت می‌شود، فکر همه به سمت قناعت اقتصادی می‌رود؛ با اینکه قناعت در مسائل معنوی هم وجود دارد. روحیه قناعت در این طور مسایل بسیار حائز اهمیت است.

عدم مقایسه خود با دیگران: یکی دیگر از راه‌های رسیدن به امیدواری عدم مقایسه خود با دیگران از لحاظ مالی و اقتصادی است: اگر فردی مدام در پی آن باشد که اطرافیان او از لحاظ اقتصادی بالا‌تر از او هستند و حسادت کند، دچار یاس و ناامیدی می‌شود.

در این طور مواقع باید بگوید «ه‌مان خدایی که به او نعمت داده به من هم می‌دهد و نباید دست از کار و کوشش بردارم»، در نتیجه هیچ‌گاه غبطه افرادی که از نظر مالی از او بالا‌تر است را نخورد؛ بلکه بایدخوشحال باشد.

فرد باید در مسایل مالی همیشه خود را با افراد پایین تراز خودش مقایسه کند؛ اما در مسایل معنوی و علم و دانش را باید قابل قیاس با دیگران بداند و خود را به بالا‌ترین برساند و غبطه بخورد نه حسرت.

شاکر بودن: افراد باید به داشته‌های خود مانند سلامتی، علم، فرزند و همسرخوب و یا توانایی و انرژی و جوانی که دارد اهمیت داده و قدر آن‌ها را بدانند و با خود بگوید «من تمام این صفات را دارم. ولو اینکه ماشین، خانه و یا امثال این‌ها را ندارم» و خداوند را شاکر باشد.

در قرآن خداوندمی فرماید: «اگر شکر نعمت‌های الهی را به جا بیاورید، من هم نعمت‌هایم را بیشتر می‌کنم یا برعکس، اگر شما کفران نعمت بوده و قدر‌شناس نباشید، من همه چیز‌ها را از شما می‌گیرد.»

زیرا کسی که قدر‌شناس نعمت‌هایی که خداوند در اختیار او گذاشته، باشد. باعث می‌شود یک انرژی مثبت در درونش بوجود آمده وباعث امیدواری می‌شود.

استفاده از تجربیات و اندوخته‌های دیگران: امام علی می‌فرماید:

«شما هیچ وقت نمی‌توانید همه چیز را تجربه کنید» همه چیز را همه انسان‌ها تجربه می‌کنندو هر فرد به نوبه خود در جریان زندگی خود تجربه‌هایی را کسب می‌کند.

در نتیجه افراد باید از تجربه و اندوخته دیگران استفاده و بداند که دیگران چه کارهایی را انجام داده که شکست و یا پیروز شده‌اند و از راهکارهای دیگران را تجربه خود قرار دهند. انسانهای موفق را الگوی خود قرار داده و انسانهای ناموفق را به عنوان الگوی ناموفق و تجربه تلخ بداند. به دست آوردن تجربه از طریق دیگران، راه و روش زندگی را مشخص کرده و امید انسان را زیاد می‌کند.

                                    

برای دیدن نور به خورشید نگاه کن ، برای دیدن عشق به ماه نگاه کن ،

برای دیدن زیبایی به طبیعت نگاه کن ، برای دیدن امید به اینده نگاه کن.

 

 

 

 

8 توصیه برای بهبود رابطه همسران

پیشنهادهای روان شناسان آمریکایی؛ براساس آمار و ارقام منابع آمریکایی، این روزها آمار طلاق به حدود ۶/۳ طلاق در هر هزار نفر رسیده که این میزان، پایین ترین آمار طلاق از سال ۱۹۷۰ میلادی تاکنون است. البته آنها این را هم گفته اند که آمار ازدواج هم در بین جوانان شان کاهش چشم گیری داشته است. با این حال، آمریکایی ها کاهش آمار طلاق در کشورشان را مدیون مشاوره های قبل و بعد از ازدواج و آشنا کردن بهتر زوجین با خصوصیات رفتاری و اجتماعی طرف مقابل خود می دانند. آنها می گویند که خوشبخت ترین افراد کسانی هستند که بتوانند درک درستی از خود و طرف مقابل شان داشته باشند و کمی در زندگی فداکاری به خرج دهند و از یکه تازی و لجبازی پرهیز کنند.

آنها همچنین به تمام زوج ها در سراسر دنیا پیشنهاد کرده اند که اگر می خواهند زندگی خوب و آرامی داشته باشند و بعد از چند ماه یا چند سال برای همدیگر خسته کننده و سوهان روح نشوند، به این ۸ توصیه عمل کنند :

1. به یکدیگر ابراز علاقه کنید:
ابراز علاقه به معنای خریدن یک کادوی گران قیمت یا خوردن شام در بهترین رستوران شهر نیست، بلکه شما می توانید با هدیه دادن بدون مناسبت یک شاخه گل، فشردن دست همسرتان یا یک تشکر خالصانه از زحمات اش، عشق و محبت تان را به او نشان دهید. حتی شما می توانید با گفتن یک جمله "دوستت دارم" به همسرتان ثابت کنید که بعد از چند سال، هنوز برایتان دوست داشتنی و قابل احترام است.

2. هنگام بحث و مجادله، احترام یکدیگر را حفظ کنید:
مطمئن باشید که با ناسزا گفتن و توهین کردن هیچ مشکلی حل نمی شود و این کار تنها باعث سرد شدن روابط بین همسران می شود. از بحث و مجادله هم که در زندگی گریزی نیست، بنابراین سعی کنید که همیشه مخالفت خود را درباره یک موضوع با منطق و آرامش به همسرتان بگویید و هیچ گاه در خلال بحث از کلمات تحقیری یا توهین آمیز استفاده نکنید. قبل از اینکه بخواهید در مورد موضوعی بحث کنید، خوب حرف هایتان را بسنجید و این را در نظر بگیرید که ممکن است ایده های شما هم عیب و ایرادی داشته باشد و شما می توانید به جای جر و بحث، با آرامش تبادل نظر کنید تا بهترین ایده را در زندگی تان اجرا نمایید.

3. همیشه برای همسرتان آراسته باشید:
مطالعات نشان می دهند که پنج اتفاق خوب و مثبت باید در طول روز رخ دهد تا اثر یک حادثه منفی و بد را در ذهن پاک کند. حالا حساب اش را بکنید که آراسته و مرتب بودن همسران برای یکدیگر می تواند به تنهایی پنج امتیاز مثبت به حساب آید و تمام خستگی های روحی و ذهنی شان را از بین ببرد. فراموش نکنید که کوچک ترین تغییرات ظاهری در شما می تواند بزرگ ترین هیجان برای همسرتان به شمار آید. از کوتاه یا رنگ کردن مو گرفته تا پوشیدن یک لباس جدید.

4. به خاطر مسایل پیش پا افتاده مشاجره نکنید:
به نظر شما دعوا کردن بر سر تغییر کانال تلویزیون یا عوض کردن جای گلدان و تابلو آن قدر اهمیت دارد که بخواهید به خاطر آن اعصاب تان را خرد و زندگی تان را خراب کنید؟ مسلما که نه! پس به خاطر مسایل پوچ و بی ارزش روابط تان را تیره و تار نکنید.

5. بیشتر تفریح کنید:
معمولا اوایل ازدواج، زوج ها با هم زیاد به سینما، پارک یا خرید می روند اما این رفت و آمدها کم کم از بین می رود و فقط به میهمانی های خانوادگی چند ماه یک بار محدود می شود. یک زوج خوشبخت حداقل هفته ای یک بار با هم بیرون می روند. برای پیاده روی، کوهنوردی، دیدن یک فیلم جدید یا حتی خرید روزانه! برای اینکه بتوانید زندگی تان را از یکنواختی دربیاورید، می توانید یک برنامه ریزی مناسب برای یک گردش با همسر و فرزندان تان در آخر هفته ترتیب دهید تا روحیه خود. همسر و بچه هایتان را تقویت کنید و صمیمت بیشتری هم بین تان به وجود بیاید.

6. جلوی دیگران به یکدیگر احترام بگذارید:
اگر خوشبختی و صمیمیت، تنها یک کلید طلایی داشته باشد، می توان احترام متقابل همسران به یکدیگر در مقابل فرزندان یا سایر افراد را به عنوان آن کلید طلایی معرفی کرد، بنابراین اگر می خواهید محبت و علاقه همسرتان را روز به روز نسبت به خود بیشتر کنید، باید پیش بچه ها و خانواده تان نهایت احترام را به او بگذارید و همیشه از الفاظ زیبا برای صدا کردن اش استفاده کنید.

7. یک روز در هفته یا ماه را به خودتان اختصاص دهید:
برای اینکه بتوانید هر چند وقت یکبار درد دل های همسرتان را گوش دهید یا ساعات خوشی را با هم بگذرانید، بد نیست که یک روز کامل را تنها به خودتان اختصاص دهید و در این روز هیچ حرف ناراحت کننده ای به هم نزنید یا گله و شکایتی از هم نکنید. تمام این روز باید به خوشی و شادی بگذرد تا روابط شما هر چه بیشتر محکم تر و پایدارتر شود.

8. مشکلات یکدیگر را درک کنید:
اگر همسرتان دیر به خانه برگشت، سریع شروع به بازخواست و سین جیم نکنید. اجازه دهید که او کمی خستگی اش را در کند و بعد از او بخواهید که اگر دوست دارد مشکل اش را با شما درمیان بگذارد تا شاید بتوانید با همفکری آن را حل کنید. این طوری، هم سر از علت دیرآمدن اش درآورده اید و هم باعث نشده اید که همسرتان نسبت به شما جبهه بگیرد و یک مشت دروغ تحویل تان بدهد.

روز قدس . روز اسلام

 
روز قدس
 

صبح روشن

روز جهانی قدس یوم اللّه است. روز سردادن ندای «لا اله الّا اللّه» و «محمدٌ رسول اللّه» است. قطره قطره خون شهدای فلسطین امروز فریادِ مسلمانی سر می دهد. آسمان، امروز از نور اسلام خواهی لبریز است و در صبح ترین روز سال به یمن روشنای این نورِ درخشان دیده ها گشوده و چشم ها باز شده است. سیل تازیانه نگاه های خشمگین و فریادهای آتشین مسلمانانْ دودمان ستم آمریکا و اسرائیل را بر باد می دهد. دمیدنِ این صبحِ روشن بر همه مسلمانان و آزادیخواهان گرامی باد.

روز جهانی ایستادگی

روز جهانی قدس، روز جهانی استقامت و ایستادگی، روز جهانی پایداری حق در برابر باطل، روز جهانی مقابله با زور و زر و تزویر خجسته باد. جهان امروز بر خود می بالد که گروهی اگرچه اندک، امّا بلند همت و استوار، ندای پیروزی حق را سر می دهند و جهانیان را به بیداری فرا می خوانند. امروز جهان اسلام بیدار است و دشمن بر خود می لرزد. امروز ابرقدرت ها از ندای بلند پیروزی، از بیداری مظلومان و مستضعفان و از تحققِ پیروزیِ خون بر شمشیر به هراس افتاده اند. آری روز سرنگونی آنان نزدیک است. اَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَریبٍ

خیزشی نو

امروز اسرائیل خون آشام به کمک ابرقدرت ستم پیشه، آمریکای جنایتکار، به جان مسلمانان افتاده و خون سرخ مسلمانانی می مکد؛ غافل از آنکه اسلام ققنوسی است جاودان، با هزاران هزار جان پاینده که مرگ را نمی شناسد و با مرگ خواهان می ستیزد. آری امروز وقت آن رسیده است که تن نحیف فلسطین ستمدیده از شر ستم آن ظالمان خونخوار رها گردد و باز هم گل شادی بر چهره خسته این سرزمین اسلامی بشکفد. امروز گاه خیزشی نو و حرکتی تازه برای اسلامیان است، تا برتری قدرت ایمان را بر سلاح شیطانی بنمایانند و تیرگی ستم را از دیار اسلامی فلسطین بشویند.

نهضت صهیونیسم

تا ابتدای قرن بیست یهودیانْ صاحبِ وطنی خاص نبودند و در کشورهای مختلف مثل روسیه، لهستان، رومانی و بسیاری از کشورهای دیگر به صورتی بسیار پراکنده زندگی می کردند. این پراکندگی و حس حقارت ناشی از آن، آنان را بر آن داشت تا اجتماعی مستقل از یهود بنا کنند. نهضتی که با این هدف پایه ریزی شد به عنوان «ارض موعود» برای جمعیت یهود برگزیده شد. عنوان صهیونیسم هم به مناسبت قله «صهیون» در شهر بیت المقدس بر این نهضت نهاده شد و این نهضت راهی بسیار زشت و نفرت انگیز، یعنی صاحب وطن شدن از راه تصاحب وطن دیگری، را برای رسیدن به هدف در پیش گرفت. ننگ و نفرت بر آنان که در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نکردند.

چهارده قرن حضور

آنچه در تاریخ فلسطین به روشنی نمایان است، حضور مستمر و چهارده قرنی اسلام و عرب ها در این دیار است. این دوره طولانی حضور عرب ها و مسلمان تا قبل از دخالت انگلستان، به راحتی اسلامی بودن و عربی بودن این منطقه را تحکیم و تثبیت می کند و خیال های پوچی را که اسرائیل برای رسیدن به غصب این سرزمین عرضه می کند به باد بطلان می سپارد. فلسطین از آنِ مسلمانان است و از آنِ مسلمانان خواهد ماند و امروز، روز اثبات این فریاد است.

زمان پاسخ

شاید زمان آن فرا رسیده باشد که سازمان ملل متحد و دیگر سازمان های منادی حقوق بشر پاسخگوی آوارگی، سرگردانی و دوری میلیون ها فلسطینی مظلوم از وطن باشند. راستی چگونه است که گروهی ناخواسته آواره می شوند و گروهی دیگر به جای آنان در زمین ها و خانه های آنان و در دیار آنان جای داده می شوند؟! چگونه است که به راحتی منشورها و اعلامیه های جهانی را عده ای زیر پا می نهند و از حنجره مدعیان حقوق بشر آهی هم خارج نمی شود؟! آری امروز زمان پاسخگویی همه آنانی است که خود را بشردوست معرفی می کنند و از نجات انسان دم می زنند.

دعای روزه داران

امروز در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان پس از یک ماه تمرین پاکی و بندگی، امت اسلامی دست به دعا بر می دارد و از خدا می خواهد که روشن ترین صبح عالم را طالع کند و بر این شب های تار و ظلمانی مُهر پایان بزند و راه ستمکاری و جنایت استعمارگران و ظالمان را بربندد و منجی مهربانمان را برساند. امروز دل های پاک مسلمانانِ روزه دار در نمازی خالصانه و نورانی از خدا می خواهد که «اللّهُّمَ اَصْلْح کُلَّ فاسِدٍ مِن اُمُورِ الْمُسْلِمین».

طمعی بی پایان

امروز دیگر زمان آن رسیده که مسلمانان به اتکای نیروی اسلامی شان گامی به جلو بردارند و صدای جنایت ها و خودکامگی ها و جنگ های طمعکارانه اسرائیل را خفه کنند؛ اسرائیلی که بی هیچ وجود خارجی در اوج بی پایگی و بی بنیانی با شعارِ از نیل تا فرات دست به هر جنایتی زد تا امروز به زورْ رسمیتی یافت و به غصبْ وطنی برگرفت و اینک به پشت گرمی بزرگ ترین استعمارگران و به حمایت شرورترین تروریست ها چشمِ طمع به باقی سرزمین های اسلامی دوخته است. ما امروز در روزِ جهانیِ قدس باید چنان فریادِ مسلمانی سر دهیم که ستون های کاخ خیال های پوچ اسرائیل به لرزه افتد و نقشِ خوشی که در خیال برافکنده، در گردآب هلاک فرو رود. ان شاءاللّه.

پاسخی برای آوارگان

پنجاه سال پیش از این، یعنی در سال 1950 م، سازمان ملل متحد اعلامیه ای مبنی بر بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین مقدسشان صادر کرد. درست همزمان با صدور این اعلامیه، اسرائیل دست به تحریک یهودیانِ سراسر دنیا برای مهاجرت به اسراییل ورزید. جوابی که اسراییل به اعلامیه سازمان ملل و تلاش های پیگیر کشورهای عربی برای بازگشت آوارگان داد، این بود که قیمت املاک فلسطینیان را بعد از آنکه خسارات یهودیان از آن کسر شد صرف مخارج توطین پناهندگان در ممالک عربی دیگر می کنیم و امروز بیش از پنجاه سال از آن اعلامیه می گذرد، در حالی که آوارگان فلسطین هنوز هم آواره اند. کیست که پاسخگو باشد؟

مصیبت عظمای بشریّت

کشورهای عربی همسایه فلسطین در سال های اخیر در بسیاری از مناطق، شاهد آوارگی و بی خانمانی فلسطینیانی هستند که به هدف ایجاد کشوری یهودی از وطن رانده شده اند و سال هاست که دور از وطن به سر می برند؛ آوارگانی که بارِ بیش از نیم قرن آوارگی را به دوش می کشند. امّا هنوز قلبشان در عشقِ خاکِ مقدسشان می تپد. پنجاه سال پیش حادثه آوارگان، مصیبت عظمای بشریّت و قضیه اسفبار آوارگی نامیده می شد. کمیسون ها، و رد و بدل نامه ها و صدور تصویبنامه ها، حتی از سوی سازمان ملل متحد، گرهی از کار آوارگان نگشود و امروز حاصل همه آنها فراموشی مصیبت عظمای بشری و از یاد بردن آوارگان است. روز بزرگِ جهانیِ قدس شاید فرصتی باشد تا یاد آن مصیبت زنده گردد و گامی در راه حل آن برداشته شود.

پاداش تمرّد

تمرّد صهیونیست ها از سازمان ملل متحد امری همیشگی است. درست نیم قرن پیش، در سال 1949 م، سازمان ملل متحد اعلامیه ای صادر کرد که به موجب آن بیت المقدس شهری بین المللی اعلام شد و زیر نظر شورای قیمومت این سازمان قرار گرفت. در پاسخ این اعلامیه پارلمان اسراییل صراحتا اعلام کرد پایتخت دولت اسراییل از تل آویو به بیت المقدس منتقل می شود و به این ترتیب گستاخانه مخالفت خود را با سازمان ملل متحد آشکار کرد. پاسخ این گستاخی اسراییل از سوی سازمان ملل متحد نه تنها مجازات نبود، بلکه چندی بعد اسراییل به عضویت این سازمان پذیرفته شد و امروز این سؤال باقی است: چه شد آن شعارهای جذّاب و شیرین سازمان ملل متحد؟!

انتخابی سیاسی

انتخاب فلسطین به عنوان «ارض موعود» برای یهودیان، نه بر مبنانی تاریخچه ای کهن و نه بر پایه اعتقاد به مقدسات و ارزش هاست؛ بلکه این انتخاب از آن روست که فلسطین در منطقه ای فوق العاده حساس و راهبردی واقع است و از سوی دیگر در زمانی که یهودیان در صدد یافتن وطن برآمدند این کشورْ مستعمره، انگلیس بود و به راحتی به چنگ آنان می افتاد. این انتخاب، تنها انتخابی سیاسی و راهبردی بود و شعارهای وطن یهود و هیکل سلیمان و ارض مقدس یهود تنها بهانه ای است برای رسیدن به اهداف طمعکارانه اسرائیل.

فرزندی نامشروع

اسرائیل فرزند نامشروع استکبار جهانی است و دست نشانده او، عروسکی که به هدایت سرانگشت او می رقصد و طبلی که به حرکت دست او به صدا در می آید. دشمن اصلی ما آمریکاست که گهگاه در لباس میش، دست دوستی دراز می کند؛ غافل از آنکه مسلمان هوشیار است و دست او در دستیابی به هر دیار اسلامی حتی فلسطین به یاری خدا کوتاه خواهد ماند.

روز بیداری

ای امّت قهرمان و همیشه پیروز اسلامی، امروز در روزِ بزرگِ جهانیِ قدس به یاری خدا پرده از همه شعارهای پوچ، بی اساس و توخالی ابرقدرت ها و استعمارگران بر می کشیم. شعارهای جذّابی چون دموکراسی، دفاع از حقوق بشر، آزادی و صلح و امنیّت جهانی که اینک فقط پرده ای زیباست که بر روی جنایت ها، غارت ها، بهره کشی های ظالمانه و خودکامگی های بی پایان سیاه دلان استعمارگر کشیده شده است. امروز دیگر حیله های ابرقدرت ها کارگر نمی افتد؛ چرا که ملت ها بیدارند و ندای اسلام زنگِ بیدارباش است که در همه کشورها نواخته می شود. روز جهانی قدس روز بیداری ملت های مسلمان و روز اثباتِ شکستِ دشمنان گرامی باد.

گلی سرخ در سبد اسلام

گستره سرزمین فلسطین اگرچه کوچک است، امّا اقیانوسی از اخلاص و ایثار اسلامی را در خود جای داده است. سال هاست که خون شهیدان، این سرزمین را آبیاری می کند و به دشمن اجازه نمی دهد که نام فلسطین را از اذهان مردم بشوید و به دیار فراموشی بسپارد و اسم نامبارک اسرائیل را بر تارک آن حک کند. آری، همین خون هاست که فلسطین را چون گلی سرخ و زیبا در سبد سرزمین های اسلامی نمایانده است. و دل هر مسلمانی را به آن پیوند زده و آزادی آن را آرزوی هر مسلمان قرار داده است.

منطقه ای حساس

چشمان طمعکار دشمنان اسلام که در سرْ آرزوی تسلط بر همه سرزمین های اسلامی را می پروراند به دروازه ورودی این سرزمین ها یعنی فلسطین دوخته شده است. آری فلسطین دروازده ای است برای ورود مناسب به ممالک اسلامی؛ محل نفوذی است به دیار اسلامی اعراب، و خاورمیانه منطقه ای فوق العاده حساس و به همین دلیل چشمانِ دشمنانِ اسلام را به خود خیره کرده است. فلسطین سرزمینِ مقدسِ معراجِ پیامبرِ گرامیِ اسلام به آسمان هاست و دفاع از آن دفاع از حیثیتِ اسلامی این امت به شمار می رود و نجاتِ آن از دست غاصبانْ آرزوی هر مسلمان است.

