محراب معبد عشق است که در برابر یگانه، دوگانه میگذاری و او را آرزو میکنی اما چه سعادتی می برند این محراب نشینان که سرخ به پیشگاه معبود میروند.
امروز سالروز شهادت چهارمین شهید محراب است آیتالله محمد صدوقی در روز 11 تیر 1361 آیتالله شیخ محمد صدوقی، به شهادت رسید. به مناسبت این روز پرسش مطرح میشود که شهدای اول، دوم، سوم و پنجم محراب کیستند. اینان امام علی ابن ابیطالب، سید اسدالله مدنی تبریزی ، سید محمدعلی قاضی طباطبائی، سیدعبدالحسین دستغیب،. محمد صدوقی و اشرفی اصفهانی هستند.
اولین شهید محراب
شهادت در محراب میراث ماندگار اولین شهید محراب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب است، که در سال چهلم هجری اتفاق افتاد و آن حضرت توسط یکی از خوارج به نام ابن ملجم مرادی ـ لعنة الله علیه ـ در مسجد کوفه در شب نوزدهم ماه رمضان هنگام اقامه نماز صبح ضربت خورده و در شب بیست و یکم ماه رمضان از دنیا رفت و مدت عمر شریفشان شصت و سه سال بود و در شهر نجف اشرف مدفون است.
دومین شهید محراب
دومین شهید محراب آیت الله مدَنی تبریزی، وی به سال 1292 شمسی در شهر آذر شهر به دنیا آمد، نام پدرش میرعلی بود، در دوران بلوغ به قم عزیمت کرد و پس از گذراندن درسهای مقدماتی حدود چهار سال به تحصیل دروس منقول در محضر امام مشغول شد، پنج سال بعد به نجف اشرف عزیمت و تدریس و تحصیل خود را در آنجا شروع کرد. وی اولین کسی بودکه در جریان انقلاب سال 1342 شمسی در نجف از امام تبعیت کرد و در انتشار تلگرام آیت الله حکیم به همین مناسبت نقش بسزایی داشت. در زمان حکومت عبدالناصر تحت نظر ایشان عده ای از علماء نجف برای افشاگری چهره طاغوت در ایران به امر امام جهت تدریس علوم دینی به خرم آباد رفت و حوزه علمیه کمالیه در آنجا با تلاش وی تأسیس شد. وی در این مدت به مبارزات سیاسی خود ادامه داد و در این راه بارها، دستگیر و تبعید شد. بعد از پیروزی انقلاب، آیت الله مدنی از سوی مردم همدان به نمایندگی مجلس خبرگان انتخاب شد و بعد از شهادت آیت الله قاضی طباطبائی از سوی امام خمینی به سمت امام جمعه و نماینده امام در تبریز منصوب شد. شهید مدنی بعداز ظهر روز جمعه، بیستم شهریور سال 1360ش پس از آنکه خطبههای نماز جمعه به پایان رسید در سن 67 سالگی توسط منافقین به شهادت رسید.
سومین شهید محراب
سومین شهید محراب آیت الله محمد علی قاضی طباطبائی فرزند حاج سید باقر در سال 1293ش در شهر تبریز متولد شد. وی تحصیلات مقدماتی را در تبریز خواند و در سال 1359 ق راهی حوزه علمیه قم شد و از دروس آیات عظام؛ سید حجت کوه کمره ای، بروجردی و امام خمینی کسب علم کرد. در سال 1369ق از قم عازم حوزه علمیه نجف شد و در نزد فقهای نامی چون آیت الله «کاشف الغطاء» مشغول کسب علم و دانش شد.با آغاز نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی، آیت الله قاضی رهبری و هدایت نهضت را در آذربایجان بر عهده گرفت، وی در این مدّت چندین نوبت دستگیر، زندانی و تبعید شد.سرانجام شهید سید محمدعلی قاضی طباطبائی در شامگاه عید قربان و پس از اقامه آخرین نماز مغرب و عشاء در مسجد شعبان، در تاریخ 10/8/58 به شهادت رسید.
چهارمین شهید محراب
چهارمین شهید محراب، آیة الله محمد صدوقی، در سال 1327 هـ. ق دیده به جهان گشود. وی در سال 1349ق به حوزه علمیه قم عزیمت نمود و به تحصیل و تدریس علوم پرداختند، از همان ابتداء، آشنائی وی با امام خمینی آغاز شد. وی در دورانی که فدائیان اسلام مبارزات مسلحانه خود را بر علیه رژیم دیکتاتور شاه آغاز نمودند، حمایتهای بسیار نمود. شهید صدوقی، کسی بود که وقتی رضاخان قلدر در شهریور 1320 با ماشین مخصوص خود از ایران فرار میکند و در سر راه خود در یکی از دهات اطراف قم، به باغی که آیة الله صدوقی در آن اقامت داشتهاند برای استراحت وارد میشود که این شهید، آن خائن را با خفت و خواری از باغ بیرون میکند. شهید صدوقی در حدود1370هـ.ق، بنا به خواهش مراجع عظام قم، برای رهبری مردم خطه کویر و جنوب به استان یزد میرود و با شروع نهضت عظیم در سالهای 41 و 42 بعد از آن، مبارزات سیاسی خود را ادامه میدهند. شهید صدوقی را به جرأت میتوان سرسختترین و پر قدرتترین مخالفان خطوط انحراف، ارتجاعی و ملی گرائی و لیبرالیسم و امثال اینها دانست. سرانجام شهید صدوقی در دهم ماه مبارک رمضان مطابق با یازدهم تیرماه 1361 پس از ادای نماز جمعه بدست منافقین به شهادت رسید.
پنجمین شهید محراب
پنجمین شهید محراب، آیت الله عبدالحسین دستغیب، وی به سال 1288ش در شیراز در خانوادة آیة الله سید محمدتقی عالم بزرگ فارس متولد شد. در 12 سالگی پدرش را از دست داد و از آن تاریخ به بعد سرپرستی خانواده را به عهده گرفت. وی پس از اتمام دروس سطح به منظور ادامه تحصیلات راهی نجف اشرف شد و پس از هفت سال موفق به کسب درجه اجتهاد از مراجعی چون؛ آیت الله آقا ضیاء عراقی، و آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی گردید. سپس به شیراز مراجعت کرده و در مدت اقامتش به سرپرستی حوزه علمیه و تربیت طلاب و ارشاد مردم اشتغال داشت و در کنار تعلیم و تربیت از مبارزه سیاسی با رژیم دست نشانده پهلوی غافل نبود و در این راه از سال 42 تا 57 چندین نوبت دستگیر، زندانی و تبعید شد. این مجتهد مجاهد در حرکت دادن به مبارزات مردم مسلمان فارس علیه رژیم شاه نقش بسیار مهم و مؤثری داشت، افشاگریهای بیپروا و بموقع او، حرکتهای اسلامی مردم فارس را عمق بیشتری میبخشید. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف امام خمینی به سمت نماینده ایشان و امام جمعه شیراز منصوب شد تا اینکه در روز بیستم آذر ماه سال 1360 هنگام رفتن به نماز جمعه به شهادت رسید.
ششمین شهید محراب
ششمین شهید محراب، آیت الله عطاء الله اشرفی اصفهانی در سال 1279ش در خمینی شهر، اصفهان متولد شد. وی مقدمات را در اصفهان و بعد رهسپار قم گردید و از محضر آیات عظام؛ خوانساری، حجت و صدر کسب علم نمود. وی در سال 1334ش برای نشر معارف اسلامی به باختران هجرت نمود. و مبارزات سیاسی خود را بر علیه رژیم شاه شروع کرد، و بارها در این راه دستگیر و زندانی شد. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امام خمینی در سال 1358ش به امامت جمعه شهر باختران (کرمانشاه) منصوب شدند. وی در سال 1360 روز 22 ماه مبارک رمضان در حال رفتن به مسجد جهت اقامه نماز ظهر توسط منافقین به شهادت رسیدند.
بخش پنجم از سلسله مقالات گوهر دیدار:
امام هشتم (ع) و ماجرای تشییع جنازه
موسی بن سیار که از یاران حضرت رضا علیه السلام است ،میگوید :
« روزی همراه ایشان بودم همین که نزدیک دیوارهای طوس رسیدیم صدای ناله و گریهای را شنیدم . من به جست و جوی آن رفتم . ناگاه دیدم جنازهای را می آورند در این حال حضرت از مرکب پیاده شده و به طرف جنازه آمدند و آنرا بلند کردند و چنان به آن جنازه چسبیدند، همچون بچهای که به مادرش میچسبد آنگاه رو به من نموده فرمودند :
« هر کس جنازهای از دوستان ما را تشییع کند، مثل روزی که از مادر متولد شده، گناهانش پاک میشود »
وقتی جنازه کنار قبر گذاشته شد، حضرت کنار میت نشسته و دست مبارک خود را روی سینهی او گذاشتند و فرمودند :« فلانی ! تو را بشارت میدهم که بعد از این دیگر ناراحتی نخواهی دید .» (1)
عرض کردم : فدایت شوم، مگر این مرد را میشناسید، در حالیکه اینجا سرزمینی است که تا کنون در آن گام ننهادهاید امام علیه السلام فرمود: موسی ! مگر نمی دانی که اعمال شیعیان ما هر صبح و شام بر ما عرضه میشود.
این چنین است که امامان علیهم السلام از احوال ما آگاهند و لذا هر حاجتمندی که رو به سوی آنان میکند، مورد توجه قرار میگیرد و حاجتش به نحو شایستهای برآورده میگردد.
دستگیری امام هشتم علیهم السلام از زائران در راه مانده :
محدث نوری رضوان الله علیه نقل میکند :
یکی از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام گفت : در شبی که نوبت خدمت من بود، در رواقی که به دارالحفاظ معروف است، خوابیده بودم .
ناگاه در خواب دیدم که در حرم مطهر باز شد خود حضرت امام رضا علیه السلام از حرم بیرون آمدند و به من فرمودند :« برخیز و بگو مشعلی فروزان بالای گلدسته ببرند، زیرا جماعتی از اعراب بحرین به زیارت من میآیند و اکنون در اطراف « طرق » ( هشت کیلومتری مشهد ) بر اثر بارش برف راه را گم کردهاند برو به میرزا شاه نقی متولی بگو مشعلها را روشن کند و با گروهی از خادمان جهت نجات و راهنمایی آنان حرکت کنند .»
آن خادم میگوید : از خواب پریدم و فوری از جا برخاستم و مسؤول خدام را از خواب بیدار کرده و ماجرا را برایش گفتم او نیز با شگفتی برخاست و با یکدیگر بیرون آمدیم در حالی که برف به شدت می بارید مشعلدار را خبر کردیم و او به سرعت مشعلی روی گلدسته روشن کرد آنگاه با عدهای از خدام حرم به خانهی متولی رفتیم و ماجرا را برایش شرح دادیم سپس با گروهی مشعلدار به طرف طرق حرکت کردیم نزدیک طرق به زوار رسیدیم . آنان در هوای سرد و برفی میان بیابان گویی منتظر ما بودند . از چگونگی حالشان جویا شدیم گفتند : ما به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام از بحرین بیرون آمدیم امشب گرفتار برف و سرما شده و از راه خارج گشتیم و دیگر نمیتوانستیم مسیر حرکت را تشخیص دهیم تا اینکه از شدت سرما دست و پای ما از کار افتاد و خود را آمادهی مرگ نمودیم . از مرکبها فرود آمدیم و همه یک جا جمع شدیم . فرشهایمان را روی خود انداختم و شروع به گریستن کردیم و به حضرت رضا علیه السلام متوسل شدیم . در میان مسافران مردی صالح و اهل علم بود . همین که چشمش به خواب رفت، حضرت رضا علیه السلام را در خواب زیارت نمود ،که به او فرمود :
« برخیز ! که دستور دادهام چراغها را بالای منارهها روشن کنند. شما به طرف چراغها حرکت کنید .» همه برخاستیم و به طرف چراغها حرکت کردیم که ناگاه شما را دیدیم .» (2)
ای نفست چارهی درماندگان |
جزتوکسی نیست کس بیکسان |
شفای عالمی وارسته توسط امام هشتم علیه السلام و اعطای کرامت به وی
آیه الله وحید خراسانی نقل کرد : مدت بیست سال در مدرسه حاج حسن مشهد تحت سرپرستی مرحوم حاج شیخ حبیب الله گلپایگانی - که سالها در مسجد گوهر شاد امام جماعت بود - بودم . ایشان روزی به من فرمود :
« مدتی در تهران مریض و بستری شدم . روزی به جانب حضرت رضا علیه السلام رو کرده گفتم : آقا ! من چهل سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما ،سجدهی عبادت پهن کرده ،نماز شب و نوافل می خواندم و بعد خدمت شما شرفیاب می گشتم حال که بستری شدهام، به من عنایتی بفرمایید . ناگاه در همان حال بیداری دیدم در باغ و بستانی خدمت حضرت رضا علیه السلام قرار دارم ایشان از داخل باغ گلی چیده به دست من دادند من آن گل را بوییدم و حالم خوب شد جالبتر آن که دستی که حضرت رضا علیه السلام به آن دست گل داده بودند، چنان با برکت بود که بر سر هر بیماری میکشیدم، بیدرنگ شفا مییافت ! البته در همان روزهای نخست با یک مرتبه دست کشیدن بیماریهای صعب العلاج بهبود می یافت، ولی بعد از مدتی که با این دست با مردم مصافحه کردم، آن برکت اولیه از دست رفت و اکنون باید دعاهای دیگری را نیز بر آن بیفزایم تا مریضی شفا یابد .»
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشهی چشمی به ما کنند؟
پاسخ امام هشتم علیه السلام به نامهی یکی از زائران
آقا میرزا حسن لسان الأطباء از اهالی اشرف مازندران نقل کرد در زمانی که حاجی ملا محمد اشرفی از مشاهیر علما در زادگاه خود اشرف ( بهشهر ) زندگی میکرد، من یک بار عازم زیارت حضرت رضا، علیه السلام شدم . برای خداحافظی و امر وصیت نامهی خود خدمت ایشان رفتم و چون دانست که به زیارت ثامن الائمه علیه السلام می روم، پاکتی به من داد و فرمود :
« در اولین روزی که به حرم مشرف شدی، این نامه را تقدیم امام رضا علیه السلام کن و در مراجعت جوابش را گرفته، برایم بیاور.»
با خود گفتم : یعنی چه ؟ مگر امام رضا علیه السلام زنده است که نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگیرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد که این مطلب را به ایشان بگویم و اعتراض نمایم .
هنگامی که به مشهد مقدس رسیدم، در اولین روز زیارت، برای ادای تکلیف نامه را به داخل ضریح انداختم . بعد از چند ماه موقع مراجعت برای زیارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجی را که گفته بود جواب نامهام را بگیر و بیاور، فراموش کرده بودم .
بعد از نماز مغرب و عشا درحال زیارت بودم که ناگاه صدای مأموری بلند شد که زائران از حرم بیرون روند تا خدام به تنظیف حرم بپردازند . وقتی نماز زیارت را تمام کردم، متحیر شدم که اول شب چه وقت در بستن است ؟ ولی دیدم کسی جز من در حرم نیست ! برخاستم که بیرون روم، ناگاه دیدم سید بزرگواری در نهایت شکوه و جلال از طرف بالا سر با کمال وقار به سوی من می آید . همین که به من رسید، فرمود : حاجی میرزا حسن ! وقتی به اشرف رسیدی پیغام مرا به حاجی اشرفی برسان و بگو :
آیینه شو جمال پری طلعتان طلب جاروب زن به خانه و پس میهمان طلب
در این فکر بودم که این بزرگوار که بود ؟ که مرا به اسم خواند و پیغام داد یک مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخی نشسته و بعضی ایستاده به زیارت و عبادت مشغول هستند فهمیدم که این حالت مکاشفه بوده است . وقتی به وطن مراجعت کردم، یکسره به خانه مرحوم حاجی اشرفی رفتم تا پیغام امام علیه السلام را به وی برسانم همین که در را کوبیدم، صدای حاجی از پشت در بلند شد که :
« حاجی میرزا حسن ! آمدی ؟ قبول باشد . آری :
آیینه شو جمال پری طلعتان طلب جاروب بزن به خانه و پس میهمان طلب
سپس افزود:« افسوس ! که عمری گذراندیم و چنان که باید و شاید صفای باطن پیدا نکردهایم !» (3)
صلهی امام رضا علیه السلام به یک شاعر با اخلاص :
مرحوم حاج شیخ ابراهیم صاحب الزمانی از مداحان مخلص و مرثیه خوانان باسوز اهل بیت علیه السلام بود او سالها پیش از شروع درس مرحوم آیه الله حائری بنیانگذار حوزهی علمیهی قم ،دقایقی چند روضه میخواند و آنگاه آیت الله حائری درس خویش را آغاز میکرد .
او داستانی شنیدنی دارد که از حضرت رضا علیه السلام برای مدح خویش صله دریافت داشته است ! خود نقل می کرد که یک بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتی در آنجا اقامت گزیدم . پولم تمام شد و کسی را هم برای رفع مشکل خویش نمیشناختم. از این رو قصیدهای در مدح حضرت رضا علیه السلام سرودم و فکر کردم که بروم و آن را برای تولیت آستان مقدس بخوانم و صله بگیرم با این نیت حرکت کردم، اما در میان راه به خود آمدم که چرا نزد خود حضرت رضا علیه السلام، نروم و آن را برای وی نخوانم ؟! به همین جهت کنار ضریح رفتم و پس از استغفار و راز و نیاز با خدا، قصیدهی خود را خطاب به روح بلند و ملکوتی آن حضرت خواندم و تقاضای صله کردم .ناگاه دیدم دستی با من مصافحه نمود و یک اسکناس ده تومانی در دستم نهاد . بیدرنگ گفتم :« سرورم ! این کم است » ده تومانی دیگر داد باز هم گفتم : « کم است » تا به هفتاد تومان که رسید، دیگر خجالت کشیدم تشکر کردم و از حرم بیرون آمدم .
کفشهای خود را که می پوشیدم، دیدم آیه الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی، جد آیت الله مروارید، با شتاب رسید و فرمود :« شیخ ابراهیم ! » گفتم : « بفرمایید آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا علیه السلام روی هم ریختهای، برایش مدح میگویی و صله میگیرید. صله را به من بده » بیمعطلی پولها را به او تقدیم کردم و او یک پاکت در ازای آن به من داد و رفت وقتی گشودم دیدم دو برابر پول صله است یعنی یکصد و چهل تومان .(4)
ای که بر خاک حریم تو ملائک زده بوس
رشک فردوس برین گشته ز تو خطه توس
هرکه آید به گدایی به در خانهی تو
حاش لله که زدرگاه تو گردد مأیوس
پی نوشتها :
(1) بحارالانوار 49/98.
(2) دارالسلام ، ج 1/267.
(3) کرامات رضویه ، ج 2 ، ص 64.
(4) کرامات الصالحین ، ص 216.
سلام بر تو اى امام هشتم، اى فرزند پیامبر و على، اى پاره تن فاطمه اى جگر گوشه
حضرت موسى بن جعفر، و اى امامى که هر لحظه دل هاى ما به شوق دیدار حرم مطهّرت
مى تپد، سلام بر تو اى على بن موسى الرضا، و سلام بر پدارن بزرگوارت و فرزندان پاک
و معصومت.
فرارسیدن یازدهم ذى القعده سالروز ولادت هشتمین امام معصوم، خورشید
فروزان خراسان، مایه برکت و افتخار کشور ایران، محبوب دلهاى شیعیان، حضرت ابى الحسن
على بن موسى الرضا علیه السلام را به همه مسلمانان جهان بالأخصّ شیعیان تبریک
مى گوییم. و ذیلا خلاصه اى در شرح زندگانى آن حضرت مى آوریم.
بار دیگر ولادت با سعادت حضرت امام على بن موسى الرضا (علیه
السلام) را به همه شیعیان تبریک عرض نموده و امیدواریم در دنیا و آخرت از برکات
وجود امامان معصوم بهره مند باشیم.
والسلام
نگاهی گذرا بر زندگینامه حضرت معصومه (س) | ||
حضرت فاطمه معصومه (س) در روز اول ذیقعده سال 173 هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود. این بانوی بزرگوار، از همان آغاز، در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی و پاکدامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت و نیکو سرشت به شمار می رفت. پدران این خاندان، همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تابناک امامت و سکان داران کشتی انسانیت بودند.
سرچشمه دانش حضرت معصومه (س) در خاندانی که سرچشمه علم و تقوا و فضایل اخلاقی بود، پرورش یافت. پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام، یعنی حضرت رضا (ع) عهده دار امر تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نیز بر عهده گرفت. در اثر توجهات زیاد آن حضرت، هر یک از فرزندان امام کاظم (ع) به مقامی والا دست یافتند و زبانزد همگان گشتند. ابن صباغ ملکی در این باره میگوید: ?هر یک از فرزندان ابی الحسن موسی معروف به کاظم، فضیلتی مشهور دارد?. بدون تردید بعد از حضرت رضا (ع) در میان فرزندان امام کاظم (ع)، حضرت معصومه (س) از نظر علمی و اخلاقی، والامقام ترین آنان است. این حقیقت از اسامی، لقب ها، تعریف ها و توصیفاتی که ائمه اطهار (ع) از ایشان نموده اند، آشکار است و این حقیقت روشن می سازد که ایشان نیز چون حضرت زینب (س) ?عالمه غیر معلمه? بوده است.
مظهر فضایل حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضایل و مقامات است. روایات معصومان (ع) فضیلت ها و مقامات بلندی را به آن حضرت نسبت می دهد. امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: ?آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکه است؛ و برای پیامبر خدا حرمی است و آن مدینه است. و برای امیرمؤمنان حرمی است و آن کوفه است. بدانید که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم، کوفه کوچک ماست، بدانید بهشت هشت دروازه دارد که سه تای آن ها به سوی قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.?
مقام علمی حضرت معصومه (س) حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشیع است و مقام علمی بلندی دارد. نقل شده که روزی جمعی از شیعیان، به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر (ع) و پرسیدن پرسش هایی از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکی خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش های خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از این که حضرت معصومه (س) جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتی پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، شهر مدینه را ترک گفتند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدایش.
فضیلت زیارت دعا و زیارت، پر و بال گشودن از گوشه تنهایی، تا اوج با خدا بودن است. دعا و زیارت، جامی است زلال از معنویت ناب درکام عطشناک زندگی؛ و زیارت حرم معصومه (س)، بارقه امیدی در فضای غبارآلود زمانه، فریاد روح مهجور در هنگامه غفلت و بی خبری، و نسیمی فرحناک و برخاسته از باغستان های بهشت است. زیارت مرقد فاطمه معصومه (س)، به انسان اعتماد به نفس می دهد، و او را از غرق شدن در گرداب نومیدی باز می دارد و به تلاش بیشتر دعوت می کند. زیارت مزار با صفای کریمه اهل بیت (س)، سبب می شود که زائر حرم، خود را نیازمند پروردگار ببیند، در برابر او خضوع کند، از مرکب غرور و تکبر- که سرچشمه تمامی بدبختی ها و سیه روزی هاست- فرو آید و حضرت معصومه (س) را واسطه درگاه پروردگار عالمیان قرار دهد. بر همین اساس است که برای زیارت آن حضرت، پاداش بسیار بزرگی وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در این باره از امام جواد (ع) نقل شده که فرمود: ?هر کس عمه ام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست?.
برگزیدن شهر قم پس از آنکه حضرت معصومه (ع) به شهر ساوه رسید، بیمار شد. چون توان رفتن به خراسان را در خود ندید، تصمیم گرفت به قم برود. یکی از نویسندگان در این باره که چرا حضرت معصومه (س) شهر قم را برگزید، می نویسد: ?بی تردید می توان گفت که آن بانوی بزرگ، روی ملهم و آینده نگر داشت و با توجه به آینده قم و محوریتی که بعدها برای این سرزمین پیش می آید - محوریتی که آرامگاه ایشان مرکز آن خواهد بود - بدین دیار روی آورد. این جریان به خوبی روشن می کند که آن بانوی الهی، به آینده اسلام و موقعیت این سرزمین توجه داشته و خود را با شتاب بدین سر زمین رسانده و محوریت و مرکزیت آن را با مدفن خود پایه ریزی کرده است.
زیارت حضرت معصومه (س) از منظر روایات درباره فضیلت زیارت حضرت معصومه (س) روایات فراوانی از پیشوایان معصوم رسیده است. از جمله، هنگامی که یکی از محدثان برجسته قم، به نام ?سعد بن سعد? به محضر مقدس امام رضا (س) شرفیاب می شود، امام هشتم خطاب به ایشان می فرماید: ?ای سعد! از ما در نزد شما قبری است?. سعد می گوید: فدایت شوم! آیا قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر (س) را می فرمایید؟ می فرماید: ?آری، هر کس او را زیارت کند، در حالی که به حق او آگاه باشد، بهشت از آن اوست.? پیشوای جهان تشیع امام جعفر صادق (س) نیز در این باره می فرماید: ?هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب گردد?. و در حدیث دیگری آمده است: ?زیارت او، هم سنگ بهشت است?.
زیارت مأثور درباره حضرت معصومه (ع) یکی از ویژگیهای حضرت معصومه (س)، ورود زیارتنامه ای از سوی معصومان (س) درباره ایشان است که پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوی بزرگواری است که زیارت مأثور دارد. بانوان برجسته ای چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خدیجه بنت خویلد، فاطمه ام البنین، زینب کبری، حکیمه خاتون و نرجس خاتون که هیچ شک و تردیدی در مقام بلند و جایگاه رفیع آن ها نیست. هیچ کدام زیارت مأثور از سوی معصومان (س) ندارند و این نشان دهنده مقام والای این بانوی گرانقدر اسلام است. باشد که شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت (س) به ویژه بانوان، این مقام بزرگ و عالی را پاس بدارند و همواره الگو و مظهر عفاف و تقوا و حیا باشند. تنها در این صورت است که روح باعظمت این بانوی بزرگ از همه ما خشنود خواهد شد.
امام رضا (ع) و لقب معصومه حضرت فاطمه معصومه (س) بانویی بهشتی، غرق در عبادت و نیایش، پیراسته از زشتی ها و شبنم معطر آفرینش است. شاید یکی از دلایل «معصومه» نامیدن این بانو، آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا (س) در او تجلی یافته است. بر اساس پاره ای از روایات، این لقب از سوی امام رضا (ع) به این بانوی والامقام اسلام وارد شده است؛ چنان که فقیه بلند اندیش و سپید سیرت شیعه، علامه مجلسی (ع) در اینباره میگوید: امام رضا (ع) در جایی فرمود: «هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است».
کریمه اهل بیت حضرت معصومه (س) در زبان دانشمندان و فقیهان گران قدر شیعه، به لقب ?کریمه اهل بیت? یاد می شود. از میان بانوان اهل بیت، این نام زیبا تنها به آن حضرت اختصاص یافته است. بر اساس رویای صادق و صحیح نسب شناس گرانقدر، مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، این لقب از طرف امام صادق (ع) بر حضرت معصومه (س) اطلاق شده است. در این رؤیا، امام صادق (ع) به آیت الله نجفی که با دعا و راز و نیاز، تلاش پیگیری را برای یافتن قبر مطهر حضرت زهرا (س) آغاز کرده خطاب فرمود: برتو باد به کریمه اهل بیت.
القاب حضرت معصومه (س) به طور کلی، سه زیارت نامه برای حضرت معصومه (س) ذکر شده که یکی از آن ها مشهور و دو تای دیگر غیر مشهور است. اسامی و لقب هایی که برای حضرت معصومه (س) در دو زیارت نامه غیر مشهور ذکر شده؛ به قرار ذیل است: طاهره (پاکیزه)، حمیده (ستوده)؛ بِرّه (نیکوکار)؛ رشیده (حد یافته)؛ تقّیه (پرهیزگار)؛ رضّیه (خشنود از خدا)؛ مرضیّه (مورد رضایت خدا)؛ سیده صدیقه (بانوی بسیار راستگو)؛ سیده رضیّه مرضّیه (بانوی خشنود خدا و مورد رضای او)؛ سیدةُ نساء العالمین (سرور زنان عالم). هم چنین محدثّه و عابده از صفات و القابی است که برای حضرت معصومه (س) عنوان شده است.
شفاعت حضرت معصومه (س) بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام است که در قرآن کریم، از آن به ?مقام محمود? تعبیر شده است. همین طور دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم اسلام، شفاعت گسترده ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و می تواند همه اهالی محشر را فرا گیرد. این دو بانوی عالی قدر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا (س) و شفیعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه (س) هستند. در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا (س) همین بس که شفاعت، مهریه آن حضرت است و به هنگام ازدواج، پیک وحی طاقه ابریشمی از سوی پروردگار آورد که در آن، جمله ?خداوند مهریه فاطمه زهرا را، شفاعت گنهکاران از امت محمد (ص) قرار داد?، این حدیث از طریق اهل سنت نیز نقل شده است. پس از فاطمه زهرا (س) از جهت گستردگی شفاعت، هیج بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه (س) نمی رسد. بر همین اساس است که حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند: ?با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند?.
سرّ قداست قم در احادیث فراوانی به قداست قم اشاره شده است. از جمله امام صادق (ع) قم را حرم اهل بیت (ع) معرفی و خاک آن را، پاک و پاکیزه تعبیر کرده است. همچنین ایشان در ضمن حدیث مشهوری که درباره قداست قم به گروهی از اهالی ری بیان کردند، فرمودند: ?بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت، او همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند?. او می گوید: من این حدیث را هنگامی از امام صادق (ع) شنیدم که حضرت موسی بن جعفر(ع) هنوز دیده به جهان نگشوده بود. این حدیث والا، از رمز شرافت و قداست قم پرده برمی دارد و روشن می سازد که این همه فضیلت و شرافت این شهر که در روایات آمده، از ریحانه پیامبر، کریمه اهل بیت (س)، مهین بانوی اسلام، حضرت معصومه (س) سرچشمه می گیرد که در این سرزمین دیده از جهان فرو می بندد و گرد و خاک این سرزمین را، توتیای دیدگان حور و ملایک می کند.
محبت و مباهات حضرت معصومه (س) به امام هشتم مدت 25 سال تمام، حضرت رضا (ع) تنها فرزند نجمه خاتون بود. پس از یک ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره ای تابان از دامان نجمه درخشید که هم سنگ امام هشتم (ع) بود و امام (ع) توانست والاترین عواطف انباشته شده و در سودای دلش را بر او نثار کند. بین حضرت معصومه و برادرش امام رضا (ع) عواطف سرشار و محبت شگفت انگیزی بود که قلم از ترسیم آن عاجز است. در یکی از معجزات امام کاظم (ع) که حضرت معصومه (ع) نیز نقشی دارد، هنگامی که نصرانی می پرسد: شما که هستید؟ می فرماید: ?من معصومه، خواهر امام رضا (ع) هستم?. این تعبیر، از محبت سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش امام رضا (ع) و نیز از مباهات ایشان به این خواهر- برادری سرچشمه می گیرد.
سرآمد بانوان فاطمه معصومه (س) از جهت شخصیت فردی و کمالات روحی، در بین فرزندان موسی بن جعفر (ع) بعد از برادرش، علی بن موسی الرضا (ع) در والاترین رتبه جای دارد. این درحالی است که بنا بر مستندات رجالی، فرزندان دختر امام کاظم (ع) دست کم هجده تن بوده اند و فاطمه در بین این همه بانوی گران قدر، سرآمد بوده است. حاج شیخ عباس قمی آنگاه که از دختران موسی بن جعفر (ع) سخن می گوید، درباره فاطمه معصومه (س) می نویسد: ?بر حسب آنچه به ما رسیده، افضل آن ها، سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی (ع) معروف به حضرت معصومه است.
فضیلت بی نظیر شیخ محمد تقی تُستری، در قاموس الرجال، حضرت معصومه (س) را به عنوان بانوی اسوه معرفی کرد و فضیلت وی را در میان دختران و پسران حضرت موسی بن جعفر (ع)، غیر از امام رضا (ع) بی نظیر دانسته است. ایشان در این زمینه چنین می نویسند: ?در میان فرزندان امام کاظم (ع) با آن همه کثرتشان، بعد از امام رضا (ع) کسی هم شأن حضرت معصومه (س) نیست?. بی گمان این گونه اظهار نظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر (ع) بر برداشت هایی استوار است که از متن و روایات وارده از ائمه اطهار (ع) به دست آمده است. این روایت ها، مقام هایی را برای فاطمه معصومه (س) برشمرده اند؛ مقامی که نظیر آن، برای دیگر برادران و خواهران وی ذکر نکرده اند و به این ترتیب، نام فاطمه معصومه (س) درشمار زنان برتر جهان قرار گرفته است.
به جـــان پاک تو ای دختر امام، ســلام به هر زمان و مـکان و به هر مقام، سـلام تویـی که شــاه خراسان بود بــرادر تــو بـــر آن مقام رفیــع و بـر این مقام، ســلام به هر عدد که تکلم شـود به لیل و نهار هــــزار بـار فـــزون تـر ز هـر کـلام، ســلام صبح تا شب و از شام، تا طلیعه صبــح بر آستـانه قــدسـت علی الـدوام، ســلام در آســـمان ولایــت، مــه تمــامی تـــو ز پای تا به ســرت ای مـــه تـمـام، ســلام به پیشگــاه تو ای خواهـــر شه کـَـونین ز فـرد فـرد خلیـق، به صبح و شام ســلام منم که هر سر مویم به هر زمان گویـد به جـان پــاک تـو ای دخــتـر امـام، ســلام
غروب غمگین حضرت فاطمه (س) پس از ورود به شهر قم، تنها هفده روز در قید حیات بود و سپس دعوت حق را لبیک گفت و به سوی بهشت برین پرواز کرد. این حادثه در سال 201 هجری رخ داد. سلام بر این بانوی بزرگوار اسلام از روز طلوع تا لحظه غروب. درود بر روح تابناک معصومه (س) که اینک آفتاب حرم باصفایش، زمین قم را نورانی کرده است. سلام بر سالار زنان جهان و فرزند پیام آوران مهر و مهتران جوانان بهشتی. ای فاطمه! در روز قیامت، شفیع ما باش که تو در نزد خدا، جایگاهی ویژه برای شفاعت داری. |
آغاز هفته دولت
هفته دولت، هفته اقتدار و پیروزى دولتى است که حمایت و پشتیبانى میلیونها تن از ملت خود را همراه دارد. هفته دولت، هفته سپاس و قدردانى از دولتى است که هدفش اجراى حدود الهى و احکام آسمانى اسلام و ایجاد جامعه اى سرشار از عدالت، نظم و امنیت است. این هفته مبارک بر همه دولت مردانى که وجود خویش را وقف خدمت به اسلام و جامعه کرده اند، خجسته و فرخنده باد.
