پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله فرمودند:
هرگاه خداوند برای خانواده ای خیر بخواهد آنان را در دین دانا می کند، کوچک ترها بزرگ ترهایشان را احترام می نمایند، مدارا در زندگی و میانه روی در خرج روزیشان می نماید و به عیوبشان آگاهشان می سازد تا آنها را برطرف کنند.
اذا أرادَ اللّه بِأهلِ بَیتٍ خَیرا فَقَّهَهُم فِی الدّینِ و َوَقَّرَ صَغیرُهُم کَبیرَهُم و َرَزَقَهُمُ الرِّفقَ فی مَعیشَتِهِم و َالقَصدَ فی نَفَقاتِهِم وَ بَصَّرَهُم عُیُوبَهُم فَیَتُوبُوا مِنها؛
پینوشت: “نهج الفصاحه، صفحه ۱۸۱”
مسأله روزی، تأمین زندگی آبرومندانه و سرافرازانه و دور از تکدّیگری و تنپروری، از نظر دین اسلام بسیار مهم و مورد توجه است. در رساله عملیه همه فقها آمده است: اگر در حال نماز، مال تو را حتی کفش تو را دزدی، ربوده است، نمازت را رها کن و با جدیّت تمام، دزد را تعقیب نما…
چه عملی انجام دهیم که رزق و روزی ما زیاد گردد؟
رزق به معنای روزی و عطای دائمی می باشد، حال چه دنیوی و چه اخروی و چه مادی و چه معنوی باشد رزق میگویند. در قرآن شریف به نبوت و معرفت نیز رزق گفته شده است.[۱]
گفت آری گر توکل رَهبرست این سبب هم سنّت پیغمبرست
گفت پیغمبر به آواز بلند با توکل زانوی اشتر ببند
رَمز اَلکاسب جیب الله شنو از توکل در سبب کاهل مشو[۲]
قرآن شریف میفرماید: «ان لَیسَ لِِلانسانِ الّا ما سعی» [۳] «این که برای انسان هیچ چیز نیست مگر آن چه کوشیده است» سعی یعنی حرکت سریع و تلاش همه جانبه، خیر و شرّ، سود و زیان، فلاکت و کرامت، تنگدستی و توسعه در رزق و روزی. همه به تلاش انسان بستگی دارد و هر کاری که شخصاً انجام میدهد از آن بهره میگیرد.[۴]
در جای دیگر قرآن شریف میفرماید: «کُلُّ نفسٍ بما تَسعی» [۵] یعنی هر کس بر وفق کوشش و تلاش جزا یابد. آیات زیادی وجود دارد که تلاش دنیایی را زمینهساز بهرههای بزرگ اخروی میداند. در سوره شرح میفرماید: «فَاِذا فَرَغتَ فَانصب و الی رَبّکَ فَارْغَب» [۶] پس هنگامی که از کار مهمی فارغ می شوی به مهم دیگری پرداز و به سوی پروردگارت توجه کن.
تلاش و تجارت، درآمد زاست و توکل و دعا و توسّل و … برکتزا. درآمد یک چیزی است و برکت چیز دیگر. خیلیها درآمد زیادی دارند ولی زندگیشان رونق و صفا ندارد. برخی درآمدشان اندک است ولی زندگیشان باصفا و آرام است
در کتاب شریف وسائلالشیعه باب و فصلی آمده تحت عنوان این که: مستحب است انسان به دنبال زمینهها و اسباب روزی برود. در این باب روایات زیادی آمده است که انسان به تلاش همه جانبه، تولید و تجارت دعوت میکند، حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که امام ـ علیه السلام ـ میفرماید: «تِسعَهُ اَعشارِ الرّزق فی التّجاره» [۷] یعنی نه دهم(۹/۰) روزی در تجارت است.
