ملافتح الله کاشانی، مفسر بزرگ عهد صفوی در یکی
از دهههای آغازین قرن دهم هجری قمری در کاشان بهدنیا آمد. پدرش شکرالله نام داشت.
ملا فتح الله پس از رشد و ازدواج با فقر و نداری زندگی را میگذراند. در کتب تراجم
از این شخصیت بزرگ با عناوین گوناگونی یاد شده که برخی از آنها چنین
است:
"المولی المفسر، فقیه، متکلم، عالم کامل جلیل، متبحر در تمام علوم
دینی، عالم به لغات و ادبیات و اصول و جامع معقول و منقول"
دوران حیات
ملافتح الله کاشانی، یعنی سالهای حدود 900 تا 988 هجری قمری دوران مهمی از نظر
دگرگونی تاریخ مذهبی ایران است. وی با سه پادشاه صفوی؛ شاه اسماعیل (سال 908 هجری
قمری)، شاه طهماسب (سال 930 تا 984 هجری قمری) و شاه اسماعیل دوم سال 985 هجری قمری
معاصر است.
شاه اسماعیل در سال 907 هجری قمری در تبریز تاجگذاری کرد و اولین
شاه صفوی شد. نخستین اقدام او، رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع بود. این اقدام شیعیان
ایران که صدها سال تحت فشار بودند را خوشحال کرد. نخستین کسی که در این دوره،
بهعنوان شیخ الاسلام مطرح شد، علی ابن عبدالعال محقق کرکی (متوفای سال 940 هجری
قمری) است که استاد علی بن حسن زوارهای و او استاد ملافتح الله کاشانی است. خود
محقق در پی احساس نیاز شدید جامعهی شیعه، کتابهای پر حجم و متنوعی نوشت و حرکت
علمی مؤثری را پایهگذاری کرد که توسط شاگردانش دنبال شد.
ملافتح
الله از تبار مفسران نور:
کتابهای تاریخ و تراجم از چگونگی زندگی،
خانواده و فرزندان ملافتح الله سخن نگفتهاند. برخی این ناشناختگی را به دلیل
روحیهی زهدگرایی، انزواطلبی و فقر او دانستهاند. در کتاب "لباب الالقاب الاطیاب"
آمده است:
"و من کسی را ندیدم که به احوال او در میان بزرگان علما اشاره
کند. آنچه شایسته شگفتی است این است که چنین فاضل کاملی چگونه ممکن است حالش از
علما مخفی بماند و در شمار فضلا از او یاد نشود. انگیزهی ناشناخته ماندن وی (و
احوالاتش) فقر و نداری است."
البته در بین عالمان قرن یازده ایشان از مردی
به نام علیرضا بن فتح الله کاشانی نام برده شده است که به دلیل نداشتن اطلاعاتی
کافی، انتساب وی به فتحالله جای تحقیق بیشتر دارد. آنچه ما را به فرزندان و
نوادگان با واسطه وی راهنمایی میکند، اظهارات آیتالله ابوالحسن شعرانی در مقدمه
بر تفسیر منهج الصادقین، ملافتح الله است. بر طبق این سخنان در نسلهای بعدی
میتوان فرزندان ملافتح الله را جست و جو کرد.
"در آخر کتابی مختصر در قرائت
از کتب قدیم خانواده ما، جد هفتم این حقیر ملا نعمت الله، اجازهی روایت این کتاب
را به میرزا حسن نام، از اولاد ملا صالح مازندرانی داده است و اسناد خود را مسلسلاً
بالاباء به ملا فتحالله صاحب تفسیر میرساند و این نسخه را تبرکاً نگاه
میداشتند."
این سخنان بیانگر این است که:
1. جد هفتم آیتالله
شعرانی، ملاصالح مازندرانی است.
2. ملا صالح از فرزندان (چند نسل بعد) ملا
فتحالله است.