درختی سترگ

اسرائیل مجسمه ای از خودکامگی و طمع است که به دست استعمارگران تراشیده شده است و اینک نیز ماندگاری و بقای او وابسته به آمریکاست. بی پایه بودن و سست بنیادی اسرائیل به خوبی روشن است. در مقابل، فلسطینیان به دفاع ایستاده اند که ریشه در این خاک پاک دارند و شاخ و برگ ایمانشان در آسمان معنویتِ این سرزمین گسترده است. در چنین مبارزه ای هرچند حامیان اسرائیل زورمند باشند و هرچند تلاش وافر کنند باز هم در برابر ایمان راسخ و پایداریِ بی نظیر مسلمانان فلسطین شکست خواهند خورد. ان شاءاللّه.

فریاد بر ستمگر

هر روز صدای بلندگوهای دفاع از حقوق بشر و حمایت از صلح و امنیت جهانی فضای ذهن ما را پر می کند. در حالی که کودکانی می بینیم که در خانه هاشان به شهادت می رسند و زنانی که در خانه هاشان مورد حمله قرار می گیرند. مردم یک کشور قتل عام می شوند، تنها به این دلیل که صهیونیست ها تصمیم گرفته اند صاحب کشوری باشند. صدای بلندگوهای ابرقدرت ها چنان بلند است که حتی کسی صدای گلوله ها و انفجارهای اسرائییلیان را نمی شنوند. اما امروز، ندای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل را چنان خروشان سر می دهیم که مجالی برای صدای بلندگوهای سراسردروغ ابرقدرت ها باقی نماند.

آرزوی خام

آنچه اسرائیل در ستیز نابرابر و بی امان خویش با فلسطینیان هدف قرار داده است، نه بخشی از فلسطین و نه همه کشور فلسطین، بلکه تقریبا تمام سرزمین های اسلامی و عربی است. از نیل تا فراتِ برای ایجاد کشوری یهودی در سرزمین پهناور اسلامی شعاری است که امروز از حلقوم اسرائیل خارج می شود. امّا او باید بداند نه تنها به آرزوی خام از نیل تا فرات نخواهد رسید، بلکه حتی بخشی از فلسطین را هم در دست نخواهد داشت؛ چرا که فلسطینیان ایستاده اند و امت اسلام حامی و پشتیبان آنها و خدا پشتیبان امت اسلام است.

در خواب اعتنایی

امروز جنایات اسرائیل قلب های لبریز از اسلامِ مسلمانان را سخت به درد آورده است؛ امّا سخت تر و ننگین تر از آن جنایات و دردناک تر از آن ستم ها، بی اعتنایی، سکوت، و گاه همدستی و همنوایی بعضی دولت های اسلامی است که به دشمن و حامیِ سرسخت اسراییل دستِ دوستی می دهند. آنچه به اسراییل امید پیروزی می دهد و طمع او را از نیل تا فرات و حتی حرمین شریفین و اماکن مقدس اسلامی بر می انگیزد، همین بی اعتنایی هاست. روز جهانی قدس فرصتی است تا جهان اسلام بیدار شود و کشورهای اسلامی یکپارچه ندای مرگ بر اسراییل سر دهند که در این صورت شکست اسراییل حتمی خواهد بود. ان شاءاللّه.

وظیفه مسلمانان

امام عزیز ما که کلام نورانی اش هماره روشنان راه ماست، درباره فلسطین و وظیفه مسلمانان نسبت به آن می فرماید: «اکنون که مسلمانان انقلابی و شجاع فلسطین با همتی عالی و با آوای الهی از معراجگاه رسول ختمی مرتبت، صلی اللّه علیه و آله و سلم، خروش برآورده و مسلمانان را به قیام و وحدت دعوت نموده اند و در مقابل کفر جهانی نهضت نموده اند، با کدام عذر در مقابل خداوند قادر و وجدان بیدار انسانی می توان در این امر اسلامی بی تفاوت بود؟ اکنون که خون جوانان عزیز فلسطین دیوارهای مسجد قدس را رنگین کرده است و در مقابل مطالبه حق مشروعشان از مشتی دغلباز با مسلسل جواب شنیده اند، برای مسلمانان غیرتمند عار نیست که به ندای مظلومانه آنان جواب ندهند و همدردی خود را با آنان اظهار نکنند».

منادی پیروزی

امام بزرگوارمان، این منادیِ پیروزی حق بر باطل در عصر حاضر، درباره آشتی ناپذیری ایران با آمریکا می فرمایند: «هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران! بپاخیزید و دست اتحاد به هم دهیدو از اسلام و مقدّرات خود دفاع کنید و از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است. جهان باید بداند که ایران راه خدا را پیدا کرده است و تا قطع منافع آمریکای جهانخوار، این دشمنِ کینه توزِ مستضعفینِ جهان با آن مبارزه ای آشتی ناپذیر دارد».

ماه رمضان ماه خوبی ها

ماه رمضان ماه خوبی ها
 

img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

قال الله تبارك و تعالى:

يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون.

خداوند تبارك و تعالى مي ‏فرمايد:

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد روزه بر شما نوشته (واجب) شد، چنانكه بر آنان كه پيش از شما بوده‏اند واجب شده بود باشد كه پرهيزگار شويد.

سوره بقره آيه 183

img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

 ماه رمضان

ماه رمضان نهمين ماه از ماههي قمري و بهترين ماه سال است. واژه رمضان از ريشه «رمض» و به معني شدت تابش خورشيد بر سنگريزه است.
می‌گويند چون به هنگام نامگذاري ماه هي عربي، ين ماه در فصل گرمي تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» ناميده شد، ولي از سوي ديگر، «رمضان» از اسماء الهي است. ين ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است و شب‌هي قدر در آن قرار دارد. فضيلت ماه رمضان بسيار زياد و نامحدود است.
img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg به برخي از حوادث و رويدادهي مهم ين ماه اشاره می‌شود:
وفات حضرت خديجه در دهم رمضان سال دهم بعثت.
ولادت امام حسن مجتبي عليه السلام نيمه رمضان سال دوم هجرت.
جنگ بدر در سال دوم هجرت.
فتح مکه در سال هشتم هجرت.
مراسم عقد اخوت و پيمان برادري ميان مسلمان، و يجاد اخوت اسلامي بين پيامبر و امام علي عليه السلام.
بيعت مردم به وليت‌عهدي امام رضا عليه السلام
در سال 201 قمري.
 

منابع :
هدية الانام الي وقيع اليام، محدث قمي، ص 21


فضيلت ماه رمضان:

ماه رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شريف‌ترين ماه‌هي سال است. در ين ماه درهي آسمان و بهشت گشوده و درهي جهنم بسته می‌شود، و عبادت در يکي از شب‌هي آن ( شب قدر ) بهتر از عبادت هزار ماه است.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در خطبه شعبانيه خود درباره فضيلت و عظمت ماه رمضان فرموده است: «ي بندگان خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوي شما روي آورده است؛ ماهي که نزد خداوند بهترين ماه‌ها است؛ روزهيش بهترين روزها، شب‌هيش بهترين شب‌ها و ساعاتش بهترين ساعات است.
img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg
بر مهماني خداوند فرا خوانده شديد و از جمله اهل کرامت قرار گرفتيد. در ين ماه، نفس‌هي شما تسبيح، خواب شما عبادت، عمل‌هيتان مقبول و دعاهيتان مستجاب است.
پس با نيت‌ي درست و دلي پاکيزه،‌ پروردگارتان را بخوانيد تا شما را بري روزه داشتن و تلاوت قرآن توفيق دهد. بدبخت کسي است که از آمرزش خدا در ين ماه عظيم محروم گردد. با گرسنگي و تشنگي در ين ماه، به ياد گرسنگي و تشنگي قيامت باشيد.»
آن گاه پيامبر اکرم وظيفه روزه‌داران را برشمرد و از صدقه بر فقيران، احترام به سالخوردگان، ترحم به کودکان، صله ارحام، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهرباني به يتيمان و نيز عبادت و سجده هي طولاني، نماز، توبه، صلوات، تلاوت قرآن و فضيلت اطعام در ين ماه سخن گفت.
 

منابع :
مفاتيح الجنان،‌ تفسير نمونه، ‌ج 1، ص 634؛ الميزان، ‌ج 2، ص 15

 

 فوايد روزه:

روزه فوايد جسمي و روحي فراوان دارد، شفا بخش جسم و توان بخش جان است، پاک کننده آدمي از رذايل حيواني، در ساختن فرد صالح و اجتماع بسامان بسيار موثر است، در تهذيب و تزکيه نفس و رهاندن انسان از روزمرگي و واماندگي در نياز هاي تن تأثير بسزايي دارد. فوايد طبي و بهداشتي روزه که از سودمنديهاي کوچک اين فريضه انسان ساز است به حدي است که شايد نياز به توضيح و تکرار نداشته باشد و بيشتر مردم کم و بيش از آن آگاهند. ما به اختصار به گوشه اي از اين فوايد انسان ساز اشاره ميکنيم: معده و دستگاه گوارش از اندام پرکار بدن آدمي است، با سه وعده غذا که معمول مردم است؛ تقريباً در همه ساعات دستگاه گوارش به هضم و تحليل و جذب و دفع مشغول است. روزه باعث ميشود از يکسو اين اعضا استراحت کنند و از فرسودگي مصون بمانند و نيروي تازه اي بگيرند و از سوي ديگر ذخاير چربي که زيانهاي مهلکي دارند تحليل رفته و کاسته شوند.img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

 در روايات اسلامي حتي به فوايد جسمي روزه نيز تصريح شده تا برخي از سست عنصران، اگر نه با ايمان کامل لااقل با توجه به فوايد بهداشتي روزه اين فريضه ثمر بخش را بجاي آورند و از سودمنديهاي گوناگون آن در حد خود بهره ور شوند. پيامبر گرامي اسلام در همين رابطه فرموده اند: «صوموا تصحوا» روزه بگيريد تا سالم بمانيد. و نيز در روايات بسياري پيشوايان گرامي اسلام فرموده اند: « معده آدمي خانه بيماريهاي اوست و پرهيز از غذا درمان آن است»

 بديهي است آنگاه فوايد بهداشتي روزه بهتر به دست ميآيد که روزه دار امساک روز را با زياده روي در شب تلافي نکند، که پر خوري خود موجب زيانهاي چشم گيري براي دستگاه گوارش است. با پيشرفت دانش پزشکي، برخي از پزشکان و متخصصان دريافته اند که امساک از خوردن و آشاميدن، عالي ترين روش درماني است، يکي از پزشکان ميگويد: « طرح درمان به وسيله روزه بسيار چنان معجزه آساست که بکار بستن آن مسير، طرحها و برنامه هاي طب عملي و جراحي را تغيير خواهد داد، زيرا روزه راه تازه اي به روي دانش پزشکي ميگشايد؛ و سلاح موثري براي مبارزه با بيماريها به اين دانش ميبخشد سلاحي که  ميتوان آن را از راههاي گوناگون مورد استفاده قرار داد تا انسان را در مبارزه با علت بيماريها براي بهبود بيماران به نتيجه مطلوب و آشکار رسانند. »

با روزه و امساک ميتوان بيماريها را بهبود بخشيد و معالجه کرد البته در صورتي که با اعتدال و ميانه روي مقرون باشد و در هنگام سحر و افطار در خوردن و آشاميدن افراط نشود.بررسي فوايد بهداشتي و طبي روزه در اين مختصر نميگنجد، آنانکه به توضيح بيشتر علاقمندند ميتوانند به کتابهايي که در اين زمينه تأليف شده است مراجعه نمايند. بايد توجه داشت، بر خلاف تصور کوتاه انديشان، روزه هيچگونه ضرري براي افراد سالم مکلف ندارد و اگر کسي بيمار باشد و نتواند روزه بگيرد و با اين کار بيمار تر شود و يا روزه باعث گردد که بيماريش ادامه يابد کار حرامي مرتکب شده و روزه اش نزد خدا پذيرفته نيست، بيماري که روزه براي او ضرر دارد نبايد روزه بگيرد و فقط لازم است در روزهاي ديگر قضاي آن را بجا آورد و جبران کند.

 افراد سالم بايد بدانند که روزه نه تنها زياني برايشان ندارد بلکه چنان که گفتيم، موجب تندرستي و صحت مزاج است و بگفته برخي شکم پرستان که خود روزه نميگيرند و ديگران را نيز از روزه باز ميدارند و تلقين ميکنند که روزه موجب زخم معده ميشود، نبايد اعتنا کرد، اينگونه دروغها تنها بهانه افراد سست عنصري است که که اسير شکم خويشند و از عزم و اراده انساني در آنان خبري نيست. « روزه باعث استراحت معده است و در حال روزه اسيد معده بجاي غذا به وسيله صفرا خنثي ميشود و زخم ايجاد نميگردد»img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

اکثريت غريب به اتفاق مسلمانان متدين ماه مبارک رمضان را روزه ميدارند و به هيچ وجه شکايتي از اين بيماري ندارند و نسبت بيماري زخم معده روزه داران بيشتر از ديگران نيست همانطور که گفتيم فوايد جسمي و بهداشتي روزه اگرچه چشمگير و غير قابل انکار است ولي مهمترين فوايد روزه اثرات بهداشتي آن نيست، متأسفانه برخي در بررسي فوايد روزه تنها به همين اثرات بهداشتي آن بسنده کرده اند، درحاليکه فوايد برتر روزه به جنبه هاي معنوي آن مربوط ميشود، فوايد جسمي روزه با اثرات معنوي آن در سازندگي تربيت و تزکيه انسان قابل مقايسه نيست، اگر چه همان فوايد طبي هم گواهي است بر اصالت اسلام عزيز، چرا که اين آيين فطري و آسماني چهارده قرن پيش با ژرف بيني و احاطه اي که جز از خداي متعال نميتواند بود در محيط جاهليت عرب دستوراتي براي انسانها وضع کرده است که دانش پزشکي انسان متمدن عصر ما با پيشرفت خود روز به روز بر گوشه هايي از حکمت آن پي ميبرد.

روز مرگ قساوت ها

روز مبعث

روز مرگ قساوت ها

روز مبعث، روز برانگیختن خردهایی است که در تابوت خُرافه گرایی، هوس پرستی و جهل پیشگی دفن شده بود. روز مبعث روز تولّد عاطفه هاست؛ عاطفه هایی که در رقص شمشیرها زخمی می شد و در جنگل نیزه ها جان می باخت. آن روزها، دخترکان معصوم، به جای آغوش گرم مادر، در دامان سرد خاک می خفتند. جوانان بلندقامت، در جنگ جهالت ها، جان به بارش تیرها می دادند و زنان بی پناه، در بند اسارت می زیستند. آه که چه خارهایی به پای بشریّت می خلید و چه زخم هایی دل عاطفه ها را می خَست.

روز مبعث، روز مرگ قساوت ها و شرارت ها بود؛ روز مرگ کرامت هایی که به پای بت ها قربانی می شد؛ روز مرگ جهل و شرک و پرستش های ناروا بود.

میلاد ارزش ه

روز مبعث، روز میلاد ارزش هاست؛ ارزش هایی که زنده به گور می شد و اصالت هایی که در بستر احتضار رو به خاموشی می رفت. در آن روز، بذر عشق و مهرورزیدن و مهربان زیستن در دشت تفتیده دل ها پاشیده شد و هزاران هزار گل عاطفه از آن رویید. لبخند بر لب ها نشست دست گرم نوازش بر سر یتیمان کشیده شد. شمشیرهای خشونت زنگار گرفت و سفره محبت آغوش گشود. نوع دوستی بنیاد یافت و کینه توزی جان باخت. از چشمه چشم ها مهر جوشید و در دریای سینه ها عشق خروشید. زندگی زیبا و بودنْ تماشایی شد. روز مبعث، روز بارش برکت، روز سرافرازی انسان، روز برآمدن آوازهای سپید و روز بوسه زدن بر چهره خورشید، بر همه جهانیان مبارک باد.

منجی بزرگ بشر

از طلوع خورشید اسلام و انقلابِ عظیم پیامبر آن، حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم ، هزار و چهارصد و اندی سال می گذرد. از آن زمان تاکنون، تاریخِ جهان پی درپی ورق خورده است رویدادهای گوناگون و دگرگونی های حیرت انگیز، چهره ای تازه به آن بخشیده است آن چنان که شیوه همیشگی گذشت زمان است، نوها به کهنگی گراییده و کهنه ها به اعماق فراموشی ذهن های تاریخ پیوسته است. اما این حقیقت که محمد صلی الله علیه و آله وسلم نجات دهنده بزرگ بشر بود و آیینش آیین زندگی، هر زمان از زمان دیگر روشن تر می درخشد؛ چرا که او جاودانه ترین تمدّن ها را بنیان نهاد، زندگی سازترین فرهنگ ها را گُسترد و انسان پرورترین ارزش های اخلاقی را نهادینه کرد. درود بی کران خداوندی بر روان پاک او باد.

سفیر خداوند

محمّد صلی الله علیه و آله وسلم سفیر خداوند بود بر بندگان تشنه حقیقت و محبّت، و هدف نهایی او برای خلقت همه هستی؛ که لولاکَ لما خَلَقْتُ الاَفْلاکَ؛ گل سرسبدهستی، مایه فخر و مباهات خداوند عالم نزد ملایک و جانشین راستین او بر روی زمین. کسی که:

بَلَغَ العُلی بِکمالِهِ کَشَفَ الدُّجی بِجمالِهِ
حَسُنتْ جَمیعُ خِصالِهِ صلّوا علیه و آله

با غمزه و اشاره ای، نکته ها و رازها آموخت و به مقام استادی عالم رسید.

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

محبوبی که با جمال سیرت و صورت خود، همه پرده های تاریک جهل و حجاب های خودخواهی را کنار زد و در سیر معراجی خود از جبرائیل، امین وحی الهی، پیشی گرفت؛ دل سوزی که تا دم آخر، رنج ها و دردها را تحمّل کرد تا نشان زیبایی «رحمةً للعالمین» را از دست بخشنده خدا، دریافت کند.

رویش اندیشه ناب

آبشار نور، جاری بود. آسمان پولک های زیبایش را به رخ تماشاگران می کشید و ماه بر چشم نظارگران جمالش رنگ نقره می پاشید. عطر شفابخش بهار در فضا می پیچید و امید زندگی در جان موجودات جهان می جوشید. در آسمان نیلگون مکّه، دمادم ستاره می شکفت. آن شب نبض کائنات از انتظاری مقدّس، می تپید. روح خسته و فرسوده عالم، انتظار پیشوایی را می کشید. سخن از ترسیم سیمای آفتاب بود و صورتگرْ، کردگار جهان. در آن شب، باغبان آفرینش، بهترین گل هستی را برگزید تا دنیا را سرمست عطر جانبخش آن سازد. بعد از آن بارانی از طراوت بارید و خاک بوی افلاک گرفت. دل ها وسعت یافت و چشم ها چشمه سار سرور شد و عشق و ایمان شفاف تر شد. روز مبعث، روز رویش اندیشه ناب، روز مهر و آیینه و مهتاب، را بر همه شیفتگان آفتاب، شادباش می گوییم.

گل واژه های وحی

از بلور ماه، لبخند مهر می تراوید. غار حرا تجلّی گاه نور بود. جبرئیل امین، گل واژه های وحی را منتشر می کرد. در آن شب، محمّد صلی الله علیه و آله وسلم بر سریری می نشست که عرش نبوّت بود. او در آن جغرافیای زمین، راه تاریخ را می گشود و چراغ خورشید را می آویخت تا راه ما را تا فرجام، راهنما باشد. در سال روز مبعث هنوز هم شکوه آن خاطره، جام زیستنمان را سرشار می کند و شکوفه های شادی را در دلمان شکوفا می سازد.

راز خلقت زمین

آن شب، «زمزم» زمزمه شادی داشت و «مروه» در تماشای صفای یار بود و کعبه در طواف فرشتگان، که از حریم خدا محرمی به حرم پا نهاد که صفایش مروه و شعورش مشعر و عرفانش عرفات را به شگفتی می نشاند. او از سمت «صفا» آمده بود و «سعی» بر وفا کردن به «عهد» ازلی داشت. بعد از او «منا» مذبح منیَّتْ بود. او یاد داد که با سنگ ریزه های برائت، بت های درون و برون را «رمی» کنیم و عرفان عرفات را بیابیم. او اندیشه ها را به ضیافت معرفت می برد و دل های عاشق را با پای «هروله» به سوی صحرای نیاز می کشاند. سلام ساکنان سماوات و زمین بر او باد که مباهات آفرینش بود و راز خلقت کائنات.

پرچمدار عدالت

ابر سیاه فساد و گناه، بر آسمان جهان، سایه افکنده بود. عواطف انسانی پایمال شده بود. بت هایی از جنس بشر، اما بی رحم، حاکمان ملّت ها بودند و بت هایی از سنگ و چوب مظهر پرستش.

نه نسیم عدالتی می وزید و نه زلال مهر و عطوفتی جاری بود. صدایی جز چکاچک شمشیرها و نعره های جاهلیّتِ موهوم، همراه با آخرین ناله های دخترکانی معصوم، که زنده زنده به گور می رفتند، شنیده نمی شد. در چنین فضایی مخوف، محمّد صلی الله علیه و آله وسلم ظهور کرد تا انسان را به چشمه های هدایت و انسانیّت رهنمون باشد. آمده بود تا با شعار آزادی، برابری و برادری، انسان های تحت ستم را از سلطه جبّاران و ستمگران برهاند و چنین نیز شد. در اندک زمانی تعالیم آن حضرت، همراه با آیات جان بخش قرآن، نه تنها جزیرة العرب، که سرزمین های دیگر، را نیز به لرزه درآورد و پرچم عدالت را در جهان گسترد.

تنها شاهد زمینی

کوه «نور» در شمال مکّه قرار دارد. در نقطه شمالی این کوه، غاری است به قدر قامت یک انسان که با گذر از سنگ های بسیار می توان به آن رسید. این غار از آشنای صمیمی خود، خاطرات بسیار دارد. امروز هم مردمان به عشق شنیدن این سخنان، با رنج بسیار، خود را به آستان آن می رسانند که از او سرگذشت وحی را بپرسند. غار حرا نیز با زبانِ حال می گوید، این جا، عبادتگاه «عزیز قریش» است. من شب ها و روزهای بسیاری را به یاد دارم که محمّد صلی الله علیه و آله وسلم به این مکان دور از غوغا می آمد تا با خدای خویش خلوت کند. من دل گفته ها، حرف ها و اشک های محمّد را دیده ام و هرگز آن شب رازانگیز را که جبرئیل برای اوّلین بار، پیام وحی خدا را بر محمّد می خواند، از یاد نخواهم برد. من تنها شاهد زمینی بعثت محمّدم.