حدیث دیگری از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که میفرماید: «التجارهُ تَزیدُ فی العقل» [۸] یعنی تجارت عقل را زیاد میکند. در حدیث دیگر آمده: «عزت انسان در بازار است و در بازار بدست میآید.»[۹]
حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده: «تَرکُ التّجارهِ ینقص العقلِ» [۱۰] ترک تجارت، عقل انسان را کم میکند. در حدیث دیگر آمده: «ترکُ التّجارهِ مزهبهُ لِلعقل» [۱۱] یعنی ترک تجارت عقل انسان را از بین میبرد. باب و فصل دیگری در همین کتاب آمده تحت عنوان این که: خرید و فروش مستحب و پسندیده است. احادیث زیادی در این باب آمده است از جمله: «….فانّ الرّزقَ یَنزِلُ مَع الشّراءِِ» [۱۲] روزی با خرید و فروش نازل میشود و فرو میآید.
تأمین زندگی آبرومندانه و سرافرازانه و دور از تکدّیگری و تنپروری،، از نظر دین اسلام بسیار مهم و مورد توجه است. در رساله عملیه همه فقها آمده است:
اگر در حال نماز، مال تو را حتی کفش تو را دزدی ربوده است، نمازت را رها کن و با جدیّت تمام، دزد را تعقیب نما، هم چنین اگر در حال نماز ایستادهای، اگر طلبکاری برای طلب خود به منزل شما آمده است، شما اگر میتوانی پول از جیب خود بیرون آوری و بر زمین نهی تا طلبکار دین را دریافت نماید، چنین کن و گرنه نماز را بشکن و طلب خود را بپرداز. سپس نماز را بخوان، چرا؟ چون «الدّنیا مزرعهُ الآخره» [۱۳] و «من لا معاش له لامعادله».[۱۴]مال و سرمایه هر کس به منزله ناموس او محسوب میشود و یکی از نوامیس پنجگانه، مال انسان است. به مسأله «حق النّاس چقدر مورد توجه اسلام عزیز قرار گرفته است، این گویای آن است که زندگی شرافتمندانه به بلندای زندگی اخروی مهم و دارای اهمیت است و باید با جدیّت بدان نگریست. اسلام عزیز نه تنپروری را میپسندد و نه تکدّیگری را. افرادی که «کَلِّ» بر جامعه میشوند لعنت میفرستد.
واژههای که بار معنایی آنها مذهبی و دینی میباشد، باید درست و دقیق معنا شود. برخیها توکّل را، تنبلی، تنپروری و تکدّیگری معنا میکنند. توکل یعنی با اعتماد به خدا و با اطمینان به تدبیر خداوند، برو دنبال تلاش و تولید. یعنی از تو حرکت، از خدا برکت، نه به معنایی مفتخوری و تکدّیگری. توسل و دعا هم در جامعه دینی و امت معنا نشده است. دعا یعنی خواند و ارتباط نیکو با خدا نه به معنای تقاضای زندگی بسیار مرفه از خداوند و بعد هم نشستن و منتظر بستهبندیهای آسمانی ماندن.
آن دعا از هفت گردون درگذشت کار آن مسکین به آخر خوب گشت
کان دعای شیخ نه چون هر دعاست فانی است و گفتِ او گفتِ خداست[۱۵]
دعا باید بُرد داشته باشد و از هفت گردون گذر نماید. استجابت دعا نیز به زمینههای معنوی نیاز دارد.
تلاش و تجارت، درآمد زاست و توکل و دعا و توسّل و … برکتزا. درآمد یک چیزی است و برکت چیز دیگر. خیلیها درآمد زیادی دارند ولی زندگیشان رونق و صفا ندارد. برخی درآمدشان اندک است ولی زندگیشان با صفا و آرام است.
برای زیاد شدن روزی، عوامل زیادی اعم از عوامل مادی و معنوی دخیل است تا روزی انسان زیاد شود و برکت معنوی پیدا کند
۷- قناعت زیبا و پرهیز از تجمل و ریخت و پاش:
در اسلام به قناعت زیبا و میانهروی در زندگی سفارش زیادی شده است. قرآن شریف در یک تعبیر و تشبیه بسیار زیبا میفرماید: «دوست را (از شدّت بخل و حرص) بر گردنت مبند، و نیز بسیار گشادهاش مدار که ملامتزده و درمانده مینشینی»[۱۹] یعنی نه خیلی باید حریص بود که انگار دست انسان شکسته و به گردن آویزان است و اصلاً به جیب نمیرود و نه خیلی گشاده دستی که خود و خانوادهات درمانده شوند بلکه باید میانهروی در زندگی را جدی گرفت.سایت پاتوق ۹۸ : رسول اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ میفرماید: «القِناعهُ مالٌ لایَنْفدُ» [۱۶] قناعت مالی است که تمام نمیشود.