در تبارنامهی آیتالله شعرانی نیز که در مجلهی نور علم به
چاپ رسیده و از مصاحبهی وی برای نگارش آن استفاده شده، چنین آمده
است:
"میرزا ابوالحسن تهرانی، فرزند محمد، فرزند ملا غلام حسین، فرزند مولی
ابوالحسن مجتهد، فرزند ملا ابوالقاسم فرزند عبدالعزیز، فرزند محمد باقر، فرزند نعمت
الله تهرانی و از نودگان ملا فتحالله کاشانی."
به این ترتیب میتوان
فرزندان و نوادگان با واسطه وی را چنین برشمرد:
1. ملا نعمتالله
2.
محمد باقر
3. عبدالعزیز
4. ملا ابوالقاسم
5. ابوالحسن مجتهد
تهرانی؛ وی در سال 1200 هجری قمری به دنیا آمد و از عالمان پرهیزکار تهران بود. در
شهرهای تهران و اصفهان تحصیل کرد و آنگاه برای تکمیل علوم به عراق رفت و نزد سید
علی طباطبایی (صاحب ریاض) به تحصیل ادامه داد و پس از اخذ درجهی اجتهاد به تهران
برگشت. میرزا ابوالحسن در سال 1272 هجری قمری دیده از جهان فروبست.
6. آخوند
غلام حسین؛ وی فرزند ابوالحسن و از علمای تهران بود. او در سال 1313 هجری قمری
درگذشت و پیکرش در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
7. شیخ محمد تهرانی؛ وی پدر
میرزا غلامحسین است و در سال 1346 هجری قمری از دنیا رفت.
8. میرزا ابوالحسن
تهرانی؛ او در سال 1320 هجری قمری در تهران متولد شد و نزد پدر و استادان معروفی
همچون میرزا مهدی آشتیانی، میرزا محمود قمی و حبیبالله ذوالفنون درس خواند.
ادامهی تحصیلاتش را در قم پی گرفت و از محضر شیخ عبدالکریم حائری و عبدالنبی نوری
بهره برد. در 26 سالگی پدر را از دست داد. در نجف نیز تحصیل کرد و در اوج استبداد
رضاخان به ایران بازگشت و به تألیف و تدریس پرداخت. از نکات جالب توجه در آثار وی،
رویکرد به تفسیر است؛ موضوعی که گویا در این نسل وظیفهای ویژه تلقی میشده و هر
فردی از این تبار به آن نظر داشته است. علاوهبر علوم حدیث، فقه، اصول، فلسفه،
کلام، نجوم و تاریخ وی در علوم قرآن نیز این تألیفات و تحقیقات را از خود به یادگار
گذاشت:
• حاشیه بر مجمع البیان
• تصحیح تفسیر
صافی (نوشتهی ملا محسن فیض کاشانی)
• حواشی و تعلیقها بر تفسیر "منهج
الصادقین"؛ ده جلد
وی در هفتم شوال سال 1393 هجری قمری وفات یافت و در حرم
حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) به خاک سپرده
شد.
معاصران
در عصری که ملافتح الله زندگی میکرد،
به دلیل همزمانی با دگرگونی عظیم تاریخی و رویکرد صفویان به گسترش مذهب تشیع،
عالمان زیادی فرصت رویش یافتند. برخی از این عالمان که معاصر ملافتح الله و اهل
کاشان بودند، عبارتند از:
ابراهیم کاشانی، سلطان کاشانی، میرتقی الدین
کاشانی، جعفر بن محمد باقر کاشانی، جلال الدین مسعود بیدگلی، ملاحافظ کاشانی، قاضی
حبیبالله کاشانی، حسن بن شمس الدین کاشانی، حسن بن بهاء الدین (تاج الدین) قاسانی،
حسین ملا مسعود کاشانی، شمس الدین بن بهاء الدین کاشانی، صدر الدین علوان کاشانی،
علی (غیاثالدین) بن کمال الدین حسینی کاشانی، علی (قاضی ضیاء الدین) کاشانی، سید
علی بن سید فخر الدین حسینی کاشانی، محمد بن محمد حسین شقایی کاشانی و یحیی عماد
الدین کاشانی.