آغاز وحی

«فرشته ای از طرف خدا، مأمور شد آیاتی چند به عنوان طلیعه و کتاب هدایت و سعادت، برای امین قریش بخواند تا او را به کسوت نبوّت مفتخر سازد. آن فرشته جبرئیل و آن روز، روز مبعث بود. در آن روز فرشته ای با لوحی فرود آمد و آن را در برابر او گرفت و به او گفت: «بخوان». او از آن جا که درس نخوانده بود، پاسخ داد من توانایی خواندن ندارم. فرشته وحی دوباره او را به خواندن فرا خواند ولی همان جواب را شنید. فرشته بار دیگر سخن خود را تکرار کرد. ناگهان سید بطحا احساس کرد می تواند لوحی را که در دست فرشته است بخواند. در این موقع، آیاتی را که در حقیقت دیباچه کتاب سعادت بشر است، خواند: «به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت که آفرید. انسان را از علق آفرید. بخوان و پروردگارت کریم ترین کریمان است؛ همان کس که به وسیله قلم آموخت».

خاتم پیامبران

محمد صلی الله علیه و آله وسلم راز خلقت زمین و گل سرسبد عالم هستی است؛ اولین نور، آخرین فرستاده، برترین انسان و محبوب ترین خلق خداست. او عصاره همه انبیای الهی است. در وجود او خُلق آدم، نیروی نوح، طاعت یونس، وقار الیاس، صبر ایّوب، صدای دلکش داوود، عظمت سلیمان، محبت دانیال، عصمت یحیی، کردار خلیل، قول اسماعیل، صورت یوسف، شکیب موسی و زهد عیسی، تجلّی یافته است، محمد صلی الله علیه و آله وسلم پیشوای همه پیامبران است.

بارقه آسمانی

افق اجتماع مردم در حجاز هم چنان تاریک بود. آشفتگی، اوضاع مردم را ناملایم کرده بود و امنیّت جانی و مالی و ناموسی نداشتند. از علم و حکمت خبری نبود. فضیلت آنها فقط در شعرسرایی و قصّه پردازی بود. ابرهای سیاه جهالت سَرتاسر آن محیط در تاریکی فرو برده بود. ناگهان از شهر مکه نور پاکی همچون بارقه آسمانی فضای عالم را روشن کرد. این نور پاک که حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم بود محیط زندگانی عقلانی بشر را برای همیشه منوّر گردانید.

اعلان نبوّت

آن روز که اعلان نبوّت داده شد، روز مجد و شرف، روز طلوع سعادت و عزت، روز رشد عقلی و ترقی ملی بود. روزی بود که بزرگ ترین منجی عالم بشریت، محمد بن عبد اللّه، برانگیخته شد و با نور قرآن، عالم را نورافشانی کرد.

لحن فرح بخش

روزی که پیامبر بزرگ الهی حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم برای هدایت بشر برانگیخته شد، ندایی آسمانی از مشرق کوه حرا، بلند شد و در دنیای بشریّت طنین انداز گردید. این آهنگ ملایم طبع بشر بود و مردم جهان در انتظار چنین آهنگی بودند، و با افق فکر و خرد خردمندان سازگار گردید. این لحن فرح بخش بر دل انسان نشست سطح اندیشه او را بالا برد.

رحمة للعالمین

حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم حامل اسرار آفرینش و راز خلقت بود. وجود او به ارسال پیامبران الهی و انزال کتاب های آسمانی پایان داد. اعلامیّه ختم نبّوت را او در دست داشت و با منصب رَحْمَةً للعالمین، از قلّه حرا به طرف مردم سرازیر شد تا خود تجلّی انوار رحمت الهی بر دیدگان بندگان خدا گردد.

دین فطری

آخرین برگزیده الهی قانونی آورد که از مبدأ آفرینش شروع می شود، تا منتهای سیر آدمی، ادامه می یابد. شریعتی که با روحیه بشر سازگار و با طبیعت او عجین و آمیخته شده بود، دینی که فطری و قانون اجتماعی بود.

دین معتدل

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در سیر رسالت الهی اش قانونی معتدل و به دور از افراط و تفریط آورد و به مادیت یهود و رهبانیت نصارا خاتمه داد؛ دینی که بین روح و بدن جمع و انسانی جامع تربیت کرد.

تغییر خطّ تاریخ

مبعث روزی است که تاریخ خطّ سیر خود را عوض کرد؛ روزی که به پرستش معبودان چوبین و گلی خاتمه داد و بت ها را در هم فرو ریخت، بشر را بر کردار زشت و عبث خود شرمنده ساخت، و خرافات و اوهام را از میان برداشت.

آشنا ساختن با لذّت های معنوی

مبعث روزی است که پیامبر الهی برانگیخته شد تا بشر غرق در مادیت را با لذّت های معنوی آخرت آشنا کند. وظایف او را به او یادآورد و به سرنوشتش آشنا سازد تا در سایه تقوا و خشیت نسبت به درگاه الهی، سعادت دنیا و آخرت رهاوردش باشد.

رشد عقلی بشر

در محیطی که علم و تمدّن در آن راهی نداشت، در ظلماتی که خبری از فلسفه و حکمت نبود، در جامعه ای که نوشتن و خواندن معمول نبود و جز چندنفر انگشت شمار کسی نمی توانست بنویسد و بخواند، آن نابغه آسمانی ظهور کرد و مکتب خانه هفت اقلیم را بسته و درس علم و حکمت و اخلاق را تا سرحد کمال عقلی آدمیان به مردم آموخت، چنانچه بالاتر از آن ناممکن بود و به تصوّر نمی آمد.

انقلاب توحید

مبعث روزی است که نهضت معنوی شروع شد و انقلابی عظیم در عالم بشری به وجود آمد که هنوز برکات آن ادامه دارد. و این انقلاب عبارت است از توجه به حقیقتی واحد که خداوند یکتای بی همتاست که با فرستادن آخرین رسول خود ـ که رهبر این انقلاب بود ـ پایه های انقلاب را پی ریزی کرد.

در اندیشه ی سرنوشت انسانیّت

در روزگاری که بشریّت دچار سهمگین ترین بحران ها بود، زندگی به صورت جهنمی درآمده بود. از ستم، اختلاف، قتل، غارت، تجاوز، حق کشی، بی ایمانی؛ جهان چون زورقی بی بادبان بر سر امواج خطرناک اقیانوس طوفانی تاریخ از سویی به سویی می افتاد اگر از گردابی برون می آمد، به گردابی دیگر فرو می رفت ـ مردی در دل کوه های مکه خدا را عبادت می کرد و به سرنوشت تاریخ انسانیت و ارزش های والا می اندیشید.

شعار توحید

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم با شعار «قُولُوا لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ تُفْلِحُوا؛ بگویید خدایی نیست جز خدای یگانه تا رستگار شوید»، مردم را به توحید فراخواند و به یکتاپرستی دعوت نمود و مذاهب دیگر را که در دست خوش تحریف قرار گرفته بودند منسوخ و باطل اعلام کرد.

تربیت مردم

حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با تعلیم و آموزش اصلِ «گرامی ترین و عزیزترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترینِ شماست»، از میان مردم آن روز، انسان هایی آزاده و پاک و بزرگ و قهرمان تربیت کرد و قومی پراکنده و کینه توز و بی ایمان را به مردان و زنانی فداکار و مؤمنانی با اخلاص و مجاهد بدل ساخت.

پرشورترین حماسه ی تاریخ

انبیای الهی شاه کار خلقتند. زندگی آنها هم شاه کار تاریخ و مملوّ از حماسه های پرشور آفرینش است. در میان انبیا هیچ یک به اندازه ی پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله وسلم زندگی پرحادثه ای نداشته است. مطالعه تاریخ آن حضرت صحنه های گوناگون آموزنده ای را از نظر ما می گذراند. صحنه های میلاد آن بزرگوار، صحنه های پرابهّت نخستین روزهای نزول وحی و به دنبال آن مقاومت سیزده ساله در مکه، و صحنه های پرهیجان هجرت و سال های پس از آن. از این رو اگر زندگی آن حضرت را پرشورترین حماسه تاریخ بنامیم اغراق نکرده ایم.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در کلام امام خمینی رحمه الله

منزلت اجتماعی پیامبر

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از همین جمعیت پایین بود، از بین همین جمعیت پاشد و قیام کرد. اصحاب او از همین مردم پایین بودند. از این طبقه سوم بودند. آن طبقه بالا مخالفین پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بودند. از همین توده پیدا شده است و برای همین جمعیت، همین ملّت قیام کرده است و به نفع همین ملّت احکام آورده است.

شریف ترین روز

باید عرض کنم، که روز بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سرتاسر دهر، مِنَ الأزَلِ الی الأَبد [= از ازل تا ابد]»، روزی شریف تر از آن نیست، برای این که حادثه ای بزرگ تر از این حادثه اتفاق نیفتاده. حوادث بسیار بزرگ در دنیا اتفاق افتاده. بعثت انبیای بزرگ اولوالعزم و بسیاری از حوادث بسیار بزرگ [اتفاق افتاده] لکن حادثه ای بزرگ تر از بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم [دیده[ نشده است و تصور هم ندارد که بشود، زیرا که بزرگ تر از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در عالم وجود نیست، غیر از ذات مقدّس حق تعالی.

انگیزه بعثت، تزکیه ی نفوس

انگیزه ی بعثت این است که ما را از این طغیان ها نجات دهد و ما تزکیه کنیم خودمان را؛ نفوس خودمان را مصفّا کنیم و نفوس خودمان را از این ظلمات نجات بدهیم. اگر این توفیق برای همگان حاصل شد دنیا یک نوری می شود نظیر نور قرآن و جلوه نورحقّ.

بعثت، تحوّلی علمی عرفانی در عالم

مسئله بعثت یک تحول علمی ـ عرفانی در عالم ایجاد کرد که آن فلسفه های خشک یونانی را که به دست یونانی ها تحقّق پیدا کرده بود و ارزش هم داشت و دارد، لکن مبدل کرد به یک عرفان عینی و یک شهود واقعی برای ارباب شهود.

بعثت و رفع ظلم

بعثت رسول خدا برای این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند؛ راه این که مردم بتوانند با قدرت های بزرگ مقابله کنند به مردم بفهماند، بعثت برای این است که اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را، و اجسام مردم را، تمام این ها را از ظلمت ها نجات بدهد. ظلمات را به کلی کنار بزند و جای او را نور بنشاند. ظلمت جهل را کنار بزند و به جای او نور عمل بیاورد. ظلمت ظلم را به کنار بزند و به جای او عدالت بگذارد.

حکومت قانون

حکومت رسول اللّه و حکومت امیرالمؤمنین حکومت قانون است؛ یعنی قانون خدا آنها را تعیین کرده است. آنها به حکم قانونْ واجب الاطاعة هستند. پس حکم از آنِ قانون خداست و قانون خدا حکومت می کند.

صبر و استقامت عامل پیروزی

استقامت که لازمه رهبری انبیای گرامی است، به طور کامل در رسول اکرم بود؛ «فَاسْتَقِیمُ کَما اُمِرْتَ».

نهضت کن و استقامت کن. این دو خاصیّت در پیشبرد مقاصد بزرگ پیغمبر اسلام دخالت داشت: قیام و استقامت. این استقامت موجب شد که با این که هیچ در دست نداشت و تمامی قوای قدرتمندان بر خلاف او بود ـ به طوری که در مکه نمی توانست به طور علنی دعوت کند ـ لکن مأیوس نمی شد از این که نمی تواند علنا مردم را دعوت کند. مأیوس نبود.

صراط مستقیم

وحی شد بر مصطفی برخیز، اقرأ باسم ربّک ای حبیب من ز جا برخیز، اقرأ باسم ربّک
تیره شد رخسار گیتی، خیره شد دیو تباهی چیره شد جهل عِما برخیز، اقرأ باسم ربّک
کردگارت برگزید از خلق تا امروز خوانی خلق را سوی خدا، برخیز، اقرأ باسم ربک
هم رسولی، هم سفیری، هم بشیری، هم نذیری هم تویی خیرُالوَری برخیز، اقرأ باسم ربّک
مردمی را کز خدا بیگانه اند، از حق گریزان با خدا کن آشنا برخیز، اقرأ باسم ربّک
دختران را زنده بسپردن به خاک تیره تا کِی؟ ختم کن این ماجرا برخیز، اقرأ باسم ربّک
نور امیّدی که روزی کرد روشن طورسینا جلوه گر شد در حرا برخیز، اقرأ باسم ربّک
انفس و آفاق در تسخیر و فرمان تو آید چون برافرازی لوا برخیز، اقرأ باسم ربّک

علی خاتمی نوری

محمّد صلی الله علیه و آله وسلم

مهر را روشنی از روی تو افروختن است ماه را حسن ز رخسار تو آموختن است
گُل به پیش گُل رخسار تو ای رشک بِهشت همچو خاری است که شایسته آن سوختن است
آرزویی که به دل یوسف کنعانی داشت خویشتن را به غلامیّ تو بفروختن است
وصف روی تو مگر روی تو گوید، ور نه حدّ ما دیدن و حیرانی و لب دوختن است
کار «بنده» همه ای خسرو خوبان، به جهان جان و دل دادن و خود مهر تو اندوختن است

بنده ـ شاعر زبان قاجاریه

بخوان به نام خدا

غنوده کعبه و امّ القری به بستر خواب ولی به دامن غارحرا دلی بیتاب
نخفته، شب همه شب، دیده خدابینش ز دیده رفته به دامن سرشک خونینش
که پیک حضرت دادار، جبرئیلِ امین عیان به منظر او شد، خطاب کرد چنین:
«بخوان به نام خدایی که ربّ ما خَلَق است پدیدآور انسان ز نطفه و عَلَق است
بخوان که ربّ تو باشد ز ماسوا اکرم که ره نمود بشر را، به کار بُردِ قلم»
به گوش هوش چو این نغمه سروش شنید هزار چشمه نور از درون او جوشید
درون گلشن جانش شکفت رازِ وجود گشود بار در آن دم به بارگاهِ شهود
درود و رحمت وافِر، ز کردگار قدیر بر آن گزیده یزدان، بر آن سراج منیر

محمود شاهرخی

مکتب صف

این پیک مشک بوی و مسیحادم از کجاست؟ کاین گونه دلنواز و روان بخش و جان فزاست؟
احمد که کُنیت و لقب و نام و نعت او بوالقاسم و محمّد و محمود و مصطفاست
رخسار او طلیعه انوارسرمدی گفتار او، سفینه دُرهای پربهاست
آیینه ای که، مظهر آیات ایزدی است گنجینه ای که، منبع الطاف کبریاست
زیبد نشان خاتم و اورنگ خسروی بر رهبری که قافله سالار انبیاست
نور رخش، چراغ ره سالکان حق خاک درش، کلید در رحمت خداست
سرلوحه فضیلت و سرحلقه وجود سرمایه حقیقت و سرچشمه بقاست

قاسم رس

جمال محمّد

ماه فرو ماند از جمال محمّد سرو نباشد به اعتدال محمّد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمّد
وعده دیدارِ هرکسی به قیامت لیله «اسرا» شب وصال محمّد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع، در ظِلال محمّد
عرصه گیتی مجال همّت او نیست روز قیامت نگر مجال محمّد
و آن همه پیرایه بسته جنّت فردوس بو که قبولش کند، بلال محمّد
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نِعال محمّد
شمس و قمر در زمین حشر نتابد پیش دو ابروی چون هلال محمّد
چشم مرا، تا به خواب دید جمالش خواب نمی گیرد از خیال محمّد
«سعدی» اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمّد بس است و آل محمّد

سعدی

فخر عالم، فخر آدم

آن آیت آزادگی، آزاد جانی، آن شوکت نامش جهانگیری، جهانی
آن، جانِ جانِ جانِ جانِ جان جانها آن، در کلامش لطف آب زندگانی
آن مردِ مردِ مرد، در معنی نه در حرف آن آدمی خلقت، و لیکن آسمانی
آن نازنین خو، نازنین رو، نازنین طبع آن خیل خوبان را سزاوار شبانی
آن نیک فطرت، نیک خصلت، نیک عترت آن مهربان، آن آفتاب مهربانی
آن در کریمی شرمسار از وی کریمان آن در حلیمی، حلم را بنیان و بانی
آن عزّت و جود و شرف زیبنده او آن صدق دل با او نه تصدیق زبانی
آن فخر عالم، فخر آدم، آن محمّد صلی الله علیه و آله وسلم یعنی کتاب آسمانی را معانی

محمّدجواد بهجت

سرحلقه

سرحلقه عشاق به عالم، احمد یعنی هدف از خلقت آدم، احمد
رخشان و فروزنده بر انگشت وجود پیغمبری انگشتر و خاتمْ احمد
آمیزه شور و عشق و عرفان، احمد مفهوم عمیق علم و ایمان، احمد
من در عجبم چگونه با این همه وصف می زیسته در عالم امکان، احمد؟!

علی مرادی غیاث آبادی

هی هی از این عشق خوش احمدی

جان سحر، جسم سمن بوی توست شام، غلام سر گیسوی توست
ماه که خَم کرده سر خویشتن بوسه زنِ گوشه ابروی توست
ای سمن باغ خداوندگار سرو، غلام قد ناژوی توست
صبح ازل، پرتو پیشانی ات شام ابد، طُرّه دل جوی توست
آنچه ز گل نیک تر آمد به باغ باغِ گُل خُلق تو و خوی توست
زمزمه زندگی کاینات همهمه شور و هیاهوی توست
عقل تو سرمایه سنگین وحی عقل جهان کم به ترازوی توست
عقد ثُریّا به کف آسمان پیشکش گردن بانوی توست
کاش که فریاد دلم می شنید حلقه آن در که سر کوی توست
شاخه طوبی ندهد در بهشت آنچه در آن چنبر بازوی توست
هی هی از این عشق خوش احمدی ذکر لبم ناله هوهوی توست

13رجب ميلاد مسعود امام علي بن ابي طالب(ع) بر شیعیان مبارک باد

امام علي بن ابي طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف در سيزده رجب سال سي ام عام الفيل، يعني 23 سال پيش از هجرت نبوي در درون كعبه معظمه ديده به جهان گشود.

پدرش ابوطالب بن عبدالمطلب، كه با عبدالله بن عبدالمطلب پدر حضرت محمد(ص)، برادر اعياني و مادرشان فاطمه بنت عمرو بن عايذ مخزومي بود.

مادرش فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف بود. وي از جمله بانوان گروه نخست بود كه به پيامبر(ص) ايمان آورد و مسلمان شد و رنج هاي ايام حضور در مكه را به همراه همسر و خانواده اش متحمل گرديد و در هنگام هجرت پيامبر (ص)، وي نيز به مدينه هجرت نمود و در همين شهر مقدس بدرود حيات گفت و پيامبر (ص) با پيراهن خود وي را كفن كرد، تا بدين وسيله او را از گزند گزندگان زمين و هم از آسيب قبر در امان نگه دارد و اقرار به ولايت فرزندش علي بن ابي طالب(ع) را به وي تلقين كرد، تا هنگام پرسش نكيرين، به راحتي پاسخشان دهد. رسول خدا(ص)، او را بدين طريق احترام كرد و از اين فضل عظيم برخوردار ساخت.

ابوطالب(ع) و همسرش فاطمه بنت اسد(س) براي پيامبر (ص) و گسترش دين مبين اسلام تلاش هاي زيادي به عمل آورده و رنج ها و سختي هاي فراواني متحمل گرديدند.

از زماني كه حضرت عبدالمطلب(ع) وفات يافت، كفالت نواده يتيمش محمد بن عبدالله(ص) بر عهده عمويش ابوطالب(ع) افتاد و وي آن حضرت را تا آخر عمرش (به مدت 44 سال) سرپرستي و پشتيباني نمود و از عقايد و افكارش حمايت كرد.

ابوطالب(ع) و فاطمه بنت اسد(س)، در نگه داري پيامبر (ص) چنان عمل مي كردند، كه وي را بر فرزندان خود ترجيح مي دادند و به او بهتر و بيشتر مي رسيدند.

به همين لحاظ پيامبر (ص)، با وجود آن دو مهربان، احساس يتيمي نمي كرد و جاي پدر و مادر خويش را خالي نمي ديد.

حضرت علي(ع) و برادران و خواهرانش، نخستين كساني بودند كه هم از سوي پدر و هم از سوي مادر، هاشمي بودند.

كنيه هاي امام علي(ع) عبارت است از: ابوالحسن، ابوالحسين، ابوالحسنين، ابوالسبطين و الريحانتين و ابوتراب.

معروف ترين كنيه هايش ابوالحسن و ابوتراب مي باشد.

القاب آن حضرت عبارتند از: اميرالمؤمنين، سيدالوصيين، سيدالمسلمين، سيدالاوصياء، سيدالعرب، خليفه رسول الله، امام المتقين، يعسوب المؤمنين، صهر رسول الله، حيدر، مرتضي، وصي و …

تولد مبارك آثارش در شهر مكه معظمه و در داخل خانه خدا (كعبه) واقع گرديد.

تولد در خانه كعبه، فضيلتي ويژه حضرت علي(ع) است و خداي متعال، تنها وي را به چنين امتيازي كرامت نمود. نه پيش از او و نه پس از او، براي هيچ كسي چنين فضيلتي پديد نيامده است.

مرحوم شيخ عباس قمي، كيفيت ولادت آن حضرت را چنين بيان كرد: آن چه به سندهاي بسيار وارد شده، آن است كه روزي عباس بن عبدالمطلب، با يزيد بن قعنب و با گروهي از بني هاشم و جماعتي از قبيله بني العزي در برابر خانه كعبه نشسته بودند، ناگاه فاطمه بنت اسد به مسجد در آمد و به حضرت اميرالمؤمنين(ع)، نه ماه آبستن بود و او را درد زائيدن گرفته بود. پس در برابر خانه كعبه ايستاد و نظر به جانب آسمان افكند و گفت: پروردگارا! من ايمان آورده ام به تو و به هر پيامبر و رسولي كه فرستاده اي و به هر كتابي كه نازل گردانيده اي و تصديق كرده ام به گفته هاي جدم ابراهيم خليل(ع) كه خانه كعبه بنا كرده او است، پس سئوال مي كنم از تو، به حق اين خانه و به حق آن كسي كه اين خانه را بنا كرده است و به حق اين فرزندي كه در شكم من است و با من سخن مي گويد و به سخن گفتن خود مونس من گرديده است و يقين دارم كه او يكي از آيات جلال و عظمت تو است، كه آسان كني بر من ولادت او را.