به مناسبت انفجار دفتر نخست وزیری در هشتم شهریور سال 1360 و شهادت دو یار دیرین امام (ره) و انقلاب و دو اسوه علم و تقوا، شهید محمد علی رجایی، رئیس جمهور و محمد جواد باهنر، نخست وزیر که نمونه ای از دولتمردان مردمی بودند و نیز به منظور آشنایی مردم با فعالیت ها و بیان اهداف و برنامه های آینده دولت، هفته ای به نام هفته دولت نامگذاری شده است که از دوم تا هشتم شهریور می باشد.
علت نامگذاری چنین هفته ای این است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت مکتبی بود که در آن دوره بحرانی حداکثر تلاش و کوشش خود را برای خدمت به اهداف مقدس انقلاب، صادقانه اعمال کرد تا آن جا که جان خویش را بر سر آن نهادند. روحشان شاد
همراهى ملت با دولت و پشتیبانى آحاد مردم از آن، از عوامل ثبات دولت و اقتدار آن است و این رابطه، تا هنگامى که دولت یک دولت ارزشى و خدمت گزار باشد، پایدار خواهد بود.
امام خمینى (ره)؛ رهبر کبیر انقلاب، دورى مسؤولان ایران اسلامى را از رفاه و تجملات و ثروت ها، لطف الهى دانسته و مى فرماید:
" اگر یک حکومتى، ارزشهایش ارزشهاى انسانى، اخلاقى و اسلامى باشد (و) بخواهد خدمت به نوع خودش بکند و خودش را خدمت گزار بداند، قهراً ملت با اوست و قهراً یک قدرت خارجى نمیتواند او را تحت تاثیر قرار بدهد."
مولى الموحدین، امام على (ع) در قالب نامه اى به مالک اشتر، خطاب به همه دولت مردان اسلامى درباره تکبر و غرور ریاست چنین هشدار مى دهد:
"اگر با مقام و قدرتى که دارى، دچار تکبر و یا خود بزرگ بینى شدى، به بزرگى حکومت پروردگار که برتر از توست بنگر که تو را از آن سرکشى نجات مى دهد و تندروى تو را فرو مى نشاند و عقل و اندیشه ات را به جایگاه اصلى باز مى گرداند."
دوم شهریور هر سال آغاز هفته دولت است که روز پایانى آن سالروز شهادت محمد على رجایى؛ رئِس جمهور و محمد جواد باهنر؛ نخست وزیر وقت ایران در سال 1360 است.
شهیدان رجایى و باهنر تشکیل دهندگان نخستین دولت ایران پس از یکدست شدن جمهورى اسلامى ایران که پس از خروج دولتمردان عصر حکومت موقت و دولت ابوالحسن بنى صدر استقرار یافت. از این جهت دولت رجایى و باهنر آغاز عصر تازه جمهورى اسلامى بشمار میرود و شهادت آنها ضایعه اى است که دولت و مردم ایران هر سال به یاد آن در سوگ مى نشینند.
و اما هفته دولت، فرصتى است تا لختى تامل کنیم و به آن چه در گذر شتابزده زمان پنهان مانده، نظر افکنیم. باید رنج و تلاش مسوولان متعهد کشور را ارج نهیم، خدمت هاى نادیدنى دولت مردان خدمتگزار و صاحب منصبان درد آشنا را سپاس گوییم و به همه تلاش گران و زحمت کشان نظام جمهورى اسلامى خسته نباشید بگوییم.
آغاز هفته دولت
هفته دولت، هفته اقتدار و پیروزى دولتى است که حمایت و پشتیبانى میلیونها تن از ملت خود را همراه دارد. هفته دولت، هفته سپاس و قدردانى از دولتى است که هدفش اجراى حدود الهى و احکام آسمانى اسلام و ایجاد جامعه اى سرشار از عدالت، نظم و امنیت است. این هفته مبارک بر همه دولت مردانى که وجود خویش را وقف خدمت به اسلام و جامعه کرده اند، خجسته و فرخنده باد.
به مناسبت انفجار دفتر نخست وزیری در هشتم شهریور سال 1360 و شهادت دو یار دیرین امام (ره) و انقلاب و دو اسوه علم و تقوا، شهید محمد علی رجایی، رئیس جمهور و محمد جواد باهنر، نخست وزیر که نمونه ای از دولتمردان مردمی بودند و نیز به منظور آشنایی مردم با فعالیت ها و بیان اهداف و برنامه های آینده دولت، هفته ای به نام هفته دولت نامگذاری شده است که از دوم تا هشتم شهریور می باشد.
علت نامگذاری چنین هفته ای این است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت مکتبی بود که در آن دوره بحرانی حداکثر تلاش و کوشش خود را برای خدمت به اهداف مقدس انقلاب، صادقانه اعمال کرد تا آن جا که جان خویش را بر سر آن نهادند. روحشان شاد
همراهى ملت با دولت و پشتیبانى آحاد مردم از آن، از عوامل ثبات دولت و اقتدار آن است و این رابطه، تا هنگامى که دولت یک دولت ارزشى و خدمت گزار باشد، پایدار خواهد بود.
امام خمینى (ره)؛ رهبر کبیر انقلاب، دورى مسؤولان ایران اسلامى را از رفاه و تجملات و ثروت ها، لطف الهى دانسته و مى فرماید:
" اگر یک حکومتى، ارزشهایش ارزشهاى انسانى، اخلاقى و اسلامى باشد (و) بخواهد خدمت به نوع خودش بکند و خودش را خدمت گزار بداند، قهراً ملت با اوست و قهراً یک قدرت خارجى نمیتواند او را تحت تاثیر قرار بدهد."
مولى الموحدین، امام على (ع) در قالب نامه اى به مالک اشتر، خطاب به همه دولت مردان اسلامى درباره تکبر و غرور ریاست چنین هشدار مى دهد:
"اگر با مقام و قدرتى که دارى، دچار تکبر و یا خود بزرگ بینى شدى، به بزرگى حکومت پروردگار که برتر از توست بنگر که تو را از آن سرکشى نجات مى دهد و تندروى تو را فرو مى نشاند و عقل و اندیشه ات را به جایگاه اصلى باز مى گرداند."
دوم شهریور هر سال آغاز هفته دولت است که روز پایانى آن سالروز شهادت محمد على رجایى؛ رئِس جمهور و محمد جواد باهنر؛ نخست وزیر وقت ایران در سال 1360 است.
شهیدان رجایى و باهنر تشکیل دهندگان نخستین دولت ایران پس از یکدست شدن جمهورى اسلامى ایران که پس از خروج دولتمردان عصر حکومت موقت و دولت ابوالحسن بنى صدر استقرار یافت. از این جهت دولت رجایى و باهنر آغاز عصر تازه جمهورى اسلامى بشمار میرود و شهادت آنها ضایعه اى است که دولت و مردم ایران هر سال به یاد آن در سوگ مى نشینند.
و اما هفته دولت، فرصتى است تا لختى تامل کنیم و به آن چه در گذر شتابزده زمان پنهان مانده، نظر افکنیم. باید رنج و تلاش مسوولان متعهد کشور را ارج نهیم، خدمت هاى نادیدنى دولت مردان خدمتگزار و صاحب منصبان درد آشنا را سپاس گوییم و به همه تلاش گران و زحمت کشان نظام جمهورى اسلامى خسته نباشید بگوییم.
حضرت امام جعفر صادق(ع) پیشوای ششم مسلمانان، در این روز به دست خلیفه ی عباسی، منصور دوانیقی مسموم و در مدینه به شهادت رسید. امام صادق(ع) به شیخ الائمه نیز معروف است زیرا عمر ایشان از تمامی ائمه اطهار(ع) طولانی تر است. حضرت را در قبرستان بقیع در کنار پدر، جدّ و امام حسن مجتبی(ع) دفن کردند.
آن امام به هنگام شهادت شصت و پنج سال داشته و مدت سی و چهار سال از امامت حضرتش می گذشت.
در میان امامان معصوم(ع)، برای هیچ کدام همانند امام صادق(ع) فرصت و شرایط مساعدی پیش نیامد تا بتوانند در سطح وسیع به انقلاب فرهنگی بپردازند و با تشریح فرهنگ غنی و پُرمایه ی اسلام، بر گسترش این دین آسمانی بیفزایند. ولی برای امام صادق(ع) این فرصت، در گیر و دار کشمکش ها و رودرویى بنی امیه و بنی عباس و جنگ قدرت به دست آمد. آن بزرگمرد علم و عمل از این فرصت استفاده ی کامل کرد و اسلام و فقهِ آن را از دیدگاه ائمه ی اهل بیت(ع) معرفی نمود و با تربیت شاگردان بسیار و برجسته، حیات تازه ای به اسلام و مسلمین بخشید و فرهنگ ناب تشیّع را که از متن اسلام محمدی و علوی نشأت گرفته بود به جهانیان عرصه کرد. امام صادق(ع) به عنوان رییس مذهب جعفری حوزه ی علمیه ی اسلامی در سطح عمیق و وسیع تشکیل داده و علوم اسلامی را تدریس می نمود. در این حوزه، چهار هزار نفر به فراگیری علوم آل محمد(ص) می پرداخته و حضرت در این زمان، اسلام اصیل را از زیر حجاب تیره و تار اسلام بنی امیه و بنی عباس آشکار ساخت.
منبع : برنامه روزشمار تاریخ ازمرکز پژوهشهای صدا و سیما
آیات و روایات متناسب :
شهادت امام صادق علیه السلام
امام کاظم علیه السلام :
کانَ یُعرَفُ مَوضِعُ سُجُودِ أبی عَبدِاللَّهِ بِطیبِ رِیحِهِ
سجده گاه امام صادق علیه السلام از بوی خوش آن شناخته می شد
الکافی ، ج 6 ، ص 511 .
مالک بن أنس (فقیه المدینة) :
کانَ الصادقُ علیه السلام رَجُلاً لایَخلُو مِن إحدی ثَلاثِ خِصالٍ : إمّا صائماً و إمّا قائماً و إمّا ذاکِراً و . . . طَیِّبُ المُجالَسَةِ ، کَثیرَ الفَوائدِ
امام صادق علیه السلام همیشه در یکی از سه حالت بود : یا روزه دار بود یا در حال نماز و یا ذکر می گفت . . . مجلسش نیکو و نفعش فراوان بود
بحار الأنوار ، ج 47 ، ص 16 .
سخنان برگزیده
امام صادق علیه السلام :
الغِیبَةُ أن تَقولَ فی أخیکَ ما سَتَرهُ اللَّهُ عَلَیهِ
غیبت آن است که درباره برادرت چیزی بگویی که خداوند آن را پنهان کرده است
میزان الحکمه ، ح 15510 .
امام صادق علیه السلام :
لایَتِمُّ المَعروفُ إلاّ بِثَلاثٍ : تَعجیلِهِ و تَصغیرِهِ و تَستیرِهِ
کار نیک تمام نمی شود مگر به سه چیز : شتاب در انجام دادن ، کوچک شمردن و پنهان داشتن آن
خصائص الائمه ، ص 100 .
امام صادق علیه السلام :
أروَحُ الرُّوحِ الیَأسُ عَنِ النّاسِ
خوش ترین آسایش ، نومیدی از مردم است
مشکاة الأنوار ، ص 324 .
امام صادق علیه السلام :
صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحِسابَ یَومَ القیامَةِ
صله رحم حساب را در روز قیامت آسان می کند
بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 210 .
امام صادق علیه السلام :
مَن یَثِقَ بِاللَّهِ یَکفِهِ ما أهَمَّهُ مِن أمرِ دُنیاهُ و آخِرَتِهِ
هر که به خدا اعتماد کند ، خداوند کارهای دنیا و آخرتش را ، که او را بی قرار کرده اند، کفایت می کند
تحف العقول ، ص 304 .
امام صادق علیه السلام :
إعمَلِ الیَومَ فِی الدُّنیا بِما تَرجُو بِهِ الفَوزَ فِی الآخِرَةِ
امروز در دنیا کاری کن که به وسیله آن امید رستگاری در آخرت داری
تحف العقول ، ص 306 .
امام صادق علیه السلام :
مَن عَیَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم یَمُت حَتّی یَرتَکِبَهُ
هر کس مؤمنی را بر انجام دادن گناهی سرزنش کند ، نمی میرد تا آن که خود آن گناه را مرتکب شود
الکافی ، ج 2 ، ص 356 .
امام صادق علیه السلام :
ضَمِنتُ لِمَنِ اقتَصَدَ أن لایَفتَقِرَ
من ضمانت می کنم که هر که میانه روی پیشه کند ، فقیر نشود
الخصال ، ص 9 .
امام صادق علیه السلام :
إعرِفُوا مَنازِلَ النّاسِ عَلی قَدرِ رِوایَتِهِم عَنّا
منزلت مردم را به اندازه نقل حدیث شان از ما بشناسید
الکافی ، ج 1 ، ص 50 .
امام صادق علیه السلام :
بَرُّوا آبائکُم یَبَرَّکُم أبنائُکُم
به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند
تحف العقول ، ص 359 .
جوان در کلام امام صادق(ع)
اشاره:
در مکتب مترقى اهل بیت توجه ویژه اى به جوانان و نوجوانان شده است و هر کدام از امامان معصوم(ع) به نوعى به این گروه اجتماعى پرداخته اند.
آنچه پیش رو دارید، نگاهى گذرا به جوانان از دیدگاه حضرت صادق(ع) است.
هدایت جوانها
بعد از اینکه پدر محمد بن عبداللّه بن حسن در دوران عباسیان به شهادت رسید و او دست به قیام زد و مردم را به سوى حق دعوت نمود، حضرت امام صادق(ع) به عنوان راهنمایى به او فرمود: «یا ابن اخى علیک بالشّباب ودع عنک الشّیوخ؛(1) اى فرزند برادرم! جوانان را دریاب و پیران را رها کن!»
امام صادق(ع) در روایات دیگر نیز این مسئله را بیان نموده اند که جوانها زودتر حرف حق را مى پذیرند و به سوى خیر و نیکى مى شتابند و آمادگى بیشترى دارند. از جمله، از اسماعیل بن عبدالخالق چنین نقل شده است که من شنیدم حضرت صادق(ع) از ابوجعفر اَحوَل مى پرسید: به بصره رفتى؟ گفت: بلى، فرمود: «اقبال مردم را به امامت و ورود آنان را به این مرام چگونه یافتى؟ گفت: به خدا سوگند که شیعیان اندک اند و تلاشهایى کرده اند، امّا آن هم اندک است.
آن گاه (امام صادق(ع) به او) فرمود: «علیک بالاحداث فانّهم اسرع الى کلّ خیرٍ؛(2) بر تو باد به جوانان(و به دنبال آنها رفتن) که آنان در (پذیرش) هر نیکى و خیرى با شتاب ترند.»
تجربه پیروزى انقلاب اسلامى و حضور جوانان در صحنه هاى مختلف، و جذب شدن آنان به اسلام و انقلاب و روحانیت و رهبرى انقلاب، و همین طور حضور تمام عیار جوانان در صحنه هاى مختلف جنگ تحمیلى، دوران سازندگى و پیشرفتهاى علمى، مهر تأییدى است بر مضامین احادیثى که مطرح گشت.
جوان و کسب دانش
فراگیرى دانش در جوانى همچون نقشى است بر سنگ که تا پایان عمر، انسان را همراهى مى کند، از اینرو هر کس هرچه دارد، از جوانى دارد، به همین سبب است که پیشوایان دینى سخت بر این مسئله سفارش کرده اند که در جوانى دنبال علم و دانش باشید.
در کلام الهى نیز دوره جوانى، دوره منحصر به فردى است. آنجا که در قرآن کریم مى فرماید: «و لمّا بلغ أشدّة و استوى آتیناه حکماً و علماً؛(3) چون به حدّ رشد و کمال خویش رسید، به او علم و حکمت عطا کردیم.»
امام صادق(ع) در تفسیر آن فرموده اند: «اشدّه ثمانى عشرة سنةٌ و استوى التحى؛(4) اشدّ یعنى هجده سالگى و استوى یعنى ریش درآورد.»
امام صادق(ع) مى فرمایند: «لست احبّ ان ارى الشّابّ منکم الّا غادیاً فى حالین امّا عالماً او متعلّماً فان لم یفعل فرّط و ان فرّط ضیّع فان ضیّع اثم و ان اثم سکن النّار والّذى بعث محمّداً بالحقِّ؛(5) دوست ندارم جوانان شما را جز در دو حالت ببینم: دانشمند یا دانشجو. اگر (جوانى) چنین نکند، کوتاهى کرده و اگر کوتاهى کرد، تباه ساخته و اگر تباه ساخت، گناه کرده است و اگر گناه کند، سوگند به آنکه محمد(ع) را به حق برانگیخت، دوزخ جایگاه او خواهد شد.»
به همین سبب است که جوانان باید از عمر خویش استفاده کافى ببرند تا بعداً پشیمان نگردند.
جوان و عبادت
بهترین دوران براى رشد معنوى و بالندگى روح انسان، دوران جوانى است. انبیاى بزرگوار که لیاقت دریافت وحى و افتخار رسیدن به نبوت را پیدا کردند، بر اثر عبادتهاى دوران جوانیشان بود.پیامبر اکرم(ع) فرموده اند: «خداوند بزرگ به جوان عبادت پیشه، نزد فرشتگان افتخار مى کند، در حالى که مى فرماید: بنده ام را بنگرید! براى من خواسته هاى نفس خود را کنار نهاده است.»(6)
حضرت صادق(ع) نیز بر این امر تأکید نموده است، آنجا که فرمود: «انّ أحبّ الخلائق الى اللّه تعالى شابٌّ حدث السّنّ فى صورةٍ حسنةٍ جعل شبابه و ماله فى طاعة اللّه تعالى ذاک الّذى یباهى اللّه تعالى به ملائکته فیقول عبدى حقّاً؛(7) به راستى که دوست داشتنى ترین مردم نزد خداوند، جوان کم سال و خوش سیمایى است که جوانى و زیبایى اش را در راه فرمانبرى از خداوند بزرگ قرار داده است. آنکه خداوند بزرگ به وى نزد فرشتگان افتخار مى کند و مى فرماید این بنده حقیقى من است.»
امام صادق(ع) که بیش از دیگران به سخنان خویش عمل مى کرد، در جوانى اهل بیش ترین عبادت بود. ایشان مى فرمایند: «اجتهدت فى العبادة و انا شابٌّ فقال لى أبى یا بنىّ دون ما أراک تصنع فانّ اللّه عزّ وجلّ اذا أحبّ عبداً رضى عنه بالیسیر؛(8) در جوانى بسیار در عبادت مى کوشیدم. پدرم به من فرمود: فرزندم! از آنچه انجام مى دهى، کم کن، زیرا خداوند عزیز و جلیل اگر بنده اى را دوست بدارد، با عبادت کم هم از او خشنود مى گردد.»
آثار عبادت در جوانى
عبادت در هر سنّ و سالى، آثار گرانسنگى دارد، امّا در جوانى آثار و برکات ویژه اى به همراه خواهد داشت.
از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: پیامبر خدا، نماز صبح را با مردم خواند. سپس جوانى را در مسجد دید که از شدّت بى خوابى سر مى جنباند. رنگش زرد بود، جسمش لاغر و چشمانش در کاسه سر فرو رفته بود. پیامبر(ع) به وى فرمود: جوان! چگونه صبح کردى؟
گفت: اى پیامبر! با یقین صبح کردم.پیامبر(ع) از سخنش شگفت زده شد و فرمود: هر یقینى حقیقتى دارد. حقیقت یقین تو چیست؟ گفت: اى پیامبر! یقین من همان است که مرا اندوهگین ساخته و شبها بیدار نگاهم داشته و روزها (با روزه دارى) تشنه ام کرده است. خود را از دنیا و آنچه در آن است، رها ساختم. گویا بر عرش پروردگارم مى نگرم که براى رستاخیز برپا شده، و مردم براى حسابرسى از قبرها سر برآورده اند و من در میان آنانم.
پیامبر خدا به یارانش فرمود: او بنده اى است که خداوند دلش را به نور ایمان روشن ساخته است. سپس فرمود: آنچه دارى نگهدار!
جوان گفت: اى رسول خدا!برایم دعا کن که همراه تو به شهادت نایل آیم!
پیامبر(ع) برایش دعا کرد. چیزى نگذشت که در یکى از جنگهاى پیامبر شرکت جست و پس از به شهادت رسیدن نه نفر، به شهادت رسید و او دهمین نفر بود.»(9)
همراهى با پدر
از امورى که حضرت صادق(ع) در مورد جوانان سفارش نموده اند، این است که آنها نباید همراهى پدر را رها کنند. خصوصاً در این دوران که دوستان ناباب و دزدان فکر و ایمان فراوان اند که بر ضرورت این کار مى افزاید، چرا که پدر دلسوز همیشه مواظب است که خطر انحراف جوانش را تهدید نکند.
حضرت صادق(ع) فرموده اند: «دع ابنک یلعب سبع سنین و یؤدّب سبع سنین و الزمه نفسک سبع سنین؛(10) بگذار فرزندت هفت سال بازى کند (و آزاد باشد) و هفت سال تربیت شود و هفت سال او را با خود همراه بدار.»
جوان و خوش اخلاقى
اخلاق نیک براى همه لازم، مفید و مثمر ثمر است، چنان که امام صادق(ع) مى فرمایند: «حسن الخلق من الدّین و هو یزید فى الرّزق؛(11) خوش خلقى بخشى از دین است و روزى را افزون مى کند.»
اما این امر براى جوان زیباتر، مفیدتر و لازم تر است. ایشان در جاى دیگرى چنین مى فرمایند که هرگاه ورقة بن نوفل بر خدیجه دختر خویلد وارد مى شد، به وى چنین سفارش مى کرد: «اعلمى أنّ الشّاب الحسن الخلق مفتاحٌ للخیر مفلاقٌ للشّر؛(12) بدان که جوان خوش اخلاق، کلید خوبیها و قفل بدیها است...».
جوان و ازدواج
از مهم ترین دغدغه هاى دوران جوانى، مسئله ازدواج است. هر جامعه که امر ازدواج جوانها را به خوبى و سادگى حل نموده، کم تر دچار انحرافات است. و هر جامعه اى که نسبت به این امر بى تفاوت بوده، ضربه هاى سختى از ناحیه انحرافات جنسى جوانان خورده است، به همین سبب، پیامبراکرم(ع) و امام معصوم(ع) طرحها و راهکارهاى مفیدى براى این مسئله اندیشیده اند.
پیامبراکرم(ع) فرموده اند: «هر جوانى که در سنّ کم ازدواج کند، شیطان فریاد بر مى آورد که «واى بر من! واى بر من! دو سوّم دینش را از دستبرد من مصون نگه داشت.» پس بنده در یک سوّم باقى مانده، تقواى الهى پیشه سازد.»(13)
حضرت صادق(ع) نیز بر این امر به عنوان یک راهکار مهم تأکید دارند، آنجا که مى فرمایند: «جوانى از انصار به نزد پیامبر(ع) آمد و از نیازمندى اش نزد ایشان شکوه کرد. پیامبر(ع) به وى فرمود:«ازدواج کن!»
جوان گفت: خجالت مى کشم بار دیگر نزد پیامبر(ع) باز گردم (و بگویم که با دست خالى چگونه ازدواج کنم؟!) آن گاه مردى از انصار به وى رسید و گفت: دخترى زیبا دارم. پس آن را به ازدواج آن جوان درآورد. از آن به بعد، خداوند در زندگى او گشایشى ایجاد کرد. جوان نزد پیامبر آمد و داستان را باز گفت. آنگاه پیامبر خدا(ع) فرمود: اى جوانان! بر شما باد به ازدواج.»(14)
این دسته از احادیث، این حقیقت را ثابت مى کند که در ازدواج، داشتن تمکّن مالى شرط نیست، بلکه حتى ممکن است ازدواج سبب تمکّن مالى نیز شود.
زمینه گناه در جوانى
راز اینکه امامان ما این همه بر امر ازدواج تأکید داشته اند، این است که با توجه به اینکه شهوت جنسى در دوران جونى در اوج خود قرار دارد، زمینه گناهان ناشى از آن بیشتر است و با عدم ازدواج، احتمال آلودگى به گناهان بیشتر است.
امام صادق(ع) فرموده اند: «وقتى یوسف با همسر سابق عزیز(مصر) ازدواج کرد، او را باکره یافت. به وى گفت: چه چیزى تو را بر آن کار (زشت که قبلاً نسبت به من کردى) واداشت؟
گفت: سه خصلت: جوانى، ثروت و اینکه همسر نداشتم.(یعنى پادشاه ناتوانى جنسى داشت)(15) این حدیث نشان مى دهد که یکى از عوامل انحرافات جنسى، عدم ارضاء صحیح میل جنسى در دوران جوانى است.
حضرت صادق(ع) در جاى دیگر فرموده اند: «روز قیامت، زنى زیبا آورده مى شود که به خاطر زیبایى اش فریب خورده است. زن مى گوید: خدایا! مرا زیبا آفریدى و گرفتار شدم. مریم آورده مى شود و گفته مى شود تو زیباترى یا این؟او را زیبا قرار دادیم و فریفته نشد. و نیز مرد(جوان و) زیبایى آورده شود که به خاطر زیبایى اش (در دوران جوانى) فریفته شده است و مى گوید:پروردگارا! مرا زیبا آفریدى و چنین گرفتار زنان شدم. در این هنگام یوسف(ع) آورده مى شود و به وى گفته مى شود: تو زیباترى یا این؟ او را زیبا قرار دادیم و فریفته نشد.»
سفارش به جوانان
حضرت صادق(ع) براى اصلاح جوانان توصیه هاى مهم و کارسازى دارند که به نمونه هایى اشاره مى شود:
الف. ایشان در حدیثى مى فرمایند:«یا معشر الاحداث اتّقوا اللّه و لاتأتوا الرّؤساء دعوهم حتّى یصیروا أذناباً لاتتّخذوا و الرّجال و لائج من دون اللّه انا و اللّه خیرٌ لکم منهم ثمّ ضرب بیده الى صدره؛(16) اى گروه جوانان! تقوا پیشه کنید و نزد رئیسان نروید. رهایشان کنید تا زمانى که از ریاست بیفتند. مردان (شخصیّتهاى برجسته) را به جاى خداوند دوست همراز مگیرید. به خدا سوگند! من برایتان بهتر از آنان هستم. آن گاه با دست بر سینه اش زد(یعنى به جاى ما به دنبال رهبران ستمکار نروید).»
در این حدیث گرانسنگ حضرت به چند نکته اشاره نموده اند:
1ـ تقوا و پاکى را پیشه سازید.
2ـ به دنبال رؤسا و مقام داران نباشید.
3ـ شخصیت زده نشوید.
4ـ ما را در زندگى رها نکنید که از هر نظر مصالح شما را تأمین مى کنیم.
ب. آن حضرت در جاى دیگر، سخنان لقمان به فرزند جوانش را به عنوان سفارش به جوانان نقل نموده است. آنجا که مى فرماید: «یا بنىّ ایّاک و الضّجر و سوء الخلق و قلّة الصّبر فلایستقیم على هذه الخصال صاحب و الزم نفسک التّؤدة فى امورک و صبّر على مؤونات الاخوان نفسک و حسّن مع جمیع النّاس خلقک؛(17) فرزندم! بپرهیز از گرفتگى و بد خُلقى و ناشکیبایى، چرا که با این خصلتها، دوستى استوار نمى ماند. آرامش و وقار را در کارهایت حفظ کن و خود را بر هزینه کردن براى برادران وادار و با تمام مردم اخلاقت را نیکو ساز.»
سالروز شهادت حضرتش تسلیت باد
فرازی از وصیت نامه شهید والامقام حمیدرضا اله پرست ؛
نماز اول وقت را به پا دارید
برای سلامتی رهبر عزیزمان دعا کنید
...
فرازی از وصیت نامه شهید والامقام محمدرضا اله پرست ؛
پشتیبان ولایت فقیه باشید
مسجدها را پر کنید
خواهرانم در حفظ حجاب و عفاف کوشا باشند
....
شیخ جعفر صبوری ( باغبان صبور ) ( 1330-1424 ق . )
جعفر فرزند سوم حسین صبوری در سال 1290 شمسی برابر با سال 1330 قمری در منزلی واقع در کوچه ی لک ها که در محله چهار مردان قم دیده به جهان گشود . در نوجوانی به مکتب خانه رفت و کتاب های نصاب الصبّیان ، گلستان سعدی و قرآن را فراگرفت و تا زمانی طلبگی به پدرش در کشاورزی کمک می کرد .
تحصیلات و استادان:
جعفر آغاز تحصیلات حوزوی خود را از مدرسه آقا سید صادق قم شروع کرد .
حجج اسلام آقا شیخ قاسم نحوی، آقا میرزا محمد علی ادیب تهرانی، شیخ فاضل لنکرانی، سید حسین کوچه حرمی، حاج میرزا ابوالفضل زاهدی قمی، حاج میرزاسید محمود روحانی، میرزا محمد ثابتی همدانی، آیت الله حاج آقا حسین بروجردی، آیت الله میرزا احمد آشتیانی، حاج شیخ عبدالکریم حائری، آقا سید صدرالدّین صدر، آقا سید محمد تقی خوانساری، امام خمینی
تدریس و شاگردان:
آیت الله شهید مرتضی مطهری،امام موسی صدر ،آیت الله سید کاظم اخوان مرعشی،آیت الله سید مهدی اخوان مرعشی،آیت الله سید مهدی روحانی،آیت الله سید صادق روحانی،آیت الله سید محمد علی روحانی،آیت الله شیخ احمد آذری،حجه الاسلام آقای میرزا علی محدث زاده،شیخ حسین راستی،شیخ محمد امامی کاشان،شیخ علی اصغر مسلمی،سید اسداله خراسانی،شیخ حسن صرّاف زاده،شیخ محمد علی حلیمی : از فضلای حوزۀ علمیۀ قم و یاران امام خمینی،شیخ غلامرضا گلسرخی،شیخ عباس موذّن شیخ احمد اسلامی،سید رضا علم الهدی،شیخ جعفر صحافی آرانی،سید مهدی مصباحی بیدگلی،سید حسین مناقب،سید محمد تسلّطی،شیخ محمود صلاحیان،شیخ عبدالله موحدی بیدگلی
اجازات:
آیت الله صبوری پس از سال ها تحصیل ، تدریس و تحقیق از برخی مراجع تقلید و بزرگان و اعلام دو حوزۀ بزرگ عظیم نجف و قم که نامشان در ذیل آمده موفق به دریافت اجازۀ اجتهاد ، نقل روایت و امور حسبیه گردید .
آیت الله سید حسین بروجردی،آیت الله سید عبدالهادی شیرازی،آیت الله سید محسن حکیم،آیت الله سید محمود شاهرودی،آیت الله سید محمد هادی میلانی،آیت الله امام خمینی،آیت الله سید علی فانی اصفهانی،آیت الله سید شهاب الدّین نجفی مرعشی،آیت الله سید ابوالقاسم خویی،آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی،آیت الله شیخ محمد علی اراکی،آیت الله سید علی سیستانی ،آیت الله شیخ محمد تقی بهجت
مهاجرت به کاشان :
آیت الله حاج شیخ محمد خالصی زاده ( 1383 ق . ) از عالمان مجاهد بود که سال ها در ایران با رضا خان مبارزه کرد و در عراق با عوامل انگلیس جنگید ... وی در تاریخ 30/2/1321 ش . برابر با 5 جمادی الاول 1361 ق . از سوی رژیم پهلوی به کاشان تبعید شد و مدت سه سال در این شهر بود .از آیت الله صدرالدّین صدر که آن زمان از مراجع و زعمای حوزۀ علمیۀ قم و عالمی انقلابی و مبارز بود برای ادارۀ حوزۀ یاد شده درخواست کرد . آیت الله صدر از میان شاگردانش آیت الله صبوری قمی ، که از مرتبطین [1] به وی بود را به کاشان اعزام نموده از برکات وجودی و حضور آیت الله صبوری حوزۀ کهن کاشان رونقی تازه یافت و صدها نفر طلبه تربیت شدند که هریک از آن ها منشأ آثار و برکات فراوانی گردیدند .
آیت الله صبوری در سال 1363 قمری برابر با 1322 شمسی از قم به کاشان مهاجرت کرد .
در محلۀ طاهر و منصور سکونت گزید و در مسجد و مدرسه بابا ولی واقع در محلۀ بابا ولی از محلّات قدیمی شهر به اقامۀ نماز جماعت ، وعظ و ارشاد پرداخت و برای عدّه ای از جوانان داوطلب متون دروس حوزوی را درس گفت . سال ها فعالیت های یاد شده را ادامه داد . در فرصتی که برای او پیش آمد ، با یاری و کمک برخی از طلّاب و فضلای دست پروردۀ خود مدرسه سلطانی واقع در انتهای بازارچۀ سلطانی را با تحمّل مشکلات و پافشاری ها از چنگال مأموران دولتی و برخی از کاسبان بازار و روضه خوان های محلّی درآورد . حجرات ، مدرس ، کتابخانه آن مدرسه را از محل موقوفاتش بازسازی و تعمیرات اساسی نمود و در اختیار طلّاب و محصلین علوم دینی قرار داد . روز به روز به رونق و آبادانی آن افزود تا جایی که هم اکنون این مدرسه از حوزه های رسمی و مورد توجه می باشد .
خلاصه ای از فعالیت های دینی سیاسی و اجتماعی:
حمایت از حرکت فدائیان اسلام و دعوت از شهید سید مجتبی نواب صفوی برای سخنرانی به کاشان
حمایت از اعتراض امام خمینی علیه لایحه کاپیتالاسیون و روشنگری حرکت امام و افشای جنایات رژیم و آمریکا
حمایت از مرجعیت امام و شناساندن شخصیت و حرکت ایشان به مردم
تاسیس کتابخانه جعفری در جنب مسجد باباولی در سال ۱۳۴۴ و قرار دادن پایگاهی برای مبارزه با رژیم
اقدام به تشکیل کلاس های عقیدتی ، آموزش قرآن و تفسیر و نهج البلاغه در مدرسه سلطانی که با استقبال عمده روبرو شد.
برگزاری مراسم چهلم شهدای قم و شهرستانهای دیگر در مسجد باباولی و دعوت سخنرانان جهت سخنرانی علیه رژیم پهلوی
شروع اولین راهپیمایی علیه رژیم پهلوی از مسجد باباولی و از این جهت مسجد باباولی به عنوان پایگاه انقلاب اسلامی لقب گرفت.
خرید اسلحه برای مسلحانه علیه رژیم در صورت ضرورت
اعزام فرزند خود به پاریس و ملاقات با امام خمینی و اهداء مبلغ قابل توجهی وجه نقد برای معظم له.