به دلیل فاصلهی زیاد تاریخی و نیز شفاف نبودن تاریخ زندگی
این مفسر بزرگ، اسامی استادان وی در هالهای از ابهام قرار دارد. با این حال روشن
است که وی مراحل تحصیل و بالندگی علمی را در همان کاشان گذرانده و اخباری دال بر
این که او برای تحصیل به شهرهای قزوین و اصفهان که شهرهای علمی آن روزگار بودند،
رفته باشند؛ در دست نیست. تنها استاد وی که نامش در تاریخ جاودانه مانده، فخرالدین
علی بن حسن زوارهای است که در سایهی آثار ترجمهای قرآنی و غیر قرآنی فراوانش در
عصر ترجمه، نامش در کتابهای تراجم ثبت و احوالاتش بیان شده است. علی بن حسن زواره
از دانشمندان بزرگ زمان شاه طهماسب اول است، وی مفسر و از نخستین کسانی بود که در
تأیید مذهب تشیع کتابهایی به زبان فارسی ترجمه کرد. او در اصفهان نزد محقق کرکی،
شیخ علی بن عبدالعالی، سید غیاث الدین جمشید زوارهای و امیر عبدالوهاب بن علی بن
حسین استرآبادی تحصیل کرد. آثاری از وی بر جای مانده که عبارتند از:
• تفسیر
فارسی؛ "ترجمه الخواص" تفسیر زواری
• شرح نهج البلاغه
• ترجمهی کشف
الغمه در سال 938 هجری قمری
• تفسیر منسوب به امام حسن عسکری
(علیهالسلام)
• مجمع الهدی فی قصص الانبیاء
• تحفه الدعوات فی اعمال
السنه
• لوامع الانوار الی معرفه الائمه الاطهار
• مرآه
الصفا
وی پرچمدار ترجمه در عصر صفوی بود و برخی از کتابهایش را نیز به آنان
تقدیم کرده است. علی بن حسن علاوهبر تفسیر، در ردیف مترجمان حرفهای این عصر جای
دارد. او در کنار توجه به ترجمه، به تدریس نیز می پرداخت و ملا فتح الله از جمله
ثمرات مکتب اوست که همچون استاد خود شیوهی فارسینویسی و ترجمهی متون حدیثی و
تاریخی را برای جامعهی شیعی ایران ادامه داد. علاوهبر این ملافتح الله از طریق وی
اجازهی روایت از محقق کرکی را نیز به دست آورد. این موضوع به گونهای جدی گرفته شد
که شاهان خود، پیگیر امر ترجمه و تألیف بودند و تقاضاهای متعددی از آنان جهت ترجمه
در تاریخ ثبت شده است. همین طور نهضت تألیف زندگانی، افکار و اندیشههای امامان
شیعه در این دوره به شدت گرسترش یافت. مشهورترین عالم، فقیه و مفسر در این دوره علی
بن حسن زوارهای، استاد ملافتحالله کاشانی است. وی به واقع مترجم رسمی این دوره
است و در کنار تدریس به ترجمهی آثار عالمان شیعه و نیز فارسینویسی تفسیر و ...
پرداخته است.
ملا فتح الله در چنین شرایطی که به دلیل گسترش اندیشهی شیعه،
نیازهای جدیدی احساس میشد؛ در جامعهی علمی حضور یافت و به ایفای نقش پرداخت.
بنابراین شخصیت علمی او را در این دوره باید محصول نیازهای شیعیان در عرصههای
مختلف علمی دانست. به گونهای که چند نسل پی در پی برای رفع این نیاز، نهضت ترجمه و
فارسینویسی را ادامه دادند.
علاوهبر این ملا فتح الله از طریق علی بن حسن،
از ضیاءالدین محمد بن محمد از مقدس اردبیلی اجازهی روایت دارد و نقل حدیث میکند.
در "ریاض العلما" نیز عنوان میشود که وی از شیخ علی کرکی (محقق کرکی) توسط علی بن
حسن زوارهای روایت نقل میکند.