عباس و يزيد بن قعنب گفتند كه چون فاطمه از اين دعا فارغ شد ديديم كه ديوار عقب خانه، شكافته شد. فاطمه از آن رخنه داخل شد و از ديده هاي ما پنهان گرديد، پس شكاف ديوار به اذن خدا به هم پيوست و ما چون خواستيم در خانه را بگشاييم چندان كه سعي كرديم، در گشوده نشد. دانستيم كه اين امر از جانب خدا واقع شده و فاطمه سه روز در اندرون كعبه ماند. اهل مكه در كوچه ها و بازارها اين قضيه را نقل مي كردند و زن ها اين حكايت را ياد مي كردند و تعجب مي نمودند. تا روز چهارم رسيد، پس همان موضع از ديوار كعبه كه شكافته شده بود، ديگر باره شكافته شد، فاطمه بنت اسد بيرون آمد و فرزند خود اسدالله الغالب علي بن ابي طالب(ع) را در دست خويش داشت و مي گفت: اي گروه مردم! به درستي كه حق تعالي برگزيد مرا از ميان خلق خود و فضيلت داد مرا بر زنان برگزيده كه پيش از من بوده اند. زيرا كه حق تعالي برگزيد آسيه دختر مزاحم را و او عبادت كرد حق تعالي را پنهان در موضعي كه عبادت خدا در آن جا سزاوار نبود، مگر در حال ضرورت، يعني خانه فرعون.

و مريم دختر عمران را حق تعالي برگزيد و ولادت حضرت عيسي(ع) را بر او آسان گردانيد و در بيابان درخت خشك را جنباند و رطب تازه از براي او از آن درخت فرو ريخت و حق تعالي مرا بر هر دو و زيادتي داد و هم چنين بر جميع زنان عالميان كه پيش از من گذشته اند. زيرا كه من فرزندي آورده ام در ميان خانه برگزيده او و سه روز در آن خانه محترم ماندم و از ميوه ها و طعام هاي بهشت تناول كردم و چون خواستم كه بيرون آيم، در هنگامي كه فرزند برگزيده من بر روي دست من بود، هاتفي از غيب مرا ندا كرد كه: اي فاطمه! اين فرزند بزرگوار را "علي" نام كن، به درستيكه منم خداوند علي أعلي و او را آفريده ام از قدرت و عزت و جلال خود و بهره كامل از عدالت خويش به او بخشيدم و نام او را از نام مقدس خود اشتقاق نموده ام و او را به آداب خجسته خود تأديب نموده ام و امور خود را به او تفويض كرده ام و او را به علوم پنهان خود مطلع كرده ام و در خانه محترم من متولد شده است و او اول كسي است كه اذان خواهد گفت بر روي خانه من و بت ها را خواهد شكست و آن ها را از بالاي كعبه به زير خواهد انداخت و مرا به عظمت و مجد و بزرگواري و يگانگي ياد خواهد كرد و اوست امام و پيشوا بعد از حبيب من و برگزيده از جميع خلق من محمد(ص) كه رسول من است و او وصي او خواهد بود. خوشا حال كسي كه او را دوست دارد و ياري كند او را و واي بر حال كسي كه فرمان او نبرد و ياري او نكند و انكار حق او نمايد.

آري، حضرت علي(ع) در چنين روز مبارك و در چنين محل مبارك و با ميزباني خداي سبحان ديده به جهان گشود و جهان هستي را از انوار الهي اش روشن گردانيد. ابوطالب(ع) و فاطمه بنت اسد(س)، در نگه داري و تربيت اين نازنين فرزند، تلاش بليغي به عمل آوردند. ولي هنوز چند سالي از ولادت با بركتش نگذشته بود كه حضرت محمد(ص) و همسرش خديجه كبري(س) از ابوطالب(ع) و همسرش فاطمه بنت اسد(س) تقاضا نمودند كه نگه داري اين كودك دلربا را به آنان واگذارد. ابوطالب(ع) و فاطمه بنت اسد(س) به خاطر شدت علاقه و محبت به حضرت محمد(ص)، درخواستش را رد نكرده و نگه داري علي(ع) را به وي سپردند.

از آن پس، علي(ع) در دامن مهرانگيز رسول خدا(ص) رشد و تعالي يافت و مراحل تكامل را طي نمود. او نخستين كسي بود كه به خدا و پيامبرش ايمان آورد و تا آخر عمر شريف خود در اعتلاي كلمه لا اله الا الله و عدالت اسلامي، لحظه اي از پاي ننشست. زيد بن ارقم روايت كرد: اول من صلي مع رسول الله(ص) علي بن ابي طالب(ع)؛ نخستين كسي كه با رسول خدا(ص) نماز گزارد، علي(ع) بود.

علی علیه السلام  و زیبائیها:

علی علیه السلام  و زیبائیها:


زیباترین ولادت: تنها کسی که در داخل خانه خدا بدنیا آمد، اوست.

زیباترین نام: بنا بر روایات متعدد، نام علی مشتق از نام خداست.

زیباترین معلم: علی تربیت شده دست پیامبر (ص) بود.


زیباترین سخنان: به تعبیر بسیاری از بزرگان، نهج البلاغه برادر قرآن کریم است.


 تولد در خانه خدا


مکه در یکی از ماه های حرام، ماه رجب، پذیرای مقدم زیارت کنندگان خانه خدا بود. زائران با آداب و مناسک خود به گرد خانه خدا طواف می کردند، گاه پروردگارشان را می خواندند و گاه بت ها را. و آن روز نیز که روز جمعه سیزدهم ماه رجب بود در اطراف خانه کعبه ازدحام عجیبی برپا بود. در این جمع تنها یک زن بود که به جای عبادت بت، خدا را عبادت می کرد، شرک و کفر بر روحش سایه نینداخته بود. او دین حنیف داشت، همان دین جدش ابراهیم خلیل الرحمن، و او نیز در اطراف خانه خدا طواف می کرد، و از خدا می خواست تا وضع حملش را آسان کند.


او فاطمه دختر اسد بن هاشم بود و فرزندی را به بار داشت. و تقدیر چنین بود که این فرزند تولدی مبارک و استثنایی داشته باشد... تولد در خانه خدا...


فاطمه با خدا راز و نیاز می کرد. ناگهان در خود احساس دردی شدید کرد، دردی که فاطمه آن را به خوبی می شناخت، آخر این پنجمین حمل او بود، او قبلاً چهار بار دیگر این درد را در خود احساس کرده بود. فاطمه مضطرب و پریشان شد، او در میان جمعیت غوطه می خورد و طواف می کرد، پس از این احساس از طواف باز ایستاد ولی موج جمعیت او را به این سو و آن سو می کشاند. و درد هر لحظه شدیدتر و شدیدتر می شد.


چه می دانست که خدا چه سرنوشت افتخار آمیزی برای او و نوزادش رقم زده است.


فاطمه به دنبال پناهگاهی می گشت، مأمنی که او را از چشم مردم پنهان کند، و سرانجام آغوش گشوده کعبه را در برابر خود دید. فاطمه قدم به درون خانه کعبه گذارد. و این تقدیر الهی بود که مرد خدا در خانه خدا قدم به صحنه حیات پر افتخار خود بگذارد.


نامش را علی نهادند؛ و با علی، موجودی دیگر نیز موجودیت گرفت، موجودی عزیز، گرانبها و بس کمیاب. همان چیزی که باید راز سعادت جامعه ها را در آن جست، و در آن هنگام جوامع سخت از آن نهی شده بودند، جهان، "عدل" را نه می فهمید و نه می شناخت. میلاد علی با تولدی دیگر همراه بود؛ تولد عدل...


 نسب علی (ع)


نسبت که به معنای اصل و نژاد است. از عوامل مؤثر در ساختار وجودی انسان و تشکیل دهنده شخصیت اوست. طبق گفته قرآن و روایات و ائمه معصومین و نیز علم روانشناسی، فرد بسیاری از صفات و روحیات خود را از طریق وراثت به ارث می برد. حضرت علی (ع) به داشتن این ویژگی ممتاز بوده که اجداد طاهرش همگی از نظر فضلیت و بزرگواری معروف و مشهور بودند. پدر و مادر حضرت علی (ع) هر دو از خاندان هاشم بودند و این خانواده، در فضایل اخلاقی و صفات والای انسانی، در میان عرب و قریش، زبان زد همگان بود و شجاعت و تیزهوشی و زیرکی، از امتیازات آنها به شمار می رفت و همه این فضایل، در حد اعلای خود به علی بن ابیطالب به ارث رسید.


پدر علی (ع)


یکی از شخصیت های نقش آفرین صدر اسلام، حضرت ابوطالب پدر حضرت علی (ع) و عموی بزرگوار پیامبر خدا (ص) است. او یکی از ده فرزند عبدالمطلب و خود از بزرگان مکه و رئیس قبیله بنی هاشم، و سراسر وجودش، سرشار از بخشش، مهربانی و فداکاری در راه آیین توحیدی بود. ابوطالب بعد از وفات عبدالمطلب، سرپرستی پیامبر اکرم (ع) را به عهده گرفت و بعد از اینکه پیامبر به مقام رسالت رسید، در راه هدف مقدس ایشان که همان گسترش آیین یکتا پرستی بود، با تمام وجود جانبازی و فداکاری کرد تا آنجا که گفت: «تا جان دارم، از محمد دفاع می کنم.» او سرانجام در سال دهم بعثت در سال 64 سالگی دیده از جهان فروبست. حضرت علی (ع) مراحل آغازین کودکی را در دامان تربیت چنین پدری بزرگوار رشد یافت.


مادر علی (ع)


مادر گرامی حضرت علی (ع) فاطمه دختر اسد از فرزندان هاشم است. وی از نخستین زنانی بود که به پیامبر ایمان آورد و در دوران کودکی پیامبر، مدتی سرپرستی او را به عهده داشت. از این رو، پیامبر اکرم ضمن تکریم وی، با تعبیر مادر از او یاد می کرد و حتی هنگام رحلت فاطمه بنت اسد، پیامبر اکرم بسیار متأثر شده و پیراهن خود را بر او پوشانده و بر او نماز خواند و فرمود: «خداوند است که زنده می کند و می میراند. ای خدا، به حق من و همه انبیای پیش از من، مادرم فاطه بنت اسد را ببخشای و دلیل و برهانش را بر او تلقین کن و جایگاهش را وسعت بده، همانا که تو را ارحم الراحمین هستی».


 کنیه علی (ع)


در فرهنگ عرب، کنیه اسمی غیر از نام اصلی شخص است، که برای مردان با کلمه اَب و اِبن، و برای زنان با اُم و بنت می آید و غالباً برای تعظیم و تکریم شخص به کار می رود. حضرت علی (ع) هم کنیه­های مختلفی داشت: از جمله:


ابو تراب که کنایه از هم نشینی آن حضرت با خاک و سجده های طولانی ایشان داشت. در سال دوم هجری، علی (ع) روزی زمین خوابیده و مقداری گرد و غبار بر لباسش نشسته بود. در این هنگام پیامبر اسلام بر بالین ایشان آمد و با خطاب «یا ابوتراب» آن حضرت را بیدار کرد. از آن زمان آن حضرت به این کنیه مشهور شدند. ابوریحانتین: این کنیه را هم پیامبر برای ایشان قرار داد و به معنای پدر دو ریحانه بهشت، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) است.


القاب علی (ع)


در فرهنگ اعراب، لقب اسمی غیر از اسم اصل شخص و نامی است که کسی به آن شهرت می یابد. لقب بر مدح یا ذَمّ شخص اشاره دارد. القاب حضرت علی (ع) فراوان است و همگی دلالت بر مدح حضرت علی (ع) می کنند؛ از جمله:


یعسوب الدین و یعسوب المؤمنین: ابن ابی الحدید که از بزرگان اهل سنت است، در این باره می گوید: این دو لقب را پیامبر اکرم (ص) در دو نوبت به علی بخشید. یک بار به او لقب یعسوب الدین را داد؛ یعنی مالک و رئیس و حاکم دین، و در نوبت دیگر فرمود: یعسوبُ المؤمنین؛ یعنی آقا و رئیس مؤمنان.


مرتضی لقب دیگر حضرت علی (ع) به این معناست که رفتار و کردار آن حضرت، مورد پسند خدا و رسول خداست. از دیگر لقب های آن حضرت، می توان به اسدالله (شیرخدا)، حیدر (شیر بیشه ایمان) و  کاشِفُ الکَرب (برطرف کننده غم) اشاره کرد.


نهج البلاغه علی (ع)


یکی از گنجینه های جاوید و درخشان علم علوی که از روح بلند پیشوای پرهیزکاران حضرت امیر مؤمنان (ع) سرچشمه گرفته است، کتاب گرانسنگ "نهج البلاغــه" است. نهج البلاغــه برگزیده ای از خطبه ها نامه ها و سخنان کوتاه و حکمت آمیز علـی (ع) و قطره ای از اقیانوس بیکران معارف الهــی است. مجموعه ای نفیس از سخنان زیبای امیر کلام حضرت علی (ع) که گذشت روزگار نمی تواند غبار کهنگی بر آن بنشاند. ستاره ای درخشان در آسمان علم و معرفت و هنر و ادب که تا همیشه بر تارک علوم اسلامی خواهد درخشید. تأمل و تعمق در محتوای نهج البلاغــه می تواند ما را با گوشه هایی از مکتب مولای دنیا و دنیا پرستی حماسه حکومت عدالت دعا و مناجات مؤمنان در بخشهای الهیات، شجاعت، تهذیب اخلاق، سلوک و عبادت و... آشنا سازد. توجه به این کتاب شریف یکی از نیازهای نسل امروز جامعه اسلامی است.


 و علی (ع) می آید ...


ساقه های نیلوفری از پایه های عرش بالا رفته و سریر ولایت را به عطر وجودی خود آراسته اند، تا او بیاید و بر تکیه گاه پوشیده از رازقی آن تکیه زند. درون کعبه چه غوغایی است امروز! ملائک، بال در بال گستره آسمان ها را پوشانیده اند و جبرائیل و میکائیل و اسرافیل حلقه خانه کعبه شدند تا پر به نور وجود او بسایند! طنین نام او هلهله شادی ملائک است. جام های افلاکی عاشقان به سوی او می آیند و گیسوان سیاه شب به یمن وجود او گل خنده های نقره ای را در میان آبشار آسمانی اش تقسیم می کند؛ چرا که امشب علی (ع) می آید!...


و جمعه چه شکوهی دارد و این جمعه شکوهی دیگر!... 13 رجب سال سی ام از عام الفیل! آسمانیان طبق طبق نور می آوردند، آن گاه که دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد قدم به درون کعبه نهاد که علی اعلی خانه خویش را از برای قدوم مبارک او آماده کرده بود ... و او آمد که نام خود را از خدا گرفته بود و آمده بود تا بت های خانه را در هم بشکند و بر پشت بام آن ندای یگانگی و توحید ذات مقدس خدای تعالی را سر دهد و او را تقدیس کند و فریاد حق طلبی اش را از میان کفرها و نفاق به گوش جان های عاشقان برساند و پرواز شور آفرین کبوتران عشق را جانی تازه بخشد.


 معشوق خدا


آسمانیان همه از شراب عشق علی (ع) نوشیده اند و لب از جام وصال او تر کرده اند و اینکه زمنیان را فرصتی است تا در چشمه جوشان معرفت او تن بشویند و به نور وجودی او رخ برگشایند؛ او که معشوق خداوند است و محمد (ع)، در خانه خدا، خانه عشق و شوریدگی پا به عرصه خاکی نهاد. او علی است و خدایش اعلی. او که مهتاب سپیدی رویش را از او دارد و کوچه ها همه بی قرار اویند و پنجره ها در انتظار قدوم مبارکش. او که چشمانش همه حدیث و اعجاز است و نگاه هستی بخشش پیاله جان ها را از شور زندگی، عشق و شیدایی لبریز می کند؛ او معشوق خداست.


 طبیب دردمندان


یاس ها و نرگس ها در بی کران های گذرگاه هستی، عرشیان و زمینیان را در هاله ای از عطر و رویا می برند؛ چرا که عطر وجودشان را از وجود علی (ع) به ودیعت گرفته اند! آب های همه دریاها از انعکاس نام او می درخشند و می خندند و نسیم های بهاری، در وزش لابه لای شاخ و برگ های بیدهای مجنون نام او را زمزمه می کنند و نغمه خوش طنین نام اوست که این گونه بلبلان عاشق را به ترنم در آورده است و بهشت برای خاطر او تمام زنبق هایشان را نثار زمینیان کرده است! او علی است؛ طبیبی که هر کجا که لازم باشد بر زخم ها مرهم می نهد و دل های نابینا و گوش های ناشنوا و زبان های بی کلام را درمان می کند. او علی (ع) است که غفلت و نادانی و حیرت و سرگردانی را معالجه و روشنی های حکمت و عرفان را تقدیم دل ها و جان های تشنه عاشقان الهی می کند.


 مردی از تبار نور


مردی می آید از تبار نور، از تبار عاشقان و شوریدگان. مردی که محمد (ص) از گل خنده های نگاه او نشاط می یابد و ابوطالب در نیمه شب های بیداری دل، با او راز دل می گوید و فاطمه بنت اسد باغ چشمانش را به روی او می گشاید تا گل شادمانی را آبشار لبخند او شکوفا کند. مردی که طلوع مهرانگیز نگاهش دیگر بار حلاوت وصال و عشق را در چشمه لایزال به جان پاکان می نوشاند و پیاله حیات عاشقان از نگاهش لبریز می شد. علی، فصیح ترین شعر حیات و زیباترین آواز آفرینش بود.

رحلت حضرت امام خمینی رحمه الله (1)

رحلت حضرت امام خمینی رحمه الله (1)

 

چکیده

در دوره ای که دیانت در همه عرصه های ذهنی و عملی ملت های جهان غریب بود و غرب در غرور کاذب خویش سعی در خارج کردن دین از صحنه زندگی ملت ها داشت، بزرگ مردی از سلاله ابراهیم علیه السلام که دیانت را با سیاست آمیخته بود، قد برافراشت و جلوه ای جدید و پویا از اسلام ارائه کرد و از رهگذر آن نظریه حکومت دینی را به ارمغان آورد و احیاگر بزرگ تاریخ شد. اگر چه امروز جسمِ آن روح نستوه در میان ما نیست، راه و کلام او همچنان باقی است و از این پس اندیشه های والای آن پیر فرزانه است که راه ملت های ستم دیده جهان را ترسیم می کند.

درس اخلاق حضرت امام

در اواسط دهه زندگی امام خمینی رحمه الله ، عرفان، میدان دار ذهن و عمل او بود. از این رو، هم زمان، فقه، فلسفه و اخلاق اسلامی را یاد گرفت و به دیگران آموخت و با نگارش رساله های ممتاز نظری، تحرکی ویژه به حوزه اخلاق اسلامی داد.

بعدها شاگردان و یارانش با زبان های مختلف، صحنه های درس اخلاق او را ترسیم کردند و از تأثیر و نفوذ کلام او و شگفتی های نفس و بیانش سخن ها گفتند. همه این خاطرات از این حکایت می کرد که خمینی رحمه الله ، اخلاق را به معنایی دیگر، در سطحی دیگر و برای هدفی دیگر و والاتر به کار گرفته است. نفوذ کلامش در درس های اخلاق که از عارف و عامی در آن شرکت داشت، تأثیری ماندگار به همراه می آورد.

مواضع اخلاقی امام خمینی رحمه الله

امام خمینی رحمه الله در کتاب اخلاقش، اخلاص و نیت سالم را پایه معارف اخلاقی قرار داد و با تحلیل عمیق روایات، به شدت بر ضد ریا و ریاکاری موضع گرفت. امام خمینی رحمه الله بر ساده زیستی و انسان دوستی تأکید می کرد و شاگردانش به روشنی می آموختند که آنچه پیر آنها موعظه می کند، پیش از بیان، از سویدای ذاتش هویدا می شود و آنچه بر زبان می آورد، سخنی است که با تمام جان آن را نیوشیده است.

منادی اخلاق

امام خمینی رحمه الله ، منادی اخلاقی بود که هم دنیا را گرامی می داشت و هم آخرت را. او مثل کج اندیشان، واقعیت های بشری را انکار نمی کرد و می دانست بشر پس از قرن ها تلاش، تمدنی را ساخته است تا دنیای بهتری را برای خود نوید دهد. بدون شک، این تمدن از آسیب هایی جدی رنج می برد، ولی به نظر امام خمینی رحمه الله نباید برای درمان این آسیب ها، تمدن جدید را نابود کرد یا نادیده گرفت. به همین دلیل، علم آموزی به شیوه جدید، تحصیل زنان در کنار مردان، ساختن تفریح گاه ها و پارک ها و سینما و فیلم که از مظاهر تمدن جدید است، امام خمینی رحمه الله را نمی ترساند. او مردمش را تشویق می کرد که صنعت و دانش جدید را بیاموزند. به نظر او این هواپیما و پارک و سینما نیست که مشکل زاست؛ غفلت از خالق هستی و حقایق ازلی، درد روزگار ماست.

مخالفت با مظاهر فساد برانگیز تمدن جدید

امام خمینی رحمه الله با نگاهی آینده نگر همواره بر استفاده از دستاوردهای مثبت تمدن جدید تأکید داشت، ولی پیوسته با ترویج فساد به نام تمدن و پیشرفت مخالفت می کرد. ایشان در این مورد تأکید داشت که نباید به جای استفاده از دستاوردهای مثبت فن آوریِ روز، به نمودهای ظاهری و پوچ تمدن غرب توسل جست. امام خمینی رحمه الله در جای دیگر تأکید می کند که باید از این ابزار به صورتی بهره برد که موجب پیشرفت فرهنگ و تعلیم و تربیت شود.

تربیت شاگردان و فعالیت فرهنگی

انقلاب اسلامی حرکتی بود که اهداف بلندش از سوی امام خمینی رحمه الله طراحی شد. عمل بر مبنای اسلام و با اراده همه مردم، گفتمان اصلی بود که امام خمینی رحمه الله تمام برنامه ها و لوازمش را طراحی کرد. سال ها مبارزه خستگی ناپذیر، محکی شد برای راسخ تر کردن ایمان در دل مبارزان و فرصتی شد برای پژوهش گروه های علمی و اندیشمندانی که بدنه انقلاب را هدایت می کردند.