نگاهی به اسناد انقلاب اسلامی:
*- اجازه امام خمینی به آیت الله صبوری در امور حسبیه و شرعیه در تاریخ 26/2/1343 برابر با 4 محرم الحرام 1384 قمری[2]
*- پاسخ امام خمینی به آیت الله صبوری پیرامون وضع ناگوار زندانیان در جنوب ، مورّخه 29/3/1343 برابر با 8 صفر 1384 قمری[3]
*- اطلاعیه آیت الله صبوری به مناسبت پانزدهمین سالگرد 15 خرداد 1342 و پیروی مردم از رهبری امام خمینی در تاریخ 15/3/1357 شمسی [4]
* تلگرام آیت الله صبوری در تاریخ 17/7/57 به ژیسکار دستن رئیس جمهور فرانسه به مناسبت عزیمت امام خمینی به آن کشور [5]
* صدور اطلاعیه از سوی آیت الله صبوری مبنی بر محکومیت سفّاکی ها و خونریزی های عوامل رژیم شاه در تاریخ 18/7/57[6]
* تلگرام مشترک و جداگانه آیت الله صبوری و علمای کاشان در تاریخ 25/7/57 به امام خمینی در پاریس [7]
* پیام تشکر امام خمینی از آیت الله صبوری و اجازه امام به وی در امر مساعدت به افراد آسیب دیده از تظاهرات و اعتصاب در تاریخ 23/9/1357 برابر با 13 محرم 1399 قمری [8]
* اطلاعیه آیت الله صبوری در تاریخ 27/10/1357 در تحریم محصولات اجنبی به خصوص اجناس آمریکا مگر در حدّ ضرورت [9]
* صدور اطلاعیه از سوی آیت الله صبوری در مورخه 1/11/1357 علیه بختیار و افشای توطئه های او علیه ملّت ایران [10]
*حکم انتصاب آیت الله صبوری به عنوان قاضی شرع دادگاه انقلاب اسلامی کاشان از سوی امام خمینی در تاریخ 17/1/1358 برابر
با 8/ ج 1 / 1399 قمری [11]
ساده زیستی و تواضع :
آیت الله صبوری سرگذشتی همانند سرگذشت اکثر عالمان دینی داشت . او از اوان طلبگی با فقر و تنگدستی زندگی گذراند و پس از آن تا آخر با سادگی ، بدون تشریفات و تجملات زندگیش را ادامه داد . هرگز مشکلات و سختی های ناشی از ناداری و تهیدستی نتوانست بر سر راه علمی و معنویش مانعی ایجاد کند . به حق می توان گفت که او نمونه ای از عفاف و کفاف بود .برخوردهای متواضعانه او با اقشار مختلف به ویژه جوانان موجب تحت تأثیر قرار گرفتن آنان و مجذوب شدن و احساس خودمانی شدن با وی می گردید او با فرزندانش نیز همچون یک دوست صمیمی رفتار می کرد و بسیار خوش برخورد بود و برای خوشحال کردن آنان با یکدیگر مطایبه و لطیفه می گفتند . [12]
اخلاص و صداقت:
از شرایط موفقیت برای اقشار مختلف به ویژه برای عالمان و رهبران دینی دو صفت اخلاص و صداقت است . خدای متعال دارندگان این دو صفت را صاحب نفوذ و نفوس مؤثر می کند و راههای متعددی را برای خدمت رسانی به دین و بندگان خود بر روی آنان می گشاید .
آیت الله صبوری از دارندگان این صفات بود . خود را وقف تبلیغ ، ارشاد ، تدریس و راهنمایی های دینی مردم کرد و خالصانه و صادقانه آنچه را به مصلحت فرد یا جامعه می دانست ابراز نمود .
مطالب
و دیدگاههایش را با شهامت بیان می کرد و در اظهار حقایق و واقعیات هراسی
به خود راه نمی داد . آرا و اندیشه های خود را بی پروا
می گفت . اگر
چیزی ، مطلبی را نمی دانست و یا برای پاسخگویی به سؤالی حضور ذهن نداشت
بدون وقفه اظهار می کرد نمی دانم و از گفتن کلمه نمیدانم و بلد نیستم هیچ
ابا نمی کرد [13].
مؤدّب به آداب:
آیت الله صبوری در معاشرت با افراد عادی چه خودی و چه غیر و اهل علم در هر سطح و مرتبه ای که بود نکات اخلاقی و ارزشی را کاملاً رعایت می کرد و به جایگاه روحانیت توجهی خاص داشت .
یکی از فرزندان ایشان می گوید :
پدرم در خانه ضمن کمک به مادر خیلی آرام با ماها و مادرم برخورد می کرد . هیچگاه از او حرف زشت و ناپسند نشنیدم . در خانه هیچوقت او را با لباسهای زیر ندیدم . سر سفره هم که حاضر می شد عبایش را به دوش می انداخت و می نشست . ما را مجبور به انجام کاری نمی نمود و اگر کار خطایی می کردیم تنبیه نمی کرد بلکه با نصیحت ما را متوجه اشتباهمان می ساخت .وقتی به تکلیف رسیدیم بین تحصیل علوم دینی و کسب و کار ما را آزاد گذاشت تا خود
تصمیم بگیریم .برای وقت مردم ارزش و اهمیت قائل بود . مجالس و محافل او ملال آور و خسته کننده نبود بلکه بسیار شیرین و با نشاط و خالی از هر گونه تکلّف بود .[14]
دوست مستمندان:
از جمله صفات برجستۀ آیت الله صبوری این بود که فقرا و مستمندان را دوست داشت و در حدّ وسعش به آنان کمک می کرد . نسبت به طلاب و شاگردان و اهل علم که از امکانات خوبی برخوردار نبودند مساعدت هایی می نمودند . تأسیس صندوق تعاون نیز در راستای خدمت رسانی به اقشار یاد شده بود . [15]
استادی پرتلاش:
آیت الله صبوری حدود نود سال عمر کرد . از این مدت هفتاد سال آن را با کتاب سر و کار داشت .او یا مطالعه می کرد یا درس می داد و برای این کار از همۀ روزهای سال استفاده می کرد . اگر به مسافرت می رفت سعی داشت که زود برگردد تا تدریس و نماز جماعت او تعطیل نشود .ایشان برای تدریس تمام متون و کتب درسی آمادگی داشت . از حافظه ای قوی و ذهنی فعّال بهره مند بود . بر متون ادبی فارسی و عربی تسلّط شگفت آنگیزی داشت و از هر طلبه و روحانی در هر سطح و سنی که بود سؤال می کرد و به ادبیات و نکات ادبی ایراد می گرفت [16] .
در عرصۀ هنر:
یکی دیگر از مواهبی که حکیم سخن آفرین نصیب آیت الله صبوری کرده بود برخورداری از ذوق شعری و توانایی در سرودن اشعار فارسی و عربی و خطی پخته بود . ایشان موفق شد با خطی زیبا قرآنی بنگارد و مجموعه ای از روایات و احادیث اخلاقی اهل بیت (ع) را به رشته ی نظم بکشد . نیز هر گاه یکی از فرزندانش صاحب اولاد می شدند ایشان به آن مناسبت و به خاطر عشق و علاقه ای که به نوه هایش داشت قطعه شعری می سرود . و برایشان می فرستاد . [17]
آثار:
الف: علمی
1- اخلاق جعفری ( شیعه اثنا عشری )
2- سلک الدّرر فی نظم الأثر
3- خبرهای غیبی در قرآن
4- گوهرهای گران بها ( الدّرر البهّیه فی ترجمه الوصیه لعلی امیرالمؤمنین (ع) الی ابنه الحسن (ع) )
5- قبسی از ولایت
6- الطّرائف الجعفریه
7- دروس فی امثال القرآن من القصص و البرهان
9- عقدۀ گشوده
10- ترجمۀ دعای صباح 11
12- رساله ای پیرامون دعای ندبه
13- رساله فقهی پیرامون معاملات
14- حواش و تعلیقات بر کتب و متون درسی
ب: اجتماعی
* تعمیرات اساسی و کلی مسجد و مدرسه بابا ولی
* تأسیس و بنای ساختمان کتابخانه به نام آیت الله صبوری در مقابل مسجد و مدرسه در سال 1375 شمسی که در سال 1382 به پایان رسید و مورد بهره برداری قرار گرفت . هم اکنون روزانه افراد زیادی به آن مراجعه کرده و از کتابها و نشریات استفاده می کنند .
* بنای مسجد رضوی درکوی پرورشگاه در سال های قبل از پیروزی انقلاب (1351-52 )
* بنای مسجد حضرت زینب (ع) درکوی دروازه جوشقان ( خیابان مدرّس ) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی .
* تعمیرات کلی و جزئی مدرسه سلطانی ( امام خمینی )
* تعمیر و بازسازی مسجد و حسینیۀ روستای نشلج کاشان
* بازسازی و تعمیر و قابل بهره برداری و استفاده قرار دادن آب انبارهای قدیمی واقع در محله های قدیمی طاهر و منصور ، ترک آباد ، کوی سرو – میدان کهنه و ...
* تأسیس صندوق پس انداز و قرض الحسنه تعاون اسلامی در بازار کاشان در سال 1356 شمسی با سرمایه مؤمنین و نیکوکاران
توصیه های اخلاقی :
* ادبیات عرب پایه است و تا طلبه این پایه را استوار نسازد در درسهای دیگر پیشرفتی نخواهد داشت .
* طلاب علوم دینی پیش مطالعه و مباحثه را باید جدّی بگیرند و به آن اهمیت بدهند تا مطالب را درست بفهمند .
* به مسائل اخلاقی باید اهمیت داده شود و درس اخلاق در سازندگی شخص نقش فوق العاده ای دارد .
* اگر اهل علم و روحانیان خود را تهذیب نکنند نمی توانند وظیفه پاسداری از اسلام و نظام دینی را انجام دهند .
* حفظ و نگهداری انقلاب از ایجاد آن دشوارتر ، مهم تر ، و باارزش تر است . حوزه ها و روحانیان بزرگوار باید تلاش کنند تا این هدیۀ الهی را به بهترین وجه نگهدارند و نگذارند به آن گزندی برسد .
* طلّاب علوم دینی باید با نهج البلاغه مأنوس باشند و از راهکارها و دستورالعمل هایی که برای رفع مشکلات فردی و اجتماعی در این کتاب آمده است خود و دیگران را بهره مند سازند .
وفات و مدفن:
آیت الله صبوری سالها به خدمات ارزشمند دینی ، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی مفید پرداخت و از خود یادگارهایی سودمند به جا گذاشت . او سرانجام بر اثر کهولت سن در روز عرفه ( 9 ذی الحجّه ) سال 1424 قمری برابر با 12 بهمن ماه سال 1382 شمسی دیده از جهان فرو بست . با انتشار خبر ارتحال این عالم مجاهد موجی از غم و ماتم اهالی کاشان را فرا گرفت . از سوی مسئولان شهر سه روز عزای عمومی اعلام شد طبقات مختلف مردم دسته دسته برای عرض تسلیت به بیت او رفته و بازماندگان را تسلّی دادند پیکر پاک آیت الله صبوری پس از غسل و کفن و ادای نماز توسط حضرت آیت الله العظمی صانعی در روز سه شنبه 14 بهمن 1382 با حضور هزاران تن از مردم قدرشناس کاشان ، آران و بیدگل شاگردان و تنی چند از نمایندگان مجلس و مسئولان سطح عالی کشور تشییع و بنابر وصیتش در قسمت شمالی قبرستان فیض و مقبره خانوادگی که خود زمین ان را برای مدفن تهیه کرده بود به خاک سپرده شد . از سوی برخی مراجع تقلید قم از جمله آیات عظام صافی گلپایگانی و منتظری و ... رؤسای محترم جمهوری و مجلس شورای اسلامی با امام جمعه کاشان ، استاندار اصفهان و نمایندگان منطقه در مجلس شورا با ارسال پیام های جداگانه رحلت وی را تسلیت گفتند . مراسم یادبود متعددی از سوی بیت ایشان و طبقات مردم برگزار گردید و از مقام شامخ این عالم ربّانی و خدمات وی تجلیل به عمل آمد شاعر و ادیب معاصر آقای شهاب تشکری آرانی به مناسبت ارتحال آیت الله صبوری ابیات ذیل را سرود و ضمن بر شمردن برخی از ویژگیها برای مادّه تاریخ وفات ایشان چنین گفت :
عالم عامل صبوری آنکه بود اسوۀ ارشا را شیخ اجل
آن سمّی صادق آل رسول هادی مذهب به گفتار و عمل
در هزارو سیصد و هشتاد دو فی جنان الحقّ یوم قد دخل
گرچه کامش روح بخش خلق بود عاقبت نوشید از جام اجل
چون طلب کردند یاران ادب سال فوتش را به میزان جمل
زد رقم تاریخ را کلک شهاب » « آیت الله صبوری ارتحل ( 1424 ق . ) . »
مرز خسروی پذیرای نخستین گروه یک هزار نفری خسروی
نخستین گروه اسرای ایرانی یک هزار نفر بودند در حالی عصر چنین روزی (26 مرداد) از طریق مرز خسروی و با استقبال گرم همرزمان و اقشار مختلف مردم وارد کشورمان شدند تا اولین گام مبادله اسرا میان دو کشور ایران و عراق که هشت سال با هم جنگیده بودند، برداشته شود.
در این روز اشک ها و لبخندها با هم عجین شده بود تا انتظار یعقوبیان را به وصال یوسف ها پیوند دهند و در این میان چه دیدنی بود سجده شکری که آزدگان با ورود به کشور بر خاک میهن در مرز خسروی به جای آوردند و چه زیبا بود تجسم حضور فرزندان وطن در آغوش سرزمینی که غیرتش آوازه جهان و جهانیان شده بود.
آزادگان، نمونه بارز و بی بدیل ایثار و مقاومت هستند
استاندار سمنان در گفتگو با خبرنگار مهر آزادگان را نمونه بارز و بی بدیل ایثار و مقاومت دانست و افزود: 26 مرداد سالروز بازگشت آزادگان شجاع به میهن اسلامی یاد آور روزی تاریخی و حماسه ساز در تقویم انقلاب اسلامی است که هرگز از اذهان پاک نخواهد شد.
عباس رهی، عزت و اقتدار امروز ایران اسلامی را مدیون ایثارگران، جانبازان و آزادگانی دانست که همه هستی خود را وقف اعتلای اسلام و ایران کردند.
وی، با اشاره به اینکه بازگشت آزادگان قدرت ملت را ظاهر کرد، خاطر نشان ساخت: امروز، دشمن از دست اندازی به انقلاب مأیوس است، اما از دشمنی پشیمان نیست، ملت ما باید به هوش باشد، اولین وظیفه ما این است که کشورمان را از همه جهت قدرتمند کنیم.
آزادگان اسارت را مهار و آزاد به خدا نزدیکتر شدند
این مقام مسئول اظهار داشت: آزادگان در شرایط بین مرگ و زندگی در اسارت بودند. آنها با شرایطی مانند شرایط امامان معصوم(ع) ما که در زندانها رو به رو بودند و این شباهت سبب شد آنها از امامان خود الگوبرداری کنند و اسارت را به اسارت بگیرند.
وی گفت: آزادگان اسارت را مهار کردند و آزاد به خدا نزدیکتر شدند و قبل از اینکه جسمشان قوی باشد، فکرشان خلاق است.
رهی با بیان اینکه امروز که غرش گلولهها در غرب و جنوب آرام گرفته و صدام به زبالهدان تاریخ سپرده شده است افزود: ایران اسلامی به مدد ایستادگی و مقاومت ملت ولایتمدار کشورمان در اوج قله سرافرازی و بلندای عزت و مردانگی و شرف روزگار میگذراند و به عنوان کشوری اثرگذار در منطقه همچنان تحت لوای ولایت فقیه و رهبریهای آیتالله العظمی خامنهای، بشارت دهنده حریت و ترویج اسلام ناب محمدی (ص) است.
آزادگان، متعلق به یک مقطع از تاریخ نیستند
استاندار سمنان با بیان اینکه آزادگان، متعلق به یک مقطع از تاریخ نیستند، بلکه همواره مانند روحی تازه و حیات بخش در همه ارکان این کشور و ملت جاری هستند افزود: چرا که پیام و سیره آنها، فریاد سربلندی و شکوهمندی ملت ایران اسلامی است که برای همیشه ماندگار است و در هر زمان و میدانی میتوان از آن بهره جست.
رهی با اشاره به اینکه امروزه همه برنامه های دولت جمهوری اسلامی، در خط قدرت بخشیدن به ایران اسلامی است، بیان کرد: آزادگان به عنوان عناصر ورزیده، امتحان داده، زجر کشیده و آبدیده که از میدان های خطر عبور کرده اند، جزو درخشنده ترین نگین های این مجموعه هستند.
وی ابراز داشت: آزادگان سرافراز اگر چه سالها به ظاهر اسیر رژیم بعث عراق بودند اما با استقامت و حفظ وحدت و توکل به خداوند و ایمان قوی توانستند سربازان این رژیم منفور را در برابر خود به زانو در آوردند.
استاندار سمنان تکریم و تعظیم ایثارگران راه خدا و آزادگان سرفراز را یک وظیفه بزرگ دینی و ملی دانست و تصریح کرد: این امر تنها نباید به یک روز محدود شود بلکه باید همواره مورد تجلیل قرار گیرند.
آزادگان با ایمان راسخ خود در برابر تمامی سختی ها ایستادند
امام جمعه موقت سمنان ضمن گرامیداشت یاد و خاطره تمامی آزادگان ایران و جهان اسلام بویژه مرحوم حجت الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی سالروز ورود آزادگان سرافراز را به میهن اسلامی گرامی داشت و گفت: 26 مرداد ماه سال1369، ایران اسلامی شاهد ورود آزادگان سرافراز و سربلندی بود که پس از مدت ها اسارت در چنگال مخوف رژیم بعثی عراق، قدم به خاک میهن خود گذاشتند.
حجت السلام محمدباقر عبدوس گفت: آزادگان که با ایمان راسخ خود در برابر تمامی سختی ها، مشکلات و فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستادند و با تاسی از حضرت سیدالشهدا(ع) تبدیل به الگوهای مقاومت، ایثار و استقامت شدند که این مقاومت ها دفاع از حیثیت انقلاب، اسلام و نشان از غیرت ایرانی بوده است.
وی تصریح کرد: امروز سالروز بازگشت غرورآفرین مردان و زنان مجاهد و آزاده ای است که به انتظار هموطنان خود پایان دادند و درخت شکیبایی خانواده های این عزیزان در چنین روزی به بار نشست و وعده الهی محقق شد.
آزادگان پیام آوران انقلاب بودند
امام جمعه موقت سمنان با بیان اینکه آزادگان در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، پیام آوران انقلاب بودند و غریبانه و مظلومانه در میان کینه توزی دشمنان و تلخ کامی دوران اسارت، صدای آزادی و استقلال وطن را سر دادند و در راه استقرار و تداوم نظام جمهوری اسلامی ایران تا پای جان ایستادند، افزود: این غیور مردان همان طور که در عرصه میدان جنگ دلیرانه از کیان خود دفاع کردند، در هنگامه اسارت نیز صبورانه مقاومت ورزیدند.
عبدوس گفت: آنچه در اردوگاه های رژیم بعث عراق بر اسیران سرفراز ایران گذشت و صبر و استقامت مظلومانه که مبتنی بر آموزه های اسلامی بود، جلوه عظیمی از دستاوردهای انقلاب اسلامی در تثبیت ارزش های متعالی دینی و ملی در میان جوانان است و نمادی از درک و شعور ملتی بپا خاسته در برابر تجاوز واستکبار است.
وی ادامه داد: فراموش نکنیم با اخلاص ترین و ارزشمندترین فرزندان یک ملت، کسانى هستند که در مواقع سختى، ایثار کرده و از آبروى کشور، استقلال و هویت ملى خویش دفاع مىکنند و اینها در ایران اسلامى، همان جوانان فداکارى هستند که با ایستادگى در مقابل دشمن، براى ملت خود افتخار و سربلندى به ارمغان آوردند.
۲۶ مردادماه بهار آزادی رادمردانی که حریت و سربلندی را به نمایش گذاشتند
مدیرکل تبلیغات اسلامی استان سمنان نیز گفت: روز ۲۶ مرداد ماه بهار آزادی فرزندان سلحشور ملت قهرمان ایران و رادمردان شجاعی است که حریت و سربلندی را به نمایش گذاشتند.
حجت الاسلام علی شکری گفت: آزادگان کشور، این سروقامتان سرافراز و نستوه که با تکیه بر ایمان و ارزشهای معنوی، قلههای بلند آزادی و آزادگی را فتح کردند و با مقاومت و پایمردی در برابر شعلههای صبر و ایمان طعم تلخ شکست و ناکامی را بر دشمنان و حقارت و سرافکندگی را بر متجاوزان این مرز و بوم چشاندند.
وی تصریح کرد: درسی که نباید هیچگاه از یاد مستکبران جهانی و حامیان رژیم بعثی عراق به ویژه آمریکای جنایتکار برود درس آزادگان کشور به آنها است.
آزادگان باصبر واستقامت خود گرفتار خواسته های دشمن نشدند
عضو شورای فرهنگ عمومی استان سمنان با بیان اینکه این روز بهار آزادی فرزندان سلحشور ملت قهرمان ایران و رادمردان شجاعی است که پس از سالها مقاومت، پای به میهن اسلامی نهاده و با بوسه بر خاک وطن عزیز، تربت شهیدان، مرقد منور امام راحل (ره) و بیعت باشکوه و تاریخی با وصی شایسته و صالحاش حضرت آیت الله العظمی خامنهای عزیز، بار دیگر حریت و سربلندی آزادگان مقاوم را به نمایش گذاشتند.
شکری افزود: آزادگان دلیر، پس از گذشت ۱۵ سال از آن روز حماسی، تمامی توان و همت خویش را در راه خدمت به انقلاب اسلامی، سازندگی و توسعه کشور به کارگرفته و سمبل پایداری ایران اسلامی هستند.
وی اظهار داشت: آزادگان با صبر و مقاومت بر تمام گرفتاریها در مدت اسارت خود غلبه کردند و هرگز تسلیم خواسته های دشمن نشدند.
وجود ارزشمند آزادگان سرمایه بی بدیل استقامت است
دبیر ستاد ساماندهی شئون مذهبی استان سمنان وجود ارزشمند آزادگان را سرمایه بی بدیل استقامت دانست و سالروز بازگشت غرور آفرینانه آزادگان سر افراز را فرصتی مغتنم برای ارج نهادن به فداکاری و جانفشانی های مخلصانه ایشان ذکرکرد.
وی تصریح کرد: امروز نیز عرصههای حضور آزادگان عزیز در سطوح مختلف بیانگر ظرفیت، استعداد و توانمندیهای بارز و برجسته ایست که فرزندان انقلاب اسلامی در سایه سار الطاف الهی و رهبری های حکیمانه ی مقام معظم رهبری "مد ظله العالی" و درک صحیح از الزامات مقاطع گوناگون انقلاب اسلامی از خود بروز می دهند، به گونهای که این دانایی و توانایی در صحنههای سترگ و خطیر، نقش راهبردی و سرنوشتساز خود را بویژه در صحنه شکوفایی علمی و سنگرهای مدیریتی و اجرایی کشور ایفا می کند.
روز بازگشت آزادگان، نقطه عطف غلبه حق بر باطل و لشگریان خدا بر جنود شیطان
رئیس بنیاد شهید شهرستان سمنان نیز با اشاره به اینکه در 26 مرداد سال 1369، نخستین گروه آزادگان به میهن اسلامی بازگشتند و ایران را از عطر حضور خود آکنده کردند، اظهار داشت: آن روز، یادآور خاطره شیرین بازگشت آزادگان به میهن اسلامی است.
علی اکبر رستگار تصریح کرد: روز بازگشت آزادگان، نقطه عطف غلبه حق بر باطل و لشگریان خدا بر جنود شیطان و در واقع نقطه پایانی بر ادعای پوچ آمریکا و ایادی اجیرشده او همچون صدام شد.
وی با بیان اینکه همزمان با سالروز ورود آزداگان سرافراز از 65 آزاده سمنان تجلیل می شود، اظهار کرد: در همین راستا در این آیین تجلیل، شماری از آزدگان شهرستان سمنان به بیان خاطرات روزهای اسارت خواهند پرداخت.
رئیس بنیاد شهید شهرستان سمنان همچنین از برگزاری یادواره ی شهدای کارمند دولت در هفته دولت خبر داد و گفت: طرح برگزاری این یادواره شهدا جهت برگزاری در هفته دولت به ستاد بزرگداشت این هفته ارائه شده و احتمالأ در این هفته برگزار خواهد شد.
رستگار همچنین اظهار کرد: برای برگزاری این یادواره به همراهی دستگاه های اجرایی شهرستان نیاز داریم که انتظار می رود مدیران دستگاه های اجرایی شهرستان از همراهی در برگزاری این یادواره دریغ نکنند.
سختیها نتوانست خللی در روحیه آزادگان ایجاد کند
رئیس بنیاد شهید شهرستان سمنان با بیان اینکه آزادگان درس آزادگی را از امام حسین(ع) آموختند و همه سختیها نتوانست خللی در روحیه آنها ایجاد کند، تصریح کرد: آزادگان از روحیه بالای ایمانی برخوردار بودند و عشق به اسلام و انقلاب و عشق به امام و معنویت عاملی بود تا مقابل شکنجههای جسمی و روحی دشمن استقامت کنند و تمام سختیها نتوانست هیچ خللی در روحیه آنان ایجاد کند.
رستگار افزود: زمان ورود آزادگان به وطن آنقدر شورآفرین بود که هیچ تقویمی نمیتواند شکوه آن روز را در خود ثبت کند.
وی گفت: آزادگان، با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستادند و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و از شکنجه های مزدوران بعث هراسی به خود راه ندادند، آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضی ترین کسان به قضای الهی بودند، اینان سینه هایی فراخ تر از اقیانوس داشتند که از همه جا و همه کس بریده و به خدا پیوسته بودند، آزاده نامیده شدند چون از قید نفس و نفسیات رهایی یافته بودند.
باید از آزادگان درس مقاومت گرفت
مدیرکل روابط عمومی و امور بین الملل استانداری سمنان نیز با بیان اینکه در 26 مرداد 1369، میهن اسلامى، شاهد حضور کبوتران سبکبالی بود که پس از سالها حضور در اسارتگاهها، قدم به خاک پاک میهن اسلامى میگذاشت افزود: قاصدک آزادی در چنین روزى، پیامآور رهایی بود.
ایرج کارخایی با اشاره به اینکه این کبوتران از بند رسته به آغوش گرم ملت خود برگشتند اظهار داشت: میهن اسلامى، چراغانی بود و شعف و سروری وصفناپذیر از حضور این رسولان انقلاب و جنگ، سراسر ایران را فرا گرفته بود. آزادگان به محض ورود، بر خاک وطن بوسه زدن؛ سرزمینی که قدم به قدم آن با خون بهترین فرزندان این ملت تطهیر شده بود.
وی افزود: آنها توانستند در سالهای زجر و شکنجه و درد و بیماری جسمى، روح و روان خود را حفظ کنند تا در بازگشت به میهن، در صحنههای مختلف اجتماعى، سرمشق و نمونهای برای همگان باشند، تا در دوران سازندگى، ملت ما پرصلابتتر و مقاومتر با دشمنان خود روبهرو شوند و مشکلات را با بردباری به منظور پیشرفت، ترقی و عظمت ایران اسلامی تحمل کنند.
مدیر کل روابط عمومی و امور بین الملل استانداری سمنان افزود: باید از آزادگان درس استقامت و پایداری گرفته تا مقابل مشکلات بتوانیم ایستادگی کنیم.
می ترسم نکنه این ندای(اللهم عجل لولیک الفرج)...
می ترسم نکنه این ندای(اللهم عجل لولیک الفرج)را که سر می دهم دروغ باشد!
میگویند نوشته ها از گفته ها معتبر ترند ...
ملافتح الله کاشانی، مفسر بزرگ عهد صفوی در یکی
از دهههای آغازین قرن دهم هجری قمری در کاشان بهدنیا آمد. پدرش شکرالله نام داشت.
ملا فتح الله پس از رشد و ازدواج با فقر و نداری زندگی را میگذراند. در کتب تراجم
از این شخصیت بزرگ با عناوین گوناگونی یاد شده که برخی از آنها چنین
است:
"المولی المفسر، فقیه، متکلم، عالم کامل جلیل، متبحر در تمام علوم
دینی، عالم به لغات و ادبیات و اصول و جامع معقول و منقول"
دوران حیات
ملافتح الله کاشانی، یعنی سالهای حدود 900 تا 988 هجری قمری دوران مهمی از نظر
دگرگونی تاریخ مذهبی ایران است. وی با سه پادشاه صفوی؛ شاه اسماعیل (سال 908 هجری
قمری)، شاه طهماسب (سال 930 تا 984 هجری قمری) و شاه اسماعیل دوم سال 985 هجری قمری
معاصر است.
شاه اسماعیل در سال 907 هجری قمری در تبریز تاجگذاری کرد و اولین
شاه صفوی شد. نخستین اقدام او، رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع بود. این اقدام شیعیان
ایران که صدها سال تحت فشار بودند را خوشحال کرد. نخستین کسی که در این دوره،
بهعنوان شیخ الاسلام مطرح شد، علی ابن عبدالعال محقق کرکی (متوفای سال 940 هجری
قمری) است که استاد علی بن حسن زوارهای و او استاد ملافتح الله کاشانی است. خود
محقق در پی احساس نیاز شدید جامعهی شیعه، کتابهای پر حجم و متنوعی نوشت و حرکت
علمی مؤثری را پایهگذاری کرد که توسط شاگردانش دنبال شد.
ملافتح
الله از تبار مفسران نور:
کتابهای تاریخ و تراجم از چگونگی زندگی،
خانواده و فرزندان ملافتح الله سخن نگفتهاند. برخی این ناشناختگی را به دلیل
روحیهی زهدگرایی، انزواطلبی و فقر او دانستهاند. در کتاب "لباب الالقاب الاطیاب"
آمده است:
"و من کسی را ندیدم که به احوال او در میان بزرگان علما اشاره
کند. آنچه شایسته شگفتی است این است که چنین فاضل کاملی چگونه ممکن است حالش از
علما مخفی بماند و در شمار فضلا از او یاد نشود. انگیزهی ناشناخته ماندن وی (و
احوالاتش) فقر و نداری است."
البته در بین عالمان قرن یازده ایشان از مردی
به نام علیرضا بن فتح الله کاشانی نام برده شده است که به دلیل نداشتن اطلاعاتی
کافی، انتساب وی به فتحالله جای تحقیق بیشتر دارد. آنچه ما را به فرزندان و
نوادگان با واسطه وی راهنمایی میکند، اظهارات آیتالله ابوالحسن شعرانی در مقدمه
بر تفسیر منهج الصادقین، ملافتح الله است. بر طبق این سخنان در نسلهای بعدی
میتوان فرزندان ملافتح الله را جست و جو کرد.
"در آخر کتابی مختصر در قرائت
از کتب قدیم خانواده ما، جد هفتم این حقیر ملا نعمت الله، اجازهی روایت این کتاب
را به میرزا حسن نام، از اولاد ملا صالح مازندرانی داده است و اسناد خود را مسلسلاً
بالاباء به ملا فتحالله صاحب تفسیر میرساند و این نسخه را تبرکاً نگاه
میداشتند."
این سخنان بیانگر این است که:
1. جد هفتم آیتالله
شعرانی، ملاصالح مازندرانی است.
2. ملا صالح از فرزندان (چند نسل بعد) ملا
فتحالله است.
در تبارنامهی آیتالله شعرانی نیز که در مجلهی نور علم به
چاپ رسیده و از مصاحبهی وی برای نگارش آن استفاده شده، چنین آمده
است:
"میرزا ابوالحسن تهرانی، فرزند محمد، فرزند ملا غلام حسین، فرزند مولی
ابوالحسن مجتهد، فرزند ملا ابوالقاسم فرزند عبدالعزیز، فرزند محمد باقر، فرزند نعمت
الله تهرانی و از نودگان ملا فتحالله کاشانی."
به این ترتیب میتوان
فرزندان و نوادگان با واسطه وی را چنین برشمرد:
1. ملا نعمتالله
2.
محمد باقر
3. عبدالعزیز
4. ملا ابوالقاسم
5. ابوالحسن مجتهد
تهرانی؛ وی در سال 1200 هجری قمری به دنیا آمد و از عالمان پرهیزکار تهران بود. در
شهرهای تهران و اصفهان تحصیل کرد و آنگاه برای تکمیل علوم به عراق رفت و نزد سید
علی طباطبایی (صاحب ریاض) به تحصیل ادامه داد و پس از اخذ درجهی اجتهاد به تهران
برگشت. میرزا ابوالحسن در سال 1272 هجری قمری دیده از جهان فروبست.
6. آخوند
غلام حسین؛ وی فرزند ابوالحسن و از علمای تهران بود. او در سال 1313 هجری قمری
درگذشت و پیکرش در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
7. شیخ محمد تهرانی؛ وی پدر
میرزا غلامحسین است و در سال 1346 هجری قمری از دنیا رفت.
8. میرزا ابوالحسن
تهرانی؛ او در سال 1320 هجری قمری در تهران متولد شد و نزد پدر و استادان معروفی
همچون میرزا مهدی آشتیانی، میرزا محمود قمی و حبیبالله ذوالفنون درس خواند.
ادامهی تحصیلاتش را در قم پی گرفت و از محضر شیخ عبدالکریم حائری و عبدالنبی نوری
بهره برد. در 26 سالگی پدر را از دست داد. در نجف نیز تحصیل کرد و در اوج استبداد
رضاخان به ایران بازگشت و به تألیف و تدریس پرداخت. از نکات جالب توجه در آثار وی،
رویکرد به تفسیر است؛ موضوعی که گویا در این نسل وظیفهای ویژه تلقی میشده و هر
فردی از این تبار به آن نظر داشته است. علاوهبر علوم حدیث، فقه، اصول، فلسفه،
کلام، نجوم و تاریخ وی در علوم قرآن نیز این تألیفات و تحقیقات را از خود به یادگار
گذاشت:
• حاشیه بر مجمع البیان
• تصحیح تفسیر
صافی (نوشتهی ملا محسن فیض کاشانی)
• حواشی و تعلیقها بر تفسیر "منهج
الصادقین"؛ ده جلد
وی در هفتم شوال سال 1393 هجری قمری وفات یافت و در حرم
حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) به خاک سپرده
شد.