آثار علمی
ملا فتح
الله سراسر زندگیاش را وقف برآوردن نیازهای علمی جامعهی خود کرد و به پیروی از
استادش علی بن حسن، علاوهبر تدریس و ارشاد، به فعالیتهای علمی در بخش ترجمه و
تألیفات فارسی روی آورد. ویژگی فعالیتهای علمی وی، رویکرد ویژه به قرآن در دو بخش
ترجمه و تفسیر اعم از فارسی و عربی است. البته وی ترجمهی حدیث، دعا و ... را نیز
از نظر دور نداشت.
آثار به جای مانده از وی دارای تاریخی روشن و مربوط به
دهههای آخر عمر اوست و به عبارت دیگر محصول علمی قابل اعتنا از این شخصیت است؛
زیرا آنچه را که نوشته، حاصل تحصیلات طولانی او و نتیجهی علمی تمام عمرش است.
آقابزرگ در الذریعه، تاریخ اتمام زبده التفاسیر را (که به تصریح خود ملا فتح الله
بعد از دو تفسیر فارسی نوشته شده) سال 977 هجری قمری بیان میکند.
بنابر این
میتوان آغاز تألیف تفاسیر را بهطور معمول مربوط به دههی قبل از آن یعنی سالهای
960 تا 977 هجری قمری دانست. همچنین آثار غیر قرآنی وی نیز عموماً بدون تاریخ بوده
و ممکن است برخی از آنها قبل از آثار قرآنی نگاشته شده باشد. با این مقدمه به معرفی
آثار علمی وی میپردازیم:
آثار قرآنی:
1. تفسیر
بزرگ "منهج الصادقین فی الزام المخالفین"؛ این تفسیر که به تصریح مؤلف در سال 984
هجری قمری بخشی از آن (تا سورهی مبارکهی انفال) به پایان رسیده، حجیمترین و
ارزندهترین اثر مؤلف است. از لحاظ تاریخی، تفسیر "منهج" اولین اثر تفسیری ملافتح
الله است که به تدوین و جمعآوری آن دست زده است، هر چند بهرغم اولین اثر بودن، به
نظر میرسد اتمام آن بعد از اثر دیگرش "زبده التفاسیر"باشد. این تفسیر در پنج جلد
بزرگ و اخیراً در ده جلد معمولی به چاپ رسیده است. نخستین چاپ آن مربوط به سال 1284
در تهران و بعد 1296 در سه جلد و یکبار در سال 1314 در تبریز منتشر گردید و سرانجام
با تعلیقه و تحشیهی استاد شعرانی بارها چاپ شده است. در "الذریعه" پیرامون این اثر
میخوانیم:
"فارسی و بزرگ است، در سه مجلد بزرگ. از آن مفسر فتح الله فرزند
شکر الله کاشانی است که چاپ شده است. وی برخی از بخشها یعنی سوره انفال را در سال
984 به پایان برده و این نسخه با این تاریخ در کتابخانه استاد ما آیتالله شیرازی
در سامرا وجود دارد."
شاید با توجه به همین تاریخ که در پایان سورهی
مبارکهی انفال ذکر شده، برخی معتقدند این تفسیر ناقص بوده و بعدها توسط داماد وی
به پایان رسیده است.
"گفته میشود تفسیر فارسی معروفش هنگام وفات او ناتمام
بوده که دامادش بعد از وفات او، آنرا تکمیل کرد."
ضرورت تألیف از
زبان ملا فتح الله:
ملافتح الله، علم قرآن را علم اصلی شریعت
میدانست و معتقد بود، دانستن آن برای مسلمانان در هر دورهای ضروری است. از این
روست که در هر دورهای به این نیاز علمی، به گونهای پاسخ دادهاند؛ اما عموم مردم
توان استفاده از بسیاری کتب موجود را نداشتند. وی کتابهایی را که پیرامون تفسیر
نگاشته میشد، به دلایل زیر فاقد کارآیی لازم میدانست:
• متن عربی
داشتند.