بسیاری از شاگردان امام در صحنه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و جامعه شناختی، دیدگاه های کارآمدی ارائه کردند. بزرگانی چون شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید قدوسی، شهید باهنر، مقام معظم رهبری و صدها شاگرد و رهرو دیگر که در حوزه های متفاوتی از اقتصاد و سیاست تا تاریخ و فرهنگ و هنر از صاحبان اندیشه به شمار می آمدند، به بارور شدن اندیشه های آن بزرگ مرد در جامعه آن زمان یاری می رساندند.

و یک باره... انقلاب

امام خمینی رحمه الله با توکل بر خدا به قدرت های استعمارگر هشدار داد و دست آنها را برای همیشه از جامعه ایرانی کوتاه کرد تا ملت حیات جدیدی را تجربه کند. مناسبات اجتماعی ناگهان دگرگون شد. از خودگذشتگی، در روحیه همه طبقات نمود برجسته ای یافت. ملت به یک باره دست به انقلابی بزرگ زد. این انقلاب فقط سیاسی نبود، بلکه فرهنگ و اخلاق را نیز تغییر داد. ایثارگری، ساده زیستی، ایمان و تلاش برای پیشرفت، هدف اساسی هر ایرانی شد. امام خمینی رحمه الله ، آینه ملت ایران شده بود. ملت هرگاه می خواست اراده قوی خود را در صحنه اجتماع، خانواده و سیاست می بیند، می دید چگونه این اراده در کلام، نگاه و عمل امام خمینی رحمه الله بازتاب یافته است. بدین سان، اتحاد رهبر و ملت اتفاق افتاد.

اندیشه اجتماعی امام

پایه اندیشه اجتماعی امام خمینی رحمه الله ، عدالت است. خداوند، عادل است و انسان چون نماینده خداوند است و باید اخلاق الهی را مبنای زندگی قرار دهد، لزوما باید عدالت پیشه و عدالت خواه باشد. این نظام فکری از سوی امام خمینی رحمه الله در صحنه سیاست، کاربردی و عملیاتی شد.

اینکه امام خمینی رحمه الله مبارزه خود را با تغییر حکومت آغاز می کند، به این مفهوم است که سیاست های رژیم پهلوی، عدالت محور نیست؛ زیرا عدالت، در برابری، تأمین حقوق و ارائه خدمات پدیدار می شود و امام با انقلاب خود، به دنبال جامعه ای عدالت محور بود.

دیوان اشعار حضرت امام

شعرهای امام خمینی رحمه الله که در دیوان اشعار ایشان به چاپ رسیده است، شامل 149 غزل، 117 رباعی، سه قصیده، دو مسمط، یک ترجیع بند و 31 قطعه و شعر پراکنده است.

این شعرها، همه شعرهای سروده شده امام خمینی رحمه الله نیست و بسیاری از اشعار امام در رویدادهای زندگی ایشان، به ویژه حادثه حمله ساواک به خانه ایشان در قم، از بین رفته است. بسیاری از اشعار موجود در دیوان ایشان نیز به وسیله دوستان آن حضرت گردآوری شده است.

پایگاه اطلاع رسانی امام خمینی رحمه الله

در این پایگاه، زندگی نامه، خاطرات، مقالات، امام از نگاه جهان، دیدگاه ها، امام به روایت تصویر، وصیت نامه امام، آثار و اشعار، دیوان امام، توضیح المسائل و صدای یار به این نشانی عرضه شده است:

http://www.imam-khomeini.com

معرفی کتاب

چلچراغ خاطره، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران

در این کتاب، چهل خاطره از امام خمینی رحمه الله درباره نظم در همه جنبه ها، دعوت از کمونیست ها، رؤیای صادقانه، پابرجا و تغییرناپذیر بودن، سازش نکردن و موضوع های دیگر جمع آوری شده است.

خاطراتی از گنجینه دل، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه الله ، تهران

در این کتاب، پرسش هایی درباره ویژگی های عبادی، عرفانی، سیاسی، اخلاقی، علمی و هنری حضرت امام چاپ شده است. در پاسخ این پرسش ها، یاران امام خاطرات خود را از معمار انقلاب بازگو می کنند.

سوگنامه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه الله ، 1372

در این کتاب، 112 شعر برگزیده از اشعار شاعران معاصر در سوگ جان گداز رهبر کبیر انقلاب گردآوری شده است.

امام خمینی رحمه الله در آیینه خاطره ها، علی دوانی، تهران، نشر مطهر

این کتاب شرح حال و زندگی نامه امام خمینی رحمه الله است که یکی از شاگردان ایشان تنظیم کرده است. در این کتاب، شخصیت والای امام از جوانی تا زمان قیام پانزده خرداد، تبعید ایشان به نجف، تدریس در حوزه نجف و... مورد بحث قرار گرفته است.

پابه پای آفتاب (گفته و ناگفته ها از زندگی امام خمینی)، امیر رضا ستوده، تهران، پنجره

در این کتاب، مصاحبه ها و خاطره های افراد مختلفی گردآوری شده که درباره حضرت امام با مجلات و روزنامه های کشور گفت وگو کرده اند.

عصر امام خمینی رحمه الله ، میر احمد رضا حاجتی، بوستان کتاب، 1381.

کتاب عصر امام خمینی رحمه الله که چندین بار تجدید چاپ شده، در چهار بخش تدوین گردیده است. برخی از عنوان های بخش های این کتاب چنین است: شخصیت و عصر امام خمینی رحمه الله ، شخصیت امام خمینی رحمه الله از نگاه یاران و بیگانگان، عصر امام خمینی رحمه الله از نگاه صاحب نظران، عصر امام خمینی رحمه الله و رویکرد دینی ـ معنوی انسان معاصر، عصر امام خمینی رحمه الله و توجه فزاینده به کارکردهای مثبت دین.

حرف آخر

با حماسه ای که آفرید، با انقلابی که به ساحل سامان رساند و با اندیشه های ماندگاری که خلق کرد هیچ گاه از صحنه تاریخ فراموش نخواهد شد. او در عین تنهایی قیام کرد و در عین قدرت از میان ملت رفت. رفتن او یک تغییر ظاهری بود. آنچه حقیقی است، همیشه ماندگار است. شخصیت، اندیشه، سیره و اخلاق امام وقتی نخواهد بود که تاریخی وجود نداشته باشد. فراموش کردن خمینی رحمه الله ، مثل فراموش کردن خورشیدی است که همواره پرتو جهان گسترش، رخ بر منکران ظاهر می سازد.

انتهای جاده

امشب خبر کنید تمام قبیله را بر شانه می برند امام قبیله را
ای کاش می گرفت به جای تو، دست مرگ جان تمام قوم، تمام قبیله را
برگرد ای بهار شکفتن! که عمرهاست سنجیده ایم با تو مقام قبیله را
بعد از تو، رفتن تو، گر چه نابجاست باور نمی کنیم دوام قبیله را
تا انتهای جاده نماندی که بسپری فردا به دست دوست، زمام قبیله را

پنج توصيه براي اينكه جوان‌تر بمانید

پنج توصيه براي اينكه جوان‌تر بمانید
 
       
هرچند روند پيري اجتناب‌ناپذير است اما هرگز نمي‌توان گفت كه راهي براي به تعويق انداختن و يا كاهش پيامدهاي پيري بر روي بدن و ظاهر وجود ندارد.
به گزارش ايسنا، در اين مقاله ۵ راهكار ساده توصيه شده كه به شما امكان مي‌دهد روند پيري را به تاخير بيندازيد، جوانتر به نظر برسيد و جواني را بيشتر احساس كنيد.

در اين مقاله كه در سايت اينترنتي هربال رمديز منتشر شده آمده است: اولين راهكار مهم و تاثيرگذار مراقبت از پوست است. وقتي سن افزايش مي‌يابد،‌ اولين نشانه بارز آن تظاهر چين و چروكهاي روي پوست است.

با بالا رفتن سن و استفاده از رژيم‌هاي زيبايي ناصحيح، پوست خشك‌تر و سفت‌تر شده و در نتيجه چروكيده مي‌شود. يكي از نشانه‌هاي قابل توجه پيري خطوط قابل مشاهده در اطراف چشم است. اين خطوط مي‌توانند يكي از مهمترين پيامدهاي آسيب ناشي از تشعشعات خورشيدي باشند. بنابراين با ۳ اقدام معمول مي‌توان تا حد زيادي از تعداد چروك‌هاي دور چشم كم كرد كه اين سه اقدام شامل شست‌وشو و تميز كردن، مرطوب نگه داشتن پوست و در آخر هم استفاده از مقادير مناسب كرم‌هاي ضدآفتاب است. استفاده از روغن زيتون هم مي‌تواند تاثير شگفت‌انگيزي در برطرف كردن چين و چروك‌ها داشته باشد.

توصيه دوم براي جوان ماندن اين است كه وزن خود را كنترل و ورزش كنيد. كارشناسان بهداشت عمومي مي‌گويند براي مقابله با افزايش وزن ناشي از بالا رفتن سن بايد هر فردي حداقل ۳۰ دقيقه در روز فعاليت‌هاي متعادل ورزشي و تحرك بدني را انجام دهد. اين تمرينات مي‌تواند در هر زمينه ورزشي مثل يوگا، ايروبيك، شنا و يا دوچرخه‌سواري باشد.

دكتر لينا موگره كارشناس ورزشي دراين‌باره مي‌گويد: وقتي شما سن ۳۰ سالگي را رد مي‌كنيد، انجام يك تركيب مناسب از تمرينات ورزشي مختلف حائز اهميت است. اگر احساس مي‌كنيد كه شكمتان در حال بزرگ شدن و عضلات سينه‌هايتان در حال شل شدن است احتمالا به اين خاطر است كه وزنه بلند نمي‌كنيد. كليد بهره‌مند شدن از مزاياي ورزش، انجام مداوم و منظم تمرينات است، بنابراين ورزشي را انتخاب كنيد كه از آن لذت مي‌بريد. همچنين فراموش نكنيد كه تمرينات و نرمش‌هاي چهره نيز براي محكم و سالم نگه داشتن عضلات صورت مفيد و ضروري است.

توصيه سوم دنبال كردن يك رژيم غذايي بر اساس سبزيجات و گياه خواري است. بدين معني كه در رژيم غذايي شما حتما بايد تركيبي از سبزيجات سبزرنگ، ميوه‌ها، دانه‌ها و غلات سبوس‌دار وجود داشته باشد. بايد غذاها و سبزي‌هايي را انتخاب كنيد كه به اصطلاح نمايشي از رنگ‌هاي رنگين‌ كمان باشند، يعني تركيبي از اسفناج، ذرت، گوجه ‌فرنگي، فلفل دلمه‌اي، توت‌فرنگي، تمشك آبي و انگورها كه از تمام رنگ‌هاي ميوه‌ها و سبزي‌ها گزينش شده باشند.

هميشه به خاطر داشته باشيد كه بشقاب غذاي شما بايد ۷۵ درصد حاوي مواد غذايي گياهي و باقي‌مانده آن شامل منابع غذايي كم ‌چرب پروتئيني مثل تخم‌مرغ، ماهي و يا گوشت باشد. اين رژيم غذايي به شما امكان مي‌دهد كه با شياطين دوران پيري مثل پوكي استخوان، ديابت و بيماري‌هاي قلبي مبارزه كنيد.

توصيه چهارم اين است كه روي مصرف كلسيم به مقدار مناسب تاكيد داشته باشيد.

به گفته متخصصان بهداشت و سلامت، مصرف كلسيم و همچنين ويتامين‌D به پيشگيري از پوكي استخوان كه عامل اصلي شكستگي‌هاي استخواني در زنان است،‌ كمك مي‌كند. به ويژه اگر شما سن ۵۰ سالگي را رد كرده‌ايد مصرف دوز روزانه ۱۲۰۰ ميلي‌گرم كلسيم ضروري است.

منابع غني از كلسيم شامل فرآورده‌هاي لبني كم‌ چرب، شيرسوياي غني شده با كلسيم، آب پرتقال و ماهي‌هايي مثل ماهي آزاد و ساردين هستند. اگر نياز به مصرف مكمل‌هاي كلسيم داريد حتما در مورد مقدار و نحوه مصرف آن با پزشك مشورت كنيد.

آخرين توصيه كه البته بسيار حائز اهميت است داشتن خواب كافي است. پزشكان توصيه مي‌كنند كه خواب براي عملكرد مناسب و سالم بدن ما يك فاكتور حياتي است. در حالي كه برخي از ما ممكن است در طول شب به سختي ۵ تا ۶ ساعت بخوابيم و برخي ديگر ۹ تا ۱۰ ساعت خواب شبانه داشته باشد، اما متخصصان تاكيد دارند كه متوسط خوابي كه هر فردي براي سالم ماندن نياز دارد ۷ تا ۸ ساعت است.

توصيه مي‌شود كه در طول روز نيز چرت‌هاي كوتاه ۱۰ تا ۱۵ دقيقه‌اي مي‌تواند براي استراحت و ايجاد حس سرحالي و انرژي كافي در شما مفيد باشد.

زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

باسمه تعالی

 

زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

 

فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌زدنی می‌باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیده‌ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی‌باشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می‌نمایند. اما نکته‌ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می‌شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار می‌باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می‌تواند به عالیترین رتبه‌های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی‌یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می‌توان به آیه‌ی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.

 

نام، القاب، کنیه‌ها

 نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است.

فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می‌باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند.

زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: "چون دخت پیامبر در محرابش می‌ایستاد (مشغول عبادت می‌شد)، نورش برای اهل آسمان می‌درخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد."

صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه، مبارکه به معنای با خیر و برکت، بتول به معنای بریده و دور از ناپاکی، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.(1)

کنیه‌های فاطمه (علیها السلام) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...

ام ابیها به معنای مادر پدر می‌باشد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش را با این وصف می‌ستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمی‌نمود، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم می‌گذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا.

 

ولادت

 فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت(2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت: "شهادت می‌دهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان می‌باشند." اکثر مفسران شیعی و عده‌ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نموده‌اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نموده‌اند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب می‌کند و می‌فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.

 

مکارم اخلاق

 سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام)، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به سه مورد اشاره می‌نماییم. اما دوباره تأکید می‌کنیم که این موارد، تنها بخش کوچکی از مکارم اخلاقی آن حضرت است.

1-   از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر می‌بردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردن‌بندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب می‌شد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردن‌بند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردن‌بند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردن‌بند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردن‌بند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانه‌ی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)، گردن‌بند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.

گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردن‌بند با برکتی بود، گرسنه‌ای را سیر کرد و برهنه‌ای را پوشانید، پیاده‌ای را صاحب مرکب و فقیری را بی‌نیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.

2-   رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصله‌داری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه می‌خواهم. حضرت زهرا (علیها السلام) خواست پیراهن وصله‌دار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه "هرگز به نیکی دست نمی‌یابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید"، افتاد. در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.

3-   امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه (علیها السلام)، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالیترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف می‌نمایند: "مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعه‌ای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود می‌پرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا می‌کرد، آنان را نام می‌برد و بسیار برایشان دعا می‌نمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا می‌نمودی، دعا نکردی؟ فاطمه (علیها السلام) گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه."

 

ازدواج و فرزندان آن حضرت

 صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عده‌ای از نامداران صحابه از او خواستگاری کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است، عده‌ای دیگر از میان نامداران مهاجرین، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت، مهر سنگینی را تقبل نماییم. رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می‌نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و گفت: "ای محمد! خدا بر تو سلام می‌رساند و می‌فرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است." امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه که ذکر گردید، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر علی نبود، فاطمه همتایی نداشت. بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد. حضرت فاطمه (علیها السلام) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد.(3) ثمره این ازدواج مبارک، 5 فرزند به نامهای حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سقط شد)، بود. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه می‌باشند که در دامان چنین مادری تربیت یافته‌اند و 9 امام دیگر (به غیر از امام علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) می‌باشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) منتسب می‌گردند و از ذریه ایشان به شمار می‌روند.(4) و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (به غیر از امیر مؤمنان (علیه السلام)) به آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) را "ام الائمه" (مادر امامان) گویند.

زینب (سلام الله علیها) که بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) به شمار می‌آید، بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود. او پس از واقعه عاشورا، و در امتداد حرکت امام حسین (علیه السلام)، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود، که پایه‌های حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که حرکتهای گسترده‌ای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت. آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (علیها السلام) بدست می‌آید، آنست که حتی در سخت‌ترین شرایط و طاقت‌فرساترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترک ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت.

ام کلثوم نیز که در دامان چنین مادری پرورش یافته بود، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود که او نیز پس از عاشورا به همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.

 

فاطمه (علیها السلام) در خانه

 فاطمه (علیها السلام) با آن همه فضیلت، همسری نیکو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی که روایت شده هنگامی که علی (علیه السلام) به فاطمه (علیها السلام) می‌نگریست، غم و اندوهش زدوده می‌شد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حتی اموری را که می‌پنداشت امام علی (علیه السلام) قادر به تدارک آنها نیست، از او طلب نمی نمود. اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نماییم، نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم؛ چه آن هنگام که در ذیل خطبه‌ای به فاطمه (علیها السلام) با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات می‌نماید و او را از افتخارات خویش بر می‌شمرد و یا آن هنگام که می‌فرماید: "بخدا سوگند که او را به خشم در نیاوردم و تا هنگامی که زنده بود، او را وادار به کاری که خوشش نیاید ننمودم؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نافرمانی هم ننمود."

 

مقام حضرت زهرا (علیها السلام) و جایگاه علمی ایشان

 فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیم‌تر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام) می‌باشد.

اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) را درک کنیم و به گوشه‌ای از آن پی ببریم، شایسته است به گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم؛ چه آنجا که استوارترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری می‌کند، یا آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار می‌سازد و یا در مجالی که در آن خطبه، امامت را شرح مختصری می‌دهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام، خود سندی محکم بر اقیانوس بی‌کران علم اوست که متصل به مجرای وحی است (قسمتی از این خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد). از دیگر شواهدی که به آن وسیله می‌توان گوشه‌ای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) را درک نمود، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار می‌باشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه (علیها السلام) در جریان فدک (که مقداری از آن در ادامه ذکر خواهد گردید)، به روشنی بر احاطه فاطمه (علیها السلام) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت می‌نماید.

 

مقام عصمت

 در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا، استدلال به آیه تطهیر ما را بی‌نیاز می‌کند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث، تنها اشاره می‌نماییم که عصمت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است که در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد. 

 

بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

 رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل نمود. در مواقع بسیاری می‌فرمود: "پدرش به فدایش باد" و گاه خم می‌شد و دست او را می‌بوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی می‌نمود، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد می‌شد، خانه او بود.

عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیده‌ای، این کلام را نقل نموده‌اند که حضرت رسول می‌فرمود: "فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است." از طرفی دیگر، قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد، بدور دانسته و صراحتاً بیان می‌دارد که هر چه پیامبر می‌فرماید، سخن وحی است. پس می‌توان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام)، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خود به این مطلب اشاره می‌فرمود. گاه در جواب خرده‌گیران، لب به سخن می‌گشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا می‌فرمود: "من بوی بهشت را از او استشمام می‌کنم."

اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم، مشاهده می‌نماییم قرآن کریم عقوبت کسانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را اذیت نمایند، عذابی دردناک ذکر می‌کند. و یا می‌فرماید کسانی که خدا و رسول را اذیت نمایند، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور می‌دارد و برای آنان عذابی خوار کننده آماده می‌نماید. پس به نیکی مشخص می‌شود که رضا و خشنودی فاطمه (علیها السلام)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیق‌تر، او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا که نمی‌توان فرض نمود، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه (علیها السلام) را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود، اما خداوند از آن شخص راضی و به عمل او خشنود باشد و در عین رضایت، او را مورد عقوبتی سنگین قرار دهد.

نکته‌ای دیگر که از قرار دادن این حدیث در کنار آیات قرآن کریم بدست می‌آید، آنست که رضای فاطمه (علیها السلام)، تنها در مسیر حق بدست می‌آید و غضب او فقط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل می‌شود و در این امر حتی ذره‌ای تمایلات نفسانی و یا انگیزه‌های احساسی مؤثر نیست. چرا که از مقام عدل الهی، بدور است شخصی را به خاطر غضب دیگری که برخواسته از تمایل نفسانی و یا عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست، عقوبت نماید.

 

فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر

 با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمی‌نمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر می‌شد و به سوگواری می‌پرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمی‌گزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو می‌نمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.

هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود که سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمع‌آوری بیعت از سایرین برای او نمودند. به همین منظور بود که عده‌ای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه فاطمه (علیها السلام) جمع گشتند. هنگامی که ابوبکر - منتخب سقیفه - که تنها توسط حاضرین در سقیفه انتخاب شده بود، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد؛ عمر را روانه خانه فاطمه (علیها السلام) نمود تا امام علی (علیه السلام) و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید. عمر نیز با عده‌ای به همراه پاره آتش، روانه خانه فاطمه (علیها السلام) شد. هنگامی که بر در خانه حاضر شد، فاطمه (علیها السلام) به پشت در آمد و علت حضور آنان را جویا شد. عمر علت را حاضر نمودن امام علی (علیه السلام) و دیگران در مسجد برای بیعت با ابوبکر عنوان نمود. فاطمه (علیها السلام) آنان را از این امر منع نمود و آنان را مورد توبیخ قرار داد. در نتیجه عده‌ای از همراهیان او متفرق گشتند. اما در این هنگام او که از عدم خروج معترضین آگاهی یافت، تهدید نمود در صورتی که امام علی (علیه السلام) و سایرین برای بیعت از خانه خارج نشوند، خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید. و این در حالی بود که می‌دانست حضرت فاطمه (علیها السلام) در خانه حضور دارد. در این موقع عده‌ای از معترضین از خانه خارج شدند که مورد برخورد شدید عمر قرار گرفتند و شمشیر برخی از آنان نیز توسط او شکسته شد. اما همچنان امیر مومنان، فاطمه و کودکان آنان در خانه حضور داشتند. بدین ترتیب عمر دستور داد تا هیزم حاضر کنند و به وسیله هیزمهاي گردآوری شده و پاره آتشی که با خود همراه داشت، درب خانه را به آتش کشیدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عده‌ای از همراهانش خانه را مورد تفتیش قرار داده و امام علی را به زور و با اکراه به سمت مسجد کشان کشان بردند. در حین این عمل، فاطمه (علیها السلام) بسیار صدمه دید و لطمات فراوانی را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظیفه و تکلیف الهی خویش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبکر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خویش را ادامه دادند.