معاصران
در عصری که ملافتح الله زندگی میکرد،
به دلیل همزمانی با دگرگونی عظیم تاریخی و رویکرد صفویان به گسترش مذهب تشیع،
عالمان زیادی فرصت رویش یافتند. برخی از این عالمان که معاصر ملافتح الله و اهل
کاشان بودند، عبارتند از:
ابراهیم کاشانی، سلطان کاشانی، میرتقی الدین
کاشانی، جعفر بن محمد باقر کاشانی، جلال الدین مسعود بیدگلی، ملاحافظ کاشانی، قاضی
حبیبالله کاشانی، حسن بن شمس الدین کاشانی، حسن بن بهاء الدین (تاج الدین) قاسانی،
حسین ملا مسعود کاشانی، شمس الدین بن بهاء الدین کاشانی، صدر الدین علوان کاشانی،
علی (غیاثالدین) بن کمال الدین حسینی کاشانی، علی (قاضی ضیاء الدین) کاشانی، سید
علی بن سید فخر الدین حسینی کاشانی، محمد بن محمد حسین شقایی کاشانی و یحیی عماد
الدین کاشانی.
به دلیل فاصلهی زیاد تاریخی و نیز شفاف نبودن تاریخ زندگی
این مفسر بزرگ، اسامی استادان وی در هالهای از ابهام قرار دارد. با این حال روشن
است که وی مراحل تحصیل و بالندگی علمی را در همان کاشان گذرانده و اخباری دال بر
این که او برای تحصیل به شهرهای قزوین و اصفهان که شهرهای علمی آن روزگار بودند،
رفته باشند؛ در دست نیست. تنها استاد وی که نامش در تاریخ جاودانه مانده، فخرالدین
علی بن حسن زوارهای است که در سایهی آثار ترجمهای قرآنی و غیر قرآنی فراوانش در
عصر ترجمه، نامش در کتابهای تراجم ثبت و احوالاتش بیان شده است. علی بن حسن زواره
از دانشمندان بزرگ زمان شاه طهماسب اول است، وی مفسر و از نخستین کسانی بود که در
تأیید مذهب تشیع کتابهایی به زبان فارسی ترجمه کرد. او در اصفهان نزد محقق کرکی،
شیخ علی بن عبدالعالی، سید غیاث الدین جمشید زوارهای و امیر عبدالوهاب بن علی بن
حسین استرآبادی تحصیل کرد. آثاری از وی بر جای مانده که عبارتند از:
• تفسیر
فارسی؛ "ترجمه الخواص" تفسیر زواری
• شرح نهج البلاغه
• ترجمهی کشف
الغمه در سال 938 هجری قمری
• تفسیر منسوب به امام حسن عسکری
(علیهالسلام)
• مجمع الهدی فی قصص الانبیاء
• تحفه الدعوات فی اعمال
السنه
• لوامع الانوار الی معرفه الائمه الاطهار
• مرآه
الصفا
وی پرچمدار ترجمه در عصر صفوی بود و برخی از کتابهایش را نیز به آنان
تقدیم کرده است. علی بن حسن علاوهبر تفسیر، در ردیف مترجمان حرفهای این عصر جای
دارد. او در کنار توجه به ترجمه، به تدریس نیز می پرداخت و ملا فتح الله از جمله
ثمرات مکتب اوست که همچون استاد خود شیوهی فارسینویسی و ترجمهی متون حدیثی و
تاریخی را برای جامعهی شیعی ایران ادامه داد. علاوهبر این ملافتح الله از طریق وی
اجازهی روایت از محقق کرکی را نیز به دست آورد. این موضوع به گونهای جدی گرفته شد
که شاهان خود، پیگیر امر ترجمه و تألیف بودند و تقاضاهای متعددی از آنان جهت ترجمه
در تاریخ ثبت شده است. همین طور نهضت تألیف زندگانی، افکار و اندیشههای امامان
شیعه در این دوره به شدت گرسترش یافت. مشهورترین عالم، فقیه و مفسر در این دوره علی
بن حسن زوارهای، استاد ملافتحالله کاشانی است. وی به واقع مترجم رسمی این دوره
است و در کنار تدریس به ترجمهی آثار عالمان شیعه و نیز فارسینویسی تفسیر و ...
پرداخته است.
ملا فتح الله در چنین شرایطی که به دلیل گسترش اندیشهی شیعه،
نیازهای جدیدی احساس میشد؛ در جامعهی علمی حضور یافت و به ایفای نقش پرداخت.
بنابراین شخصیت علمی او را در این دوره باید محصول نیازهای شیعیان در عرصههای
مختلف علمی دانست. به گونهای که چند نسل پی در پی برای رفع این نیاز، نهضت ترجمه و
فارسینویسی را ادامه دادند.
علاوهبر این ملا فتح الله از طریق علی بن حسن،
از ضیاءالدین محمد بن محمد از مقدس اردبیلی اجازهی روایت دارد و نقل حدیث میکند.
در "ریاض العلما" نیز عنوان میشود که وی از شیخ علی کرکی (محقق کرکی) توسط علی بن
حسن زوارهای روایت نقل میکند.
آثار علمی
ملا فتح
الله سراسر زندگیاش را وقف برآوردن نیازهای علمی جامعهی خود کرد و به پیروی از
استادش علی بن حسن، علاوهبر تدریس و ارشاد، به فعالیتهای علمی در بخش ترجمه و
تألیفات فارسی روی آورد. ویژگی فعالیتهای علمی وی، رویکرد ویژه به قرآن در دو بخش
ترجمه و تفسیر اعم از فارسی و عربی است. البته وی ترجمهی حدیث، دعا و ... را نیز
از نظر دور نداشت.
آثار به جای مانده از وی دارای تاریخی روشن و مربوط به
دهههای آخر عمر اوست و به عبارت دیگر محصول علمی قابل اعتنا از این شخصیت است؛
زیرا آنچه را که نوشته، حاصل تحصیلات طولانی او و نتیجهی علمی تمام عمرش است.
آقابزرگ در الذریعه، تاریخ اتمام زبده التفاسیر را (که به تصریح خود ملا فتح الله
بعد از دو تفسیر فارسی نوشته شده) سال 977 هجری قمری بیان میکند.
بنابر این
میتوان آغاز تألیف تفاسیر را بهطور معمول مربوط به دههی قبل از آن یعنی سالهای
960 تا 977 هجری قمری دانست. همچنین آثار غیر قرآنی وی نیز عموماً بدون تاریخ بوده
و ممکن است برخی از آنها قبل از آثار قرآنی نگاشته شده باشد. با این مقدمه به معرفی
آثار علمی وی میپردازیم:
آثار قرآنی:
1. تفسیر
بزرگ "منهج الصادقین فی الزام المخالفین"؛ این تفسیر که به تصریح مؤلف در سال 984
هجری قمری بخشی از آن (تا سورهی مبارکهی انفال) به پایان رسیده، حجیمترین و
ارزندهترین اثر مؤلف است. از لحاظ تاریخی، تفسیر "منهج" اولین اثر تفسیری ملافتح
الله است که به تدوین و جمعآوری آن دست زده است، هر چند بهرغم اولین اثر بودن، به
نظر میرسد اتمام آن بعد از اثر دیگرش "زبده التفاسیر"باشد. این تفسیر در پنج جلد
بزرگ و اخیراً در ده جلد معمولی به چاپ رسیده است. نخستین چاپ آن مربوط به سال 1284
در تهران و بعد 1296 در سه جلد و یکبار در سال 1314 در تبریز منتشر گردید و سرانجام
با تعلیقه و تحشیهی استاد شعرانی بارها چاپ شده است. در "الذریعه" پیرامون این اثر
میخوانیم:
"فارسی و بزرگ است، در سه مجلد بزرگ. از آن مفسر فتح الله فرزند
شکر الله کاشانی است که چاپ شده است. وی برخی از بخشها یعنی سوره انفال را در سال
984 به پایان برده و این نسخه با این تاریخ در کتابخانه استاد ما آیتالله شیرازی
در سامرا وجود دارد."
شاید با توجه به همین تاریخ که در پایان سورهی
مبارکهی انفال ذکر شده، برخی معتقدند این تفسیر ناقص بوده و بعدها توسط داماد وی
به پایان رسیده است.
"گفته میشود تفسیر فارسی معروفش هنگام وفات او ناتمام
بوده که دامادش بعد از وفات او، آنرا تکمیل کرد."
ضرورت تألیف از
زبان ملا فتح الله:
ملافتح الله، علم قرآن را علم اصلی شریعت
میدانست و معتقد بود، دانستن آن برای مسلمانان در هر دورهای ضروری است. از این
روست که در هر دورهای به این نیاز علمی، به گونهای پاسخ دادهاند؛ اما عموم مردم
توان استفاده از بسیاری کتب موجود را نداشتند. وی کتابهایی را که پیرامون تفسیر
نگاشته میشد، به دلایل زیر فاقد کارآیی لازم میدانست:
• متن عربی
داشتند.
• تفاسیر فارسی پیچیده بودند و این امر به دلیل پرداختن بیش از حد
به لغات، مأخذ مشتقات، ذکر تمام وجوه ترکیبات، بیان قرائتهای دوگانه و نادر، شرح
دلایل هر یک از قاریان و سخنان غیر مطمئن بود.
• برخی کتابهای فارسی موجود
نیز در استفاده از زبان فارسی قدیم، چنان دچار افراط شده و واژههای نامأنوس و
شیوهها و عبارتهای سنگین به کار برده بودند که برای مخاطب فارسی زبان آن دوره
فهمیدنی نبود.
• برخی چنان مختصر بودند که فایدهای برای خواننده
نداشت.
• آن دسته از تفاسیر هم که از عیوب مذکور خالی بودند، از حیث اعتقادی
دچار انحراف بودند؛ هر چند عباراتشان رسا و زیبا بود. ملا فتح الله در اینباره
مینویسد: "تفسیر کاشفی اگرچه به جواهر عبارات بلیغه و لآلی الفاظ فصیحه محلی بود،
اما چون که موافق روش مخالفین و مخالف مذهب ائمه صادقین صلواتالله علیهم اجمعین
بود، از نظر اعتبار به مثابه مار زرنگار مینمود، چه ظاهر آن مزین بود به نقوش
جمیله و باطنش مملؤ از سموم عقاید قاتله و با وجود این در غایت ایجاز و
اختصار."
هدف و شیوهی تفسیری:
آسیب شناسی تفاسیر
موجود، ملا فتح الله را که عالمی مفسر و مسلط به تاریخ، حدیث، کلام و فقه بود، بر
آن داشت که دست به تألیف اثر جدید در تفسیر بزند. البته روحیهی مبارزه با عقاید
انحرافی از جمله عقاید اهل سنت را که در دوران گذشته به کتب تفسیر نفوذ کرده بود،
نباید از نظر دور داشت. وی هدف و شیوهی خود را چنین بیان میکند:
"در
تفسیری که مبنی باشد بر حل معانی قرآن بر طرق قرائت سبعه و متعرض قرائت دیگر نشود و
به جهت تطرق اختلاف در آنها و محتوی باشد بر:
• ذکر اسرار و نکات و اسباب
نزول آیات
• احادیث سید البریات
• اخبار و قصص و حکایات ائمه
هدی
• فضل سور و آیات
• وجه ارتباط و اتصال آن به یکدیگر
•
بیان مسائل فقهیه در ضمن تبیین آیات احکام
• مناقب اهل بیت
(علیهمالسلام)
• حاوی بر رفع شبهات مخالفان و ابطال مذهب ایشان
•
اعتدال در بیان اعراف و لغت
• نگارش سخنان ارباب
تحقیق
نامگذاری کتاب:
از یکسو نیاز شیعیان و
انحرافات اعتقادی حاصل از صدها سال تحمیل عقاید غیر شیعی از سوی دیگر، انگیزه اصلی
برای گردآوری و تدوین کتابی با این حجم بزرگ بود. از اینرو مفسر کاشانی، به صراحت
این انگیزه را "مقصد اقصی و مطلب اعلا" بیان میکند و مینویسد:
"چون مقصد
اقصی و مطلب اعلا از این منتخب، ایضا طریق ائمه صادقین است، به حجج واضحه و الزام
مخالفین بر براهین باهره، از این جهت مسمی شد به "منهج الصادقین فی الزام
المخالفین"
2. خلاصه المنهج؛ این کتاب که مختصر و شامل مباحث ضروری است، بعد
از تألیف "منهج الصادقین" نگاشته شد و مانند خود منهج الصادقین بین اهل تراجم معروف
است.
3. ترجمه قرآن کریم؛ ملا فتح الله علاوهبر تفسیر به ترجمهی قرآن هم
پرداخت. البته طبیعی بود که در ضمن تفسیر ناچار به ارائهی ترجمهای طبق تفسیر خود
باشد. از اینرو احتمال دارد این ترجمه همزمان با تفسیر و یا بعدها نگاشته شده باشد.
نکتهی مسلم اینکه ترجمهی مذکور به صورت مستقل چاپ نشده بلکه در حاشیهی برخی
کتابها دیده شده است.
صاحب ریاض العلماء نوشته است: "او ترجمه قرآن به
فارسی دارد که مشهور است و بر حاشیه برخی قرآنها به طور اختصار نوشته شده
است."
صاحب "ریحانه الأدب" نیز با توجه به این ذهنیت که ممکن است این ترجمه
مربوط به همان تفسیر باشد نه کتابی مستقل، مینویسد: "ترجمه قرآن به فارسی و آن غیر
از سه فقره تفسیر قرآن مذکور در ذیل است."
4. زبده التفاسیر؛ ملا فتح الله
علاوهبر فارسی نویسی، تفسیری را نیز به زبان عربی نگاشت که "زبده التفاسیر" نام
دارد. این تفسیر نیز دارای حجمی بزرگ است و مؤلف در نیمهی ماه ذی القعده سال 977
هجری قمری آنرا به پایان برده است.
در ریاض العلما آمده است: "این تفسیر نیز
بزرگ است و نزدیک به هشتاد هزار سطر دارد و در دو مجلد قطور است. آنرا بعد از دو
تفسیر نوشت؛ بنابر آنچه در اول تفسیر تصریح میکند، من نسخهای از آن را با خط شریف
خودش در شهر اشرف از شهرهای مازندران نزد مولی محمد المدرسی دیدم. در آن اخبار اهل
بیت (علیهمالسلام) را آورده و در اکثر موارد از کشاف، تفسیر قاضی، مجمع البیان،
الجوامع طبرسی نقل کرده است. "
آقا بزرگ نیز این کتاب را عربی و خطی میداند
که در تهران با فهرست مناسب چاپ شده است. وی میگوید: "هر سه تفسیر وی در خزانهی
رضویه و غیر آنجا موجود است."
آثار غیر قرآنی
1.
شرح نهجالبلاغه (تنبیه الغافلین و تذکره العارفین)
نویسندهی ریاض میگوید:
شرح نهج البلاغه که تنبیه الغافلین و تذکره العارفین نامیده شده، فارسی و کتاب
معروفی است و من در اصفهان، شیراز، هرات و جاهای دیگر دیدهام.
پیرامون این
اثر باید گفت: ملا فتح الله با توجه به همان نیاز سابق الذکر جامعهی شیعی ایران و
برای آشنایی بیشتر مردم با اندیشههای حضرت علی (علیه السلام) به طرح و توضیح آن در
قالب شرح پرداخت و کوشید به سؤالات و شبهات موجود با تکیه بر آن پاسخ
دهد.
2. کشف الاحتجاج؛ این کتاب ترجمهی احتجاج شیخ طبرسی است که صاحب ریاض
العلما (میرزا عبدالله افندی) آنرا در اردبیل و خزانهی شیخ صفی دیده
است.
ملا فتح الله در مقدمهای که بر ترجمهی خود نگاشته است، مینویسد:
"فرمان لازم الاذعان برین شرف نفاذ یافته که این داعی بی بضاعت مطالب و مقاصد این
کتاب شریف را به زبان فارسی به عبارتی که از تکلفات ارباب ریا مبرا و از تصنیفات
منشیانه که از آرایش سخنوری است معرا باشد، از برای تعمیم فواید و تکثیر مواید خواص
و عوام تقریر و تحریر نماید."
وی کتاب را به نام شاه طهماسب نگاشته است و
نسخهی کتاب با شماره 387 در کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی موجود است.
3.
استنساخ کتاب الاستبصار
آقا بزرگ تهرانی در "طبقات اعلام الشیعه" از این
کتاب نام برده و مینویسد: "از آثار ماندگارش بازنویسی مجلد کتاب استبصار است که به
طور کامل با مشایخش به خط اوست و از نوشتن آن در هشتم شعبان سال 973 هجری قمری
فراغت یافته و امضایش ابن شکر الله فتح الله شریف است. این نسخه نزد عبدالحسین نخعی
سبط شیخ ما (علی خیگانی) در نجف است.
عصرحضور
(شاگردان):
حضور مفسری بزرگ، پرهیزکار و پرتلاش، فرصتی مغتنم بود
برای عالمان جویای دانش و معرفت. از اینرو شاگردان زیادی گرد وجود ملا فتح الله
کاشانی جمع شدند و از خرمن دانش و زهد وی مستقیم یا با واسطه خوشه چیدند. هر چند
گذر ایام (بیش از یک قرن) نام بسیاری از آنها را از کتاب تراجم و تاریخ زدوده است،
با این حال میتوان از شخصیتهای زیر نام برد:
1. رضی الدین شاه مرتضی؛ وی
فقیه متکلم، مفسر و ادیب بود. در کاشان حوزهی تدریس داشت. در سال 950 متولد و در
سال 1009 هجری قمری در سن 59 سالگی وفات یافت. رضی الدین پدر ملامحسن فیض کاشانی
بود.
2. ملا محسن کاشانی؛ محمد بن شاه مرتضی بن شاه محمود، ملقب به محسن و
معروف به فیض کاشانی از عالمان بزرگ قرن یازده هجری است. وی فقیه، محدث، مفسر،
محقق، حکیم، متکلم، ادیب و هم چنین شاعری توانا بود. ایشان در طول عمر خود بیش از
150 کتاب تألیف کرد. همچنین از محضر سید ماجد بحرانی، ملاخلیل قزوین، محمد تقی
مجلسی، میرفندرسکی، بهاء الدین محمد عاملی، میرداماد، ملا صالح مازندرانی، ملا صدرا
و ملا فتح الله کاشانی بهرهها برد. وی با الهام از استادان خود از جمله ملا فتح
الله به نوشتن "صافی"، "اصفی" و "مصفی" روی آورد و راه استاد را اینگونه ادامه داد.
فیض در سال 1007 متولد و در 1091 هجری قمری یعنی در سن 84 سالگی در کاشان وفات
یافت. از جمله اموری که نشان میدهد او در تفسیر از ملا فتح الله الهام گرفته، این
است که گرایش فلسفی استاد دیگرش ملاصدرا را در تفسیرش راه نداده و تفاسیرش معمولاً
جنبهی اجتماعی و روایی دارد.
3. ملا مرتضی؛ وی دانشوری ادیب و برادر فیض
کاشانی است. ملا مرتضی از شاگردان ملافتحالله و صاحب کتاب "خلاصه الاقوال"
است.
4. محمد علم الهدی؛ وی محمد، فرزند ملا محسن، ملقب به "علم الهدی" است
و در کاشان متولد شد. علاوهبر مکتب ملا فتح الله، نزد پدر و عموهایش نیز تحصیل کرد
و از ملاصدرا پدر بزرگش و شیخ بهایی اجازهی اجتهاد گرفت. وی بر وافی، کافی، صافی و
شافی تعلیقاتی دارد و کتابهای متنوعی نیز از خود بر جای گذاشت. علم الهدی در سن 76
سالگی در گذشت و در کنار پدرش در کاشان به خاک سپرده
شد.
وفات:
سرانجام ملا فتحالله شریف کاشانی پس از
سالها تلاش در عرصهی تألیف، ترجمه و تربیت شاگردانی که جریان قرآنی مبارکی را در
ایران به راه انداختند و مبارزه علمی با منحرفان در عرصهی مذهب و اعتقاد پی
ریختند، خود فقیرانه و زاهدانه در سال 988 هجری قمری وفات یافت. البته دربارهی سال
وفات و نیز محل دفن وی اظهار نظرهای مختلفی شده است که میتوان در دو دسته به آن
اشاره کرد:
• در سال 988 هجری قمری وفات یافت. (آقا بزرگ تهرانی در الذریعه
این نظریه را صحیحتر میداند.)
• وفات وی در سال 997 هجری قمری (این نظریه
توسط نویسندهی "کشف الحجب و الاستار" بیان شده است.)
و از حوادث سال هفتم و به دنبال جنگ خیبر (1) داستان رد شمس است که فضیلت بزرگ دیگرى را براى على (ع) در بردارد و ما آن را از روى کتابهاى اهل سنت براى شما نقل مىکنیم.
شبلنجى در کتاب نور الابصار (ص 28) در معجزات رسول خدا (ص) آورده استکه رسول خدا در«صهباء»از اراضى خیبر نماز خواند،آن گاه على را به دنبال کارى فرستاد و خود آن حضرت نماز عصر را خواند (و على نماز نخوانده بود،همین که على برگشت) رسول خدا سرش را در دامان على گذارد و حرکت نداد تا خورشید غروب کرد،سپس رسول خدا فرمود:
«اللهم ان عبدک علیا احتبس نفسه على نبیه فرد شرقها»
[خدایا بنده تو على،خود را براى پیغمبرش نگه داشته تابش خورشید را بر او باز گردان]
در این وقت خورشید بازگشت تا جایى که بر کوهها بالا آمده،پس على برخواسته وضو گرفت و نماز عصر را خواند و خورشید دوباره غروب کرد. (2)
در حدیث دیگرى که از علامه طحاوى در کتاب مشکل الآثار (ج 2،ص 8،ج 4،ص 388) نقل شده،این گونه است که اسماء گوید:به رسول خدا وحى شد و سرش در دامان على بود و على (ع) نماز نخواند تا آنکه خورشید غروب کرد (3) رسول خدا به على فرمود:اى على نماز خواندهاى؟عرض کرد:نه،رسول خدا دعا کرده گفت:
«اللهم انه کان فى طاعتک و طاعة رسولک فاردد علیه الشمس»
[خدایا براستى که او در راه اطاعت تو و فرمانبردارى پیغمبر تو بوده است،پس خورشید را براى او باز گردان.]
اسماء گوید:خورشید را دیده بودم که غروب کرد،ولى مشاهده کردم که دوباره طلوع نمود. (4) و بدین مضمون بیش از سى نفر از علماى اهل سنت این داستان را با مختصر اختلافى از اسماء بنت عمیس روایت کردهاند،مانند اخطب خوارزم،گنجى شافعى،ابن جوزى،محب الدین طبرى،ذهبى و دیگران. (5)
در برخى از روایات داستان«رد شمس»براى على (ع) از حسین بن على (ع) روایتشده که در سرزمین بابل و پس از جنگ نهروان خورشید براى آن حضرت برگشت و نماز عصر را خواند (6) و از روى هم رفته روایات استفاده مىشود که داستان مزبور چند بار اتفاق افتاده.
مرحوم سید اسماعیل طبرسى داستان«رد شمس»را در کتاب کفایة الموحدین (ج 2،صص 414ـ410) به تفصیل نقل کرده و فرموده است:این مطلب از معجزات باهره و قضایاى مشهوره آن افضل اتقیا و سرور اولیاست که مؤالف و مخالف آن را بکرات نقل نمودهاند و علماى عامه قریب به سى روایت در این باب ذکر کردهاند.
سپس گوید:و چهار مرتبه رد شمس از براى حضرت امیر المؤمنین (ع) شده است و علماى عامه تعدد رد شمس را قبول نمودهاند و بعضى از اکابر،شانزده مرتبه رد شمس را براى آن حضرت نقل نمودهاند...
جالب اینجاست که ابن حجر عسقلانى با شدت تعصبى که در مذهب خود دارد و هر که با کتابهاى او آشنایى داشته این مطلب را بخوبى مىداند،داستان«رد شمس»را در کتاب الصواعق المحرقة (7) در زمره کرامات باهره امیر المؤمنین (ع) نقل کرده و آن را تصحیح نموده و به دنبال آن بحث فقهى این مسئله را عنوان کرده که آیا نماز در چنین صورتى اداء است یا قضا...
سپس به دنبال آن داستانى از ابن جوزى نقل کرده که گفته است:
در اینجا حکایت عجیبى است که جمعى از مشایخ و بزرگان ما در عراق نقل کردهاند که هنگام عصرى بود که ابو منصور مظفر بن اردشیر عبادى واعظ،در محله ناجیه بر فراز منبر نشسته بود و مشغول ذکر فضایل اهل بیت و نقل داستان«رد شمس»بود و با بیان شیوا و سحر آمیز خود دلها را به خود جذب کرده بود که ناگاه ابر سیاه و غلیظى قسمت مغرب را پوشانده و خورشید را از نظرها پنهان نمود و چندان طول کشید و هوا تاریک شد که مردم گمان کردند خورشید غروب کرده،در این وقت ابو منصور واعظ روى منبر ایستاد و با دست خود به سوى خورشید اشاره کرد و گفت:
لا تغربى یا شمس حتى ینتهى
مدحى لآل المصطفى و لنجله
و اثنى
عنانک إن أردت ثنائهم
أنسیت أن کان الوقوف لاجله
إن کان للمولى وقوفک
فلیکن
هذا الوقوف لخیله و لرجله
[اى خورشید غروب نکن تا مدح من درباره اهل بیت پیغمبر و فرزندان او پایان یابد،و عنان خود باز گردان اگر بیان ثناى آنها را خواهى،آیا فراموش کردهاى توقف خود را براى پیغمبر؟اگر براى مولى توقف کردى و ایستادى براى بستگان و نزدیکان او نیز باید بایستى!]
راویان مزبور گفتهاند:در این وقت ناگهان دیدند ابرها به یک سو رفت و خورشید بیرون آمد .
جالبتر اینکه این آقایان که در بازگشت خورشید به دعاى بزرگترین پیامبر الهى و خاتم انبیا و سید اوصیا با این همه روایات تردید کردهاند،توقف خورشید و بازگشت آن را براى افراد عادى و اقطاب خود چون اسماعیل بن محمد حضرمى جایز دانسته و در اثبات آن به داستان سرایى پرداختهاند و آن را از کرامات وى به حساب آوردهاند و هیچ گونه تردیدى در آن به خود راه ندادهاند.
علامه امینى در کتاب شریف الغدیر (ج 5،ص 23) از سبکى و یافعى،ابن حجر،صاحب شذرات الذهب و دیگران این کرامت را نقل کرده و متن آن را که از سبکى در کتاب طبقات الشافعین (ج 5،ص 51) نقل کرده،چنین است که گوید:روزى حضرمى در سفر بود و به خادم گفت:به خورشید بگو توقف کند تا ما به منزل برسیم و وى در آن وقت در جاى دوى بود و خورشید نزدیک بود غروب کند .
خادم رو به خورشید کرده گفت:فقیه اسماعیل به تو گفته است:بایست.خورشید ایستاد تا حضرمى به منزل خود رسید،آن گاه رو به خادم خود کرده گفت:
آیا این محبوس (یعنى خورشید) را آزاد نمىکنى؟پس خادم به خورشید دستور داد تا غروب کند و ناگهان تاریکى شب همه جا را فرا گرفت.
و به دنبال آن اشعارى نیز از یافعى و دیگران در این باره نقل مىکند و در پایان مىفرماید :نتیجهاى که از این داستان به دست مىآید این است که در نزد این آقایان،اسماعیل حضرمى در پیشگاه خداى تعالى از پیامبر اعظم و وصى آن حضرت یعنى امیر مؤمنان برتر است،زیرا بازگشت خورشید در آنجا به دعاى پیامبر خدا و على بود،ولى در اینجا اسماعیل حضرمى به خادم خود امر مىکند خورشید را نگاه دارد و سپس دستور آزادى خورشید زندانى را به او مىدهد!
و بالجمله داستان«رد شمس»به همان گونه که ذکر شد در زیاده از سى کتاب از کتابهاى اهل سنت نقل شده و بلکه جمعى از ایشان مانند سیوطى و ابو الفتح موصلى و ابو القاسم حسکانى در این باره کتابهاى جداگانهاى نوشته و آن را به اثبات رساندهاند و براى اطلاع بیشتر مىتوانید به کتاب شریف الغدیر (ج 3،صص 141ـ126) مراجعه نمایید.
• دوران کودکى و تحصیلات:
ملا محسن چهارمین فرزند شاه مرتضى در دو سالگى پدر خود را از دست داد. از آن پس دایى و عمویش تعلیم و تربیت او و دیگر برادرانش را به عهده گرفتند و چون فیض از برادران خود باهوش تر بود مقدمات علوم دینى و بخشهایى از آن را تا سن بلوغ در کاشان نزد عمو و دایى اش نورالدین محمد مشهور به حکیم و آخوند نورا (متوفى 1048 ق ) فرا گرفت. بیست ساله بود که با برادر بزرگش عبدالغفور براى ادامه تحصیل به اصفهان که در آن روزگار پایتخت کشور و مرکز تجمع علماى بزرگ و اساتید ماهر در رشته هاى مختلف علوم اسلامى بود، رهسپار گردید و از این موقعیت مناسب که در هیچ یک از شهرهاى ایران و دیگر ممالک اسلامى یافت نمى شد بیشترین بهره ها و استفاده هاى علمى را برد. مشهورترین استادان و ناموران اجازه اجتهاد و نقل روایت فیض در اصفهان، ملا محمد تقى مجلسى (متوفى 1070 ق )، شیخ بهایى (متوفى 1031 ق )، در علوم فقه و حدیث و تفسیر و میرداماد (متوفى 1040 ق ) میرفندرسکى (متوفى 1050 ق ) و ملاصدرا (متوفى 1050 ق ) در فلسفه، عرفان و کلام بوده اند. پس از آن ملا محسن با شنیدن خبر ورود سید ماجد بحرانى (متوفى 1028 ق ) به شیراز، از اصفهان به آنجا رفت و مدت دو سال نزد ایشان به تکمیل علم حدیث و روایت پرداخت و از او نیز اجازه نقل روایت گرفت و به اصفهان بازگشت و بار دیگر در حلقه درس و بحث شیخ بهایى حاضر شد و استفاده هاى شایان برد.در این سالها که فیض از تقلید مستغنى و براى حج مستطیع شده بود عازم بیت الله الحرام گردید و در آنجا به ملاقات شیخ محمد فرزند حسن فرزند زین الدین عاملى (متوفى 1030 ق ) رفت و از آن بزرگوار پس از استفاده هاى علمى، اجازه روایت و نقل حدیث دریافت کرد.
در موقعیتی که ملاصدرا دوره ریاضت و علم باطنى را شروع کرده بود ملا محسن و ملا عبدالرزاق لاهیجى به سویش شتافته، مدت هشت سال مونس تنهایى او بودند و در مصاحبتهاى شبانه روزى با استاد استفاده کامل معنوى مى بردند.در این دوران (1040 - 1029 ق ) ملاصدرا دو دختر فاضل و عالم خود را به دو شاگردش ملا محسن و ملا عبدالرزاق تزویج کرد و آن دو شاگرد و داماد را به ((فیض )) و ((فیاض )) لقب داد. در همین زمان از سوى حاکم شیراز از ملاصدرا تقاضاى مراجعت به شیراز شد. او این دعوت را پذیرفت. فیض نیز همراه استاد و پدر همسرش به شیراز رفت و نزدیک به دو سال در آنجا ماند. بعد از این مدت او به کاشان بازگشت و به امر تدریس، تعلیم، تبلیغ و ترویج و تالیف و تصنیف مشغول گردید و گاه در قمصر و کاشان با جمعى از دوستان نماز جمعه اقامه نمود.
• شاگردان معروف فیض: ملا محسن شاگردان فراوانى داشت. آنان علاوه بر استفاده هاى علمى و معنوى از او به کسب اجازه هاى اجتهاد و نقل حدیث نیز مفتخر گردیده بودند معروفترین شاگردان ایشان عبارتند از: محمد مشهور به علم الهدى (1029 - 1115 ق ): فرزند فیض که از دوران کودکى تا پایان عمر نزد پدر حضور داشته و تالیف و تصنیف کتاب و رساله ها با او همکارى مى کرده است. علم الهدى از پدر چندین اجازه مختصر و طولانى دریافت نموده و خود او داراى آثار علمى فراوان مى باشد.
احمد مشهور به معین الدین (1056 - 1107 ق ): فرزند دیگر فیض که او نیز در فقه و حدیث متبحر و داراى تالیفاتى بوده است. محمد مومن فرزند عبدالغفور (برادر فیض ): از فقیهان و مدرسان عصر خود که در یکى از شهرهاى مازندران به تعلیم و تدریس طلاب و محصلان علوم دینى اشتغال داشته است.
شاه مرتضى دوم: پسر برادر فیض و دو فرزند او به نامهاى محمد هادى و نورالدین محمد که هر سه از فاضلان عصر خود و داراى کتاب و رساله هاى متعدد بوده اند.
ضیاء الدین محمد: او فرزند حکیم نورالدین دایى فیض (متوفى 1047 ق ) است که عالمى حکیم و عارفى دانشمند و شاعر بوده است.
ملا شاه فضل الله و ملا علامى: خواهر زادگان فیض و فرزندان ملا محمد شریف. این دو در علوم عقلى و نقلى صاحبنظر بودند و شاه فضل الله حدود چهل تالیف در موضوعات فقه، تفسیر و کلام داشته است.
ملا محمد باقر مجلسى (1037 - 1111 ق ) مولف بحارالانوار. سید نعمت الله جزایرى (متوفى 1112 ق ). قاضى سعید قمى (متوفاى 1103 ق ).ملا محمد صادق خضرى - شمس الدین محمد قمى - شیخ محمد محسن عرفان شیرازى و...
• تالیفات و تصنیفات:
فیض کاشانى عمر خود را صرف تعلیم، تدریس و تالیف کرد. او پس از کسب معارف و استفاده علمى و معنوى از استادان بزرگ خود نوشتن کتاب و رساله را از هیجده سالگى آغاز نمود و در طى 65 سال نزدیک به دویست جلد اثر نفیس در علوم و فنون مختلف تالیف کرد.خدمت پر ارج ایشان در این آثار نسبت به ترویج مذهب شیعه با خدمات و زحمات مردان زیادى از عالمان دینى برابرى مى کند. فیض در فهرست هاى متعددى که خود نگاشته تعداد تالیفات و تصنیفات را تا هشتاد جلد ذکر کرده و فرزندش علم الهدى تعداد آثار او را یکصد و سى جلد نام برده است. اما برابر فهرست تهیه شده از سوى ادیب و شاعر معاصر آقاى مصطفى فیضى تعداد کتابها و رساله هاى فیض قریب به یکصد و چهل مجلد بالغ مى گردد که اکثر آنها به زیور طبع آراسته شده است در اینجا به چند تالیف مهم فیض که در علوم مختلف نگاشته شده اشاره مى کنیم:
الف - در تفسیر قرآن:
1- تفسیر صافى: از کتب معتبر در تفسیر قرآن است. فیض این تفسیر را در سال 1075 ق با مطالعه اکثر تفاسیر قرآن (از سنى و شیعه ) نوشته و در ضمن بیان آیات، روایات معتبر و مستند شیعه را گردآورده است.