• تفاسیر فارسی پیچیده بودند و این امر به دلیل پرداختن بیش از حد
به لغات، مأخذ مشتقات، ذکر تمام وجوه ترکیبات، بیان قرائتهای دوگانه و نادر، شرح
دلایل هر یک از قاریان و سخنان غیر مطمئن بود.
• برخی کتابهای فارسی موجود
نیز در استفاده از زبان فارسی قدیم، چنان دچار افراط شده و واژههای نامأنوس و
شیوهها و عبارتهای سنگین به کار برده بودند که برای مخاطب فارسی زبان آن دوره
فهمیدنی نبود.
• برخی چنان مختصر بودند که فایدهای برای خواننده
نداشت.
• آن دسته از تفاسیر هم که از عیوب مذکور خالی بودند، از حیث اعتقادی
دچار انحراف بودند؛ هر چند عباراتشان رسا و زیبا بود. ملا فتح الله در اینباره
مینویسد: "تفسیر کاشفی اگرچه به جواهر عبارات بلیغه و لآلی الفاظ فصیحه محلی بود،
اما چون که موافق روش مخالفین و مخالف مذهب ائمه صادقین صلواتالله علیهم اجمعین
بود، از نظر اعتبار به مثابه مار زرنگار مینمود، چه ظاهر آن مزین بود به نقوش
جمیله و باطنش مملؤ از سموم عقاید قاتله و با وجود این در غایت ایجاز و
اختصار."
هدف و شیوهی تفسیری:
آسیب شناسی تفاسیر
موجود، ملا فتح الله را که عالمی مفسر و مسلط به تاریخ، حدیث، کلام و فقه بود، بر
آن داشت که دست به تألیف اثر جدید در تفسیر بزند. البته روحیهی مبارزه با عقاید
انحرافی از جمله عقاید اهل سنت را که در دوران گذشته به کتب تفسیر نفوذ کرده بود،
نباید از نظر دور داشت. وی هدف و شیوهی خود را چنین بیان میکند:
"در
تفسیری که مبنی باشد بر حل معانی قرآن بر طرق قرائت سبعه و متعرض قرائت دیگر نشود و
به جهت تطرق اختلاف در آنها و محتوی باشد بر:
• ذکر اسرار و نکات و اسباب
نزول آیات
• احادیث سید البریات
• اخبار و قصص و حکایات ائمه
هدی
• فضل سور و آیات
• وجه ارتباط و اتصال آن به یکدیگر
•
بیان مسائل فقهیه در ضمن تبیین آیات احکام
• مناقب اهل بیت
(علیهمالسلام)
• حاوی بر رفع شبهات مخالفان و ابطال مذهب ایشان
•
اعتدال در بیان اعراف و لغت
• نگارش سخنان ارباب
تحقیق
نامگذاری کتاب:
از یکسو نیاز شیعیان و
انحرافات اعتقادی حاصل از صدها سال تحمیل عقاید غیر شیعی از سوی دیگر، انگیزه اصلی
برای گردآوری و تدوین کتابی با این حجم بزرگ بود. از اینرو مفسر کاشانی، به صراحت
این انگیزه را "مقصد اقصی و مطلب اعلا" بیان میکند و مینویسد:
"چون مقصد
اقصی و مطلب اعلا از این منتخب، ایضا طریق ائمه صادقین است، به حجج واضحه و الزام
مخالفین بر براهین باهره، از این جهت مسمی شد به "منهج الصادقین فی الزام
المخالفین"
2. خلاصه المنهج؛ این کتاب که مختصر و شامل مباحث ضروری است، بعد
از تألیف "منهج الصادقین" نگاشته شد و مانند خود منهج الصادقین بین اهل تراجم معروف
است.
3. ترجمه قرآن کریم؛ ملا فتح الله علاوهبر تفسیر به ترجمهی قرآن هم
پرداخت. البته طبیعی بود که در ضمن تفسیر ناچار به ارائهی ترجمهای طبق تفسیر خود
باشد. از اینرو احتمال دارد این ترجمه همزمان با تفسیر و یا بعدها نگاشته شده باشد.