 

بیماری فاطمه (علیها السلام) و عیادت از او

 سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانه‌اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. گاه به زحمت از بستر برمی‌خاست و کارهای خانه را انجام می‌داد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش، خود را کنار تربت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر شهدای احد حاضر می‌گشت و غم و اندوه خود را بازگو می‌نمود.

در همین ایام بود که روزی زنان مهاجر و انصار که از بیماری او آگاهی یافته بودند، جهت عیادت به دیدارش آمدند. فاطمه (علیها السلام) در این دیدار بار دیگر اعتراض و نارضایتی خویش را از اقدام گروهی که خلافت را به ناحق از آن خویش نموده بودند، اعلام نمود و از آنان و عده‌ای که در مقابل آن سکوت نموده بودند، به علت عدم انجام وظیفه الهی و نادیده گرفتن فرمان نبوی درباره وصایت امام علی (علیه السلام) انتقاد کرد و نسبت به عواقب این اقدام و خروج اسلام از مجرای صحیح خود به آنان هشدار داد. همچنین برکاتی را که در اثر عمل به تکلیف الهی و اطاعت از جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از جانب خداوند بر آنان نائل خواهد شد، خاطر نشان نمود.

در چنین روزهایی بود که ابابکر و عمر به عیادت حضرت آمدند. هر چند در ابتدا فاطمه (علیها السلام) از آنان رویگردان بود و به آنان اذن عیادت نمی‌داد، اما سرانجام آنان بر بستر فاطمه (علیها السلام) حاضر گشتند. فاطمه (علیها السلام) در این هنگام، این کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرموده بود: "هر کس فاطمه را به غصب در آورد من را آزرده و هر که او را راضی نماید مرا راضی نموده"، به آنان یادآوری نمود. ابابکر و عمر نیز صدق این کلام و انتساب آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأیید نمودند. سرانجام فاطمه (علیها السلام)، خدا و ملائکه را شاهد گرفت فرمود: "شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید؛ در نزد پیامبر، شکایت شما دو نفر را خواهم نمود."

 

وصیت

 در ایام بیماری، فاطمه (علیها السلام) روزی امام علی (علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود که پس از وفاتش، فاطمه (علیها السلام) را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و احدی از کسانی که در حق او ستم روا داشته‌اند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.

 

شهادت

 سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. فاطمه (علیها السلام) آب طلب نموده و بوسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامه‌ای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچه‌ای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید؛ در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمی‌گذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود.

فاطمه (علیها السلام) در حالی از این دنیا سفر نمود که بنا بر گفته معتبرترین کتب در نزد اهل تسنن و همچنین برترین کتب شیعیان، از ابابکر و عمر خشمگین بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت؛ و طبیعی است که دیگر حتی تأسف ابی‌بکر در هنگام مرگ از تعرض به خانه فاطمه (علیها السلام) سودی نخواهد بخشید.

 

تغسیل و تدفین

 مردم مدینه پس از آگاهی از شهادت فاطمه (علیها السلام)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشییع و تدفین فاطمه (علیها السلام) بودند؛ اما اعلام شد که تدفین فاطمه (علیها السلام) به تأخیر افتاده است. لذا مردم پراکنده شدند. هنگامی که شب فرا رسید و چشمان مردم به خواب رفت، امام علی (علیه السلام) بنا بر وصیت فاطمه (علیها السلام) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج دیده همسر خویش پرداخت و سپس او را کفن نمود. هنگامی که از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) (در حالی که در زمان شهادت مادر هر دو کودک بودند.) امر فرمود: تا عده‌ای از صحابه راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که البته مورد رضایت فاطمه (علیها السلام) بودند، خبر نمایند تا در مراسم تدفین آن بزرگوار شرکت کنند. (و اینان از 7 نفر تجاوز نمی‌کرده‌اند). پس از حضور آنان، امیر مؤمنان بر فاطمه (علیها السلام) نماز گزارد و سپس در میان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفیانه در فراق مادر جوان خویش گریه می‌نمودند، به تدفین فاطمه (علیها السلام) پرداخت. هنگامی که تدفین فاطمه (علیها السلام) به پایان رسید، رو به سمت مزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود و گفت:

"سلام بر تو ای رسول خدا، از جانب من و از دخترت؛ آن دختری که بر تو و در کنار تو آرمیده است و در زمانی اندک به تو ملحق شده. ای رسول خدا، صبر و شکیبایی‌ام از فراق حبیبه‌ات کم شده، خودداریم در فراق او از بین رفت... ما از خداییم و بسوی او باز می‌گردیم... به زودی دخترت، تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته..."

امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و کسی از محل آن آگاه نیست. مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه (علیها السلام) در میان ائمه می‌باشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد

ســـــال نـــــو مبــــــــــارک!

ســـــال نـــــو مبــــــــــارک!
 

منبع : www.AsanDownload.com
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الاحسن الحال


رسيد مژده كه آمد بهار و سبزه دميد
وظيفه گر برسد مصرفش گل است و نبيد


مكن زغصه شكايت كه در طريق طلب
به راحتي نرسيد آنكه زحمتي نكشيد


ز روي ساقي مهوش گلي بچين امروز
كه گرد عارض بستان بنفشه دميد


بهار مي گذرد دادگسترا درياب
كه رفت موسم حافظ هنوز مي نچشيد


سال نو و آغاز زندگي دوباره طبيعت را به همه شما دوستان تبريك مي گوئيم و آرزوي بهترين ها را براي شما و خانواده تان از خداوند منان آرزومنديم. خدا را شاكريم تا فرصتي داد يك سال ديگر بمانيم و بتوانيم در راستاي اهدافي كه داريم تلاش كنيم. سالي كه گذشت سرشار از تلاش ها، كوشش ها و مشكلات و سختي ها براي هريك از ما بود و حالا اين سال سرشار از گريه ها و خنده ها به پايان رسيده و سالي نو در پيش است، سالي كه قبل از هرچيز آرزوي ظهور فرج مهدي موعود (عج) را داريم، او آيد همه چيز حل خواهد شد، سلامتي همه، موفقيت در كارها، بهروزي و در نهايت امر هم بهترين آرزوها براي همه را از خداوند منان آرزو داريم. در سالي كه گذشت سايت آسان دانلود با وجود همه مشكلاتي كه پيش رو بود توانست با كمك مديران و البته كاربراني كه هميشه يارو ياور ما بوده اند خود را سرپا نگه دارد. مشكلات مختلف براي سرورهاي سايت، جا به جايي سرور دانلود كه پس از مدت ها توانستيم سرورهايي قدرتمند براي فايل ها در نظر بگيريم و در نهايت هم بالاخره با وجود همه اين سختي ها توانستيم انجمن هاي آسان دانلود را راه اندازي كنيم، همه و همه در طول اين يك سال انجام گرفت. خريد لايسنس براي انجمن ها، اختصاص سرور قدرتمند براي راه اندازي و ادامه كار انجمن هاي تخصصي آسان دانلود و بسياري موارد ديگر در طول سالي كه گذشت انجام گرفت. همه اميدما به كاربران بوده و اميدواريم كه در سال جديد هم بتوانيم اين تلاش را براي موفقيت روزافزون آسان دانلود ادامه دهيم .
كلام آخر هم در اين نوروز آرزوي بهترين ها را براي شما دوستان و سروران داشته و سلامتي و موفقيت روز افزون را از خداوند منان برايتان خواستاريم. ما را هم در دعاهاي خود از ياد نبريد و براي ظهور مهدي موعود (عج) و سلامتي و طول عمر رهبر فرزانه انقلاب بسيار دعا كنيد.
                  به اميد روزي كه در تقويم بنويسند :: تعطيل :: سالروز ظهور منجي عالم بشريت!
                                                     سرتون سلامت و ايام به كامتان باد!

آستانه تحمل خود را بالا ببریم

آستانه تحمل خود را بالا ببریم

آستانه تحمل خود را بالا ببریمعصبانیت چیست؟ چه موقع عصبی می‌شویم؟ راههای پیشگیری و یا حداقل کنترل زمان عصبیت چه می‌باشد؟ چگونه آستانه تحمل خود را در برابر مشکلات و گرفتاری‌ها بالا ببریم؟
در جامعه ، گاهی شاهد مشاجره‌ها و درگیری‌هایی در سطح شهر هستیم که در مواقعی منجر به برخوردهای فیزیکی نیز می‌شود. این برخوردها به دلیل آن است که دو طرف درگیر نزاع و مشاجره، اطلاع دقیق و صحیحی از طرز رفتار و فن بیان ندارند. به عبارتی می‌توان گفت هنر عذرخواهی را نمی‌دانند که باعث می‌شود یک برخورد ساده و کوچک به یک جنجال بزرگ منجر شود و در نهایت معلوم نیست به کجا می‌انجامد و بر سر آنها چه می‌آید. مسائلی نیز از قبیل ترافیک، گرمی هوا، آلودگی صوتی، ازدحام و فشردگی بیش از حد جمعیت و صرف وقت فراوان برای رسیدن به محل کار و زندگی بر این تنش روحی می‌افزاید. هنگامی که از رفتار و حرفهای طرف مقابلتان ناراحت می‌شوید، صبر و تحملتان تمام می‌شود و می‌خواهید با عصبانیت ، هرچه در دلتان است به او بگویید؛ اما دست نگه دارید و این کار را انجام ندهید. فقط از شماره یک تا ۱۰ بشمارید خواهید دید که دیگر صبر و تحملی که می‌خواست به جوش آید، آرام می‌شود و با خونسردی با طرف مقابلتان برخورد می‌کنید و کار را از این که هست خرابتر نخواهید کرد. در ادامه چند توصیه که با به‌کارگیری آنها بتوانیم بر عصبانیت خود غلبه کنیم ارائه می‌شود:
۱) هنگام سخن گفتن همیشه تبسمی بر لب داشته باشیم. تبسم خرجی ندارد اما سود بسیاری دارد.
۲) در بحث‌ها هیچ وقت طرف خود را با کلمه “تو”‌مورد خطاب قرار ندهید. نام هر کس برای او مطبوع‌ترین و مهمترین کلمات قاموس بشری است.
۳) در مشاجره‌ها اجازه دهید طرف شما در کمال آزادی حرف خود را بزند و هرچه در دل دارد بر زبان بیاورد.
۴) در مشاجره‌ و بحث‌ها هیچ وقت به طرف مقابل خود نگویید به بیراهه می‌رود و اشتباه فکر می‌کند. عقاید طرف خود را محترم بشمارید.
اگر احساس کردید طرف بحث شما اشتباه می‌کند راه عاقلانه این است که بگویید حق با شماست، من هم اول مانند شما فکر می‌کردم تا اینکه به اشتباهم پی بردم یا حق با شماست من متوجه مقصود شده‌ام اگر به جای شما بودم شاید همین کار را می‌کردم.
۵) ایده و فکری را که می‌خواهید منتقل کنید به طرف غیرمستقیم باشد، بگذارید طرف شما خودش نتیجه‌گیری کند. به او حق انتخاب بدهید.
۶) هر وقت می‌خواهید بحث وصحبت کنید، متوجه باشید در آغاز کلام مسائلی را پیش نیاورید که مورد اختلاف شماست. برعکس سعی کنید مسائلی را بیشتر محل توجه قرار دهید که در آن موافقت طرفین حاصل است و به طرف خود القا کنید که شما و او به جانب یک مقصد رهسپارید و فقط تفاوت شما در وسایل رسیدن به مقصود است.
۷) با ملایمت و نرمی سخن بگویید، زیرا سخن گفتن با صدای بلند باعث می‌شود طرف مقابل شما حالت دفاعی به خود بگیرد و در صدد مقابله برآید.
۸) سعی کنید پیش از اینکه طرف شما اشتباهاتتان را گوشزد کند، شما پیشدستی کرده تا طرف شما حالت محبت‌آمیز به خود بگیرد و از اشتباه شما درگذرد.
۹) بهترین راه غلب بر بحث و جدل وارد نشدن به آن است. تا آنجا که می‌توانید از وارد شدن به بحث و جدل دوری کنید. چنان بگریزید مانند اینکه از مار سمی خطرناکی فرار می‌کنید.
۱۰) در آخرشمارش از عدد یک تا ۱۰ را فراموش نکنید.

۹ دشمن زندگی زناشویی

۹ دشمن زندگی زناشویی

برای آنکه زندگی زناشویی‌تان به خوبی پیش رود، بی‌خود به‌دنبال شگردهای معجزه‌آسا نباشید.
در عوض، می‌توانید از برخی از تله‌هایی که احتمال دارد در درازمدت رشته‌های پیوند‌دهنده بین شما را سست و ضعیف کند، دوری کنید. در اینجا راهنمایی کوچکی در مورد عادات بدی که کاملا باید کنار بگذارید ارائه می‌دهیم!
۱) تلویزیون
تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شکی نداشته باشید! شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید. هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی‌گذارد حواستان به یکدیگر باشد، از آن گذشته آن‌قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده‌اید که وقتی به رختخواب می‌روید‌، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید. تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید! برای آنکه در این کار زیاد سخت‌گیری نکرده باشید‌، می‌توانید موافقت کنید که در هفته‌، ۴ شب تلویزیون خاموش باشد.
۲) خانه‌نشینی
به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نمی‌روید! مگر درهای آن رستوران دنج و کوچکی که آن‌قدر عاشق‌اش بودید‌، بسته شده؟ پس آن شب‌هایی که با هم به سینما می‌رفتید و به بگومگوهای پرشور و حرارت می‌پرداختید چی شد؟ و حالا فقط ماهی یکبار آن‌هم فقط برای دیدن دوستان بیرون می‌روید و احتمالا آنها هم برای بازدید پیش شما می‌آیند. دیگر از گردش‌های دونفره و شب‌نشینی‌های رمانتیک خبری نیست! باید دوباره آن حال و هوا را به‌دست‌آورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید! حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شده‌اید، از پولی که برای مالیات آن کنار می‌گذاشتید، برای گردش و بیرون رفتن استفاده کنید!
۳) ساعات اضافی
دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید! نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیت‌تان را با خود به خانه می‌آورید‌ که حقیقتا جز خوشایندی برای همسرتان نیست! تنها کافی‌است که کار، تمام زندگیتان را به‌خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی می‌شود که از آن در خانه حرف می‌زنید. بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید! و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید.
۴) رسیدگی به وضع ظاهر
فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان می‌گذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بی‌خیال شوید! دست از شلختگی و نا‌مرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریخت‌و‌پاش‌کردن در خانه خودداری کنید و به‌خودتان برسید! همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با این‌حال چرا سعی نمی‌کنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟ به این ترتیب به او نشان می‌دهید که حضور او و تاثیری که بر او می‌گذارید برایتان مهم است!
۵) بی‌توجهی
یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها‌، بی‌توجهی است. در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است. زمانی‌که همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ به‌خصوص زمانی‌که او را شیک و زیبا می‌بینید و یا وقتی‌که او با تعریف‌های بجا و مناسبش شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، از او تعریف کنید. زیرا تعریف و تمجید‌ها همیشه خوشایند هستند‌، اما تنها زمانی‌که درست و بجا به‌کار برده شوند.
۶) حسادت مفرط
دست از پاییدن و سین‌جین کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک براساس اعتمادی
دو جانبه بنا می‌شود. شک و بدگمانی‌های بیش از حد شما‌، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل می‌دهد!
۷) خانواده همسر
نه، مطمئنا تمام خانواده‌های همسر آنگونه که در فیلم‌ها به‌صورت منفی نشان داده می‌شوند، نیستند. تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب می‌تواند گرم و صمیمانه باشد. اما نکته مهم آن است که بدانید زمانی‌که این تفاهم به حد کافی وجود دارد‌، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس می‌کنید که همسرتان از رفت‌وآمد‌های آخر هفته کم‌کم خسته می‌شود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانی‌های همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق می‌کند.
۸) نبود برنامه
تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظر‌گرفتن آینده نیست. شما باید به اتفاق هم آینده‌تان را بسازید. از برنامه‌های کوتاه‌مدت (مکانی که تعطیلات را در آنجا می‌گذرانید، خرید اتومبیل و...) گرفته تا برنامه‌های بزرگ‌تر (بچه‌دار شدن، عازم شهر دیگری شدن و...) بی‌درنگ در مورد آینده‌تان و اینکه چگونه با آن روبه‌رو می‌شوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجم‌تر و شور و شوق پیش‌روی در زندگی را در شما شعله ور می‌کند!
۹) سکوت
مطئنا عدم‌گفت‌وگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بی‌توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام برده‌ایم. با این‌حال، معمولا گفت‌وگو میان زن و مرد صورت می‌گیرد، اما هیچ‌یک از طرفین به حرف‌های یکدیگر گوش نمی‌دهند... در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابل‌تان را بفهمید. درصورت نیاز، بی‌درنگ از یک روان‌درمانگر کمک بگیرید.