2- تفسیر اصفى: این تفسیر تلخیص صافى است که در سال 1077 ق نوشته شده است.3تفسیر مصفى: برگزیده مطالب تفسیرى ((تفسیر اصفى )) مى باشد.
ب - درحدیث و روایت:
.1. الوافى: محدث کاشانى براى نوشتن کتاب وافى چهار کتاب معتبر حدیث شیعه (کافى، تهذیب، استبصار، من لایحضره الفقیه ) را در سال (1068 ق ) تنقیح و با حذف احادیث مکرر، آن را یکجا در اجزاى متعدد جمع کرده و پس از آن فرزندش علم الهدى با نوشتن و افرودن یک جزء که شامل معرفى رجال حدیث، کشف رموز و... بوده آن را تکمیل کرده است. هم اکنون کتاب ((الوافى )) در مجلدات متعدد چاپ گردیده است.
2. الشافى: منتخبى از احادیث ((الوافى )) است که در سال (1082 ق ) نگاشته شده است.
3.النوادر: مجموعه احادیث نقل نشده در کتب معتبر را گردآورده است.
4.المحجه البیضاء: فیض در سال 1046 ق کتاب احیاء العلوم غزالى را تنقیح و تصحیح کرد و با استفاده از احادیث و روایات معتبر شیعه آن را شرح و تکمیل و به نام ((الحقایق )) ارائه کرد.
5. مفاتیح الشرایع: از کتب روایى فقهى و استدلالى فیض است که در سال 1042 ق نگاشته شده این کتاب در بردارنده همه ابواب فقه است. فیض با عنایت شدید به کتاب و سنت معصومین علیه السلام و گریز از به کارگیرى دلایل عقلى و اجتهاد به راى، راه نوى فرا روى پژوهشگران در علم فقه قرار داده است.این کتاب از آغاز تالیف مورد توجه مجتهدان و محدثان بوده و تاکنون چهارده شرح و چندین حاشیه بر آن کتاب نگاشته شده که از جمله آنها شرح آقا محمد باقر بهبهانى (بزرگ مجتهد قرن دوازدهم ) شایان ذکر است.
ج – در کلام و عرفان:
از کتب کلامى و عرفانى حکیم و عارف کاشانى کتاب ((اصول المعارف )) در چند جلد (تالیف سال 1046 ق )، ((اصول العقائد)) (1036 ق )، رساله هاى ((علم الیقین )) و، ((الحق الیقین ))، ((عین الیقین ))، ((الحق المبین )) و ((الجبر و الاختیار)) و... مى باشند.
د – در اخلاق و ادب:
در موضوع اخلاق و ادب کتاب و رساله هاى متعددى به زبان فارسى و عربى نگاشته است. از آنها ((ضیاء القلب )) (تالیف در سال 1057 ق )، ((الفت نامه )) و ((زاد السالک )) (بین سالهاى 1040 - 1030 ق )، ((شرح الصدر)) (1065 ق )، ((راه صواب ))، ((گلزار قدس ))، ((آب زلال ))، ((دهر آشوب ))، ((شوق الجمال ))، ((شوق المهدى ))، ((شوق العشق )) و دیوان قصائد و غزلیات و مثنویات مى باشند.
• روحیات فیض: از مطالعه و سیر در کتابهاى و رساله هاى اخلاقى، عرفانى و شرح حالهاى که به قلم خود فیض یا شاگردان و دیگر علما نوشته اند این گونه دریافت مى شود که فیض به دلیل کثرت تالیفات و تصنیفات و تنوع آنها عالم و دانشمندى پر کار و جامع در علوم و فنون بوده و سالهاى متمادى به امر تعلیم و تعلم و افاضه اشتغال داشته است. او داراى منشى عالى و نظراتى بلند وازعناوین و القاب گریزان بوده و از به دست آوردن شهرت و قدرت با وجود امکانات خوددارى مى کرده است. وى گوشه گیرى و انزوا را براى کسب علم باطنى و دانش و تفکر مفید، بر همه چیز ترجیح داده است. از رفتن به مهمانى و مجالست با اصحاب و انصار دیوان (حکومت ) فاصله مى گرفته و در جستجوى اهل کمال و کاوشهاى علمى مسافرتهاى زیاد کرده است.فیض در بیان آراء و نظریات خود صریح بوده و از ریاء و تظاهر و تملق پرهیز مى کرده و نارضایتى خود را از هر گونه بى بند بارى، تظاهرات صوفیانه، تقدس خشک، عالم نماهاى دنیاپرست ابراز مى نموده است.در راه اعتلاى کلمه حق و عقاید راستین شیعه هیچ تراسى و هراسى به خود راه نداده و آرزوى او این بوده است که مسلمانان همه سرزمینها بدور از تفرقه و پراکندگى همزیستى داشته باشند. این حکیم فرزانه خود را مقلد حدیث و قرآن و تابع اهل بیت علیه السلام معرفى کرده و مى گوید:
من هر چه خوانده ام از یاد من برفت *** الا حدیث دوست که تکرار مى کنم
در سرودن اشعار مختلف به زبان فارسى و عربى توانا و این فن را فرع بر علوم و دانستنى هاى دیگر خود شمرده و به تبعیت از اساتید خود ملاصدرا، میرداماد و شیخ بهایى که نیکو شعر مى سرودند رباعیات، غزلیات، قصاید و مثنوى هایى دارد که در چند کتاب و رساله گردآورى شده است. در اینجا به یکى از اشعار معروف فیض و به نمونه اى از نثر او اشاره مى کنیم:
• الفت و یگانگى:
بیا تا مونس هم، یار هم، غمخوار هم باشیم *** انیس جان غم فرسوده بیمار هم باشیم
شب آید شمع هم گردیم و بهر یکدیگر سوزیم *** شود چون روز دست و پاى هم در کار هم باشیم
دواى هم، شفاى هم، براى هم، فداى هم *** دل هم، جان هم، جانان هم، دلدار هم باشیم
به هم یکتن شویم و یکدل و یکرنگ و یک پیشه *** سرى در کار هم آریم و دوش بار هم باشیم
جدایى را نباشد زهره اى تا در میان آید *** به هم آریم سر، برگردهم، پر کار هم باشیم
حیات یکدیگر باشیم و بهر یکدگر مى ریم *** گهى خندان زهم گه خسته و افکار هم باشیم
به وقت هوشیارى عقل کل گردیم به هم *** چو وقت مستى آید ساغر سرشار هم باشیم
شویم از نغمه سازى عندلیبى غم سراى هم *** به رنگ و بوى یکدیگر شده گلزار هم باشیم
به جمعیت پناه آریم از باد پریشانى *** اگر غفلت کند آهنگ ما هشیار هم باشیم
• آراء و اندیشه هاى فیض:
در لابه لاى نوشته ها و گفته هاى فیض نظرات و آراء ویژه اى در مسائل فقهى، فلسفى و کلامى به چشم مى خورد که گویاى شخصیت واقعى اوست و نیز از این آثار به سیر تطور افکار و اندیشه هاى او و زمانش پى مى بریم.ایشان در تمامى ابواب فقه چنانچه از کتاب فقهى روایى او مفاتیح الشرایع استفاده مى شود نظراتى خاص دارد. یکى از فتاوا و نظریات مهم فیض که در موضوع غنا و شهرت دارد بدین شرح است.فیض به استناد روایاتى معتبر غنا و (آواز خوانى ) را در مجالس عروسى جایز و همچنین در رساله ((مشواق )) خود غنا و خواندن اشعار دینى و اخلاقى را به صورت خوش براى ترویج روح مومنان جایز دانسته است. اما در همه آثار او با بیانى روشن مردم را از هر گونه استفاده باطل از غنا و لهو و لعب بر حذر داشته و گفته است: در عصر حکومت اسلامى اموى و عباسیان که با ائمه طاهرین علیه السلام هم عصر بوده اند غنا به گونه مبتذل در درباریان رواج داشت به طورى که زنان مغنیده در مجالس خلفا و وزرا در میان رجال به لهو و لعب مشغول بودند و بدون شک این نوع غنا نمى توانسته است مورد قبول پیشوایان بر حق امامیه باشد.
• فرزندان و وفات:
فیض کاشانى از همسر و دختر فاضل و عالم خود (متوفى 1097 ق ) داراى شش فرزند بوده است.
1. علیه بانو (1031 - 1079 ق ) فاضل و شاعر
2. علامه محمد علم الهدى (1039 - 1115 ق ) متولد قم و ساکن و مدفون در کاشان است. عالمى فقیه و محدث و متکلى است که از نسل او تا کنون عالمانى ادیب و فقیه در شهرهاى کاشان، قم، تهران، کرمانشاه و شیراز برخاسته اند.
3. سکینه بانو که کنیه اش ام البر بوده و سال تولدش 1042 ق. ذکر شده است.
4. ابو حامد محمد ملقب به نورالهدى متولد 1047 ق، عالم و شاعر و مدفون در کاشان است.
5. ام سلمه (متولد 1053 ق.) زاهد و حافظ قرآن بوده است.
6. ابو على معین الدین احمد (1056 - 1107 ق ) فقیه و محدث که مدفون در کاشان است. ملا محسن فیض در 84 سالگى در کاشان بدرود حیات گفت و در قبرستانى که در زمان حیاتش زمین آن را خریدارى و وقف نموده بود، به خاک سپرده شد. بر طبق وصیت ایشان، بر روى قبر وى سقف و سایبان ساخته نشده است ولى اهالى مسلمان آن دیار، هر صبح جمعه به ((قبرستان فیض )) رفته، با قرائت فاتحه و توسل به او، روح ملکوتى اش استمداد مى کنند.
به وبلاگ صندوق قرض الحسنه شهیدان اله پرست خوش آمدید.
www.shahidanallahparastkashan.blogsky.com
پرداخت وام به میزان 2 برابر موجودی
سقف وام در حال حاضر 10 میلیون ریال
________________________________________
صندوق قرض الحسنه خانوادگی شهیدان اله پرست
از
همه اقوام، دوستان و آشنایان جهت عضویت در صندوق و بهره مندی از تسهیلات
ویژه و شرکت در امر خداپسندانه قرض الحسنه، دعوت به همکاری می نماید.
________________________________________
صندوق قرض الحسنه خانوادگی شهیدان اله پرست
با
الهام از تعالیم عالیه اسلام و با هدف غیر انتفاعی، جهت ارائه تسهیلات قرض
الحسنه و توسعه فرهنگ اسلامی سنت قرض الحسنه برای رفع نیازهای ضروری اعضاء
در سال ۱۳۸۷ با مشارکت تعدادی از خانواده ها تاسیس گردید.
________________________________________
صندوق در حال حاضر120 عضو دارد .
________________________________________
پس انداز کنندگان نه تنها در این جهان برای خود ذخیره تهیه می کنند بلکه اندوخته ای جاوید در جهان ابدی خواهند داشت .
بامید
اینکه بتوانیم قدمی برای رفع مشکلات زندگی اعضاء صندوق برداریم امید است
با پرداخت بدون تاخیر اقساط وام دریافتی صندوق را یاری نموده تا به دیگر
اعضاء هم خدمت کرده و از خوش حسابی خود سهمی داشته باشید .
________________________________________
سپرده گذاری :
هر عضو پس از افتتاح حساب و با رعایت نوبت می تواند بعد از ۱ ماه تا سقف 10 میلیون ریال وام عادی دریافت نماید.
________________________________________
نحوه بازپرداخت وام :
باز
پرداخت برای اولین نوبت 10 ماهه، برای نوبت دوم 12ماهه، برای نوبت سوم
15ماهه، و برای دفعات بعد 20ماهه منوط به تایید هیئت مدیره است.
________________________________________
وام اعطائی بدون کارمزد است. فقط 0.5٪ درصد از مبلغ وام بعنوان کارمزد خدمات صندوق کسر و هزینه می شود.
________________________________________
شرایط عضویت :
1. تکمیل و امضاء فرم درخواست عضویت
2. واریز مبلغ پنج هزار تومان بعنوان حق عضویت اولیه به حساب سپهر صادرات بنام صندوق قرض الحسنه خانوادگی شهیدان اله پرست
3. واریز مبلغ 50.000 ریال بعنوان پس انداز ثابت بصورت ماهیانه به حساب یاد شده نزد بانک صادرات
متقاضیان
جدید می توانند باپرداخت کلیه حق عضویت ها به صورت یکجا به عضویت درآیند
یا میتوانند روند سال ابتدایی صندوق را پیش گیرند یعنی با همان حق عضویت
سال اول (600.000 ریال) آغاز نمایند.
________________________________________
نشانی: کاشان - خیابان امیر کبیر - خ سلمان فارسی - کوی مسجد سلمان
ایمیل علی اصغر اله پرست:
allahparastaliasghar@yahoo.com
شماره همراه: 09133613554
________________________________________
اساسنامه صندوق قرض الحسنه شهیدان اله پرست
فصل اول : مقدمه
این
صندوق با عنایت حضرت بقیه الله امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به
منظور انجام خدمات عام المنفعه و نشر و تعلیم و ترویج فرهنگ اسلامی به
هرنوع و هر کیفیت و کمک به تامین نیازها و بهبود زندگی اعضاء صندوق و اعطای
وامهای بدون بهره ( قرض الحسنه) از طریق منابع فراهم شده بصورت قرض الحسنه
در اختیار صندوق قرار خواهند داد با حفظ و رعایت موازین شرعی و مقررات
جمهوری اسلامی ایران تشکیل می گردد.
فصل دوم : کلیات
ماده 1 : نام صندوق بنام صندوق قرض الحسنه شهیدان اله پرست می باشد که در این اساسنامه به اختصار صندوق نامیده می شود.
ماده 2 : اساسنامه صندوق عبارت است از مجموعه ی قوانین و مقرراتی که به تأیید هیئت مدیره و اعضاء صندوق رسیده باشد
تبصره 1 : هر گونه اصلاح در مفاد اساسنامه با توجه به موافقت هیئت مدیره صندوق می باشد .
ماده
3 : صندوق دارای تابعیت ایرانی بوده ، به ثبت نرسیده و اعضا بر اساس
اطمینان عرفی و شناخت اعضاء هیئت مدیره به عضویت آن می آیند .
ماده
4 : صندوق در تاریخ 14/04/1387 هجری شمسی مصادف با ۱۷ ربیع المولود میلاد
حضرت ختمی مرتبت رسول گرامی اسلام ( ص ) و امام صادق ( ع ) برای مدت
نامحدود تشکیل شده است.
ماده 5 : مرکز اصلی فعالیتهای صندوق تا
اطلاع ثانوی کاشان - خیابان امیر کبیر - خ سلمان فارسی می باشد و چنانچه
مکانی برای استقرار فعالیتهای صندوق تهیه شد در آن مکان به فعالیت خود
ادامه خواهد داد .
ماده 6 : عضو صندوق به کسی اطلاق می شود که
با آگاهی کامل از شرایط و ضوابط صندوق و همچنین پذیرفتن کامل مفاد این
اساسنامه پس از طی مراحل عضویت به عضویت صندوق در آمده باشد.
ماده 7 : عضویت در صندوق برای اشخاص حقیقی مجاز می باشد.
ماده 8 : موضوع فعالیت صندوق انجام کارهای عام المنفعه بطور غیر انتفاعی و بشرح زیر می باشد.
الف - دریافت وام و اعتبار بدون بهره از منابع داخلی و خارجی و قبول هدایا
ب
- اقدام در جهت اشاعه و نشر و ترویج فرهنگ اسلامی بهر نحو و کیفیت و انجام
امور خیریه و خدمات عام المنفعه در جهت پیشبرد اهداف اسلامی مثلا ایجاد
سایت و یا وبلاگ جهت جهت اشاعه و نشر و ترویج فرهنگ اسلامی و ...
ج - افتتاح حسابهای پس انداز و یا هر نوع حساب بدون بهره دیگر جهت دیگر اعضاء خانواده
د
- از آنجا که کلیه اهداف و فعالیتهای صندوق منحصرا در جهت جلب رضای خداوند
و خدمت به جامعه مسلمین است لذا انجام عقود شرعی در حدود تامین هزینه
متعارف صندوق مجاز بوده و کیفیت آن مطابق با قوانین فقهی شرعی و مقررات
جاری کشور و بر اساس آیین نامه های داخلی خواهد بود.
ه - انجام خدمات عام المنفعه در جهت پیشبرد اهداف اسلامی برابر مقررات مصوب هیئت مدیره صندوق است .
و
- اعطای وام های بدون بهره (قرض الحسنه ) به اشخاص حقیقی و حقوقی عضو
صندوق که از طریق دریافت وجوه از اعضا صندوق ، خیّرین و سایر اشخاص حقیقی
که بصورت قرض الحسنه یا بلاعوض در اختیار صندوق قرار خواهند گرفت.
ز
- سرمایه گذاری در فعالیت های اقتصادی با حفظ موازین شرعی، طبق جدول ذیل،
در جهت اجرای بند 1 از فصل دوم به نحوی که سود و زیان آن متوجه صندوق باشد و
اعضا دچار هیچ گونه خسارتی نخواهند شد. ( مثلا خریدن خانهُ زمین و غیره
...
ح - ایجاد پشتوانه مالی و معنوی برای اعضا در قالب پرداخت وام و حساب پس انداز
ط- ایجاد صمیمیت و همکاری بین اعضا صندوق
ی- اتحاد برادری و برابری در زندگی اعضا
ک- کمک و دستیاری اعضا در مواقع ضروری از همدیگر
ل- پایداری مستمر تشکیلات صندوق و حفظ و نگهداری آن برای نسل های آینده
فصل سوم : وظایف صندوق
ماده 9 : وظایف صندوق انجام فعالیت های ذیل می باشد.
الف - وصول وجوه ماهیانه از اعضا صندوق، خیّرین و سایر اشخاص حقیقی و حقوقی خارج از صندوق
تبصره 1 : وجوه اعضا متعلق به خودشان و سایر وجوه در صورت هدیه دادن به صندوق به عنوان سرمایه صندوق می باشد.
ب - پرداخت وام های بدون بهره (قرض الحسنه ) به اعضا صندوق با رعایت موازین شرعی
فصل چهارم : ارکان صندوق
ارکان صندوق عبارتند از :
الف – رئیس هیئت مدیره
ب - مدیر عامل
ج – عضو هیئت مدیره و مدیر امور مالی
د – عضو هیئت مدیره و مدیر امور اداری
ه – عضو هیئت مدیره و مدیر امور برنامه ریزی
ز – بازرس
ماده
10 : مجمع عمومی : عبارت است از گردهمایی اعضای صندوق جهت بررسی و تصمیم
گیری درباره وضعیت صندوق که به دو شکل عادی و فوق العاده برگزار می شود.
ماده 11 : وظایف و اختیارات هیئت مدیره به شرح ذیل می باشد :
الف - تهیه ترازنامه و بیلان صندوق
ب - تعیین میزان سقف وام و مدت بازپرداخت آن در هر سال
ج - بررسی شرایط اعطای وام به در خواست کنندگان وام و انجام قرعه کشی در صورت کثرت متقاضیان
د - تغییر مبلغ پایه ماهیانه با رای اکثریت اعضا صندوق
ه - نگهداشتن مبلغی به عنوان پس انداز در صندوق
و - سرمایه گذاری موجودی صندوق در زمان های لازم در صورت صلاحدید .
ز - تعیین زمان و مکان جلسات عمومی و اعلام به کلیه اعضا
ح - تعیین یک نفر از بین خود یا اعضا صندوق به عنوان خادم جهت رسیدگی به امور جاری صندوق با تعین حدود اختیارات وی .
ح - کنترل باز پرداخت اقساط توسط اعضا
ط - تذکر شفاهی و کتبی به اعضاء در صورت تاخیر در پرداخت اقساط
ی - اعلام نوبت وام اعضا ک – نظارت بر اجرای دقیق مفاد اساسنامه
ل - قبول اعضای جدید و تجدید نظر در عضویت اعضای با سابقه
م - پاسخگویی به کلیه انتقادات و شکایات و دریافت و اجرای پیشنهادات جهت پویا نمودن صندوق
ن – تعیین بازرس صندوق
ماده
12 : اعضای صندوق یک بازرس اصلی و یک بازرس علی البدل از میان خود برای
مدت دو سال انتخاب می کنند. که پس از تأیید مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره
صندوق انجام وظیفه خواهند نمود.
ماده 13 : بازرس باید درباره
صحت صورت دارایی و عملکرد صندوق و درباره صحت مطالب و اطلاعاتی که خادمین
در اختیار اعضا گذاشته اند کتباً اظهار نظر نماید.
ماده 14 : در صورت فوت، استعفا، یا سلب شرایط از بازرس اصلی، بازرس علی البدل تا پایان دوره انجام وظیفه خواهد نمود.
ماده
15 : بازرس می تواند در هر زمان و شرایطی، رسیدگی و بازرسی را در مورد
عملیات صندوق انجام داده و اسناد و مدارک و اطلاعات مربوطه را مطالعه و
بررسی و در صورت لزوم تقاضای تشکیل جلسه مجمع عمومی فوق العاده را بنماید.
فصل پنجم : سال مالی- انحلال و تصفیه
ماده 16 : سال مالی صندوق از اول فروردین ماه هر سال آغاز و در پایان اسفند ماه خاتمه می یابد.
ماده 17 : انحلال و تصفیه :
الف :چنانچه بعللی تصمیم به انحلال صندوق گرفته شود هیئت مدیره نسبت به تسویه حسابها اقدام نموده و پاسخگو خواهد بود .
ب : مانده وجوه مربوط به سرمایه صندوق ژس از تسویه اقساط وامها و حق عضویت اعضاء به آستان قدس رضوی اهدا می گردد .
فصل ششم : شرایط عضویت در صندوقماده
18 : افرادی که طبق مقررات مصوب هیئت مدیره شرایط عضویت در صندوق را دارا
هستند با افتتاح حساب می توانند به عضویت صندوق درآیند .
ماده 19 : در افتتاح حساب باید مبلغ 100.000 ریال و ماهیانه 50.000 ریال به عنوان مبلغ پایه برای هر یک از اعضا در صندوق واریز شود .
ماده 20 : اعضا در صورت دریافت وام باید بجز مبلغ اقساط وام، مبلغ پایه خود را نیز پرداخت نمایند.
ماده
21 : اعضا باید مبلغ پایه خود را به موقع پرداخت نمایند و در صورت تأخیر و
دریافت اخطاریه کتبی، عضویت آنها در صندوق لغو خواهد شد.
ماده 22 : اعضا می توانند با پرداخت به موقع مبلغ پایه یا پرداخت هدیه، امتیاز کسب نمایند.
ماده
23 : صندوق در پایان هر سال عضوی را که دارای بیشترین امتیاز است به عنوان
عضو نمونه سال انتخاب کرده و ایشان را مورد تقدیر و تشویق قرار خواهد داد.
ماده 24 : مسدود نمودن حساب فقط در صورت انصراف از عضویت صندوق دو ماه تسویه اقساط وام دریافتی ممکن می باشد.
فصل هفتم : سپرده گذاری
ماده 25 : سپرده وجهی است که توسط هر یک از اعضا به حساب صندوق واریز می گردد و به دو بخش تقسیم می شود.
الف - سپرده ثابت (حق عضویت ) : هر یک از اعضای صندوق ملزم هستند مبلغی که توسط هیئت مدیره تعیین می شود، بپردازد.
ب
- سپرده متغیر (مبلغ پایه) : مبلغی است که توسط هیئت مدیره صندوق تعیین می
شود و هر یک از اعضا موظف به پرداخت ماهیانه آن می باشند.
تبصره
1 : هر یک از اعضا مجاز می باشند در صورت تمایل، پس انداز بیشتری از حداقل
تعیین شده توسط پرداخت نمایند که این موضوع بر میزان وام دریافتی آنان
تأثیری مثبت نخواهد داشت ولی باعث بالا رفتن امتیاز عضو خواهد شد.
فصل هشتم : انواع وام
ماده 26 : صندوق دارای دو نوع وام عادی و ضروری می باشد که شرح و نحوه باز پرداخت آن به شرح ذیل می باشد.
الف
- وام ضروری به وامی اطلاق می شود که عضو بطور اضطراری نیازمند آن می باشد
و باز پرداخت این نوع وام بر اساس تعیین هیئت مدیره خواهد بود.
ب
- وام عادی به وامی اطلاق می شود که براساس نوبت و اولویت به هر یک از
اعضای متقاضی پرداخت می شود و نحوه باز پرداخت آن طبق تصویب هیئت مدیره در
اقساط مساوی تقسیم می گردد.
تبصره 1 :حداکثر مبلغ وام اعم از عادی و ضروری با نظر هیئت مدیره تعیین می گردد.
تبصره 2 : پرداخت وام منوط به نداشتن اقساط وام قبلی است.
فصل نهم : بررسی در خواست ها
ماده 27 : متقاضی وام نباید هیچگونه بدهی به صندوق اعم از وام قبلی یا مبلغ ماهیانه داشته باشد.
ماده
28 : اگر تعداد درخواستها بیشتراز تعداد وام های قابل پرداخت باشد هیئت
مدیره با توجه به سابقه عضویت ُ وامهای دریافتی و سایر عوامل و براساس نوبت
و اولویت به درخواست کنندگان وام پرداخت خواهد نمود . ماده 29 : ضمنا
متقاضیان ماه های آتی نیز به روش پیش بینی شده در ماده ۸ به لیست افراد
متقاضی وام، اضافه خواهند شد.
فصل دهم : اعطای وام
ماده 30 : پرداخت وام براساس موجودی صندوق ، امتیازات و اولویت بندی اعضای متقاضی وام صورت می پذیرد.
ماده
31 : حداقل موجودی عضو در صندوق جهت اخذ وام نباید در سال اول عضویت ،
کمتر از 50000 تومان ، غیر از حق عضویت باشد . و این میزان در سالهای بعد
توسط هیئت مدیره تعیین می گردد .
ماده 32
: پرداخت وام به اعضا صندوق حداقل 1 ماه پس از زمان عضویت در صندوق صورت
خواهد گرفت. (مگر در موارد ضروری و با نظارت و بررسی هیئت مدیره و در نظر
گرفتن موجودی کل صندوق، که از نوع وام ضروری خواهد بود .
ماده
33 : فرد می تواند امتیاز وام خود را به دیگر اعضا واگذار نماید. در این
صورت تا تسویه وام پرداختی امکان دریافت وام نخواهد داشت .
ماده 34 : اگر نیاز فرد به وام بعد از گرفتن وام به طریقی دیگر رفع گردید در صورت امکان وام به صندوق عودت داده شود.
فصل یازدهم : باز پرداخت وام
ماده 35 : میزان اقساط ماهیانه وام با نظر هیئت مدیره و شرایط وام گیرنده تعیین می گردد.
تبصره 1 : حسب شرایط خاص افراد متقاضی وام، طول مدت باز پرداخت وام و تعداد اقساط با نظر هیئت مدیره می تواند تغییر یابد.
فصل دوازدهم – درآمد ، هزینه و سرمایه صندوق
ماده 36 : درآمد های صندوق شامل موارد زیر می باشد.
الف - در صورت صلاحدید هیئت مدیره سرمایه گذاری شود .
ب – سایر درآمد ها ، هدایا و کمک های بلاعوض به صندوق
ماده 37 : هزینه های صندوق عبارت است از :
الف - هزینه های اداری مانند تهیه دفترچه عضویت، لوازم التحریر ، نرم افزار حسابداری و...
ب - سایر موارد با تعیین هیئت مدیره صندوق
تبصره 1 : هزینه های صندوق از محل کارمزد وام تامین می شود و در صورت عدم کفایت از موجودی خود صندوق بصورت قرض برداشت می گردد.
ماده
38 : سرمایه صندوق شامل سپرده های ثابت و متغیر اعضا و سرمایه خود صندوق
می باشد و هیئت مدیره جهت بالا بردن توان صندوق راهکار های لازم را ارائه و
اجرا خواهد نمود .
فصل سیزدهم : انصراف از صندوق
ماده 39 : انصراف از ادامه عضویت صندوق آزاد ممکن می باشد مشروط بر اینکه عضو:
الف - بصورت کتبی اعلام انصراف نماید.
ب - هیچگونه بدهی به صندوق نداشته باشد.
ماده 40 : عضوی که وام گرفته و تسویه نموده در صورت انصراف تا 2 ماه نمی تواند موجودی خود را دریافت نماید.
ماده 41 : عضو منصرف از عضویت صندوق از زمان موافقت هیئت مدیره تا زمان دریافت موجودیش از صندوق حق عضویت به صندوق واریز نخواهد کرد.
ماده
42 : در صورتیکه توان صندوق اجازه دهد مبلغ سپرده عضو منصرف یک ماه بعد از
انصراف پرداخت خواهد شد. در غیر اینصورت سپرده وی حداکثر تا شش ماه طی یک
یا چند قسط مسترد می گردد.
ماده 43 : عضو در صورت پشیمانی از
انصراف صندوق مجدداً می تواند به شرائطی که هیئت مدیره تعیین می کند به
عضویت صندوق درآید که در این صورت مانند یک عضو جدید می باشد ولی در صورت
انصراف مجدد، دیگر نمی تواند عضو صندوق گردد.
ماده 44 : در صورت فوت اعضا ، مانده مبلغ سرمایه متوفی به وارث قانونی وی پرداخت می شود.
ماده 46 : چنانچه به حساب صندوق در بانک جایزه ای و یا بهره ای تعلق گیرد در آخر هر سال مالی با نظر هیئت مدیره برنامه ریزی میشود.
ماده 47 : کلیه مواردی که در اساسنامه به صراحت ذکر نشده عند اللزوم توسط هیئت مدیره صندوق بررسی ، تصویب و اجرا خواهد گردید.
ماده
48 :یک فقره حساب جاری در یکی از صندوقهای قرض الحسنه یا یکی از بانک ها
افتتاح و وجوه دریافتی به حساب مزبور واریز و هنگام پرداخت با امضای دو نفر
از اعضای هیات مدیره که نسبت به افتتاح حساب اقدام نموده اند معتبر خواهد
بود.
و هم اکنون از فضل الهی توانسته ایم :
1.
ارائه وامهای 1.000.000 و 1.200.000 و 2.000.000و 3.000.000و 4.000.000 و
5.000.000 و 10.000.000ریالی در اقساط ۱۰ماهه بدون چک ، ضامن به فامیل
2. افتتاح حساب جاری بانک مهراقتصاد و بانک صادرات جهت انجام امور بانکی بین صندوق و اعضاء
3. راه اندازی سایت اینترنتی www.shahidanallahparastkashan.blogsky.com
بازگشائی ایمیل shahidanallahparast@yahoo.com
5. تهیه سیستم رایانه و نرم افزار مالی ( حسابداری ) جهت ثبت و بررسی دقیق حسابها
6. تهیه دستگاه اسکن ، پرینت ، فتوکپی و فاکس جهت انجام کار صندوق و خدمت رسانی بهتر
7. انتخاب حساب برتر مقارن با ولادت عدالت گستر گیتی وجود نازنین امام زمان ( عج )
8. برقراری تلفن ثابت جهت ارتباط با اعضاء 55332361
9. خریداری پنل و ارسال پیامک به مناسبت ها برای اعضاء صندوق به شماره 30004682000000
10. راه اندازی سیستم تلفن بانک و اطلاع از موجودی حساب ویژه اعضاء
11. خریداری و راه اندازی اینترنت 2030
12. جذب اعتبارات مردمی به مبلغ 40.000.000 ریال درسال 1391
13. برگزاری جلسات هیئت مدیره بصورت ماهانه در جهت بررسی عملکرد
14. ارائه وامهای فوری در مواقع اضطراری
15. برگزاری مسابقات نظر سنجی به منظور پیشبرد اهداف صندوق
16. اعطاء جوائژ خوش حسابی به حسابهای برتر
17. جذب اعتبارات مردمی به مبلغ 10.750.000 ریال درسال1392
18. جذب اعتبارات مردمی به مبلغ 9.600.000 ریال درسال1393
19.جذب اعتبارات مردمی به مبلغ 140.000.000 ریال درسال1396
20. و ...
بعد از شهدا چه کرده ایم ؛
عکس شهدا را می بینیم و عکس شهدا عمل می کنیم ...
یاد وخاطره شهدای گرانقدر فامیل را گرامی میداریم ؛
شهیدان والامقام :
- شهیدان حمیدرضا و محمدرضااله پرست
- شهید اللهیارگلستانی
- شهید اصغر گلستانی
- شهیدان سهائی
- شهید محمد الماسی
- شهید محمود واعظی
- شهید سید مصطفی واجدی
- شهید عباسی مقدم
- شهید شمشیری
- شهید سید مهدی بهشتی
- شهید ترک آبادی
«آیت الله سید محمد باقر مصطفوی حسینی کاشانی» در تاریخ 18 آذر 1392 در 82 سالگی درگذشت.
متن زیر آشنایی کوتاهی با حیات پربار این عالم ربانی است:
سید محمدباقر مصطفوی حسینی از علمای برجسته کاشان اول اسفند سال 1310 در خانواده ای مومن و سرشناس در محله سر پله کاشان متولد شد.
پدر ایشان «آیت الله سید احمد مصطفوی» از علمای بزرگ شهر و داماد «سید مصطفی کاشانی» پدر «آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی« بود.
سید محمدباقر از کودکی هوشی سرشار داشت و پس از تحصیل در بهترین مدرسه شهر درصدد کسب علوم دینی برآمد.
او هفت ساله بود که از نعمت حضور پدر محروم شد و در دامان پاک مادر و دایی خود تحصیلات ابتدایی و علوم مقدماتی حوزه های علمیه را در کاشان و زیر نظر آیت الله العظمی میرسید علی یثربی گذراند.
پس از سه سال مطالعه علوم حوزوی در کاشان، عطش بی انتهای این جوان باهوش و مستعد او را به سمت افق های والاتری سوق می داد، بطوری که با شوقی تمام راهی حوزه علمیه قم شد.
شهر مقدس قم نیز با همه وسعت و علمش او را راضی نمی کرد و دستی او را با تقدیر نجف گره می زد لذا پس از گذشت حدود دو سال رهسپار نجف شد تا 23 سال از سالهای جوانی خود را وقف کسب علوم دینی در آن دیار کند.
سید باقر جوان، خود را در نجف میان دریای مواج فقاهت و اصول، شناور یافت و 23 سال از محضر آیات عظام سیدابوالقاسم موسوی خویی، مجتبی لنکرانی، جمال بلاغی، سید عبدالاعلی سبزواری، میرحسین یزدی، عباس قوچانی، علامه عبدالحسین امینی و دیگر بزرگان حوزه علمیه نجف در فقه، اصول، تفسیر و اخلاق بهره ها برد.