نکتهی مسلم اینکه ترجمهی مذکور به صورت مستقل چاپ نشده بلکه در حاشیهی برخی
کتابها دیده شده است.
صاحب ریاض العلماء نوشته است: "او ترجمه قرآن به
فارسی دارد که مشهور است و بر حاشیه برخی قرآنها به طور اختصار نوشته شده
است."
صاحب "ریحانه الأدب" نیز با توجه به این ذهنیت که ممکن است این ترجمه
مربوط به همان تفسیر باشد نه کتابی مستقل، مینویسد: "ترجمه قرآن به فارسی و آن غیر
از سه فقره تفسیر قرآن مذکور در ذیل است."
4. زبده التفاسیر؛ ملا فتح الله
علاوهبر فارسی نویسی، تفسیری را نیز به زبان عربی نگاشت که "زبده التفاسیر" نام
دارد. این تفسیر نیز دارای حجمی بزرگ است و مؤلف در نیمهی ماه ذی القعده سال 977
هجری قمری آنرا به پایان برده است.
در ریاض العلما آمده است: "این تفسیر نیز
بزرگ است و نزدیک به هشتاد هزار سطر دارد و در دو مجلد قطور است. آنرا بعد از دو
تفسیر نوشت؛ بنابر آنچه در اول تفسیر تصریح میکند، من نسخهای از آن را با خط شریف
خودش در شهر اشرف از شهرهای مازندران نزد مولی محمد المدرسی دیدم. در آن اخبار اهل
بیت (علیهمالسلام) را آورده و در اکثر موارد از کشاف، تفسیر قاضی، مجمع البیان،
الجوامع طبرسی نقل کرده است. "
آقا بزرگ نیز این کتاب را عربی و خطی میداند
که در تهران با فهرست مناسب چاپ شده است. وی میگوید: "هر سه تفسیر وی در خزانهی
رضویه و غیر آنجا موجود است."
آثار غیر قرآنی
1.
شرح نهجالبلاغه (تنبیه الغافلین و تذکره العارفین)
نویسندهی ریاض میگوید:
شرح نهج البلاغه که تنبیه الغافلین و تذکره العارفین نامیده شده، فارسی و کتاب
معروفی است و من در اصفهان، شیراز، هرات و جاهای دیگر دیدهام.
پیرامون این
اثر باید گفت: ملا فتح الله با توجه به همان نیاز سابق الذکر جامعهی شیعی ایران و
برای آشنایی بیشتر مردم با اندیشههای حضرت علی (علیه السلام) به طرح و توضیح آن در
قالب شرح پرداخت و کوشید به سؤالات و شبهات موجود با تکیه بر آن پاسخ
دهد.
2. کشف الاحتجاج؛ این کتاب ترجمهی احتجاج شیخ طبرسی است که صاحب ریاض
العلما (میرزا عبدالله افندی) آنرا در اردبیل و خزانهی شیخ صفی دیده
است.
ملا فتح الله در مقدمهای که بر ترجمهی خود نگاشته است، مینویسد:
"فرمان لازم الاذعان برین شرف نفاذ یافته که این داعی بی بضاعت مطالب و مقاصد این
کتاب شریف را به زبان فارسی به عبارتی که از تکلفات ارباب ریا مبرا و از تصنیفات
منشیانه که از آرایش سخنوری است معرا باشد، از برای تعمیم فواید و تکثیر مواید خواص
و عوام تقریر و تحریر نماید."
وی کتاب را به نام شاه طهماسب نگاشته است و
نسخهی کتاب با شماره 387 در کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی موجود است.
3.
استنساخ کتاب الاستبصار
آقا بزرگ تهرانی در "طبقات اعلام الشیعه" از این
کتاب نام برده و مینویسد: "از آثار ماندگارش بازنویسی مجلد کتاب استبصار است که به
طور کامل با مشایخش به خط اوست و از نوشتن آن در هشتم شعبان سال 973 هجری قمری
فراغت یافته و امضایش ابن شکر الله فتح الله شریف است. این نسخه نزد عبدالحسین نخعی
سبط شیخ ما (علی خیگانی) در نجف است.