۲۰ راه برای این‌که شادتر زندگی کنید

۲۰ راه برای این‌که شادتر زندگی کنید

۲۰ راه برای این‌که شادتر زندگی کنیدشاد بودن حالتی ناپایدار و گذرا است و بستگی به عوامل زیادی از جمله آب و هوا و حساب بانکی شما دارد. ما به شما پیشنهاد نمی‌کنیم که به یک حالت دائمی به نام شاد بودن برسید و در آن بمانید، اما راه‌های زیادی وجود دارد که یک یا حتی چندین بار در روز به‌جای عصبانیت، اضطراب و ناراحتی به شادی برسیم، در این مقاله بیست راه‌کار برای تمرین شاد بودن ارائه شده است، آن‌هائی را که برایتان مؤثر واقع می‌شوند را انتخاب نمائید اگر عمل کردن به بعضی از این‌ راه‌ها تنها استرس شما را بیشتر می‌نماید، راه دیگری را انتخاب نمائید.
۱. تمرکز کردن را تمرین نمائید.
در لحظه باشید، به‌جای این‌که نگران نتیجه معاینه پزشکی فردا باشید، به‌این‌جا و اکنون متمرکز شوید به غذائی که سر میز شام می‌خورید، دوستان و گفت‌وگوئی که با آنها انجام می‌دهید.
۲. با صدای بلند بخندید.
درست متعاقب یک واقعه شاد و با مزه میزان اندروفین و سایر هورمون‌هائی که باعث افزایش شادی در بدن می‌شوند زیاد می‌شود و میزان هورمون‌های استرس‌زا پائین می‌آید. محققین در دانشگاه کالیفرنیا ۱۶ مرد را انتخاب کردند که همه معتقد بودند یک نوار ویدئویی مشخص خنده‌دار می‌باشد. به نیمی از آنان سه روز زودتر گفته شد که آن نوار را تماشا خواهند کرد. آنها به سرعت تغییرات بیولوژیکی را تجربه کردند. وقتی که واقعاً ویدئو را تماشا کردند میزان هورمون استرس‌زای آنها به‌طور قابل توجهی پائین آمد در حالی‌که میزان اندروفین آنها ۵۷ درصد بالا رفت و میزان هورمون‌های رشد آنها (که نشان‌دهنده بهبود سیستم ایمنی می‌باشند) ۸۷ درصد بالا رفت.
ما شهروندان محروم از خواب کافی هستیم. یک چرت روزانه و یا ساعت ۸ بعدازظهر با یک کتاب خوب به خواب رفتن و خاموش کردن چراغ حدود یک‌ساعت بعد می‌تواند برای خلق و خو و نگاه شما به زندگی خیلی مؤثرتر از یک حمام گرم یا پیام‌های اخلاقی باشد.
۴. یک آواز و یا آهنگ را زمزمه نمائید.
موسیقی بیشتر حیوانات وحشی را آرام می‌نماید، مطالعات نشان می‌دهند که موسیقی بخش‌هائی از مغز که ایجاد شادی می‌نمایند تحریک می‌کند، موسقی همچنین آرام‌بخش می‌باشد. در یک مطالعه بزرگسالانی که به موسیقی انتخابی خود در طول یک عمل جراحی سرپائی چشم گوش می‌دادند، به میزان قابل توجهی، ضربان قلب و فشارخون پائین‌تری نسبت به آنهائی که جراحی ساکت کرده بودند داشتند.
۵. در کارها نظم و ترتیب داشته باشید.
وقتی همه جا با کاغذ، صورتحساب، و مجلات پوشیده شده است تقریباً غیرممکن است که مراقبه کنید، نفس عمیق بکشید یا تمرین ریلاکسیشن نمائید، قفسه‌های شما جالی خالی ندارد و مدت ۶ ماه است که دسته چک‌های خود را مرتب نکرده‌اید، علاوه بر این ویژگی تکرار شونده کارهای تمیز کاری مثل جارو کردن، گردگیری، و شستن می‌تواند به‌خودی خود اثر مراقبه‌ای داشته باشد، اگر به روی آن‌چه انجام می‌دهید تمرکز داشته باشید.
۶. فقط بگوئید نه.
فعالیت‌هائی را که لازم نیستند و از آنها لذت نمی‌برید حذف کنید.
استعفا دهید و بگذارید کس دیگری این‌کار را انجام دهد.
۷. یک لیست تهیه نمائید.
هیچ چیز مانند این‌که کارهای خود را یادداشت کنید به شما کمک نمی‌کند تا افکار خود را سازماندهی نمائید و اضطراب خود را کاهش دهید، علامت زدن هر مورد، حس رضایت بزرگی را فراهم می‌نماید.
۸. در هر زمان فقط یک کار را انجام دهید و بر روی آن تمرکز نمائید.
دکتر ادوارد سوارز استاد روان‌پزشکی دانشگاه دوک duke دریافت مردمی که هم‌زمان چندین کار مختلف را با هم انجام می‌دهند ممکن است فشارخون بالاتری داشته باشند. باید این نصیحت را آویزه گوش خود نمائید. به‌جای آنکه در حالی‌که لباس‌ها را در ماشین لباسشوئی می‌اندازید یا آشپزخانه را تمیز می‌کنید با تلفن صحبت نمائید روی یک صندلی راحتی بنشینید و همه توجه خودتان را معطوف مکالمه نمائید یا به‌جای این‌که در حالی‌که مشغول انجام پروژه‌های کاری هستید ای‌میل‌های خود را چک کنید رایانه خود را خاموش نمائید تا وقتی‌که گزارشی را که می‌نویسید تمام شده باشد، این‌کار شبیه تمرکز کردن می‌باشد.
۹. باغبانی کنید.
هوای تازه و ورزش نه تنها استرس را کاهش می‌دهند و احساس سلامتی می‌آورند، بلکه احساس موفقیتی که از پاک کردن علف‌های هرز و یا تماشای دانه‌هائی که تبدیل به گل می‌شوند و یا هرس کردن شاخه‌ها به‌دست می‌آید ساعت‌ها بلکه روزها طول خواهد کشید.
۱۰. به اخبار گوش ندهید.
یک هفته را بدون خواندن روزنامه، تماشای اخبار، یا جست‌وجوی عناوین جاری خبری بگذرانید. به‌جای ناراحتی‌هائی که ما هر روز توسط وسایل ارتباط جمعی در برخورد با آن هستیم به‌خود یک تعطیلات بدهید و از آن زمان برای پیاده‌روی، مراقبه، یا نوشتن در دفتر خاطراتتان استفاده کنید.
۱۱. یک حیوان خانگی را در منزل نگهداری کنید.
مطالعات زیادی مزایای استرس‌زدائی حیوانات خانگی را تأیید می‌نماید، در یک بررسی محققین میزان سلامتی قلب ۲۴۰ زوج که نیمی از آنها یک جانور اهلی داشتند را ارزیابی کردند، زوج‌هائی که حیوانات خانگی نداشتند وقتی در معرض مسائل استرس‌زا قرار می‌گرفتند به میزان قابل توجهی ضربان قلب و فشارخون پائین‌تری داشتند.
۱۲. هوا را خوشبو نمائید.
تحقیقات نشان می‌دهند که عطر درمانی در کاهش استرس مؤثر می‌باشد، در یک مطالعه مردمی که در معرض رایحه رزماری قرار می‌گرفتند استرس کمتری داشتند، هوشیاری آنها افزایش می‌یافت و محاسبات ریاضی را سریع‌تر انجام می‌دادند.
بزرگسالانی که در معرض رایحه اسطوخودوس قرار می‌گرفتند، افزایشی را در نوع امواج مغزی که نشان‌دهنده آرامش بودند نشان می‌دادند، امروز شما روش‌های متعددی را برای خوشبو کردن اتاق‌ها دارید، از اسپری‌های خوشبو کننده تا روغن‌های معطر و شمع‌های خوشبو کننده.
۱۳. به دیدن یک مکان ساکت بروید.
کتابخانه‌ها، موزه‌ها، باغ‌ها و مکان‌های پرستش (عبادتگاه‌ها) جزیره‌های صلح و آرامش دنیای دیوانه‌وار را امروز فراهم می‌نمایند. مکان آرامی را نزدیک خانه خود پیدا کنید و آن‌را خلوتگاه سری خود قرار دهید.
۱۴. داوطلب کمک به دیگران شوید.
کمک کردن به دیگران شما را قادر می‌سازد تا مشکلات خود را بهتر درک کنید و همچنین تعامل اجتماعی برایتان فراهم می‌سازد، در حالی‌که افراد شاد احتمال بیشتری داد تا به دیگران کمک نمایند کمک کردن به مردم شادیتان را افزایش می‌دهد. یک بررسی نشان داد که داوطلبان کمک به دیگران شش جنبه شادی، رضایت از زندگی، سلامت روان، عزت نفس، احساس کنترل بر روی زندگی و سلامت جسمانی را بهبود می‌بخشند.
۱۵. اوقاتی را به تنهائی بگذرانید.
اگر چه داشتن روابط اجتماعی یکی از بهترین راه‌های مبارزه با استرس می‌باشد، بعضی اوقات برای اندیشیدن و سرحال شدن نیاز به تنهائی دارید، به تنهائی به یک رستوران یا سینما بروید یا به سادگی بعدازظهر را به مطالعه یا ورق زدن کتاب‌های کتابفروشی یا دیدن عتیقه‌جات بگذرانید.
۱۶. با دقت (تمرکز) راه بروید.
احتمالاً شما قبلاً می‌دانسته‌اید که ورزش مؤثرتر از قرص آرام‌بخش برای رهائی از اضطراب و استرس می‌باشد، اما آن‌چه با ذهن خود در هنگام پیاده‌روی انجام دهید می‌تواند به شما کمک کند که حتی سودمندتر پیاده‌روی کنید، در یک مطالعه محققین ۱۳۵ نفر را به پنج گروه که به مدت ۱۶ هفته پیاده‌روی می‌کردند تقسیم کردند. گروه یک سریع پیاده‌روی می‌کردند، گروه دو با سرعت کم و گروه سه با سرعت کم در حالی‌که تمرکز کردن را تمرین می‌کردند: یک روش ذهنی است که نتیجه آن آرامش می‌باشد یا یک پاسخ فیزیولوژیک که در آن ضربان قلب آهسته و فشارخون کم می‌شود. از این گروه خواسته شد که به قدم‌های خود توجه کنند و (یک دو ، یک ‌دو شمارش کنند و اعداد را در ذهن خود مجسم نمایند، گروه چهارم یک شکل از تای چی را تمرین می‌کردند، گروه پنجم به‌عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند، گروه سوم که تمرکز را تمرین می‌کردند کاهش قابل توجهی را در اضطراب نشان دادند و احساسات منفی کمتر و مثبت بیشتری درباره خودشان داشتند. و در مجموع همان اثرات استرس‌زدای کسانی‌را که تند پیاده‌روی می‌کردند هم داشتند و بهتر از آن، این آثار به سرعت هم آشکار می‌شدند.
۱۷. به روابط نزدیک و صمیمی اهمیت بدهید.
یک مطالعه روی بیش از ۱۳۰۰ زن و مرد نشان داد که آنهائی که دوستان صمیمی بیشتری داشتند نسبت به کسانی که دوستان نزدیک کمتری داشتند فشارخون سالم‌تر، میزان کلسترول، قندخون و متابولیسم و میزان هورمون استرس کمتری داشتند. زنان و به میزان کمتری مردان همچنین به‌نظر می‌رسید که از روابط خوب با والدین و همسرانشان سود می‌برند. مطالعات همچنین نشان داد مردمی که احساس تنهائی، انزوا و افسردگی می‌کنند نسبت به کسانی که روابط اجتماعی دارند سه تا پنج برابر بیشتر احتمال مریض شدن و مرگ زودرس دارند.
۱۸. از روان خود مراقبت نمائید.
مطالعه بعد از مطالعه نشان می‌دهد که مردم مذهبی شادتر هستند و بهتر با بحران‌ها مقابله می‌نمایند براساس گفته دکتر مایرز استاد روان‌شناسی کالج هوپ در میشیگان برای انسان‌های زیادی ایمان یک حامی، یک حس، معنای زندگی، احساس تأیید تا سرحد نهائی، دلیلی برای تمرکز ماورای خودتان و یک چشم‌انداز بدون زمان به غم‌ها و درس‌های زندگی می‌باشد، یک معنویت قوی حتی اگر مذهبی نیستید سودمندی‌های زیادی را برای شما به ارمغان می‌آورد.
۱۹. نعمت‌های زندگی خود را حساب کنید.
مردمی که هر روز زمانی را صرف تعمق کردن بر روی بعضی از جنبه‌های مثبت زندگی‌شان می‌نمایند برای مثال سلامتی، دوستان، خانواده، آزادی، تحصیلات و غیره یک حس قوی خوشبختی را تجربه می‌نمایند.

رسول راستین در کلام امیرالمؤمنین

رسول راستین در کلام امیرالمؤمنین


[تصویر: mohammad.JPG]

امروز - بیست و هشتم صفر- آخرین رسول حق مهر سکوت بر لب می نهد و جبرائیل در حریم ملکوت گوشه عزلت می گزیند چرا که اینک خاک پیکر آن پاک را در خود نهفته و عرش اعلی و بهشت ابقی جان عزیزش را پذیرا گشته است. از این پس درهای آسمان بسته است، از این پس جز به مدد نور ستارگان امامت درشب تاریکی که با غروب خونرنگ دهم محرم سال 61 هجری آغاز شده است نمی توان راه جست و یافت. تا کی باشد که شمشیر آخته دوازدهمین پیشوا و رهبر، همنام آخرین رسول حق این تیرگی را بشکافد و خورشید راستی و عدالت را بر دیدگانمان بنشاند. چگونه می توان از این روح پاک و جان رسیده به افلاک سخن گفت؟ آنچه ما مسلمین، پیروان این آخرین پیامبر الهی می گوئیم و می نویسیم با عشقی بزرگ و شناختی اندک همراه است و آنچه اسلام شناسان غربی و غیرمسلمان می گویند و می نویسند با شناختی سترگ و برگرفته از برگه های تاریخ و بی عشقی هر چند اندک توام است. کجا می توان وصف این بزرگ مرد را یافت که عشقی سترگ و شناختی بزرگ با آن همراهی کند. کجا می توان آینه تمام نمای حبیب خدا را یافت و در چهره درخشان آن پاک اهورایی نگریست. بی شک جز در نهج البلاغه کلام شگفت آور امیرمومنان علی بزرگ، نمی توان وصف راستین و چهره بی آلایش رسول حق، پیامبرختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) را یافت. در کلام امیرالمؤمنان هیچ وصفی بدون تفکر و هیچ ستایشی بی اساس نمی توان یافت. در سخن ایشان هر چه هست راستی بر خواسته از آگاهی و دانش است و کجا می توان دو جان را چون پیامبر و علی (علیهماالسلام) به یکدیگر نزدیک یافت، نزدیک نه ! آشنا و هم خانه و هم اصل و یک ریشه یافت. چه جان علی جدای از جان پیامبر نیست. علی در دامان پیامبر رشد کرده و بالیده و پیامبر بر سینه علی و در آغوش آن یارترین یار جان به جان آفرین تسلیم کرده است.

آنچه را که درباره پیامبراکرم(ص) در کلام امیرالمومنین علی(ع) یافته ایم در بخش های زیر قابل دسته بندی است؛

1. توصیف اوضاع اجتماعی و انسانی عرب جاهلی در آستانه بعثت حضرت رسول ؛

2. هدف از بعثت ؛

3. تلاش های حضرت رسول در دوران رسالت؛

4. علو خاندان و مرتبه ایشان؛

5. وصف پیامبر(ص) ؛




1- توصیف اوضاع اجتماعی و انسانی عرب جاهلی در آستانه بعثت حضرت رسول :
همواره از اعراب پیش از بعثت رسول مکرم اسلام(ص) با صفت جاهلیت یاد می شود. زنده به گور کردن دختران، به راه انداختن جنگ های بزرگ به بهانه های کوچک و واهی، پرستش بت ها و اصنام باطل، زندگی آمیخته با خشونت و وحشی گری را نمی توان صفتی جز جاهلیت داد. گمراهی و سرگردانی بشر در آستانه بعثت پیامبر با گذشت بیش از 600 سال از رسالت عیسی مسیح( ع) تنها گریبانگیر اعراب نبود بلکه، راه یافتن فرق گوناگون در دین مسیح که هر یک در صدد تکفیردیگری بود، و رنگ باختن دین زرتشتی و دولتی شدن آن در ایران آن زمان خود گویای آن است که معنویات در آستانه ظهور حضرت رسول اکرم چگونه رو به زوال نهاده بود. " خداوند متعال محمد(ص) را در زمانی به رسالت مبعوث گردانید که مدتها از بعثت پیغمبران می گذشت و دیری بود که امم مختلفه به خوابی عمیق فرو رفته بودند. در سرتاسر گیتی فتنه ها برخاسته و زمام امور از هم گسیخته …"

حضرت امیر در توصیف و تشریح شرایط اجتماعی و انسانی عرب جاهلی و دنیای آن زمان سخنان فراوانی دارند که خلاصه ای از آن سخنان را که در خطبه های 2 و 93 و 95 و 131 و 158 و 191 و 196 ایرادشده شده است در 17 مورد زیر خلاصه می کنیم:

1. بدترین دینها را داشتند؛

2. بت ها را می پرستیدند؛

3. خدا را شبیه مخلوقاتش کرده، در نامش تصرف نموده بودند؛

4. مردم به بلا گرفتار آمده بودند؛

5. رشته دین بریده، پایه های ایمان ناپایدار و ویران و شریعت بی نام و نشان؛

6. پندار با حقیقت در هم آمیخته؛

7. کارها در هم ریخته؛

8. چراغ هدایت بی نور؛

9. دیده حقیقت بین کور؛

10. همگی به خدا نافرمان، فرمانبر و یار شیطان؛

11. از ایمان روگردان؛

12. دیو را فرمان برده و به راه او رفتند و بیرق او را افراشتند؛

13. سرگردان در چار موج فتنه؛

14. درمانده و نادان، فریفته مکر شیطان؛

15. نه نشانه ایی برپا و نه چراغی پیدا و نه راهی هویدا؛

16. امتها در خواب غفلت می غنودند؛

17. رشته ها گسسته و بنای استوار دین شکسته؛

حضرت امیر در خطبه 26 نهج البلاغه آشکارا با صفاتی حقیقی وضعیت عرب جاهلی را توصیف می کند:

" شما ای مردم عرب، بدترین آیین را برگزیده، و در بدترین سرای خزیده، منزل گاهتان سنگستان های ناهموار، هم نشینانتان گرزه مارهای زهردار، آبتان تیره و ناگوار، خوراکتان گلوآزار، خون یکدیگر را ریزان، از خویشاوند بریده و گریزان، بتهاتان همه جا برپا، پای تا سر آلوده خطا."

اینها نه از آن روست که امیرمومنان درصدد تحقیر اعراب برآمده بلکه بدان علت است تا نعمت های آنان را بر شمارد و بزرگترین افتخار عرب یعنی مبعوث شدن رسول اکرم در میان ایشان را یادآور سازد. این زمان است که خورشید درخشنده رسالت در چهره محمد امی می شکفد و دنیای تیره و رو به اضمحلال را که بنا به گفته امیرالمومنین در آستانه فرو ریختن است، به وجود خویش منور می سازد. دست هدایتگر خدای از آستین پسرآمنه و عبدالله به در می آید و عرب جاهلی گم گشته در صحراهای حجاز را به سوی تمدن اسلامی برمی کشد.



[تصویر: bq5u.jpg]



2- هدف از بعثت :
خطبه های بسیاری در نهج البلاغه در ذکر سول خدا و تشریح علل رسالت ایشان آمده است. از این خطبه ها می توان به خطبه های 26 و 116 و 147 و 198 و 214 اشاره کرد. مواردی را که امیرمومنان علی(ع) در این خطبه ها به آن اشاره نموده اند در 8 مورد زیر قابل ذکر است:

1. مردم را بترساند؛

2. فرمان خدا را چنانکه باید رساند؛

3. حق را دعوت کننده باشد؛

4. برآفریدگان گواه باشد؛

5. پیام های پروردگارش را رساند؛

6. بندگان خدا را از پرستش بتان برون آرد و به عبارت او وا دارد؛

7. از پیروی شیطان برهاند و به اطاعت خدا کشاند؛

8. رساندن شریعت.

امیرالمومنین که در روزهای آغازین بعثت ایمان آورده و گام به گام و نفس به نفس نبی اکرم آمده چه گویا و رسا هدف از رسالت را بیان می دارد و آن را رهایی از بند شیاطین و طواغیت و راه یافتن به شرافت انسانی می نامد.

در این میانه رسول خدا چگونه و چه سان در راه دست یافتن به این اهداف تلاش کرد. پاسخ این سؤال را در مورد سوم می توان یافت.




3- تلاش های حضرت رسول در دوران رسالت:
حضرت امیر در خطبه 116 نهج البلاغه تلاش حضرت رسول (ص) را چنین توصیف می کند: " نه سستی کرد و نه باز ماند و در راه خدا با دشمنان او جهاد کرد، نه ناتوان شد و نه عذری آورد." چنانکه می نماید امام علی(ع) با کلام سحرانگیز خویش پایمردی و روح خستگی ناپذیر حضرت رسول را می ستاید و آیه 127 از سوره توبه این جملات را تصدیق می کند خداوند در توصیف تلاشهای پیامبراکرم(ص) می فرماید." لقد جاء کم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رئوف رحیم " همانا رسولی از جنس شما برای هدایت خلق آمد که از فرط محبت و نوع پروری ، فقر وپریشانی و جهل وفلاکت شما بر او سخت می آید وبرآسایش ونجات شما بسیار حریص وبه مومنان رئوف ومهربان است .

در خطبه ای دیگر( خطبه 185) در تشریح تلاش های حضرت ختمی مرتبت آمده است: "او را با حجت های الزام کننده فرستاد و با پیروزی آشکار و راه پدیدار. پس رسالت خود را آشکارا رساند و مردم را به راه راست واداشت و آن راه را بدیشان نمایاند. نشانه ها بر پا کرد برای راه یافتن با چراغ های روشن. رشته های احکام اسلام را استوار کرد و دستاویزهای آن را محکم و پایدار."

حضرت امیر در خطبه 190 بیان می کند:" گواهی می دهم که محمد(ص) بنده و فرستاده اوست. به طاعت خدا خواند و دشمنانش او را با جهاد در دین مقهور گرداند. هم داستانی- کافران- بر دروغگو خواندن او، وی را از دعوت بازنگردانید و کوشش در خاموش ساختن نور وی، او را بر جای ننشانید."

و این پایمردی، استقامت و کوشش مداوم میسر نمی شد اگر حضرت رسول میراث دار انبیاء و خاتمه بخش محاسن و سجایای آنان نبود.




4- علو خاندان و مرتبه ایشان:
نبی مکرم اسلام در انتهای سلسله انبیا و رسولان با میراثی برگرفته از تمام حسنات و نیکی های آنان گام در راه هدایت بشر می نهد. امام علی(ع) در خطبه 87 در اینباره می فرماید: " آنان را( پیامبران) در بهترین ودیعت جای به امانت سپرد و در نیکوترین قرارگاه مستقر کرد. از پشتی به پشت دیگرش داد، همگی بزرگوار و زهدان های پاک و بی عیب و عار… تا آنکه تشریف بزرگواری از سوی خدای باری به محمد(ص) رسید و او را از بهترین خاندان و گرامی ترین دودمان برکشید. از درختی که پیامبران خود را از آن جدا کرد و امینان خویش را برگزید و بیرون آورد…"

امیرالمومنین خاندان و اصالت رسول مکرم اسلام را با این صفات می ستاید؛ شریفترین پایگاه، کان های ارجمندی و کرامت و مهدهای پاکیزگی و عفت، چراغدانی پرنور برای روشنی جهان، خاندانی که چراغ های ظلمتند و چشمه های حکمت، از سرزمین بطحاء( سرزمین فخر و بزرگواری)، هرگاه( خداوند) آفریدگان را به دو فرقه کرد او را در بهترین گروه در آورد.

حضرت امیر در خطبه 161، جایگاه حضرت رسول را چنین توصیف می کند: " او را برانگیخت با نور رخشا و برهان هویدا و راه پیدا و کتاب راهنما، خاندان او نیکوترین خاندان است و او بهترین درخت آن درختستان است. شاخه های آن راست و میوه های آن نزدیک و در دسترس همگان است. "


[تصویر: 1177766055555.jpg]




5- وصف پیامبر:
چنانکه گفته شد وصف راستین و حقیقی حضرت رسول(ص) را باید در کلام امیرالمومنین جست. این توصیفات چنان لطیف و چنان ژرف اند که آدمی را در برابر سحر کلام و عمق معنا به تعجب وامیدارند. در ادامه خطبه 87 توصیف حضرت رسول را چنین می خوانیم: " او پیشوای کسی است که راه پرهیزکاری پوید… چراغی است که پرتو آن دمید و درخششی است که روشنی آن بلند گردید، و آتش زنه ای است که نور آن درخشید. رفتار او میانه روی در کار است و شریعت او راه حق را نمودار. سخنش حق را از باطل جدا سازد و داوری او عدالت است."

همچنین توصیف زیبای دیگری را در خطبه 105 نهج البلاغه می یابیم: " خدا محمد(ص) را برانگیخت. گواهی دهنده، مژده رساننده و ترساننده، بهترین آفریدگان، آنگاه که خردسال می نمود، نژاده تر؛ هنگامی که کهن سال بود، پاکیزه تر پاکیزگان در خوی، گاهِ بخشش ابر برابر دستش خشک می نمود." و این جمله پایانی چه زیبا ودل انگیز بخشندگی حضرت رسول را می ستاید، چونان عاشقی که معشوق را می ستاید ؛ و به راستی کجا می توان کسی را یافت که عاشق تر از علی بر رسول خدا باشد.

در خطبه 160 حضرت امیر نحوه زندگانی حضرت رسول اکرم را چنین توصیف می کند: " از دنیا چندان نخورد که دهان را پرکند و بدان ننگریست چندان که گوشه چشم بدان افکند. تهیگاه او از همه مردم لاغرتر بود و شکم او از همه خالی تر، دنیا را بدو نشان دادند، آن را نپذیرفت و چون دانست خدا چیزی را دشمن می دارد، آن را دشمن دانست و چیزی را خوار می شمرد آن را خوار انگاشت.…. او که درود خدا بر وی باد روی زمین می خورد و چون بندگان می نشست و به دست خود پای افزار خویش را پینه می بست و جامه خود را وصله می نمود و بر خر بی پالان سوار می شد و دیگری را بر ترک خود سوار می فرمود. "

اوصاف دیگری را که می توان در خلال خطبه های حضرت امیر یافت در چند مورد زیر خلاصه کرده ایم:

1. دنیا را خوار دید و کوچکش شمرد؛

2. هیچ آفریده را در فضیلت به پایه او نتوان آورد؛

3. مایه شکیبایی برای کسی که شکیبایی می طلبد؛

4. نشانه ایی برای قیامت؛

5. مژده دهنده به بهشت و ترساننده از عقوبت؛

6. سنگی بر سنگی ننهاد تا جهان را ترک گفت؛

7. دیده تاریک بین بدو روشن ؛

و به راستی وبنا به فرمایش حضرت امیر در زندگانی نبی مکرم اسلام برای ما نشانه هایی است که ما را به زندگی راستین رهنمون می سازد واز زشتی ها و عیبهای دنیا جدا می نماید .

توصیف منش و زندگی حضرت رسول را در کلام امیرالمومنین آوردیم و چه نیکوست که وداع با ایشان را نیز از کلام همان بزرگمرد بیاوریم که سخن از دل برآمده هر مسلمان مومنی است: " پدر ومادرم فدایت باد . با مرگ تو رشته ای برید که در مرگ جز تو کس چنان ندید . پایان یافتن دعوت پیامبران وبریدن خبرهای آسمان ، چنانکه مرگت دیگر مصیبت زدگان را به شکیبایی واداشت وهمگان را در سوگی یکسان گذاشت . و اگر نه این است که به شکیبایی امر فرمودی و از بیتابی نهی نمودی اشک دیده را با گریستن بر تو به پایان می رساندیم ، و درد همچنان بی درمان می ماند و رنج واندوه هم سوگند جان ، واین زاری وبی قراری در فقدان تواندک است . لیکن مرگ را باز نتوان گرداند و نه کس را از آن توان رهاند . پدر ومادرم فدایت، ما را در پیشگاه پروردگارت یادآر و در خاطر خود نگاه دار.