آنچه به طور مسلم از آیات و روایات بدست میآید، این است که برای زیاد شدن روزی به تلاش شبانهروزی و همه جانبه نیاز است. تولید و درآمدت توسعهدار بدون تلاش ـ چه فکری و چه جسمی ـ معنا ندارد و سرابی بیش نیست. تلاش و به دنبال آن تولید گاهی در تجارت، گاهی در صنعت، گاهی در کشاورزی، گاهی در هنر، گاهی در تحقیق و تولید علم و گاهی … بدست میآید و علاقهها و سلیقهها و شۆون اجتماعی و خانوادگی افراد در انتخاب آنها نقش دارد.
این کار حرکت است و درآمد زاست و به دنبال آن باید از خداوند برکت و توسعه معنوی تقاضا نمود که این کار از راه توکل، توسل، دعا، عبادت، پرهیزکاری و رعایت حلال و حرام الهی، پرداخت خمس و زکات و صدقه، قناعت زیبا، برنامهریزی و پسانداز و غیره بدست میآید. پس برای زیاد شدن روزی، عوامل زیادی اعم از عوامل مادی و معنوی دخیل است تا روزی انسان زیاد شود و برکت معنوی پیدا کند.
[۱] قریشی، سیداکبر، قاموس قرآن، ص ۸۲
[۲] مثنوی معنوی، دفتر اول، ابیات: ۹۱۲ ـ ۹۱۴
[۳] نجم/۳۹
[۴] المیزان، ج ۱۹، ص ۴۶
[۵] طه/۱۵
[۶] شرح: ۹۴ / ۷ و ۸
[۷] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائلالشیعه، ج ۱۷، ص ۷، ح ۲۱۸۴۵
[۸] همان، ص ۱۲، ح ۲۱۸۵
[۹] همان، ص ۱۲، ح ۲۱۸۵۲
[۱۰] همان، ص ۱۳، ح ۲۱۸۵۶
[۱۱] همان، ص ۱۳، ح ۲۱۸۶۸
[۱۲] همان، ص ۳۱۸، ح ۲۱۸۷۰
[۱۳] محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۸۵
[۱۴] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۹۵
[۱۵] مثنوی معنوی، دفتر پنجم، ابیات ۲۲۴۲ ـ ۲۲۴۳، ص ۱۴۳
[۱۶] اسری/ ۲۹
ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺸﻜﻴﻨﻰ(ره) ﺣﺪﻳﺜﻰ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩند ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻛﺮﻡ (ص) ﺑﻪ حضرت ﻋﻠﻰ (ع) ﻓﺮﻣﻮدند: ﺍﻯ ﻋﻠﻰ، ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻫﻔﺖ ﻛﺎﺭ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺑﺸﺮ ﺑﺎﺷﻢ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ.
1- ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻥ.
3- ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻭ ﺁﺷﺘﻰ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﻬﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
4- ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻳﺘﻴﻤﺎﻥ.
6- ﺗﺸﻴﻴﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻛﺮﺩﻥ.
7- ﺩﺭ ﻣﻮﺳﻢ ﺣﺞّ ﺑﻪ ﺣﺎﺟﻴﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﺁﺏ ﺩﺍﺩﻥ.
ﺑﻌﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻛﺮﻡ (ص) ﺑﻪ ﻋﻠﻰ (ع) ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﻳﺎ ﻋﻠﻰ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﻮﺭ ﺟﺪّﻯ ﻭ ﻛﻮﺷﺎ ﺑﺎش.
پینوشت: منبع کتاب «ﻣﻮﺍﻋﻆ ﺍﻟﻌﺪﺩﻳﻪ»
بقیه الله به معنای باقی ماندن چیزی یا کسی از ناحیه خداوند برای مردم است. به تعبیر دیگر، هر موجود نافع که از طرف خداوند برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، «بقیه الله» محسوب می شود.