در عظمت استادان این عالم وارسته همین بس که علم کلام را نزد صاحب کتاب الغدیر، علامه امینی و فلسفه را نزد جانشین آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی، شیخ عباس قوچانی فرا گرفت.
سید باقر در ابتدای ورودش به نجف وارد مدرسه سید کاظم یزدی و در حجره نوه ایشان ساکن شد اما پس از مدت کوتاهی با کمبود جا برای نوه سید کاظم یزدی راضی به مشقت او نشد و آنجا را به قصد مدرسه بخارایی ترک کرد.
وی در شرایط سخت و مشقت بار دوری از شهر و دیارش به کسب علم پرداخت اما اوضاع نامساعد اقتصادی هیچگاه مانعی بر سر راه عاشقان علم اهل بیت نبود و عالمان نجف نیز از این مساله مستثنا نبودند.
آیت الله مصطفوی در خاطرات خود از سیدرضا تبتی طلبه هندی الاصل ساکن نجف یاد می کند که سالها به دور از هیچگونه کمک مالی خانواده در مجاورت امیرالمومنین(ع) و با عنایات ویژه آن حضرت به تحصیل علوم دینی مشغول بود.
وی در این باره می گوید: در آن روزگار وضع اقتصادی طلاب نجف بسیار نامناسب بود و افزون بر این، خانواده سیدرضا هم که درگیر جنگ چین و تبت و محاصره بودند، امکان ارسال هزینه های تحصیلی به نجف را نداشتند.
آیت الله مصطفوی در حجره ای محقر اما گرم و صمیمی در کنار مراجع عظام همچون آیت الله سید علی سیستانی، ناصر مکارم شیرازی، وحید خراسانی، جعفر سبحانی و دیگر نوادر علمی روزگار پله های فقاهت و بینش را طی کرد.
وی در این سالها با تدریس و تحصیل علم، اخلاق و درک محضر استادان بزرگ عالم تشیع همراه بود که این امر ذوق و شوق این عالم عاشق حقیقت را دوچندان می کرد.
روح والا و جان جویای حقیقت آیت الله مصطفوی سبب شد که پس از برطرف کردن حکم تحریم از خواندن فلسفه،به آموختن این علم روی آورد، چرا که سالها به فتوای نخستین مرجع شیعه یعنی آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی مطالعه فلسفه در حوزه های علوم دینی تحریم شده بود.
علت تحریم فلسفه، نبود ظرفیت و درک لازم در همه افراد و امکان گمراه شدن آنها اعلام و با گذشت زمان و شرایط روزگار، این حکم ملغی شد و آیت الله سید باقر مصطفوی نزد حاج شیخ عباس قوچانی فلسفه آموخت.
آنچنان درس، بحث و مطالعه، سید باقر 40 ساله را در دریای عمیق علم فرو برده بود که وضعیت نامناسب جسمانی را مانعی بر سر راه تحصیل و تعلیم نمی دید و همواره بدنبال شناخت حقیقت، پله های کمال را می پیمود.
وضعیت نامناسب جسمانی او را به جایی رساند که استاد بزرگوارش آیت الله العظمی سید ابوالقاسم موسوی خویی بر او خرده گرفت، بازگشت او را تکلیفی دینی دانست و این عالم حقیقت جو را راهی شهر و دیار زادگاهش کرد، بازگشتی که برای او نه، اما برای مردم کاشان، شادی و برکت به همراه داشت و هر روز سیل مردم مشتاق، در آرزوی آموختن کلمه ای و دیدار با عالمی فرزانه به سوی او می شتافتند.
بازگشت ناخواسته آیت الله سید باقر مصطفوی به ایران و حضورش در کاشان، منشا خیرات و برکات زیادی برای شهر بود.
آیت الله مصطفوی از سال 1351 با حضور در کاشان، به اقامه جماعت، تفسیر و خطابه پرداخت که حاصل فعالیت های علمی ایشان در این سالها مجموعه های دست نویسی در زمینه تفسیر، طهارات ثلاث و کتاب صلوه است.
این عالم وارسته هجدهم آذر 1392 به دلیل کهولت سن به رحمت ایزدی پیوست.
آیت الله ملا حبیب الله شریف کاشانی
حبیب الله شریف کاشانی در سال 1262 ق . دیده به جهان گشود.پدرش آیت الله ملا علی مدد ساوجی در ساوه متولد شد و بخش عظمی از تحصیلات خود را در قزوین و سپس کاشان گذراند. در ایام جوانی به درجه اجتهاد رسید و سپس در سال 1266 ق . از کاشان به ساوه مراجعت کرد و تا پایان عمر روشنی بخش مردمان آن دیار گردید.مادر ملا حبیب الله ، دختر میرزا حبیب الله (معروف به میرزا بابای حسینی نطنزی ) بود.
حبیب الله پس از رحلت پدرش (1270 ق .) در زادگاهش کاشان تحت سرپرستی آیت الله سید حسین کاشانی (متوفای 1296 ق .) به تحصیل علوم حوزوی همت گماشت .آن نوجوان یتیم ، در پرتو تلاش و استعداد خدادادی اش و دقت و مراقبت استادش ، در مدت ده سال مدارج عالی تحصیل را پشت سر نهاد و در شانزده سالگی گواهی نقل روایت و سپس در هیجده سالگی از استادش ، گواهی اجتهاد دریافت کرد.
آیت الله سید حسین کاشانی که از شاگردان پدر بزرگوار ملا حبیب الله بود، نقشی بسزا در تربیت علمی و نیز امور زندگی ملا حبیب الله داشت وی در گواهی اجتهادی که برای ملا حبیب الله نوشته چنین آورده است :
(... فرزند روحانی من ، عالم ربانی و عامل صمدانی ، استاد زبر دست ، دانشمند و فقیه کامل ، رستگار و رهرو راه سعادت موید به تایید خداوند بی نیاز، حبیب الله فرزند مرحوم مغفور علامه زمان علی مدد که پروردگارش رحمت کناد، در بسیاری از اوقات بحث و تحقیق در علوم با من بوده و بسیاری از مباحث اصول و فقه را نزد من خوانده و بسیاری از مطالب علم کلام و علوم وابسته را از من فرا گرفته و حمد خدا را که عالم فاضل و فقیه کامل و جامع کلیه شرایط فتوا گردیده و به درجه اجتهاد نایل شده و مراتب علم و عمل ، عدالت و سداد را حایز گردیده است ...)
ملا حبیب الله درباره استادش آورده است :
(... تمامی این زحماتی که او (سید حسین کاشانی ) برایم متحمل شد به این سبب بود که می خواست حق شاگردی پدرم را ادا کرده باشد...)
ملا حبیب الله در دوران حیات پر بار خویش ، برای خوشه چینی از محضر بزرگان و کسب علم و ادب از هیچ کوششی دریغ نکرد. او با مسافرت به اصفهان از محضر آیه الله میرزا محمد مهدی کلباسی(1464)استفاده فراوان برد.وی در سالهای اولیه تحصیل به تهران مسافرت و در خدمت استادان زیر کسب دانش کرد:
1. آیه الله حاج سید حسین کاشانی
مهمترین و بزرگترین استاد ملا حبیب الله بود که از زمان طفولیت در کاشان سرپرستی وی را به عهده داشت و پس از مهاجرت به تهران نیز، همچنان به تربیت علمی و دینی او پرداخت .
2. آیه الله میر محمد علی کاشانی (متوفای 1294 ق .): او علاوه بر استادی ، پدر همسر ملا حبیب الله بود.
3. شیخ محمد اصفهانی
4. حاج ملا هادی مدرس تهرانی
5. ملا عبدالهادی تهرانی
6. میرزا محمد اندر مانی
7. حاج میرزا ابوالقاسم تهرانی
این مجتهد شریف و ستاره پر فروغ کاشان ، دو سال پس از دریافت اجازه اجتهاد، در سال 1281 ق . برای آستان بوسی امامات معصوم علیهم السلام و نیز استفاده از محضر دانشمند پرآوازه شیعه - شیخ مرتضی انصاری - به سوی عراق حرکت کرد. او پس از رسیدن به کربلا، خبر جانگداز رحلت شیخ انصاری را شنید و در ماتم فرو رفت .
ستاره شریف کاشان با اقامت در کربلا، به محضر فقیه معروف آن دیار آیت الله مولی محمد حسین معروف به فاضل اردکانی شتافته ، از خرمن فضایل او بهره می جوید.
پس از چندی به نجف اشرف رفته ، سر بر آستان کوی دوست امیرمومنان سایید و از آنجا به ایران بازگشت . ملا حبیب الله پس از رسیدن به کاشان ، مجذوب آوازه علمی یکی از دانشوران گلپایگان گردید و به سوی او شتافت وی در این باره می گوید:
(پس از مدتی درنگ تصمیم گرفتم به خدمت سرور بزرگوار، فاضل صمدانی ، مرحوم ملا زین العابدین گلپایگانی برسم . چون به حضور وی رسیدم او را (در اثر بیماری ) بسیار گوشه گیر یافتم به حدی که از خانه بیرون نمی آمد و درس و بحث و قیل و قال مدرسه را رها کرده و دچار ناراحتی و ضعف چشم گردیده بود. به همین علت نتوانستم از محضر وی استفاده درسی ببرم . لیکن فواید گرانقدری از تشرف به حضورش نصیب من شد. او مرا سفارش کرد که با دنیاطلبان ترک مراوده کنم . دل را به یاد خدا مشغول دارم و خود را از عوامل مشغول کننده این جهان دور سازم و من تمامی وصایای او را پذیرفتم و آویزه گوش خود ساختم و تا امروز بر آن هستم ...)
عرصه سیاست
نهضت مشروطه و قیام عمومی مسلمانان ایران زمین به رهبری روحانیون ظلم ستیز و دلسوز، مهمترین مساله سیاسی دوران حیات ملا حبیب الله شریف بود.
ملا عبدالرسول مدنی کاشانی - شاگرد و داماد آیه الله شریف - به دستور آیت الله شریف کاشانی ، کتابی را درباره مشروطیت به نام (رساله انصافیه ) به نگارش در آورد.
از دیگر اسنادی که بیانگر بعد سیاسی آیه الله شریف است نگارش کتاب (انتخاب المسائل ) است . این کتاب در برگیرنده پرسشهای مردم درباره مسائل مختلف مشروطیت و جوابهای حکیمانه ملا حبیب الله است .
البته پس از انحراف مشروطه از مسیر اصلی و شرعی خویش ، آیت الله شریف نیز در زمره مخالفان آن قرار گرفت و در مخالفت با مشروطه سخنها گفت . او در این باره اشعاری نیز سروده است .
در این قسمت از زندگی حبیب شریف حق گفته ها گوییم و نکته ها برداریم .
1. ... شبی قبل از اذان صبح وارد مسجد شدم دیدم آقا مشغول مناجات است و با خدا راز نیاز می کند خوب دقت کردم ، شنیدم که می گفت : خدایا عاقبت با حبیب چه خواهی کرد.
2. شریف کاشانی نصیبی شایسته از فرزند داشته است . وی نام یازده فرزند زنده خویش را در وصیت نامه اش نوشته بود. بدیهی است که سامان دادن به اوضاع زندگی چنین خانواده عائله مندی ، آنهم برای فقیهی پژوهشگر، مستلزم تلاش و فعالیت ویژه ای است . با این حال ، وی از مصرف وجوهات شرعی در امور خویش پرهیز داشته و دارای مناعت طبق بوده است .
آیه الله شریف در مقدمه کتاب ((جمل النواهی )) آورده است :
((ترجمه این کتاب را با کمی سرمایه علمی و تنگدستی خود موقعی می نویسم که حوادث روزگار مرا به درد جدایی مبتلا کرده و به مصیبت مرگ دو فرزندم که در دو شب پی در پی از دنیا رفتند دچار نموده است و همچنین مشکلات دیگر به من هجوم آورده ولی خدای دوست و دوست دارنده را در هر حال حمد و سپاس و...
3. فقیه شریف کاشان معلم علم و حلم و الگوی بردباری بود. او در برخوردهای خویش و پاسخگویی به افراد و عقاید انحرافی ، هیچ گاه از قله ادب پایین نمی آمد. ملا حبیب الله شریف در موضوع عقاید فرقه شیخیه و رد ادعاهای آنان کتابی به نام (النجم الثاقب )) نوشت . گرچه او در به کارگیری عبارات کوبنده و کلمات تند هیچ کوتاه نیامده امام پا را از حریم ادب بیرون ننهاده است .
4. ملا حبیب الله راد مرد عرصه آزاداندیشی بود. وی همان اندازه که در برابر نیک اندیشان تسلیم بود در مقابل هر گونه کج روی به مقابله و دفاع حکیمانه ایستاده ، آزادانه اظهار نظر می کرد. او درباره کتاب ((مفاتیح )) فیض کاشانی ، مطالبی نقل کرده است و سپس می فرماید: ... خوش گمانی نسبت به بزرگان باعث می شود که انسان در سخنان آنان کمتر تامل کند ولی باید دانست که فساد تامل نکردن به قدری زیاد است که از قلمرو بیان خارج است .
درخشندگی و گرما بخشی علمی آیه الله شریف موجب گردید تا شماری از دانش پژوهان و اندیشوران در محضر آن منبع شریف شریعت حاضر شده ، از شمع وجودش بهره گیرند.ذکر نام و نشانی چند از شاگردان زبده وی ، ما را بر مطلب فوق رهنمون می سازد:
1. سید محمد علوی بروجردی کاشانی
2. میر سید علی یثربی کاشانی
3. سید محمد حسین رضوی
4. میرزا احمد عاملی آرانی
5. ملا عبدالرسول مدنی کاشانی
6. میر سید خلیل الله فقیه
7. میرزا حسین محلاتی
8. محمد غروی کاشانی
9. سید فخر الدین امامت
10. شیخ محمد سلیمانی
11. آقا رضا مدنی کاشانی
از ویژگیهای برجسته آیه الله شریف ، تنوع تالیفات و فزونی آنهاست وی سیصد جلد کتاب و رساله نوشته اما تنها حدود دویست جلد آنها شناخته شده است.
بر اساس نگاشته کتاب لباب الالقاب آیه الله شریف 21 سال قبل از رحلتش تعداد 135 کتاب خویش را نام برده است.شگفت اینکه تعداد زیادی از این آثار قبل از رسیدن به سن بلوغ نوشته شده است .
منتقد المنافع فی شرح المختصر النافع
نصیحت نامه ((شعر))
شکایت نامه ((شعر))
القواعد البانیه
صراط الرشاد
البارقات الملکوتیه
النخبه الرفیعه
تعلیقات علی مقدمه الفصول
رساله فی الاستصحاب
رساله فی حجه الظن
شرح مفتاح الاصول
شرح منظومه اصول الفقه
لباب الالقاب
منتخب المقالات من کتاب المقامات
بدر البلاغه ((فی الخطب ))
شرح قصیده حمیری
شرح لامیه العجم
منتخب دره الفواص
دره الدرر ((تفسیر سوره کوثر))
الانوار السانحه ((تفسیر سوره فاتحه ))
بوارق القهر ((تفسیر سوره فاتحه ))
تذکره الشهداء
رجوم الشیاطین
رساله در رجعت
شرح بر قصاص و دیات مفاتحی فیض
منظومه فی الفقه
رساله در افعال حج
مکاسب
منتخب القواعد
ذریعه الاستغنا در مسئله غنا
اسرار العارفین
ساقی نامه ((شعر))
تبصره السائر
مفتاح السعادت
ساقی نامه ((مدح امیرالمومنین ))
القصائد
گلزار اسرار
فضائل اهل بیت علیهم السلام
و....
آیه الله شریف کاشانی پس از حدود هشتاد سال عمر با برکت و بیش از هفتاد سال تحقیق ، تالیف ، تدریس و ارشاد، در جمادی الثانی 1340 در شهر کاشان به سوی دنیای جاویدان پر کشید.
پیکر مطهرش در مزار ((دشت افروز)) کاشان به خاک سپرده شد و مقبره اش زیارتگاه دلباختگان شرافت و حقیقت گردید.
/a>آیه الله شریف کاشانی به مسائل علمی توجه و عنایت افزون داشت و از جنجال آفرینی پرهیز داشت اما با اتکاء به اصول اساسی اسلام ، از حضور در صحنه های سرنوشت ساز سیاسی غافل نبود و به مقتضای زمان و به اندازه توان در امور سیاسی دخالت می کرد.
غار نیاسر
غار رئیس یا غار نیاسر است. این غار ظاهرا مربوط به دوره اشکانیان بوده و در واقع یک معبد میترایی ( مهرپرستی ) است. میترا یکی از خدایان مردم ایران باستان بوده ، چنانکه در یکی از کتیبه های مربوط به اردشیر دوم هخامنشی (359-404 پ .م .) که در هگمتانه کشف شده است، علاوه بر اهورامزدا از میترا ( مهر - خورشید ) و همچنین از آناهیتا ( ناهید ) که رب النوع ( خدایگان ) عشق و زیبایی است نیز نام برده شده و از آنان سپاسگذاری شده است. این پادشاه در کتیبه دیگری نیز تنها از ایزد مهر ( میترا ) درخواست یاری و حمایت کرده و از اهورامزدا نامی نبرده است.
این غار از عجایب و نوادر آثار باستانی است . در حدود 1800 تا 2000 سال قبل در دل کوه کرکس و بر فراز تپه های آهکی مشرف بر نیاسر کاشان و احتمالاً با مقاصد آیینی و مذهبی به صورت تونل سنگی پرپیچ و خم با ابزار های ابتدایی کنده شده است . غار نیاسر کاشان شامل مجموعه زیرزمینی و پیچیده ای است که از راهرو های تنگ و طولانی و اتاق ها و چاه های متعددی تشکیل شده و دسترسی به اعماق آنها بدون بهره گیری از وسایل پیشرفته امروزی ممکن نیست.
شهر زیرمینی نوش آباد
شهر زیرزمینی نوش آباد تونلی دست کن با فضا های معماری است که در عمق 3 متری زمین قرار گرفته است. این شهر زیرزمینی حدود دو سال پیش هنگامی که یکی از اهالی نوش آباد در حال کندن زمین بود؛ کشف شد و در نخستین فصل از کاوش های باستان شناسی مشخص شد که شهر زیرزمینی نوش آباد در دوره های اسلامی مورد استفاده قرار می گرفته است و احتمالا پناهگاه مردم نوش آباد بوده است اما هم اکنون بخش هایی از این معماری دست کن در فاضلاب نوش آباد غرق شده است.
شهر زیر زمینی نوش آباد، شهری سه طبقه است که طبقه اول آن در عمق 3 متری و طبقه سوم آن در عمق 16 متری از سطح زمین ساخته شده است. ارتفاع هر طبقه حدود 180 سانتی متر است. باستان شناسان با توجه به محدود بودن کاوش های خود در این شهر زیرزمینی هنوز وسعت دقیق این شهر را نمی دانند اما با توجه به دالان های تو در توی این شهر و فضا های مختلف تصور می شود این شهر دارای چندین هزار متر وسعت باشد.
شهر نوش آباد در۸ کیلومتری شهر کاشان جای گرفته است این شهر از جمله شهر های مهم تاریخی است که آثار بسیار زیادی را از جمله قلعه ها و مساجد در خود جای داده اما تاکنون مورد توجه چندانی قرار نگرفته اند.
روستای ابیانه
در ۴۰ کیلومتری شمال غربی نطنز از استان کاشان در دامنه کوه کرکس روستایی بس کهن واقع است به نام ابیانه، این روستا را به اعتبار آثار و بنا های تاریخی پرتنوعش باید از زمره استثنایی ترین روستاهای ایران به شمار آورد. شکوه معماری بومی و سرشار از زیبایی این روستا، آن را در شمار نمونه های کم نظیر دیدنی های جهان درآورده است. ابیانه نقطه ای خوش منظره و خوش آب و هوا و دارای موقعیت طبیعی مساعدی است.
در دوره صفویه هنگامی که شاهان صفوی برای ییلاق به نطنز می رفتند بسیاری از نزدیکان آنها و درباریان ترجیح می دادند در ابیانه اقامت کنند. شمار خانه های ابیانه در سرشماری سال ۱۳۶۱ برابر با ۵۰۰ واحد برآورد شده ؛ این خانه ها تماماً بر روی دامنه پرشیبی در شمال رودخانه برزرود بنا شده است به صورتی که پشت بام مسطح خانه های پایین دست ، حیاط خانه های بالا دست را به وجود آورده است و هیچ دیواری هم آنها را محصور نمی سازد. در نتیجه، ابیانه در وهله اول روستایی چند طبقه به نظر می آید که در بعضی موارد تا چهار طبقه آن را می توان مشاهده کرد.
زن های ابیانه معمولاً چارقد های سفید رنگی بر سر دارند. قدیم ترین اثر تاریخی ابیانه آتشکده ای است که مانند دیگر بناهای ده در سراشیبی قرار گرفته است. آتشکده ابیانه را نمونه ای ازمعابد زردشتی دانسته اند که در جوامع کوهستانی ساخته می شد. مهم ترین بنا و اثر تاریخی این روستا یک باب مسجد جامع و قدیم ترین اثر تاریخی این مسجد منبر چوبی منبت کاری آن است که در سال ۴۶۶ هجری قمری ساخته شده است. مسجد قدیمی دیگر ابیانه مسجد برزله است که دارای فضای دلبازی است و روی لنگه در شرقی آن سال ۷۰۱ هـ . ق . نوشته شده است که مربوط به دوره ایلخانان است. مسجد تاریخی دیگر ابیانه مسجد حاجتگاه است که کنار صخره ای در کوهستان بنا شده و بر در ورودی شبستان آن تاریخ ۹۵۲هـ . ق . مشاهده می شود.
روستای ابیانه دارای دو زیارتگاه است : یکی مرقد شاهزاده عیسی و شاهزاده یحیی در جنوب روستا که به گفته اهالی فرزندان امام موسی کاظم (ع) بودهاند ؛ و زیارتگاه دیگر ابیانه قدمگاه نامیده می شود.
دریاچه نمک آران و بیدگل
دریاچه نمک آران در فاصله 35 کیلومتری شمال شرقی شهرستان آران و بیدگل واقع است. این دریاچه از غرب به کوه های سفیدآب و سیاه کوه و منطقه پارک ملی کویر ، از شمال و غرب بخ کویر مسیله و از جنوب به کویر مرنجاب و بند ریگ محدود است.
وسعت این دریاچه در حدود 647 کیلومتر مربع می باشد. این دریاچه شکلی شبیه به یک مثلث دارد که راس آن به سمت شمال است . طول قاعده این مثلث 35 کیلومتر و ارتفاع آن 38 کیلومتر می باشد.
زمین این دریاچه پوشیده از رسوبات نمک است که بر اثر انباشته شدن سیلاب ها و آب های سطحی در طول قرن ها پدید آمده است . عمق نمک این دریاچه بین 5 تا 54 متر متغیر است که توسط لایه های خاک رس از یکدیگر جدا شده اند.
با هر بار بارش و تبخیر آب در این دریاچه، نمک های موجود کرت بندی های زیبایی به شکل پلی گن تشکیل می دهند که دیدن مناظر آن خالی از لطف نیست.
تپه های سیلک
محوطه پیش ار تاریخی سیلک در حدود 4 کیلومتری جنوب غربی کاشان واقع گردیده که از دو تپه و دو گورستان تشکیل شده است. امروز بر روی بقایای گورستان الف، با قدمتی 3500 ساله که در حدود دویست متری تپه جنوبی است، بلوار بیست و چهار متری امیر کبیر کشیده شده و گورستان ب نیز با آثاری با قدمت 3000 ساله تبدیل به باغ انار شده است.
در بیست و چهارم شهریور سال 1310 تپه های سیلک کاشان در فهرست آثار ملی ایران با شماره 38 به ثبت رسید. ناحیه سیلک ( فتح یا و سکون لام در رایج ترین تلفظ ) به عنوان یکی از قدیمی ترین مراکز سکنای بشر ما قبل تاریخ در ایران شناخته شده است. تا پیش از آغاز کاوش های علمی، کسی به ارزش باستانی و اهمیت تاریخی آن پی نبرده بود.
آبشار نیاسر
آبشار نیاسر از چشمه تالار ( اسکندریه ) واقع در کنار چارتاقی سرچشمه می گیرد به گونه ای که دو سوم آب چشمه به سمت آبشار و از آنجا به دشت های نیاسر و یک سوم آن به محله نو میرود. آب جاری شده از آبشار به بعضی از مزرعه های اطراف از جمله مزرعه خاتون، دولت آباد، سیف آباد و یرقون نیز می رسد. البته پیشتر که آب بیشتر بوده به سمت مزرعه سورآباد هم می رفته است. ولی به علت کم شدن آب چشمه دسترسی آب به این مزرعه منتفی می باشد.
در محیط اطراف آبشار درختانی از جمله بید شیرین، بید تلخ، نارون یا پشه، عرعر، ون یازبان گنجشک، توت بی دونه، توت شمرونی، انجیر و مو رشد کرده اند. چند درخت کهن و قطور ( توت و بید ) هم در پای آبشار وجود داشته که به علت خطر وارد کردن آسیاب های احتمالی به حمام و آسیاب حدود 7 الی 8 سال پیش آنها را قطع کرده اند.
از گیاهان دارویی این محل نیز می توان موارد زیر را نام برد:
پر سیاوش: برای سینه درد و سردرد
علف شوره: برای کمر درد و سردرد
خیار بوته مار ( هندونه مار ): برای پا درد
به گزارش خبرنگار مهر، توسعه فرهنگی منجربه خود باوری جامعه و این مسئله خود در شکل گیری و هویت فرهنگی جامعه نقش مهمی را ایفا می کند.
خبرنگاران سربازان عرصه اطلاع رسانی و تنویر افکار عمومی هستند که جامعه را با حقایق و واقعیت های موجود آشنا می کنند، انعکاس و بازتاب حقایق و واقعیتها در جامعه مرهون تلاشهای بی وقفه اصحاب رسانه است.
حمایت و پشتیبانی از خبرنگاران در راستای ارتقای جایگاه آنان و تعامل همه قشرهای مختلف از قبیل ارگانها، دستگاهها و نهادها برای بازتاب حقایق به مردم و مخاطبان، وظیفه ایست که باید همواره مدنظرقرار گیرد.
واقع نگاری مهمترین وظیفه خبرنگار در دنیای امروز
در ایران اسلامی خبرنگاری دارای شان و مقام است از اینرو پاسداشت و تکریم جامعه خبری متعهد به آرمانهای امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی بر همگان فرض و لازم است.
در این ارتباط استاندار گیلان ضمن تبریک روز خبرنگار گفت: همه مسئولان بیش از پیش باید به خبرنگاران اهمیت ویژه قائل و آنها را مورد تکریم قرار دهند.
مهدی سعادتی با اشاره به اینکه رشد و توسعه فرهنگی جامعه مستلزم ایثار و فداکاری خبرنگاران در آگاهی رسانی به مردم است، افزود: روز خبرنگار فرصت مغتنمی برای بازخوانی کارنامه سراسر شور و شعور خبرنگاران متعهد رسانه هاست.
وی اظهار داشت: در جهان معاصر که عصر ارتباطات، فناوریهای ارتباطی و رقابتهای شدید و آنی رسانه ای نام گرفته باید خبرنگاران متعهد ضمن توجه به ارزشها و هنجارهای جامعه اسلامی مبادرت به تهیه هنرمندانه خبر کرده و همراه با ذوق و جذابیت توام با سرعت به مخاطبان ارائه کنند.
استاندار گیلان ادامه داد: خبرنگاران مشاوران امین و ناصحان مشفقی هستند که با ارائه مطالب و انعکاس حقایق در تحقق اهداف عالی نظام مقدس جمهوری اسلامی یاریگر مسئولان خواهند بود.
به هر حال طی تاریخ هزاران ساله زندگی بشر تلاش برای بیشتر دانستن به عنوان یک اصل محوری حیات مطرح بوده است، عبارتهای " چه خبر " و " دیگه چه خبر " جمله های هستند که با مفهومی ثابت و مشترک لیکن با اشکال گوناگون در زمانها و مکانهای مختلف بین انسانها رد و بدل شده، می شود و خواهد شد و حتی امروزه کاربرد و اهمیت بیشتری یافته است چرا که انسان پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم بیش از انسانهای هر عصر دیگری به دانستن نیاز دارد از اینروست که می گویند؛ شناخت و آگاهی نیاز عصر دانایی است.
بدون شک این نیاز با جذب یا تولید و ارائه اطلاعات دقیق به افراد تشنه دانستن پاسخ داده خواهد شد و در این میان بخش اعظمی از اخبار و اطلاعات جاری در زندگی انسانها از طریق مطبوعات و خبرگزاریها به اطلاع مخاطبان می رسد.
ذات خبرنگاری مبتنی بر بی طرفی است
فرماندار شهرستان تالش ضمن اشاره به اهمیت و نقش خبرنگار در جامعه گفت: سالروز شهادت محمود صارمی فرصتی است تا شرایط و زمینه های رشد و گسترش حرفه خبرنگاری و روزنامه نگاری مورد توجه و بحث و بررسی قرار گیرد.
میرزا حسینعلی زاده افزود: خبرنگار همچون سربازی فداکار از جوهر وجودش و با سلاح قلمش همواره در میدان مین قدم می نهد تا جامعه را از خطرات آگاه سازد.
وی همچنین با اشاره به اینکه یک خبرنگار باید به واقعیت یک رویداد دست یابد و همواره گام به گام حوادث در حوزه کاری خود حرکت کند تا تحلیل هایش را به صورت کامل و رسا ارائه دهد، اظهارداشت: خبرنگار موفق همیشه در انعکاس رخدادها بی طرفانه عمل می کند چون ذات خبرنگاری مبتنی بر بی طرفی است.
فرماندار تالش گفت: علاوه بر این یک خبرنگار باید همواره درکسب اعتماد و اعتمادسازی بین خبرنگار، منابع خبری و مردم خود تلاش کند.
وی افزود: خبرنگار و رسانه از آنجا که امانتدار جامعه در کسب، حفظ و انعکاس اطلاعات و اخبار هستند باید در راه این امانتداری از هیچ چیز دریغ نورزند.
حسینعلی زاده یادآورشد: در کنار تمامی اصول اخلاقی حرفه ای رسانه ای، اسلام رسالت اصلی خبرنگار و رسانه یعنی انعکاس مسائل و واقعیتهای اجتماع و تلاش برای بهبود اوضاع جامعه و کمک به توسعه اجتماعی با در نظر گرفتن مصالح و منافع جامعه را نیز همواره مورد تاکید قرار می دهد.
با وجود این رسانه به عنوان یک ابزار اطلاع رسانی در برهه ها و مقاطع مختلف از گذشته تا حال همواره توانسته ایفاگر نقش واقعی خود باشد به گونه ای که با تورق کتاب تاریخ و مطالعه رویدادهای مهم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و غیره که منجر به شکل گیری یک نهضت، انقلاب یا حرکت ملی شده می توان ردپای رسانه ها را در این عرصه ها به خوبی مشاهده کرد.
همچنین حرکتهای شکل گرفته در برهه های مختلف با پشتوانه ابزار اطلاع رسانی آغاز و در ادامه مسیر نیز تداوم یافته است یعنی می توان نقش برجسته ابزارهای اطلاع رسانی را در این حرکتها و رویدادها لمس کرد و متوجه اهمیت این نقش شد.
وقوع انقلاب اسلامی در ایران نیز از طریق ابزار اطلاع رسانی که در آن زمان اعلامیه ها، شب نامه ها و سخنرانی های مخفی و پنهانی این مهم را بر عهده داشتند شکل گرفته و باعث شد مردم با آگاهی به اهداف انقلاب وارد کارزار شده و جامعه خود را از چنگ استثمار و استبداد رها سازند.
خبرنگاران باید شجاع، آگاه و متعهد باشند
همچنین با نگاهی به روزهای شکوهمند هشت سال دفاع مقدس می توان بیش از پیش به نقش چشمگیر رسانه ها و ابزارهای اطلاع رسانی واقف شد.
در این بین آنچه نقش مطبوعات و رسانه های جمعی را برجسته ساخته و می سازد وجود خبرنگاران شجاع، آگاه و متعهدیست که در مسیر آرمانهای اصیل خود از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و همواره سختی ها را به جان خریدارند.
نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی در این زمینه گفت: حرفه خبرنگاری بسیار با اهمیت و تاثیرگذار است و خبرنگار خدمتگزار، خادم و امانتدار می تواند منشا خیر برای جامعه باشد.
حسن تامینی نقش خبرنگاران را در آگاهی بخشی، رشد و توسعه جامعه ستود و افزود: خبرنگاران و صاحبان اندیشه و قلم در حقیقت منادیان آگاهی و دانایی و مروج حقیقت جویی و حقیقت گویی هستند و صداقت، دقت، شفافیت و هوشیاری از ویژگی های فعالان این عرصه است.
وی همچنین حرفه خبرنگاری را از مشاغل سخت و زیان آور دانست و اظهارداشت: فشارهای روحی، روانی و استرسهای شغلی در حرفه خبرنگاری یکی از مخاطرات مهم این حرفه است.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی ادامه داد: خبرنگاران با اطلاع رسانی به موقع و شفاف در تنویر و مهندسی افکار عمومی نقش بسزایی دارند و در این مسیر با آگاه کردن مردم باعث نا امیدی و خنثی شدن توطئه های تبلیغاتی دشمنان می شوند.
رسانه موفق مدیون زحمات و تلاشهای بی وقفه خبرنگاران است
به این ترتیب یک رسانه موفق در عرصه های مختلف خبری همواره خود را مدیون زحمات و تلاشهای بی وقفه خبرنگارانی می داند که در گرما و سرما و مواجهه با انواع ناملایمات و مشقت ها و بدون هیچ چشمداشتی در مسیر رسالتی که بر عهده دارد، گام بر می دارند.
در حالیکه این طیف از جامعه اطلاع رسانی باید به جهت نقشی که از آن برخوردار است بیش از پیش مورد حمایت مدیران رسانه ها قرار گیرد.
خبرنگاری، ابزار و اهرمی موثر برای پیشبرد منافع دست اندرکاران رسانه هاست از اینرو تربیت و آموزش خبرنگاران و گزارشگران چیره دست، اهمیت بالایی دارد.
خبرنگاران رسالت خطیری بر عهده دارند زیرا ارتباط دائم آنها با همه اقشار و طبقات جامع و نیز زیر نظر داشتن فعالیتهای مختلف با هدف انعکاس درست و دقیق رویدادها اقتضا می کند دقت، صراحت و صداقت به عنوان مشخصه های یک خبرنگار موفق را به همراه داشته باشد و از سوء استفاده و یا بی توجهی نسبت به این حرفه پر اهمیت اجتناب ورزد.