رحلت پيامبر اعظم حضرت محمد (ص) و شهادت امام حسن مجتبي و شهادت امام رضا را پيشا پيش تسليت عرض مي نمايم .

چند نکته کارساز در مورد " مدیریت زمان "

چند نکته کارساز در مورد " مدیریت زمان "

چند نکته کارساز در مورد " مدیریت زمان "‌۱) به دیگران قول ۱۰۰% بدهید که کاری را تا تاریخ معینی به اتمام خواهید رساند. قول دادن به دیگران در شما ‌انگیزه ایجاد می کند.
‌۲) در مطالعه مجلات به منظور صرفه جویی در وقت ، مقالات مورد نیاز خود را جدا کنید و برای مطالعه ‌بعدی بایگانی نمایید.
۳) تندخوانی را یاد بگیرید تا بتوانید در مدت کوتاه‌تری مطالب بیشتری را مطالعه کنید.
‌۴) هر فعالیتی در جهت تقویت انضباط فردی برای استفاده بهتر از وقت و مدیریت زمان باعث تقویت سایر اصول ‌انضباطی می شود.
‌۵) با حذف تمام کارهایی که انجام آنها از اهمیت ناچیزی برخوردار است ، می توانید کارهای خود را با سرعت بسیار بیشتری به اتمام برسانید.
‌۶) پیش از آنکه یک کتاب را به طور کامل بخوانید، با ورق زدن و مرور سریع مطالب، سرعت خود را در ‌خواندن کتاب بالا ببرید.
‌۷) از خواندن مطالب غیرضروری خودداری کنید. اشتراک خود را با مجله ها و روزنامه هایی که به آنها نیاز ‌ندارید قطع کنید.
‌۸) هنگامی که بسیار خسته اید، به خانه آمدن و زود به رختخواب رفتن، یکی از بهترین راه های استفاده از وقت است.
‌۹) هر روز مقداری از وقتتان را به این اختصاص دهید که در مورد هدف های اصلـی و واقعـی خـود و راه هـای بهتـری کـه از طـریـق آنهـا می توانید روز به روز به هدف های خود نزدیک تر شوید، فکر و تامل کنید.
‌۱۰) رشد شخصیت ، عامل اصلی صرفه جویی در وقت است. هر قدر انسان برتری شوید با صرف وقت کمتری می توانید به هدف های خود برسید.
‌۱۱) سعی کنید در تنظیم وقت، ماهرانه عمل کنید.
‌۱۲) همیشه برای انجام کارهایتان جدول زمان بندی شده داشته باشید و تمام کارها و قرار ملاقات ها را در آن ‌بنویسید.
‌۱۳) هر کاری که انجام می دهید در واقع دارید وقتتان را می فروشید. آن را ارزان نفروشید.
‌۱۴) راهکارهای مدیریت زمان ، قدرت قضاوت، پیش بینی ، اطمینان و انضباط فردی را افزایش می دهد.
‌۱۵) مدیریت زمان ( تنظیم وقت ) بیش از هر چیز نیاز به انضباط فردی ، خویشتن داری و تسلط بر نفس دارد.‌
روزنامه آفتاب‌یزد

رازهایی برای مردها

رازهایی برای مردها

آقایون عزیز روی صحبت ما با شماست.چرا که شما به عنوان یکی از ارکان اصلی جامعه و به عنوان پشتیبان خانواده نیاز بیشتری به تمرینات خود سازی دارید



آقایون عزیز روی صحبت ما با شماست.چرا که شما به عنوان یکی از ارکان اصلی جامعه و به عنوان پشتیبان خانواده نیاز بیشتری به تمرینات خود سازی دارید. برای هر روز از ماه ، گفتاری كوتاه پيشنهاد شده است. روز را در ساعت مناسبی آغاز كنيد. گفتار را چند بار تكرار كنيد...

دفعه اول با صدای بلند بعد آرام تر, بعد به صورت يك زمزمه و سپس در فكرتان تكرار كنيد.

با هر بار تكرار , بگذاريد كلمات با عمق بيشتری جذب ضمير ناخود آگاه تان شود.

به تديج مفهوم كاملی از اين گفتارها به دست خواهيد آورد كه اگر بخواهيد آنها را طی يك دوره ياد بگيريد در پايان حقايق ارائه شده با شما يكی خواهد شد.

آن صفحه ای كه گفتار روزتان هست طی روز باز كنيد در هر فرصت آن را مرور كنيد.

حتی المقدور آن گفتار را با شرايط واقعی زندگی تان تطبيق دهيد.شب قبل از خواب چند بار ديگر گفتارتان را مرور كنيد.

سعی كنيد اثرات مثبت را در تمام وجودتان جذب كنيدو بگذاريد با ضمير آگاهتان يكی شود.

 

* به ديگران آزادی بده تا خودشان باشندبا خودت سختگير باش ,ولی با ديگران با ملايمت رفتار كن .

* بيشتر به نيروی تفكر متكی باش تا نيروی جسم

* خودت فكر كننگذار كه ديگران برايت فكر كنند

* عقايد را به ديگران تحميل نكن.بلكه آنها را با ملايمتبه سمت ديدگاه های خود هدايت كن

* از درون قوی باش تا به ديگران هم قدرت بدهیمانند درخت بلوط تنومندی كه سايه اش موجودات ديگر را پناه می دهد

* برای ديگران , دوستی صادق باش و خود را خدمتكای بدان كه همواره در صدد خدمت به ديگران است.

* سعی كن در هر كاری كه انجام می دهی بهترين باشی , برای دستيابی به اين هدف , لازم نيست دائما در صدد رقابت با ديگران باشی , بلكه اين هدف را بايد درون خودت پرورش بدهی

* هميشه با درستی و صداقت زندگی كن .به ندرت و با احتياط قولبدهو اگر قول دادی ,در هر شرايطی به آن وفادار بمان . موفقيت واقعی را تنها با صداقت می توان يافت

* به خودت مغرور نشو جهان پيرامون بسيار بزرگ تر از توست . درجريان آن شناور باش و بدان قدرتی كه تو را به حركت در میآورد بسيار قوی تر از توست .
* فكر من مال من را از سرت بيرون كن . خود را فقط جزئی بدان از حقيقت بسيار بزرگ
* شمشير عقل را در آتش عمل شكل بده . فكری را دنبال كن كه نه فقط منطقی , بلكه عملی هم باشد.
*خود را در حصار دليل و منطق حبس نكن , زيرا منطق تنها از راه های رسيدن به حقيقت استوره حقيقت فراتر از منطق است.نگذار كه منطق تو را بفريبد .استدلال زمانی دوست توست , كه الهام آن را هدايت كند .

* درست يا غلط بودن هر چيز را در قلبت احساس تا قدرت استدلال ذاتی و واقعی ات پرورش يابد قدری خود را از نقطه نطرات ديگران جدا كن .
* از منطق برای سركوبی ديگران استفاده نكن . بلكه در بحث ها با ملايمت و به عنوان ابزاری برای روشن ساختن موضوع از آن استفاده كن

*در بحث بی غرض و منصف باش . بگذار حقيقت راه نكايت باشد نه تمايل به غلبه كردن . بدان كه دستيابی به حقيقت تنها پيروزی ای است كه ارزش تلاش دارد
*مهربانی و مراعات حال ديگران , هر دو از نشانه های قدرت درونی است . عقايد ديگران را در كنار عقايد خودت بپذير و به ياد داشته باش كه تسلط بر خود بزرگترين پيروزی است
* با خودت محكم و قوی ,و با ديگران با ملايمت رفتاركن.
 
* قدرت درونی خصوصا در مردان , بيش از آن كه فكرش را بكنی بستگی به كنترل اميال جنسی دارد مردانگی را در خوشتنداری بدان, نه در آوردن اميال .....
 
*برای اين كه ماهيت تمايل جنسی ات را تغيير دهی , احساس كن انرژی اين تمايلات دائما از قسمت پايين ستون فقراتت به سمت بالا و از آن جا به مغز جريان دارد .
 
*برای تقويت اراده وظائف سخت را قبول كن و سعی كن آنها را كامل انجام دهی روزی يك كار را كه باعث تقويت اراده شود انجام بده
 
* به دنبال ستاره آقا منشی باش , حتی اگر آن ستاره برای كس ديگری ندرخشد ...
 
* اقتدار شخصيت را با پايبندی به تعهدات افزايش بده , نه با تحميل عقايدت را به ديگران
 
* مانند درخت كاج باش . ريشه های محكمت در زمين و شاخه های آرمان هايت بر بلندای آسمان باشد
 
* هدف از انجام هر كاری , ايجاد شادی باشد
 
* هنگام پيروزی جوانمرد و هنگام شكست آرام و استوار باش , هرگز اجازه نده كه شكست , حقيقت وجودت را در خود محصور كند .آن وقت خواهی ديد كه خود شكست تبديل به پيروزی خواهد شد.
 
* به ديگران احترام بگذار تا آنها هم به تو احترام بگذارند .
 
* بخشند گی و قدر شناسی را در خود تقويت كن . اين دو از نشانه های جوهر پاك وجودند .
 
* اين را بدان كه اگر بخواهی ديگران دوستت باشند , بايد چند امتيازی به آنها ببازی .
 
* سعی كن در انجان هر كاری اشتياق داشته باشی و اگر نداری آن را تقويت كن.عقل بدون احساس مانند فصل پائيز است , زيبا ولی بيجان .
 
* از عشق الها بگير , اما بالاتر از هر چيز بگذار صداقت بر تو حاكم باشد نه احساس .
 
* با طرد خود خواهی , خود پسندی و غرور , بگذار عشق طبيعی در قلبت جوانه بزند .
 
گردآوری:گروه سبک زندگی سیمرغ

اربعین نور(اربعین حسینی )

اربعین نور(اربعین حسینی )

جویبار همیشه جاری

هر اربعین حسینی، قاصد حماسه نامیرا، پیامدار استعلای ایمان، نشانه ای از شکوه عشق، و برگ همیشه سبزی بر درخت هماره سرخ شهادت است. اربعین یک واژه نیست؛ کتابی قطور و پرماجراست. کتابی که گذر زمان و حادثه های زمین، هرگز نمی تواند نوشته های آن را محو کند و البته کهنگی در آن راه ندارد. اربعین، هنرنامه مصوّر آرمان گرایی و حق یاوری است. اربعین، نشانه ای بر اعتلای دین و بالندگی زمزمه های دعا و تلاوت قرآن در شب عاشورای حسینی است. اربعین، صدای عدالت و صداقت، و شاخه های درخت آزادگی است که از خاک کربلا روییده وتا ژرفای روزها و روزگاران ریشه دوانیده است. اربعین، جویبار همیشه جاری و سرخ تاریخ، و جوشش چشمه های خون خداوند از چهار سوی عالَم است.

چله عارفانه تشیّع

عاشورا، روز شهادت حماسه سازان و اربعین، روز زیارت مرقد عاشورا سازان است. عاشورا، خروش خون حسین واربعین، پژواک این فریاد ظلم شکن است. عاشورا و اربعین، نقطه ابتدا و انتهای عشق نیست؛ بلکه چله عارفانه تشیع سرخ علوی است. عاشورا تا اربعین، نقطه اوج عشق حسینی است و در این چهل روز، حسین علیه السلام تنها سخن محافل است تا در طول عمر انسان، بهانه بیداری و ظلم ستیزی باشد. عاشورا، زمانه خون و ایثار است و اربعین، بهانه تبلیغ و پیمان. در عاشورا، حسین علیه السلام با تاریخْ سخن گفت و در اربعین، تاریخ پای درس حسین علیه السلام نشست. عاشورا روز کشت «خون خدا» در کویر جامعه ظلم زده است و اربعین، آغاز برداشت نخستین ثمره آن. آری، اربعینْ فرصتی برای اعلام همبستگی با عاشوراست.

اهمیت اربعین

گرامی داشت اربعین، تعظیم شعایر دینی و رمز پویایی همیشگی نهضت پربار حسینی و اعلام پای بندی به مکتب سرخ عاشوراست. اگر پیشوایان معصوم ما به برگزاری مراسم عزاداری، نوحه خوانی و مرثیه سرایی تأکید بسیار داشته اند و اگر برای گریاندن و گریستن، زیارت کردن و نماز خواندن بر تربت امام حسین7 ثواب و فضیلت های فراوانی بیان کرده اند، به دلیل همین آثار بالنده معنوی و عاطفی است که در روح مسلمانان آزاده بر جای می گذارد.

سرگذشت جاودانه

در آینه تاریخ، حوادثی دیده می شود که مثل یک حباب در خاطره ها می ترکد و گرد و غبار فراموشی می پذیرد و به کلی از صفحه یادها محو می شود. اما حوادثی نیز هست که همانند موج، دامنه می گیرد، گسترده می شود و کران تاکران را در می نوردد. چنین حادثه هایی، جاوید و بی مرگ است و هیچ سدّ و پرده ای را توان پوشاندن آنها نیست. یکی از این سرگذشت های جاودانه، یاد بزرگ سردار دشت کربلا، حضرت حسین بن علی علیه السلام است که با هر اربعین، حرمتی فزون تر می یابد؛ زیرا گرامی داشت چهلمین روز شهادت آن پرچمدار بزرگ اسلام، زنده نگه داشتن یاد و خاطره او و پاسداری از ارزش های معنوی است. حتی در نخستین اربعین عاشورای حسینی نیز، جابر بن عبداللّه انصاری و عطیه عوفی، به زیارت تربت پاک سیدالشهداء رفتند و در سوگ آن عزیز گریستند و به عزاداری پرداختند. از آن پس، در این روز، مراسم با شکوهی در کشورهای مختلف برگزار می شود تا شور و حماسه دیگری در تداوم عاشورا پدید آید.

تأکید بر زیارت امام حسین علیه السلام

از مقدس ترین و با فضیلت ترین عبادت هایی که در فرهنگ روایی اسلام به آن سفارش شده، زیارت اولیای الهی و امامان معصوم علیهم السلام است و در میان آن بزرگواران، زیارت امام حسین علیه السلام اهمیت ویژه ای دارد، به گونه ای که برای زیارت هیچ یک از معصومان، این اندازه سفارش نشده است. امام صادق علیه السلام به ابن بُکَیر که از ترس در راه زیارت امام حسین علیه السلام سخن می گفت، فرمود: «آیا دوست نداری که خداوند تو را در راه ما ترسان ببیند؟» از آن جا که خداوند قلب های مردم را در گرو عشق به امام حسین علیه السلام نهاد و عشق، عاشق را به سر منزل دوست می رساند، عاشقان حسین علیه السلام از نخستین اربعین، با وجود حاکمیت بیداد اموی و انواع فشارهای پنهان و آشکار، پای در راه زیارت حضرت ابی عبداللّه نهادند و تا به امروز، زیارت امام حسین علیه السلام به عنوان یک آرزوی همیشگی برای هر مرد و زن مسلمان بوده است.

آثار و برکات زیارت امام حسین علیه السلام

در روایات اسلامی، برای زیارت قبر سیدالشهداء، آثار و برکات زیادی نقل شده است؛ زیارتی که در آن شناخت و تقرب وجود داشته باشد. از جمله علامه مجلسی رحمه الله در بحارالانوار، چنین آورده است:

1. خداوند خطاب به فرشتگان مقرّب نموده و می فرماید: «آیا زائران حسین را نمی بینید که چگونه با شور و شوق به زیارت او می شتابند؟»

2. «زائر امام حسین علیه السلام در فراز عرش، هم سخن آفریدگارش می شود».

3. «زائر امام حسین علیه السلام در بهشت به همسایگی پیامبر و خاندانش مفتخر و مهمان آنان می گردد».

4. «زائر امام حسین علیه السلام به مقام فرشتگان گرامیِ خدا ارتقاء می یابد».

زیارت اربعین

از زیارت هایی که در روایات اسلامی به عنوان علامت ایمان شمرده شده، زیارت اربعین امام حسین علیه السلام است. امام حسن عسکری علیه السلام در این زمینه فرموده است: «پنج چیز علامت مؤمن است: 51 رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست، بر خاک گذاشتن پیشانی و بلند گفتن بسم اللّه الرحمن الرحیم در نماز». زیارت نامه امام حسین علیه السلام در روز اربعین، از امام صادق علیه السلام و به وسیله صفوان جمّال نقل شده است. صفوان، ساکن کوفه و از راویان مورد اعتماد به شمار می رود. او فردی پرهیزکار بود که افتخار شاگردی امام کاظم علیه السلام را هم داشته است.

عطیه و زیارت مرقد امام حسین علیه السلام در اربعین

اربعین و زیارت امام حسین علیه السلام با نام دو تن عجین است. یکی از این دو تن «عطیة بن عوف کوفی» است که در نخستین اربعین سیدالشهداء، به کربلا رفت و مرقد پاک آن حضرت را زیارت نمود. عطیه، اهل کوفه بود و در زمان خلافت امیرمؤمنان علی علیه السلام دیده به جهان گشود. از او نقل شده است: وقتی از مادر متولد شدم، پدرم مرا به کوفه نزد علی علیه السلام برد و عرض کرد: این پسر به تازگی از مادر متولد شده، او را چه بنامم؟ امام فرموده بود: «هذا عَطیّة اللّه ؛ این هدیه ای الهی است.» به همین مناسبت، مرا عطیه نامیدند. عطیه با «محمدبن اشعث» بر ضد «حجاج بن یوسف ثقفی» حاکم ظالم مدینه قیام کرد، ولی پس از شکست محمدبن اشعث، راهی فارس شد. وی از مردان مورد اعتماد است که شیعه و سنی از او روایت نقل کرده اند. عطیه هم چنین خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام را در مورد غصب فدک از عبداللّه بن حسن شنیده و آن را نقل کرده است.

جابربن عبداللّه انصاری و زیارت اربعین

آن زمان که سر پاک امام حسین علیه السلام بر نیزه رفت و اهل بیت او به اسارت برده شدند، عشق حضور در کربلا و زیارت مرقد مطهر امام حسین علیه السلام برای عاشقانش، آرزویی دست نیافتنی به نظر می رسید؛ زیرا دستگاه ستم اموی، چنان پرده سیاه خود را برجهان اسلام گسترده بود که کسی باور نمی کرد بتوان این پرده نفاق را درید و خود را به زیارت سرور شهیدان عالم رساند. اما آتش محبت حسین علیه السلام چنان در قلب های مؤمنان فروزان بود که هیچ گاه نتوانستند آن را خاموش کنند. آری، همین محبت بود که انسان های دلباخته را به سوی کربلا کشاند و هنوز یک اربعین بیشتر از شهادت او نگذشته بود که عشق حسینی، پای جابربن عبداللّه انصاری را برای رفتن استوار ساخته، شوق دیدارو زیارت امام حسین علیه السلام او را حرکت داد. جابر وقتی خود را به کنار فرات رسانید، در آن غسل کرد تا پاک و مطهر شود، آن گاه به سوی قبر مطهر اباعبداللّه الحسین علیه السلام حرکت کرد. او وقتی دست خود را روی قبر شریف حضرت نهاد، فریادی زد و از هوش رفت. بعد از آن که به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین! و سپس شروع به خواندن زیارت کرد.

ورود اهل بیت در اربعین اول

بدون تردیدی اهل بیت بعد از واقعه عاشورا، به زیارت اباعبداللّه علیه السلام مشرف شدند. اما بین تاریخ نگاران درباره تاریخ این جریان، اختلاف نظر وجود دارد. گروهی از آن ها، اربعین اول و برخی نیز اربعین سال بعد، را زمان ورود اهل بیت به کربلا می دانند. از جمله افرادی که ورود اهل بیت را در اربعین اول تأیید می کند، سید بن طاووس است. وی در کتاب اللهوف می نویسد: وقتی زنان و فرزندان حسین علیه السلام از شام برگشته و به سرزمین عراق رسیدند، به راهنمای قافله گفتند: «ما را از کربلا ببر». وقتی به کربلا رسیدند، جابربن عبداللّه انصاری و جمعی از بنی هاشم و مردانی از اولاد پیغمبر صلی الله علیه و آله را دیدند که برای زیارت مرقد مطهر حسین علیه السلام آمده اند. پس همگی در یک زمان در آن سرزمین گرد آمدند.

مبارزه حضرت زینب علیهاالسلام و امام سجاد علیه السلام

وقتی خبر شهادت امام حسین علیه السلام و اسارت اهل بیت آن حضرت به گوش یزید می رسد، لبخند پیروزی بر لبانش می نشیند و گمان می کند که با شهادت فرزند پیامبر گرامی اسلام و اسارت خاندانش، شکوه و اقتدار او افزون تر می شود و دشمنان حکومتش بیش از پیش بیمناک می گردند. از این رو، هنگام ورود کاروان اسرا به شام، جشن با شکوهی به شکرانه بزرگ ترین پیروزی نظامی ـ سیاسی اش، برگزار می کند. اما برخلاف تصور او، اسیران کربلا و به ویژه حضرت زینب علیهاالسلام و امام سجاد علیه السلام گاه با سوگواری، زمانی با تبلیغ، گاهی با افشاگری و گاه با منطق و استدلال و سخنان حکمت آمیز، چنان هیبت او را شکستند که طولی نکشید یزید به درماندگی و ناتوانی خود اعتراف کرد.

شکوه کاروان کوچک

اگر شکوه کاروان کوچک اسرا در برابر نگاه ها، تحقیرها و شماتت های انبوه دشمن بشکند، دور از انتظار نخواهد بود و اگر زنان و کودکان از ترس قساوت و بی رحمی دژخیمان به زاری و التماس بیفتند، جای شگفتی نیست. اما اسیران کربلا، عزت وآزادگی را در مکتب علی و حسین علیهماالسلام آموخته بودند و نه تنها تحقیرها، توهین ها، تهدیدها و سختی ها اندکی از صلابت و شکوه آنان نکاست، که با اقتدار تمام در برابر یزید و ابن زیاد ایستادند و غرور آنان را با منطق و استدلال در هم شکستند و مُهر ننگ و نفرین ابدی را بر پیشانی شان کوبیدند.