به عبارتی درست تر بقیّة اللّه یعنی بقیه و بازماندۀ خلفای خدا در زمین از انبیا و اوصیا یا کسانی که خدا به وسیلۀ آنها بندگانش را باقی میدارد و مورد رحمت قرار میدهد.
هرچند از بعضی احادیث استفاده میشود که این لقب بر همۀ خاندان رسالت علیهم السّلام اطلاق میشود و همۀ آنها بقیّة اللّه هستند. در زیارت جامعه به همۀ آن ذوات مقدس به این عنوان عرض سلام داریم:
«السّلام علی الأئمّة الدعاة و القادة الهداة و السادة الولاة و الذادة الحماة و أهل الذکر و أولی الأمر و بقیّة اللّه و خیرته.»(۱)
اما در بسیاری از احادیث این لقب شریف به خصوص به حضرت صاحب الامر علیه السّلام اطلاق شده و آن وجود مقدس خود را به این عنوان معرفی نموده و سایر بقیة اللّهها حضرتش را به این نام نامیدهاند. به حدّی این لقب با آن حضرت ارتباط پیدا نموده که به صورت لقب اختصاصی حضرتش درآمده است؛ بهطوری که تا بقیة اللّه گفته میشود جز آن بقیة اللّه منتظر به نظر نمیآید.
شاید سرّ مطلب این باشد که این بقیة اللّه، بقیّۀ تمام بقیّة اللّههاست و پس از او دیگر بقیة اللهی نیست. هرکدام از حجج الهیّه که از آغاز عالم آمدند، گرچه بقیة اللّه بودند و خدا آنها را برای هدایت خلق باقی و بجا گذارده بود، بعد از هریک دیگری میآمد و اگر بقیة اللهی از دنیا میرفت، بقیة اللهی دیگر به جا میماند و این رشته باقی بود. ولی آن وجود مقدّس، بقیهای است که پس از او دیگر بقیّهای نیست؛ آخرین بقیة اللّه است. با آمدن او دیگر بقیّهای باقی نمانده است که بیاید.(۲) و از آنجا که مهدی موعود(عج) آخرین پیشوا و بزرگترین رهبر انقلابی پس از قیام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است یکی از روشن ترین مصادیق «بقیه الله» می باشد و از همه به این لقب شایسته تر است.(۳)
در روایات متعددی به حضرت مهدی لقب «بقیه الله» داده شده است. از جمله در روایتی آمده است «چون حضرت خروج کند پشت کند به کعبه و جمع می شود سیصد و سیزده مرد و اول چیزی که تکلم می فرماید این آیه است: «بقیه الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین» پس می گوید «منم بقیه الله و حجت و خلیفه او درمیان شما. سپس هیچ کس بر او سلام نمی کند مگر این که می فرماید: «السلام علیکم یا بقیه الله فی ارضه»(۴)
۱- بخشی از زیارت جامعه کبیره ، مفاتیح الجنان
۲-موعودنامه، فرهنگ الفبایی مهدویت صص۱۷۲-۱۷۱
۳- تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۲۰۴
۴- منتهی الآمال شیخ عباس قمی
امام صادق علیهالسلام فرمودند: یاد مرگ، خواهشهای نفس را میمیراند و رویشگاه های غفلت را ریشه کن میکند و دل را با وعدههای خدا نیرو میبخشد و طبع را نازک میسازد و پرچمهای هوس را درهم میشکند و آتش حرص را خاموش میسازد و دنیا را در نظر کوچک میکند.
الإمامُ الصّادقُ علیهالسلام: ذِکرُ المَوتِ یُمیتُ الشَّهَواتِ فی النَّفسِ، و یَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَةِ، و یُقَوّی القلبَ بمَواعِدِ اللّه، و یُرِقُّ الطَّبعَ، و یَکسِرُ أعلامَ الهَوی و یُطفِئُ نارَ الحِرصِ، و یُحَقِّرُ الدُّنیا.
پینوشت: “بحار الأنوار : 6 / 133 / 32”