اخبار و رویدادها، عامل تعیین کننده ای در نگرشها، بینشها و موضع گیری های کلان است بنابراین ناقلان اخبار سهم مهمی در چگونگی اتخاذ تدابیر و موضع گیری های کلان می توانند داشته باشند زیرا این گروه قادرند با نوع و فرم تنظیم اخبار، میزان توجه و اعتنا یا بی اعتنایی گروه ها و مسئولان را نوسان بخشند.
اطلاع رسانی دقیق و به موقع یکی از وظایف خبرنگاران است
اطلاع رسانی دقیق و به موقع یکی از وظایف خبرنگاران است تا ضمن ارتباط با مسئولان و دستگاههای اجرایی، مسائل مطرح در سیاست گزاری ها و طرحهای مختلف را به آگاهی جامعه رسانده تا از حقوق تک تک افراد جامعه دفاع کرده و تلاش و فعالیتهای نهادها در معرض قضاوت عموم قرار گیرد.
به هر حال ارتباطات امروزه به قدری حائز اهمیت است که گاهی عدم اعتنا به این مقوله مهم و یا بهره برداری نادرست و ناقص از آن می تواند بر سرنوشت ملت تاثیر گذارده و آن را به بیراهه کشاند بنابراین خبرنگاران و روزنامه نگاران به عنوان عضوی از نظام ارتباطاتی می توانند سهم مهمی در این زمینه ایفا کنند.
17 مرداد در تقویم ملی ایران بعنوان "روز خبرنگار" نامگذاری شده است. واژه "خبرنگار" یادآور زحمات خالصانه افرادی است که در راه اعتلای بشریت از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند و از هیچ خطری نمی هراسند. پیشینه ی تاریخی این روز به شهادت یک خبرنگار شجاع و "شیرمرد لر" یعنی محمود صارمی برمی گردد؛ در 17 مرداد 1377 خبرنگار شهید محمود صارمی (خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی "ایرنا" در مزار شریف افغانستان) به دست عوامل امریکا و نیروهای طالبان به شهادت رسید و به همین مناسبت، شورای فرهنگ عمومی کشور، هفدهم مرداد ماه هر سال را به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری کرد.
آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز)، در روز ۱۷ مرداد، ضمن تجدید عهد با مردم برای بیان صادقانه حقایق منطقه زاگرس میانی، این روز مقدس را به همه خبرنگارانی که برای اعتلای زندگی مردم لر بختیاری تلاش می کنند، تبریک می گوید؛
همکاران ارجمند! اعضای محترم باشگاه خبرنگاران بختیاری! روز حق بینی و حق نویسی؛ روز گام نهادن در وادی آگاهی و نیک اندیشی، روز اطلاع رسانی با سلاح قلم ... و روز خبرنگار را به شما و تمامی همکاران خود در صحنه اطلاع رسانی تبریک می گوییم.
به همین مناسبت، بخشی از رهنمودهای حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری درباره رسالت رسانه ها و اخلاق رسانه ای را به همه خبرنگاران و کاربران ارجمند تقدیم می کنیم.
رسالت مطبوعات و رسانه ها در کلام امام خمینی (ره)
حرکت در مسیر خواست ملت، اساس کار مطبوعات و رسانهها
به طور کلی در هر کشوری مطبوعات آن کشور و تلویزیون و رادیو آن کشور باید در مسیر آن ملت و در خدمت ملت باشد. مطبوعات باید ببیند که ملت چه میخواهد، مسیر ملت چیست، روشنگری از این طریق داشته باشد و مردم را هدایت کند.(۱)
شغل نویسندگی برای افراد شایسته یک واجب کفایی است
گویندگانی که هر جا ما داریم، در سرتاسر کشور، چه گویندگانی که از طبقه روحانی هستند و اهل منبر و چه گویندگانی که از سایر طبقات هستند و نویسندگان در هر جا که هستند، چه در حوزههای علمیه و چه در دانشگاهها و چه در سایر جاها هستند، باید با گفتار خودشان و نوشتار خودشان به این کشور خدمت کنند. عذر نیست برای آنها که چون من وارد به یک شغلی نیستم پس نویسندگی هم نکنم. شغل، امروز یک امری است که برای آن اشخاصی که شایسته هستند و ایران احتیاج به آن شغلها دارد، واجب کفایی است.(۲)
نقش مطبوعات در تربیت جامعه و انعکاس آرمان ملت
نقش مطبوعات در کشورها منعکس کردن آرمانهای ملت است. مطبوعات باید مثل معلمینی باشند که مملکت را و جوانان را تربیت میکنند و آرمان ملت را منعکس میکنند. در مملکتی که آن همه خونریزی شد و آن همه ملت ما خون دادند تا این که یک جمهوری اسلامی موافق آراء اکثریت قریب به اتفاق محقق شد و دست خائنین کوتاه گردید و دست چپاولگران قطع شد، اگر ـ مطبوعات ـ در مطبوعات بخواهند باز به پشتیبانی از جنایتکاران و خیانتکاران چیزی بنویسند، این مطبوعات ما نیست، این خیانت است. باید مطبوعات آن چه که ملت میخواهند بنویسند، نه آن چه که برخلاف مسیر ملت است مع الاسف در بعضی از مطبوعات چیزهایی که برخلاف مسیر ملت است و برخلاف آمال جامعه ملت است منعکس میشود و ما تاکنون به مسامحه رفتار کردهایم و من امیدوارم که مطبوعات را خود صاحبان مطبوعات اصلاح کنند.(۳)
مطبوعات باید یک مدرسه سیّار و یک بنگاه هدایت باشند وضع کشور را در گذشته دیدید که چگونه بود، تمام چیزها در جهت اسلامزدایی بود خصوصا مطبوعات که وضعی داشتند که اگر مهلت پیدا میکردند طولی نمیکشید که همه چیز را از بین میبردند. امیدوارم با همت آقایان همه آن انحرافات از بین برود. مطبوعات باید یک مدرسه سیّار باشند تا مردم را از همه مسایل به خصوص مسایل روز آگاه نمایند و به صورتی شایسته از انحرافات جلوگیری کنند و اگر کسی انحرافی دید با آرامش در رفع آن بکوشد. به طور کلی مطبوعات باید یک بنگاه هدایت باشند، یعنی به صورتی که اگر دست مردم بیفتد مردم هدایت شوند، به خصوص روزنامههایی مثل اطلاعات و کیهان و جمهوری اسلامی و آزادگان. باز تکرار میکنم دنبال این نباشند که من از شما تشکر کنم، تقدیر و تشکر من فانی است و از بین میرود. آن چه که باید همگی در نظر بگیریم رضای حق تعالی است و آن چه وظیفه من است دعاست. امیدوارم موفق و مؤید باشید.(۴)
نقش رسانهها و مطبوعات در معرفی اسلام واقعی و پذیرش فطرتهای سالم ما که میگوییم اسلام را ما میخواهیم صادر کنیم، معنایش این نیست که ما سوار طیاره بشویم و بریزیم به ممالک دیگر. یک همچو چیزی نه ما گفتیم و نه ما میتوانیم. اما آن که ما میتوانیم این است که میتوانیم به وسیله دستگاههایی که داریم، به وسیله همین صدا و سیما، به وسیله مطبوعات، به وسیله گروههایی که در خارج میروند، اسلام را آن طوری که هست معرفی کنیم. اگر آن طوری که هست معرفی بشود، مورد قبول همه خواهد شد. بشر فطرتش یک فطرت سالم است، اگر یک چیزی را القا بکنند، روی فطرت سالم خودش قبول میکند و قدرتمندها از همین معنا میترسند. بنابراین ما یک وظیفه بسیار بزرگ بر عهده داریم. نه ما تنها، همه مسلمانها و نه شما تنها، همه قشرهایی که در ایران و در خارج ایران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظیفه بزرگی داریم و آن این که اسلام را آن طوری که هست، آن طوری که خدای تبارک و تعالی فرموده است، آن طوری که در روایات و در قرآن ما هست، آن طور به مردم ارائه بدهیم و به دنیا ارائه بدهیم و همین خودش از هزارها توپ و تانک بیشتر میتواند مؤثر باشد. آن چیزی که با ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را بر میگرداند و این کار، این هنر از اسلام میآید و این هنر از احکام اسلام میآید، نه با یک توپ و تانک بخواهد کار بکند، او نمیتواند کاری بکند و شما میبینید که با این که قدرتهای بزرگ دارای آن قدرتها هستند هر روز در دنیا دارند شکست میخورند.(۵)
تربیت انسانهای متفکر و شجاع برای دفاع از آزادی و استقلال کشور
این نویسندههای ما، این گویندههای ما، این متفکرین ما، اگر بیدار شدند، حالا باید همه چیز فرمش تغییر بکند. مجله باید در خدمت کشور باشد، خدمت به کشور این است که تربیت کند، جوان تربیت کند، انسان درست کند، انسان برومند درست کند، انسان متفکر درست کند تا برای مملکت مفید باشد. مجله باید وقتی کسی بخواند، ببیند، اگر عکس دارد، عکسی باشد که تهییج کند برای این که مقابله با دیگران بکند. اگر مطلبی دارد، مطلبی باشد که بسیج کند این را برای حفظ استقلال خودش، برای حفظ آزادی خودش، برای حفظ مملکت خودش. اگر مجله، این مجله است، مجله اسلامی است و مجله جمهوری اسلامی. اگر مجله همان مسایل سابق است منتها حالا یک خرده تخفیفش دادهاند لکن باز هست، اگر آن باشد نباید اسمش را مجله جمهوری اسلامی گذاشت، باید اسمش را مجله طاغوتی گذاشت.(۶)
مطبوعات و رسانهها مربی جامعه اگر مطبوعات متحول بشود ـ و ان شاءاللّه میشود و شده است ـ متحول بشود به یک مراکزی که بخواهند تقوا را در جامعه منتشر کنند، وقتی جوانها و بچههای تازهرس ما وارد میشوند در میدان فعالیت اجتماعی، بروند دنبال روزنامه، روزنامه مربی باشد، گوش کنند به رادیو، رادیو مربی باشد، نگاه کنند به تلویزیون، تلویزیون مربی باشد، نگاه کنند به مجلات، مجلات، مجلاتی باشد که تربیت بکند، این جوان وقتی که به هر جا توجه کرد، دید که گوش و چشمش پر شده از تربیت، اینطور بار میآید. اگر رها بشود، هرزه، بار میآید؛ اگر بکشندش در طرف فساد، میرود. آن طرف و اگر بکشندش در طرف صلاح، میآید این طرف.(۷)
مطبوعات و تربیت نیروی انسانی مفید آن که از همه خدمتها بالاتر است این است که نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهده مطبوعات است، مجلههاست، رادیو تلویزیون است، سینماهاست تئاترهاست. اینها میتوانند نیروی انسانی ما را تقویت کنند و تربیت صحیح بکنند و خدمتشان ارزشمند باشد و میتوانند مثل رژیم سابق باشند که همه چیز به هم ریخته بود و همه چیز در خدمت استعمار بود، آنها خودشان هم نمیدانستند، خیلیها خودشان نمیدانستند، نمیدانست که این عکسی که از این زن لخت میاندازد چند تا جوان را آشفته میکند، از بین میبرد. در هر هفتهای که یک مثلاً مجلهای در میآید که در آن ده تا عکس کذاست، این چند نفر از جوانهای ما را از دست ما میگیرد. یا خودشان هم متوجه نبودند یا خودشان هم از آنها بودند ما چه میدانیم. اگر خودتان را متحول کردید، کشورتان را هم میتوانید نجات دهید، اگر به همان حال باشید و اسمتان را عوض کردید، با اسم نمیتواند یک کشوری اداره بشود، با لفظ، با لفظ جمهوری اسلام، با رأی به جمهوری اسلام نمیتواند یک مملکتی اسلامی بشود. مملکت اسلامی محتوایش باید اسلامی باشد. شما هم که مجله مینویسید میتوانید خدمت کنید، جوانها را برومند کنید با مقالاتتان، مقالات صحیحتان، دنبال این باشید که از نویسندههای متعهد اسلامی و انسانی نیرو بگیرید، مقالات صحیح بنویسید، درد و دوایش را بنویسید، همه چیز را انتقاد کنید.(۸)
مسؤولیت مطبوعات در هدایت جوانان باید جوانهای ما، نسل فعلی، نسل آینده را تربیت کنند... باید مجله راه بیندازید که وقتی جوانها باز میکنند شکل و صورت و عکسهای مجله و تیترهای مجله طوری باشد مقابل آن که پنجاه سال ما را به نابودی کشید. شما باید جبران آن خرابی پنجاه سال را بکنید. پنجاه سال جامعه ما هر مجلهای را باز کردند و یا گوش به رادیو و تلویزیون دادند همه انحرافی بود، همه برای این بود که از جوانها مبادا جوان صحیحی ساخته شود، که خداوند به داد شما رسید و مسایل جهش پیدا کرد. اینها دنبال این هستند که انقلاب را برگردانند به جای اولش. هر کس مجله میخواهد بنویسد باید مجهز باشد که این نسل آینده را تربیت کند. برای نسل آینده فکری بکنید. اسلام همه نسلها را مکلف میداند. پیغمبر اسلام مکلف بودند برای همه نسلها. همچنین ما مکلفیم که برای نسلهای آینده کار کنیم. باید تربیت ما از اولاد، در خانه و دبستان و دبیرستانها باشد.(۹)
تشویق اشخاص فعّال و مبتکر، اساس کار مطبوعات رادیو تلویزیون و مطبوعات مال عموم است ـ چنانچه شما هم همین اعتقاد را دارید که عموم بر آنها حق دارند ـ از این جهت من به سهم خود خیال دارم که راجع به من کم باشد، مگر در مواقع حساسی که لازم است که آن هم باید از ما سؤال شود که آیا مطلبی را باید نقل بکنند یا خیر؟ والاّ آن چه خوب است در رادیو تلویزیون و مطبوعات باشد، آن است که برای کشور اثری داشته باشد. مثلاً اگر زارعی خوب زراعت کرد و زراعتش خوب بود، شما این شخص را به جای مقامات کشور در صفحه اول بگذارید و زیرش بنویسید این زارع چگونه بوده است، این منتشر بشود، و یا کارمندی خوب کار کرد، و یا اگر طبیبی عمل خوبی انجام داد، عکس او را در صفحه اول چاپ کنید و بنویسید که این عملش چطور بوده است. این باعث تشویق اطبا میشود و بیشتر دنبال کار میروند. یا مثلاً اگر کسی کشفی کرد، باید مفصل با عکس و مطلب باشد ـ یا اگر کسی سارقی را دستگیر نمود، و یا یک کشاورز و یا هنرمند و یا جراح ـ که متأسفانه نه اسمشان است و نه عکسشان! در حالی که اینها لایقند تا در روزنامهها مطرح شوند. خلاصه، باید اساس تشویق، اشخاصی باشد در این کشور فعالیت میکنند؛ اینها به کشور حق دارند، به این روزنامهها حق دارند، به رادیو تلویزیون حق دارند. ولی ماها نسبت به آنها حقمان کم است. البته، آن چه من میگویم راجع به خودم است، به دیگران هیچ کاری ندارم، آنها اختیارش با شما و با خود آنهاست. من میل ندارم رادیو هر وقت باز میشود اسم من باشد، مدتهاست که از این جهت متنفرم، این کار غلطی است، به اندازه متعارف نسبت به همه خوب است زیادیاش مضر است، این به ضرر مطبوعات است و مطبوعات را سبک میکند. اشخاص، شخصیتهایشان با خودشان است، این طور نیست که اگر اسمشان زیاد و کم مطرح گردد، شخصیتشان زیاد یا کم شود. در ایران هر کس با هم باشد کس معلوم است چه جوری است. بنابراین، آن چه راجع به خودم میگویم این است که اگر قرار است عکس مرا بگذارید، به جای آن، عکس یک رعیت را بگذارید و زیرش بنویسید این رعیت چه کار مهمی کرده است.(۱۰)
روزنامهها مال طبقه سوم است باید با اخبار مردم را تعلیم کرد و باید اخبار به صورتی باشد که مفید باشد، باید کاری شده باشد تا اخبار باشد. آن اشخاصی که در اطراف ایران زحمت میکشند، وقتی خبرشان را دادید تشویق میشوند. این طور نیست که همه للّه کار کنند و چه بنویسید و چه ننویسید، فرقی نکند. ما مکلفیم تا افراد را در هر رشته تشویق کنیم تا امثالشان زیاد شود. اگر مطلبی از این طبقهها در روزنامهها آمد، روزنامه آبروی خوبی پیدا میکنند. روزنامهها مال طبقه سوم است، مال طبقه اول نیست و این هم نیست که همهاش مال حکومت باشد و از چیزهای حکومتی بنویسید، این صحیح نیست. به نظر من روزنامهها برای همه مردم است و همه مردم در آن حق دارند و میشود گفت که گاهی جای دیگران غصب میشود، ـ البته بدان معنای غصب نه! ولی نظیر آن ـ این عرض من است.(۱۱)
خدمت به مستضعفین ای قشرهای روشنفکر و ای قشرهای نویسنده! قلمها و گفتار خودتان را در راه این مستضعفین صرف کنید. ای دانشمندان ما! ای دانشجویان ما! ای فرهنگیان ما! ای دانشگاهیان ما! اجتماعات خودتان را برای راه این مستضعفین تقویت کنید، شما بودید که این همه خدمت کردید و این همه خون دادید و این همه حبس رفتید و این همه زجر کشیدید برای خلاصی از یوغ دشمنان، خلاصی از چپاولگری چپاولگران، نگذارید زحمات خودتان هدر برود، قلمها را در راه خدمت به این خلق به کار بیندازید، گفتار را در راه خدمت به مستضعفین و اعمال را در خدمت به مستضعفین.(۱۲)
توجه به خواست ملت باید ببینیم که زبان ملت چیست تا بفهمیم که این ملت چه میخواهد، خودمان بخواهیم حکم بکنیم باید ببینیم که زبان ملت چیست تا بفهمیم که این ملت چه میخواهد خودمان بخواهیم که حکم بکنیم که این ملت ما فلان چیز را میخواهد، این حرف غلطی است، حرف صحیح این است که ما مطالعه کنیم، در حال ملت، گوش بدهیم به صدای ملت ببینیم چه میخواهد؟ یک ملتی که همه فریاد میزنند که ما جمهوری اسلامی میخواهیم «نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی» ما دیگر حق نداریم که بنشینیم بگوییم که نه، این ملتی که قیام کردهاند، برای این قیام کردهاند که دموکراسی باشد، در اسلام همه چیز هست به معنای سالمش، اما ما میبینیم که همه مردم دارند میگویند که ما جمهوری اسلامی میخواهیم، ما حق نداریم که تأویل کنیم و بنشینیم خودمان هر چه دلمان میخواهد بگوییم که نخیر، مردم که این حرفها را دارند میزنند، یک چیز دیگر را ما، گردنشان بگذاریم. این خلاف واقع است.(۱۳)
نقش مطبوعات در برچیدن مراکز فحشا اگر مطبوعات جوانها را نکشاند به طرف فحشا و ببرد طرف صراط مستقیم، مراکز فحشا هم برچیده میشود.(۱۴)
بیان خدمات جمهوری اسلامی در مطبوعات
از مسایلی که در مطبوعات لازم است این است که مقداری از اوراق خودشان را صرف این کنند که جمهوری اسلامی چه کرده است.
شما میبینید که الان آن اشخاصی که میخواهند به جمهوری اسلامی صدمه بزنند، راه افتادهاند که این رژیم هیچ کاری نکرده است و این همان رژیم شاهنشاهی است و فرقی با رژیم شاهنشاهی ندارد حتی بعضی از نویسندههای متعهد مسلمان که آدمهای صحیح و باسوادی هستند شرح مفصلی نوشتهاند راجع به این که جمهوری اسلامی حالا هم، همان کارهای سابق را میکند، اینها نگاه نمیکنند ببینند حالا چه شده است.(۱۵)
لزوم قدردانی از مردم و مأمورین مبارزه با خرابکاری
اگر در رژیم سابق یک خانه تیمی کشف میشد، میدانید که چه هیاهویی راه میانداختند؟ امروز چه؟ من این را یک ظلم میدانم که فرزندان عزیز ما این گونه شبانه روز کار کنند و در رادیو و تلویزیون و روزنامهها فقط چند کلمه بگویند و رد بشوند. همین، فقط گفته شود که چه شد، بدون تشکر از مردم ما که با مأمورین همکاری داشتند و بدون تشکر از تمام دست اندرکاران. امروز پاسداران عزیز ما برای کشف خانههای تیمی آن همه کشته میدهند تا خانهای کشف شود و محل فسادی از بین برود، من از آنها تشکر میکنم.(۱۶)
آموزش راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزاد منشانه رسانههای گروهی به ویژه صدا و سیما، این مراکز آموزش و پرورش عمومی میتوانند خدمتهای گرانمایهای را به فرهنگ اسلام و ایران نمایند. بنگاههایی که شب و روز ملت در سراسر کشور با آنها تماس سمعی و بصری دارند، چه مطبوعات در مقالات و نوشتارهای خود و چه صدا و سیما در برنامهها و نمایشنامهها و انعکاس هنرها و انتخاب فیلمها و هنرهای آموزنده باید همت گمارند و بیشتر کار کنند و از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند تا در راه تربیت صحیح و تهذیب جامعه، وضعیت تمام قشرها را در نظر گرفته و راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامهها به ملت بیاموزند و از هنرهای بدآموز و مبتذل جلوگیری کنند.(۱۷)
بسیج ملتها برای اخراج ستمگران از صحنه در این دنیای مسموم که نفس کشیدن در آن مرگ تدریجی است، تکلیف ملتهای در بند این ابرقدرتها و انگلهای آنان چیست؟ باید بنشینند و این صحنههای جنایتکار را تماشا کنند و با سکوت مجال دهند که دنیا در آتش بسوزد؟ آیا روحانیون، نویسندگان، گویندگان، روشن فکران ، متفکران از هر ملت و مذهب که هستند، در این زمان تکلیفی انسانی، مذهبی، ملی و اخلاقی ندارند و باید نقش تماشاگر را در کشورهای خود ایفا کنند؟ و یا آن که باید این سران و سردمداران با گفتار و نوشتار خود، ملتهای مظلوم در بند را بسیج کنند تا ستمگران را از صحنه خارج نمایند و حکومت را به دست مستضعفان بسپارند، چونان که در ایران با همّت ملت بزرگوار شد.(۱۸)
مقابله با گسترش سلاحهای هستهای باید برای آتیه دنیا، امروز تودههای مردم، نویسندگان، گویندگان، فکر بکنند و مردم را آگاه بکنند به این خطری که تمام بشریت را تهدید میکند، آگاه کنند همه تودههای دنیا را که این خطر بزرگ پیش است و اگر این ابرقدرتها در این حالی که هستند و مشغول تهیه سلاحهای بزرگ اتمی و غیر آن هستند، به همین حال باقی باشند، دنیا ممکن است که به خرابی بکشد و عمده ضررش به ملتها برسد.
باید هر کس در هر جا هست، نویسندههایی که هستند، روشنفکرانی که هستند و علمایی که در همه قشرهای دنیا هستند و دانشمندان، مردم را به این خطر آگاه کنند تا بلکه خود مردم و تودههای مردم در مقابل این دو قدرت بایستند و این سلاحها را جلوگیری کنند. و این که زمزمه این هر وقت شده است و میشود، مدتها در این حرف هست که میخواهیم تحدید این سلاحهای اتمی را بکنیم و میخواهیم تفاهم کنیم به این که این سلاحهای اتمی با موشکهای عظیمی را که تازه درست شده است، جلوی این را بگیریم؛ هر دوی اینها شر است و آمریکا هم همین نظر را دارد که شوروی را اغفال کند و آن سلاحها را در غرب و در هر جایی که دست دارد، این سلاحها را مهیا کند برای یک روزی که با فشار یک دگمه، دنیا به آتش کشیده بشود. امروز باید مردم دنیا توجه به این مشکل بزرگ دنیا بکنند و هر قشری، نویسندهای، مطبوعات، در سر تا سر دنیا دنبال این مطلب باشند و مردم را بیدار کنند که در مقابل این کارهایی که اینها میکنند، درست قیام کنند. البته کم و زیاد الان هستند قشرهایی که تظاهر میکنند بر ضد این سلاحها، لکن باید همه مردم قیام کنند تا بتوانند کاری انجام بدهند.(۱۹)
صرفهجویی در وقت و بیتالمال مطبوعات باید این توجه را داشته باشند که چیزهایی که برای ملت مفید نیست در روزنامهها ننویسند، کاغذ صرف این نکنند، وقت صرف این نکنند. باید رادیو تلویزیون توجه به این معنا داشته باشد که این از بیتالمال مسلمین است، باید وقتش صرف چیزهایی که مربوط به مصالح مسلمین است، نشود؛ مسؤولیت دارد اینها.(۲۰)
نشریات مفید و اصلاح اخلاق جامعه نشریه، بسیار خوب است در صورتی که محتوای آن محتوای آموزنده باشد و دست اندرکاران آن متعهد باشند، این نشریه رأس همه امور میشود. انسان اگر انصاف داشته باشد، باید به خاطر مردمی که قلمها را برای اینها آزاد گذاشتهاند، از قلم و قدمش استفاده کند و دیانت هم اقتضای همین را میکند. ما باید نشریاتمان مفید باشد و اخلاق جامعه را اصلاح کنیم.(۲۱)
همه نویسندگان مکلفند به حفظ نظام من به همه اشخاصی که قلم در دستشان است، زبان گویا دارند میخواهم سفارش کنم که متوجه باشند که قلم آنها، زبان آنها در حضور خداست، فردا مؤاخذه دارد، صحبت، سر دولت و ریاست جمهور و اینها نیست، صحبت سر نظام است، نظام اسلام است؛ آقای خامنهای سلمهاللّه باشند رییس جمهور یا یک کس دیگر، آقای موسوی نخست وزیر باشند یا یک کس دیگری، این مطرح نیست، مطرح نظام جمهوری اسلامی است، ما مکلفیم به حفظ او، همه نویسندهها مکلفند به حفظ نظام.(۲۲)
رسالت خطیر رسانههای گروهی در حفظ آرامش کشور ما الان در ایران احتیاج به آرامش داریم، اگر ما بخواهیم که این نهضت پیروز بشود، باید ما آرامش این مملکت را حفظ بکنیم، باید همه قشرها متوجه باشند که آرامش را حفظ کنند، نباید به جان هم بریزند و هم را چیز بکنند، ارشاد باید بکنند، تلویزیون باید ارشاد بکند، رادیو باید ارشاد بکند، روزنامهها باید ارشاد بکنند، روزنامهها نباید یک چیزهایی را که موجب تهییج مردم است و موجب انحراف مردم است در آن جا بنویسند، رادیو نباید این کار را بکند، باید ارشاد بکنند و در عین حال مردم را متوجه به این بکنند که ما دشمن داریم و دشمن دنبال این است که تشنج پیدا بشود، باید از تشنجها جلوگیری کرد و باید آن اشخاص منحرف را ارشاد کرد و اگر ارشاد نشدند، آنها را منزوی کرد، بیاعتنایی کرد به آنها. هر دفعهای که شما یک طوری بکنید که با شدت رفتار کنید، آنها مظلومیت به خودشان میدهند و برای ما ضرر دارد. باید هم مسایل را گفت و هم آرامش را حفظ کرد، هم مطالب را مردم بدانند (گویندگان باید بگویند) و هم آرامش را باید حفظ بکنند.(۲۳)
رسالت تاریخی نویسندگان و شعرا امروز تکلیف همه شما آقایانی که از خارج تشریف آوردید، شعرای شما، نویسندگان شما، گویندگان شما، این است که شعرا در اشعارشان قضایای این انقلاب را منعکس کنند، اگر توانستند در مجامع عمومی و اگر نتوانستند حتی در مجامع خصوصی هم محفوظ بماند برای نسلهای آتیهای که فرزندانشان الان بعضیشان از کوچولوهایی که در ۲۲ بهمن متولد شدهاند و آنهایی که در طول تاریخ میآیند.
باید مردم جهان را، مستضعفان جهان را آگاه کنید، آگاه کنیم به این که چه مصایبی بر اینها وارد شده است و در تحت چه شرایطی زندگی میکنند و آنان که به آنها حکومت میکنند تحت چه شرایطی هستند و وضع زندگی مالیشان چطور است. و آنهایی که از دولتهای اسلامی هستند، ذخایر خودشان را به کجا خرج میکنند و در جیب کی میریزند در عین حالی که ملتهای آنها گرسنه هستند، ملتهای آنها فقیر هستند و بسیاری از آنها از گرسنگی تلف شدند و اینها ذخایر خودشان را، ذخایری که مال خود این ملت است و آنها غاصب هستند، به جای این که برای ملت خودشان ولو عشری از اعشار آن را خرج میکردند و اینها به رشد میرسیدند، تمامش را تسلیم میکنند به آنهایی که دشمن اسلامند.
شعرا در طول تاریخ باید بنویسند این امور را و به شعر، مردم را بیدار کنند و نویسندگان اگر میتوانند در نطقها و نوشتههای خودشان، در مجامعی که میروند در شهرهای خودشان، در کشورهای خودشان مسایل ایران را ابلاغ کنند و اگر نمیتوانند در کتب و رسالههای خودشان ثبت کنند که بعدها وقتی که مردم در نسلهای بعد میآیند، ببینند که دشمنهای آنها کی هست و دوستان آنها کی و تکلیف آنها با دوستانشان و دشمنانشان چیست.
اگر ما در تبلیغ قصور کنیم، اگر ما در گفتن و نوشتن شعر و نثر و همه نحو نوشتن و گفتن قصور کنیم، ما مدیون نسلهای آینده هستیم که ممکن بود با نوشتههای شما، با نوشتههای نویسندگان عزیز و با اشعار آنها، بیدار بشوند و مطلع بشوند بر این که بر این ملتها در این زمان چه گذشته است و ماها چه تحمل رنجها کردیم، بلکه آنها درصدد علاج برآیند، و امروز نیز ما باید درصدد علاج برآئیم.
همه شما و همه ملتهای ضعیف دردها را میشناسند، میدانند که از کجا صدمه میبینند و کی به آنها صدمه میزند و چه رژیمی آنها را تحت فشار قرار میدهد و درمان را باید بدانند که تا جهان، مبتلا به این جنایتکاران است و وابستگان به این جنایتکاران، روی خوش نخواهد دید.(۲۴)
الـسلام علـیکم یا اهل بیت نـبوة(علیـهم السـلام)
هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه مظلوم بقیع به دست وهابیت است.
به شرحی در این زمینه میپردازیم:
در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری پس از اشغال مکه ، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیزبن سعود روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر ، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورین عثمانی را بیرون کردند و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور هم چنین قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس(علیه السلام) و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق(علیه السلام) و بسیاری قبور دیگرپرداختند . ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبور حضرات معصومین امام مجتبی ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق)علیهم السلام)قرار داشت را از جا در آورده ، بردند . اما این اولین حمله آنان به مدینه نبود . آنان در سال 1221 هجری نیز یک بار دیگر به مدینه هجوم برده ، پس از یک سال و نیم محاصره توانسته بودند آن شهر را تصزف کنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشیای گرانبهای حرم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)و تخریب و غارت قبرستان بقیع نمودند.
طبق نقل تاریخی آن ها در این حمله چهر صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و یاقوت گرانبها و حدود یکصد قبضه شمشیر با غلاف های مطلا به طلای خالص و تزیین شده به الماس و یاقوت و ... به یغما بردند . و این نیز نخستین حمله آنان به مقدسات اسلامی نبود . صلاح الدین مختار نویسنده و مورخ وهابی در کتاب "تاریخ امملکه العربیه السعودیه کما عرفت" بخشی از افتخارات وهابیت در حمله به کربلای معلی را چینن شرح می دهد : در سال 1216 امیرسعود در رأس نیروهای بسیاری از مردم نجد و حبوب و حجاز و تهامه و نواحی دیگر به قصد عراق حرکت نمود و در ماه ذی القعده به شهر کربلا رسید و آن را محاصره کرد . سپاه مذکور باروی شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند . بیشترمردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رسانیدند و نزدیک ظهر با اموال و غنائم فراوان از شهر خارج شدند ، سپس در محلی به نام ابیض گرد آمدند . خمس اموالرا خود سعود برداشت و بقیه را به هر پیاده یک سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد .(چون به نظر آنها جنگ با کفار بود)
عثمان بن بشر از دیگر مورخان وهابی درباره حمله به کربلا چنین می نویسد: "… گنبد روی قبر (یعنی قبر امام حسین علیه السلام) را ویران ساختند و صندوق روی قبر را که زمرد و یاقوت و جواهرات دیگر در آن نشانده بودند، برگرفتند و آنچه در شهر از مال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و قرآن های نفیس و جز آنها یافتند، غارت کردند و نزدیک ظهر از شهر بیرون رفتند در حالی که قریب به 2000 تن از اهالی کربلا را کشته بودند."
جالب این جاست که مورخ مزبور نام کتاب خود را "عنوان المجد فی تاریخ نجد" گذاشته و از این وقایع به عنوان نشانههای مجد و شکوه و عظکت وهابیت یاد کرده است!
اما این فقط شیعیان و اماکن مقدسه آنها نبودند که وهابیان آثار مجد و شکوه خود را در آن به نمایش گذاشتهاند، مکه مکرمه و طائف نیز از حملات آنان در امام نماند. "جمیل صدقی زهاوی" در خصوص فتح طائف می نویسد: "طفل شیرخواره را بر روی سینه مادرس سر بریدند، جمعی را که مشغول فراگیری قرآن بودند کشتند، چون در خانهها کسی باقی نماند، به دکانها و مساجد رفتند و هر کس بود، حتی گروهی را که در حال رکوع و سجود بودند، کشتند. کتابها را که در میان آنها تعدادی مصحف شریف و نسخههایی از صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتب فقه و حدیث بود، در کوچه و بازارافکندند و آنها را پیمال کردند."
سرزدن این قبیل امور از پیروان محمد بن عبدالوهاب شگفت نیست! تابعان کسی که همه مسلمانان را کافر و مشرک می دانست و مکه و مدینه را قبل از آنکه به دست وهابیان بیافتد، دارالحرب و دارالکفر!می دانست. در کتاب "الدررالسنیه" می خوانیم:
"وی - محمد بن عبدالوهاب – از صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و اله نهی میکرد و از شنیدن آن ناراحت میشد. صلوات فرستنده را اذیت میکرد و به مردم را موعظه میکرد و میگفت: خداوند به آسمان دنیا میآید، همان گونه که من اکنون فرود میآیم! سپس یک پله از منبر پائین میآمد!"
عقاید او آنچنان سخیف و بیمقدار بود که خود اهل سنت وی را به زندان افکندند و در رد او کتب متعددی را به رشته تحریر درآوردند.