عصرحضور
(شاگردان):
حضور مفسری بزرگ، پرهیزکار و پرتلاش، فرصتی مغتنم بود
برای عالمان جویای دانش و معرفت. از اینرو شاگردان زیادی گرد وجود ملا فتح الله
کاشانی جمع شدند و از خرمن دانش و زهد وی مستقیم یا با واسطه خوشه چیدند. هر چند
گذر ایام (بیش از یک قرن) نام بسیاری از آنها را از کتاب تراجم و تاریخ زدوده است،
با این حال میتوان از شخصیتهای زیر نام برد:
1. رضی الدین شاه مرتضی؛ وی
فقیه متکلم، مفسر و ادیب بود. در کاشان حوزهی تدریس داشت. در سال 950 متولد و در
سال 1009 هجری قمری در سن 59 سالگی وفات یافت. رضی الدین پدر ملامحسن فیض کاشانی
بود.
2. ملا محسن کاشانی؛ محمد بن شاه مرتضی بن شاه محمود، ملقب به محسن و
معروف به فیض کاشانی از عالمان بزرگ قرن یازده هجری است. وی فقیه، محدث، مفسر،
محقق، حکیم، متکلم، ادیب و هم چنین شاعری توانا بود. ایشان در طول عمر خود بیش از
150 کتاب تألیف کرد. همچنین از محضر سید ماجد بحرانی، ملاخلیل قزوین، محمد تقی
مجلسی، میرفندرسکی، بهاء الدین محمد عاملی، میرداماد، ملا صالح مازندرانی، ملا صدرا
و ملا فتح الله کاشانی بهرهها برد. وی با الهام از استادان خود از جمله ملا فتح
الله به نوشتن "صافی"، "اصفی" و "مصفی" روی آورد و راه استاد را اینگونه ادامه داد.
فیض در سال 1007 متولد و در 1091 هجری قمری یعنی در سن 84 سالگی در کاشان وفات
یافت. از جمله اموری که نشان میدهد او در تفسیر از ملا فتح الله الهام گرفته، این
است که گرایش فلسفی استاد دیگرش ملاصدرا را در تفسیرش راه نداده و تفاسیرش معمولاً
جنبهی اجتماعی و روایی دارد.
3. ملا مرتضی؛ وی دانشوری ادیب و برادر فیض
کاشانی است. ملا مرتضی از شاگردان ملافتحالله و صاحب کتاب "خلاصه الاقوال"
است.
4. محمد علم الهدی؛ وی محمد، فرزند ملا محسن، ملقب به "علم الهدی" است
و در کاشان متولد شد. علاوهبر مکتب ملا فتح الله، نزد پدر و عموهایش نیز تحصیل کرد
و از ملاصدرا پدر بزرگش و شیخ بهایی اجازهی اجتهاد گرفت. وی بر وافی، کافی، صافی و
شافی تعلیقاتی دارد و کتابهای متنوعی نیز از خود بر جای گذاشت. علم الهدی در سن 76
سالگی در گذشت و در کنار پدرش در کاشان به خاک سپرده
شد.
وفات:
سرانجام ملا فتحالله شریف کاشانی پس از
سالها تلاش در عرصهی تألیف، ترجمه و تربیت شاگردانی که جریان قرآنی مبارکی را در
ایران به راه انداختند و مبارزه علمی با منحرفان در عرصهی مذهب و اعتقاد پی
ریختند، خود فقیرانه و زاهدانه در سال 988 هجری قمری وفات یافت. البته دربارهی سال
وفات و نیز محل دفن وی اظهار نظرهای مختلفی شده است که میتوان در دو دسته به آن
اشاره کرد:
• در سال 988 هجری قمری وفات یافت. (آقا بزرگ تهرانی در الذریعه
این نظریه را صحیحتر میداند.)
• وفات وی در سال 997 هجری قمری (این نظریه
توسط نویسندهی "کشف الحجب و الاستار" بیان شده است.)