این قطرهای کوچک از مرداب اعتقادات و عملکرد وهابیان در طول این سالیان است. در طول این دوران دانشمندان زیادی چه شیعه و چه سنی به نقد عقاید وهابیت دست زدهاند و به شبهات گوناگون آنان پاسخ دادهاند. یکی از شبهات آنان مسألهی بناء بر قبور است. آنها ساختن بنا اعم از مسجد یا غیر آن را بر قبر حرام میدانند. در این نوشتار سعی می کنیم پاسخی مناسب به شبههی مذکور بدهیم. نخست آنکه: این شبههی آنان را صریح آیهی 21 سوره کهف دفع مینماید، که در خصوص ماجرای اصحاب کهف از قول مومنانی که میخواستند یاد اصحاب کهف را گرامی دارند می فرماید: لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا (بی تردید بر روی قبور آنان مسجدی بنا می کنیم) دوم آنکه: هنگام ظهور اسلام و در دوران فتوحان اسلامی بناهایی بر قبور انبیاء گذشته وجود داشت. از جمله میتوان به قبر حضرت داوود و حضرت موسی در بیت المقدس اشاره نمود. جالب اینجاست که خلیفه دوم که طبق نظر این آقایان از صحابه است و معصوم، خود برای انعقاد پیمان صلح به بیت المقدس رفت و پس از تسلط بر آن شهر، اقدامی در راستای از بین بردن این قبور به عمل نیاورد…
اما به راستی قومی که در تاریخ نه چندان طولانی خود، چنان که از زبان مورخین خودشان شنیدیم قرآنها را در خیابانها لگد مال ساختند و در قتل عام پیروان علی علیه السلام و سایر خلفا فرقی نگذاشتند و مجد خود را در غارت و قتل جستجو می کردند، شایستگی این را دارند که مخاطب یک استدلال قرآنی و یا حتی تاریخی قرار گیرند؟!
حتی او دستور داد مرد نابینای متدینی را که مؤذن بود و صوت خوشی داشت، چون به حرف او گوش نداده، بر پیامبر صلوات فرستاده بود، به قتل رسانند. بسیاری از کتب مربوط به صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله را به آتش کشید و به هریک از پیروانش اجازه می داد قرآن را مطابق فهم خود تفسیر کند."
اولین شهید :
حضرت مسلم بن عقیل ( علیه السلام ) سفیر سید الشهداء (علیه السلام ).
کتب تارخى زمان مشخصى براى ولادت ایشان ذکر نمى نمایند، اما قراین موجود ، ولادت ایشان را در سال ( ٢٥ هجری) اثبات مى کند ، ولذا در اکثر کتب تالیف شده در مورد حادثه کربلا آمده است که ایشان درهنگام شهادت در کوفه (٣٥ سال) داشتند.
بیهقى ودیکر مؤرخان این امر را در بحثشان از انساب تایید مى کنند ودیگر مؤرخین عمر ایشان را ٣٨ سال مى دانند . اما قول مور تایید سیره نگاران همان ٣٩ سال است.
مادر ایشان به نام ( علیّه ) خوانده مى شدند که از خواندان شاهان نبط بوده اند وپدر ایشان عقیل بن ابی طالب است. عقیل فرزندان دیگری از زنان دیگر نیز داشته است ولى هیچ کدام در فضل وکمال به جاى حضرت مسلم بن عقیل (ع) نمى رسند.
شهر مدینة در روز ولادت ایشان غرق نور وسرور بود وخواندان ابو طالب تولد ایشان را بسیار خوشایند داشتند.
حضرت مسلم (ع) دردامان پر مهر حضرت امیر المؤمنین علی (ع ) روزگار کودکى را سپری نمودند واز ایشان کتب فیض وکمالات نمودند به گونه ای که امیر المؤمنین (ع) در بسیاری امور بر این شماگرد به حقشان اعتماد می نمودند وبا شجاعت وقهرمان وکمالات که در او مشاهده نمودند , حضرت مسلم را یکی از کارگزاران خود در حکومت علوی قراردارند.
اکثر کتب تاریخ اسلام نقش حضرت مسلم (ع) را در جنگ جمل در کنار دیگر پسر عمویان خود مانند امام حسن (ع) وامام حسین (ع) ومحمد بن الحنفیه وعبد الله بن جعفر وعبد الله بن عباس غیر قابل انکار دانستنه اند.وایشان را از صلابه داران لشگر امیر المؤمنین (ع) ذکر نموده اند وایشان را در علم وعمل وشجاعت وکم نظیر دانسته اند.
ایشان در جنگ صفین نیز دست از همراهی با علی (ع) برنداشتند وبا تجربه جنگهایی پیشین , یکی از رهبران جنگ صفین بوداند.
بعد از شهادت امیر المؤمنین (ع) جناب مسلم (ع) از یاران نزدیک امام حسن (ع) وامام حسین (ع) بودند.
وشایسترین فرد برای نمایندگی وسفارت از طرف امام (ع), کسی نبود جز حضرت مسلم (ع).
امام حسین (ع) در نامه خود به اهل کوفه فرمودند : (( به درستی که به سوی شما فردی را فرستادم که برادر وپسر عموی من است واو مورد وثوق من است , از او اطاعت نموده وبه کلام او گوش سپارید ....)).
چه مقامی بالاتر از اینکه شخص مورد وثوق واطمئنان امام معصوم (ع) باشد؟ این مقامی است که حضرت مسلم (ع) بافداکاریهای بسیار واز خود گذشتگیهای فراوان به آن دست یافتند .
حضرت مسلم (ع) به بهترین شکل وظیفه خود را در نمایندگی از امام حسین (ع) انجام دادند , ایشان پیام امام (ع) را به تمام کوفه رساندند , کوفای که در ان زمان مرکز سرزمین های اسلامی با انواع اقوام وقبایل گوناگون بود.
حضرت مسلم بن عقیل (ع) در اثر تبانی های سیاسی بین عبید الله بن زیاد ( لعنه الله ) ودیگر مزدوران وابسته به دستگاه ظالم بنی امیه به شهادت رسیدند وجناب هانی بن عروه (ع) که از اولین پیوستگان به نهضت امام حسین (ع) بودند, راه مسلم (ع) را ادامه دادند ودر دفاع از جناب مسلم (ع) در مقابل حکومت ظالم بنی امیه , و مزدوران مانند عبید الله بن زیاد ( لعنه الله ) به درجه رفیع شهادت نائل آمدند .
بعد از شهادت مسلم (ع) وهانی بن عروه (ع), ابن زیاد ( لعنه الله ) دستور داد که جسدشان را در نزدیکی دار الإماره دفن کنند تا ماموران به راحتی بتوانند مانع زیارت قبور آنان گردند واز به پاداشت مجالس عزادارای ممانعت به عمل أورند چون می دانستند که کوفه محل ومرکز شیعیان ومحبین علی (ع) واهل بیت (ع) است واگر با زور و زر وتزویر بر مردم شیعه این دیار تسلط پیدا نکنند هر آینه امکان پدید آمدن نهضتی دیگر ادامه دارد .
درست است که شهر کوفه در آن زمان تحت تاثیر بعض فریبیها کشت ولی باگذشته زمان حق وحقیقت آشکار خواهد گشت وزمینه تحولات عظیم بدید خواهد آمده , درست مانند قیام توابین به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی وهمجنین قیام مختار ثقفی که در اثر حوادث کربلا اتفاق افتاد .
همجنین قیام زید بن علی (ع) را نباید از یاد برد وباید به یادداشت که کوفه محل جزر ومدهای تاریخی وتحولات مرکزی تاریخ اسلام است ولی بااین احوال بهیج گاه ولایت مداری ومحبت ورزی شیعیان این دیار کمرمگ نگشت وکمرنگ نخواهد شد.
ابن زیاد کوفه واهالی آن را به خوبی می شناخت واز ترس شورش آنان , محل دفن حضرت مسلم (ع) وحضرت هانی (ع) را در نزدیکی دار الاماره قرارداد تا آن محل جایگاه تجمع شیعیان نگردد .
حضرت مسلم (ع) وحضرت هانی (ع) در درب ورودی مسجد روبروی یکدیگر دفن گشتند.
درود وسلام خداوند بر آنان باد .
ساختمان های متعدد مرقد مطهر مسلم بن عقیل (ع) :
ابن جبیر که از جهانگردان وسفرنامه نویسان معروف است , می گوید : در سال ٥٨ هـ به شهر کوفه رفتم ودر آن جا ساختمان های زیبائی یافتم که از آن جمله می توان به مسجد بزرگ اشاره کرد . من مسجدی را سراغ ندارم که ستون هایش به این طول وسقفش به این بلندی باشد.
در سمت شرقی مسجد اتاق کوچکی قرار دارد که با چند بله به آن وارد می شوند ودر آن اتاق مرقد مسلم بن عقیل (ع) وجود دارد وقبرهای دیگری در بیرون از مسجد موجود است که متعلق به بعضی از زنان خواندان هاشمی است .
باسازی مرقد مطهر حضرت مسلم (ع) بدون وقفه در طول تاریخ ادامه داشته است وبه تدریج ضریحی برروی قبر گذاشته شد . شیخ محمد حرز الدین در کتابش : ( مراقد المعارف ) می گوید : ( اطلاع بیدا کردم از ضریحی که از جنس مس ساخته شده بوده وبرروی آن ابیات از شعر عبد الله بن الزبیر حک شده بود ) . ضریح دیگری نیز از زمان قدیم به جا مانده است که در سال ١٠٥٥ هـ ساخته شده وبانی بزرگوار آن زنی به نام : ( ام افافان العثمانی ) بوده است .
برروی این ضریح اشعاری به زبان فارسی در مدح حضرت مسلم بن عقیل (ع) نقش بسته است.
از دیگر آثار کشف شده از این مرقد مطهر می توان به سنگ بزرگ وسفیدی اشاره کرد که قبر حضرت مسلم (ع) را احاطه می نمود , وبعد از گذاشتن این سنگ , ضریحی از جنس نقره نیز برگرداگرد قبر مطهر نصب گردید. گنبد حرم مطهر حضرت مسلم (ع) نیز در طول تاریخ شاهد بازسازی های مکرر بود وگنبد فعلی در زمان نزدیک به زمان مرحعیت سید محسن حکیم ( ره) ساخته شد .
تدبیر الهی :
خداوند در قرآن کریم می فرماید : (یریدون ان یطفؤوا نور الله بافواههم ویابى الله الا ان یتم نوره ولو کره الکافرون) ( توبه : أیه 32).
( می خواهند نور خداوند را با دهان هایشان خاموش کنند ولی خداوند نور خود را خواهد رساند).
اراده الهی برتر وبالاتر از اراده افسان ها است. عبید الله بن زیاد با دفن حضرت مسلم (ع) وحضرت هانی (ع) در درب ورودی مسجد , می خواست که قبور این دو عبد صالح را از دید مردم دورساز ولی اراده خداوند این قبر دو مطهر را منبع ظهور نور خود قرار داد واین مرقد جایگاه افاضه الطاف الهی واز حرمهای شریف گشتند.
دو گوهر که در کنار مسجد کوفه می درخشند : مسجد کوفه وقبور این دو شهید گلستان از گلستان های بهشت است.
شهر کوفه با وجود این دو منبع نور الهی در آن جایگاه نشر معارف اسلام گشت به گونه ای که محل تجمع بزرکترین گروه از شاگردان امام صادق (ع) گشت واز آن روزها تا زمان ها این حلقه درس وبحث وعلوم ومعارف اهل بیت (ع) ادامه داشته ودر حوزه علمیه نجف اشرف متمثل است.
طلا کاری گنبد مطهر :
در سال ١٣٨٤ هـ گروهی از مؤمنین ومحبین اهل بیت (ع) , به همراهی حاج شیخ طعمه یاسین الکوفی به در خواست مرجع وقت حضرت آیۃ الله سید محسن حکیم ( ره ) , اقدام به طلا کاری گنبد مطهر حضرت مسلم (ع) نمودند .
این گروه عده ای از طلاسازان ومعماران را برای ارزیابی کار قراردادند ونظر این گروه به بزرگ نمودن قبه وتعمیر اساس آن , قبل از طلاکاری تعلق گرفت.
حاج محمد رشاد میرزا هم به محض شنیدن این خبر واطلاع از رضایت آیۃ الله حکیم (ره) به نزد ایشان رفت وتمام مخارج بنای گنبد ودیگر را تبنی نمود وبه این ترتیب بنای گنبد بر عهده ایشان وطلا کاری آن بر عهده آیۃ الله حکیم (ره) افتاد.
در سال ۱٣۸٥ هـ کار ساخت گنبد جدید وتعمیر اساسی حرم مطهر تکمیل شد وارتفاع گنبد به ١٨ متر بالاتر از سطح حرم و٢٨ متر بالاتر از سطح زمین رسید .همچنین در این زمان رواقی ساخته شد که از ٣ طرف حرم مطهر را احاطه می کند واز جهت دیگر به مرقد مختار ثقفی (ره) متصل می گردد.
باقی مخارج تزئین داخل وخارج گنبد مطهر اعم از آینه کاری نیز بر عهده محمد رفیع حسین معرفی وآیۃ الله سید محسن حکیم بود .
در هنگام اتمام کار ساخت گنبد , جناب سید محسن حکیم (ره) از جناب سید موسی بحر العلوم خواستند که شعری بگویند تا برروی کمربند گنبد با آب و طلا نوشته گردد وایشان نیز این قصیده را فرمودند ودر آخر شعر نیز با این دو بیت به تاریخ ساخت گنبد مطهر اشاره فرمودند:
من شمس انوار الولایه ارخوا لبدر اشرق نور قبه مسلم .
همچنین در آن وقت به دستور آیۃ الله سید محسن حکیم (ره) ضریح نقرای متناسب با جلال وعظمت مرقد برای مرقد حضرت مسلم (ع) ساخته شد وضریحی هایی نیز برای مرقد حضرت قاسم فرزند امام موسی کاظم (ع) ومرقد مطهر سید محمد فرزند امام هادی (ع) نیز ساخته شدند .
این دو ضریح برروی قبور مطهر نصب گشته ولی ضریح متعلق به قبر مطهر حضرت مسلم (ع) هنوز بر اون مرقد مطهر نصب نشده است چون ابعاد آن (٥.٢٭٥.٣م) است ومتناسب آن با ابعاد قبر مطهر نیست .
چکیده
بدون تردید یکی از مهم ترین موضوعات قرآنی، حول محور انسان و ویژگی های او سیر می کند. در واقع آن گونه که قرآن انسان را ترسیم نموده، در هیچ جایی به چنین نحوی، جنبه های متفاوت و کرامت انسانی در نظر گرفته نشده است. در حقیقت در بین مخلوقات، انسان از ویژگی های بسیار متمایزی برخوردار است که به احسن الخالقین خطاب شده است.
در قرآن در آغاز به خلقت انسان و سیر طبیعی آفرینش او اشاره می شود که چگونه انسان به دنیا آمد بعد از آن که به آفرینش زمین و آسمان اشاره می شود، به این مطلب اشاره می نماید که:
و لقد خلقنا الانسانَ من صَلصالٍ من حمأ مسنون؛ و همانا ما انسانی را از گل و لای سالخوردة تغییر یافته آفریدیم . آن گاه بعد از آن که در آیات مختلفی به خلقت او می پردازد به نتیجه این آفرینش اشاره می کند که: لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم؛ که ما انسان را در (مقام) احسن تقویم (نیکوترین مراتب صورت وجود) بیافریدیم. در حقیقت از میان مخلوقات گوناگون الهی، این انسان است که دارای ویژگی های ممتازی است که مقام خلیفه الهی را در میان موجودات از آن خود کرده است. اگرچه در این جا خلافت الهی برای نخستین انسان، یعنی حضرت آدم(ع) ثابت شده، اما منحصر در ایشان نبوده است و عمومیت داشته و شامل انسان های بعد از او نیز می شود.
برای عمومیت این منظور الهی می توان به آیه دیگری در این باره اشاره کرد که خداوند می فرماید:
هو الذی جعلکم خلائف فی الارض.
البته در این مورد که چه کسانی از فرزندان آدم می توانند به این مقام برسند، آنهایی که علم اسماء را دارا بوده و به آن متصف گشته اند؛ هم چون پیامبران الهی و ائمه معصومین.
علاوه بر مقام خلافت الهی، خداوند به انسان عظمت و شرافت دیگری بخشیده و آن دمیدن روح خود در او بوده است بعد از آن که او را (انسان را) در نیکوترین وجه و زیباتر ترکیب آفرید: و نفخت فیه من روحی.
این که خداوند از روح خود در انسان می دمد، نشان گر شرافت و قداست این مخلوق الهی است و به عبارت دیگر همین روح دمیده شده در آدم او را سزاوار و شایستة تقدیس و تکریم فرشتگان ساخته است.
چنان که از قرآن برداشت می گردد، امر به سجده فرشتگان بر آدم، بعد از تکمیل آفرینش انسان و دمیده شدن روح در او صادر شده است و این گویای شرافت انسان است؛ چرا که فرشتگانی که مقربان درگاه الهی بودند، موظف به سجده در برابر او شدند و یکی از آنها (ابلیس) با تمام سوابق بندگی و منزلتی که در نزد حق تعالی داشت، بر اثر عدم اطاعت دستور الهی و سرپیچی از فرمان او و سجده نکردن بر انسان برای همیشه از درگاه الهی رانده شد و از مقام خود سقوط کرد.
کرامت در لغت یعنی گرامی داشتن و بزرگداشت دیگران(افرام) کرامت و عزت و بزرگواری جزئی از سرشت انسان است . این است که اگر انسان خود را آنچنانکه هست بیابد کرامت و عزت می یابد.
قرآن در ارتباط با کرامت انسانی دو گونه تعبیر دارد: در بخشی از آیات قرآن، از کرامت و ارجمندی انسان و برتری او بر دیگر موجودات سخن به میان آمده و در برخی، انسان، نکوهش و حتی بحث فروتر بودن او از حیوانات مطرح شده است. در سورة اسراء، تکریم خداوند نسبت به بنی آدم و برتری آنها بر بسیاری از مخلوقات مطرح می شود: و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر و رزقناهم من الطّیبات و فضّلنا هم علی کثیرٍ ممّن خلقنا تفضیلا ؛ فرزندان آدم را حقیقتاً گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا بر نشاندیم و از چیزهای پاک به ایشان روزی دادیم و بر بسیاری از آفریده های خود، آنان را به گونه ای برجسته برتری دادیم .
هم چنین در آیات دیگری بر این مسئله تأکید شده که آن چه در آسمان و زمین است، برای انسان مسخر گشته و یا این که برای او خلق شده است: الم تروا ان الله سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض و اسبغَ علیکم نعَمَهُ ظاهرهً و باطنه؛ آیا مشاهده نکرده و نیاندیشیدند که به راستی خداوند آن چه را در آسمان ها و زمین است برای شما مسخر ساخته و نعمت های آشکار و پنهان خود را به طور کامل بر شما فرو ریخت .
اینها همه نشان گر کرامت، شرافت و برتری انسان بر سایر موجودات و مخلوقات هستی است.
پس کرامت انسان در اطاعت خداست. باید به انسان آموخت که جز در برابر حق تعالی سر خم نکند و جز او را بندگی ننماید تا گوهر کرامتش آسیب نبیند و به رشد و کمال خود برسد. انسان با اطاعت خدای کریم به اعتلای روحی می رسد و از پستی و فرومایگی پاک می شود. کرامت حقیقی در اطاعت و بندگی حق تعالی است و آن مزیتی که مزیت حقیقی است و آدمی را بالا می برد و به سعادت حقیقی اش که همان زندگی پاک و ابدی در جوار رحمت پروردگار می رساند، پروا داشتن از خدا و پاس داشتن حرمت های الهی و تقوا پیشه کردن است.
خدای سبحان تقوا را راه تحصیل کرامت معرفی کرده و باکرامت ترین مردمان را با تقواترین آنها می داند و می فرماید: "ان اکرمکم عندالله اتقیکم؛ به درستی که گرامی ترین شما نزد حق تعالی پرهیزگارترین شماست"
کرامت انسانی
بدون تردید یکی از مهم ترین موضوعات قرآنی، حول محور انسان و ویژگی های او سیر می کند. در واقع آن گونه که قرآن انسان را ترسیم نموده، در هیچ جایی به چنین نحوی، جنبه های متفاوت و کرامت انسانی در نظر گرفته نشده است. در حقیقت در بین مخلوقات، انسان از ویژگی های بسیار متمایزی برخوردار است که به احسن الخالقین خطاب شده است. حق کرامت یا حرمت داشتن اشخاص در جامعه همانند حق حیات از موارد بسیار مهم در زندگی اجتماعی است.انسان یک موجود اجتماعی است و هنگامی می تواند به رشد و تکامل مورد نظر خویش برسد که بتواند از مواهب و نعمات الهی اعم از مادی و معنوی فردی و اجتماعی استفاده کند لذا برای ایجاد بستر مناسب جهت تکامل انسان در درجه نخست بایستی حرمت و احترام اجتماعی انسان که نیاز طبیعتی و فطری اوست صیانت گردد و مورد تحقیر واقع نشود. انسانی که هتک حرمت شود و مورد انواع و اقسام توهینها قرار گیرد فاقد شخصیت خواهد شد و دچار تزلزل و ناامیدی می گردد. در مرحله بعد بایستی این امکان برای همه انسانها فراهم شود که بتوانند از امکانات و نعمات موجود در راستای نیل به تعالی و کمال مطلوب بهره گیرند.
انسان در قرآن
در قرآن در آغاز به خلقت انسان و سیر طبیعی آفرینش او اشاره می شود که چگونه انسان به دنیا آمد بعد از آن که به آفرینش زمین و آسمان اشاره می شود، به این مطلب اشاره می نماید که:
و لقد خلقنا الانسانَ من صَلصالٍ من حمأ مسنون؛ و همانا ما انسانی را از گل و لای سالخوردة تغییر یافته آفریدیم .
آن گاه بعد از آن که در آیات مختلفی به خلقت او می پردازد به نتیجه این آفرینش اشاره می کند که: لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم؛ که ما انسان را در (مقام) احسن تقویم (نیکوترین مراتب صورت وجود) بیافریدیم .
در حقیقت از میان مخلوقات گوناگون الهی، این انسان است که دارای ویژگی های ممتازی است که مقام خلیفه الهی را در میان موجودات از آن خود کرده است.
انسان موجودی است که تمام هستی در او ادغام شده، به گونه ای که مرحوم صدرالمتألهین در اسفار می فرمایند که انسان، نمونه ای از مجموعه اسفل السافلین تا اعلی علیّین است؛ در حالی که موجودات دیگر، هر یک تنها در محدوده خاصی قرار دارند(صدر المتألهین).
در واقع، انسان، کمالات تمامی مراتب و عوالم، از ماده و گیاه و حیوان تا عالم عقول و ملائکه و ماورای تجرّد را داراست و این همان تعبیری است که انسان را احسن تقویم می دانست که بهترین نوع معماری در ساختمان او به کار رفته است. و انسان آیینة تمام نمای هستی است. فرشتگان در برابر او تعظیم می کنند و ملائک در خدمت او در می آیند: خلق لکم ما فی الارض جمیعا؛ همة موجودات زمین را برای شما خلق کرد.
قرآن در عالی ترین تعبیر خود راجع به انسان او را خلیفه خدا در زمین معرفی می کند: انی جاعلٌ فی الارض خلیفه؛ من در زمین خلیفه خواهم گماشت .
گرچه در این جا خلافت الهی برای نخستین انسان، یعنی حضرت آدم(ع) ثابت شده، اما منحصر در ایشان نبوده است و عمومیت داشته و شامل انسان های بعد از او نیز می شود.
برای عمومیت این منظور الهی می توان به آیه دیگری در این باره اشاره کرد که خداوند می فرماید:
هو الذی جعلکم خلائف فی الارض.
البته در این مورد که چه کسانی از فرزندان آدم می توانند به این مقام برسند، آنهایی که علم اسماء را دارا بوده و به آن متصف گشته اند؛ هم چون پیامبران الهی و ائمه معصومین.
علاوه بر مقام خلافت الهی، خداوند به انسان عظمت و شرافت دیگری بخشیده و ان دمیدن روح خود در او بوده است بعد از آن که او را (انسان را) در نیکوترین وجه و زیباتر ترکیب آفرید: و نفخت فیه من روحی.
این که خداوند از روح خود در انسان می دمد، نشان گر شرافت و قداست این مخلوق الهی است و به عبارت دیگر همین روح دمیده شده در آدم او را سزاوار و شایستة تقدیس و تکریم فرشتگان ساخته است.
چنان که از قرآن برداشت می گردد، امر به سجده فرشتگان بر آدم، بعد از تکمیل آفرینش انسان و دمیده شدن روح در او صادر شده است و این گویای شرافت انسان است؛ چرا که فرشتگانی که مقربان درگاه الهی بودند، موظف به سجده در برابر او شدند[15] و یکی از آنها (ابلیس) با تمام سوابق بندگی و منزلتی که در نزد حق تعالی داشت، بر اثر عدم اطاعت دستور الهی و سرپیچی از فرمان او و سجده نکردن بر انسان برای همیشه از درگاه الهی رانده شد و از مقام خود سقوط کرد.
البته باید به این مطلب اشاره نمود که رشد واقعی انسان ها در پناه ایمان به دست می آید. به عبارت دیگر، انسانی که از روح خداوند در او دمیده شده و شایسته مقام خلیفه الهی و سجود فرشتگان است، تنها در سایه ایمان است که می تواند به رشد واقعی برسد: فلیستجیبوالی و لیومنوا بی لعلهم یرشدون؛ اجابت از من بخواهند و به من ایمان بیاورند، شاید که به رشد برسند و در آیات دیگری با همین مضمون به این مطلب اساسی اشاره می کند: فمن اَسْلَم فاولئک تحروّا رشدا؛ آنان که اسلام آوردند، نهایت کوشش را کرده و به رشد خویشتن رسیده اند.
معنای لغوی کرامت
کرامت در لغت یعنی گرامی داشتن و بزرگداشت دیگران(افرام) کرامت و عزت و بزرگواری جزئی از سرشت انسان است . این است که اگر انسان خود را آنچنانکه هست بیابد کرامت و عزت می یابد.
معنای اصطلاحی کرامت
منظور از کرامت این است که انسان دارای حرمت است و حق دارد در جامعه به طور محترمانه زیست کند و کسی حق ندارد با گفتار و رفتار خویش حیثیت او را با خطر مواجه سازد. هم چنین قوه مقننه در تدوین قانون و قوه مجریه در اجرای قانون باید به گونه ای عمل کنند که موجب بی حرمتی به شخص مجرم نگردد. احترام به انسان در جامعه بعنوان یک اصل مورد پذیرش اسلام بوده و در این خصوص تاکیدات فراوانی صورت پذیرفته است . در روایات بسیاری آمده که هر کس مومنی را تحقیر نماید به ذات کبریائی خداوند اهانت نموده و با او اعلام جنگ نموده است.
کرامت انسان در قرآن
قرآن در ارتباط با کرامت انسانی دو گونه تعبیر دارد: در بخشی از آیات قرآن، از کرامت و ارجمندی انسان و برتری او بر دیگر موجودات سخن به میان آمده و در برخی، انسان، نکوهش و حتّی بحث فروتر بودن او از حیوانات مطرح شده است.
در سورة اسراء، تکریم خداوند نسبت به بنی آدم و برتری آنها بر بسیاری از مخلوقات مطرح می شود: و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر و رزقناهم من الطّیبات و فضّلنا هم علی کثیرٍ ممّن خلقنا تفضیلا؛ فرزندان آدم را حقیقتاً گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا بر نشاندیم و از چیزهای پاک به ایشان روزی دادیم و بر بسیاری از آفریده های خود، آنان را به گونه ای برجسته برتری دادیم .
در سورة تین و مؤمنون نیز از این که انسان در بهترین نوع خلق شده، سخن گفته شده است: لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم؛ حقیقتاً ما انسان را در بهترین بنیان آفریدیم، و
فتبارک الله احسن الخالقین؛ خجسته و پر برکت باد بر خداوند که بهترین آفریننده است.
همچنین در آیات دیگری بر این مسئله تأکید شده که آن چه در آسمان و زمین است، برای انسان مسخر گشته و یا این که برای او خلق شده است: الم تروا ان الله سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض و اسبغَ علیکم نعَمَهُ ظاهرهً و باطنه؛ آیا مشاهده نکرده و نیاندیشیدند که به راستی خداوند آن چه را در آسمان ها و زمین است برای شما مسخر ساخته و نعمت های آشکار و پنهان خود را به طور کامل بر شما فرو ریخت .
اینها همه نشان گر کرامت، شرافت و برتری انسان بر سایر موجودات و مخلوقات هستی است.
انواع کرامت انسانی از دیدگاه قرآن
1.کرامت تکوینی 2. کرامت اکتسابی
کرامت تکوینی
با توجه به مطالب گذشته، به این نتیجه رسیدیم که قرآن برای حضرت آدم به منزله نمونه یک انسان کامل، منزلت ها و برتری هایی را قرار داده است. و هم چنین بیان شد که این امتیازات اختصاص به آدم نخستین ندارد، بلکه هر یک از انسان ها و فرزندان آدم که بتوانند به مقام انسان کامل برسند، شایسته این امتیاز و مقام برتر در نزد پروردگار می شوند.
در حقیقت، مراد از کرامت تکوینی یا ذاتی این است که خداوند انسان را به گونه ای خلق کرده که در مقایسه با سایر موجودات دارای مزایای بیشتری است. در واقع این نوع کرامت ناشی از توجه ویژه خداوند به انسان است و تمام انسان ها از این مقام برخوردارند، یعنی انسان چه بخواهد و چه نخواهد از این کرامت تکوینی برخوردار است.
البته در موارد متعددی، قرآن، انسان را شایسته کرامت و فضیلت برتر از این مقدار نیز می داند و آن را در سایة مبارزة پیوسته با نفس اماره و شیطان وسوسه گر می داند. چنان که در مطالب پیشین نیز گذشت بعضی از آیات قرآن بر کرامت تکوینی انسان دلالت دارند از جمله آیات 4 از سورة تین، آیة 14 سورة مومنون و آیه 70 سورة اسراء.
نتیجه این که کرامت تکوینی به آن دسته از شایستگی های ذاتی و استعدادهای انسانی اطلاق می گردد که می تواند در معرض هدایت و تربیت تعالیم آسمانی پیامبران قرار گیرد و باعث رشد و صعود انسان به مراتب کمال و مقامات والای انسانی شود و انسان را تا سر حدّ فرشته شدن و بالاتر از آن تعالی بخشد، بنابراین می توان گفت که کرامت تکوینی عبارت است از: برخورداری از شرافت وجودی نشأت گرفته از روح مقدس خدایی.
البته در مورد تفاوت کرامت با فضیلت، علامه طباطبایی، می فرمایند:
هر یک از دو کلمه تفضیل و تکریم، ناظر به یک دسته از موهبت های الهی است که به انسان داده شده است؛ تکریمش به دادن عقل است که به هیچ موجود دیگری داده نشد، و انسان به وسیلة آن خیر را از شر و نافع را از مضر و نیک را از بد تمیز می دهد... تفضیل انسان بر سایر موجودات به این است که از آن چه که به آنها داده، سهم بیشتری به انسان داده است.
اما در مورد این که کرامت انسانی ناشی از چیست و مظاهر کرامت تکوینی چه مواردی هستند، گفته اند که مظاهر کرامت انسان در قوه، عقل، آزادی اراده و سایر ویژگی های متمایز او از موجودات دیگر است.
در واقع بزرگ ترین ویژگی انسان در دو مورد است: عقل و اختیار. و انسان با کمک قوه عقل و ارادة خود می تواند به درجات بالاتر نایل آید.
کرامت اکتسابی
در قرآن بعد از ذکر آیاتی که دلالت بر کرامت تکوینی انسان می کردند، به آیاتی نیز دربارة کرامت اکتسابی یا اختیاری انسان نیز اشاره می شود.
منظور از کرامت اختیاری، دست یابی انسان به کمالات و ویژگی هایی است که با اختیار و ارادة انسان حاصل می شود. بر خلاف کرامت تکوینی که در وجود انسان ها نهفته بود، در این جا تلاش و سعی انسان به منزله پلی برای رسیدن به درجات بالاتر ایفای نقش می کند. در حقیقت انسان ها استعداد رسیدن به کمالات را دارند، ولی برخی با اختیار و ارادة خود به آن دست می یابند و برخی دیگر راه مقابل را طی می کنند که به اسفل السافلین چارپایان منجر می گردد.
در این دو تعبیر، به سبب آن که آنها (برخی انسان ها) عقل و اندیشه خود را به کار نبسته اند به این راه ختم شده اند. اما آیاتی که دالّ بر کرامت اکتسابی است، عبارتند از: ان اکرمکم عند الله اتقیکم؛ به راستی که گرامی ترین شما در پیشگاه خداوند، با تقواترین شماست
و یا آیاتی که بعد از نفی کرامت اکتسابی، برخی از انسان ها را از آن استثنا می نماید ؛
ان الانسان لفی خسر. الا الذین آمنوا
ان الانسان خلق هلوعا... الا المصلین.
از آن جا که تنها معیار کرامت در نزد خداوند، تقواست و راه رسیدن به او همان تقوا پیشه کردن است؛ در نتیجه باید گفت که کرامت انسان دارای حد و حدودی نیست؛ چرا که تقوا که پایه و اساس کرامت است، محدود نیست.
و هم چنین با توجه به این که خداوند تقوا را به خودش نسبت داده است، و بر اساس آیات قرآن، هر چه در نزد خداست، زوال ناپذیر است؛ بنابراین با توجه به ثبات خدا، کرامت انسان نیز پایدار و ثابت است، ولی برای رسیدن به کرامت اکتسابی باید تلاش کند و تقوا پیشه نماید.
البته در خاتمه بحث باید به برخی از تفاوت های کرامت تکوینی و کرامت اکتسابی اشاره گردد:
الف) کرامت تکوینی، کمال انسان به حساب می آید، ولی ارزش اخلاقی ندارد، اما کرامت اکتسابی جزء کمالات انسان بوده و ارزش اخلاقی محسوب می شود؛
ب) کرامت تکوینی، مقدمه ای برای رسیدن به کرامت اکتسابی به شمار می رود؛ بنابراین ارزش کرامت اکتسابی بیشتر است و ... که می توان با مقایسه آیات کرامت تکوینی و اکتسابی بدان دست یافت.
درجات کرامت
همه انسانها در برخورداری از کرامت یکسان نیستند وبا همدیگر متفاوتند . به همان دلیلی که کرامت را متغیرو زوال پذیر دانستیم میتوانیم بگوییم که هر دو نوع کرامت دارای درجات و مراتب می باشد ، زیرا به نسبت تلاش و کوشش انسان می تواند کمرنگ یا پررنگ شود . استاد علامه محمد تقی جعفری کرامات را دارای 6 درجه و مرتبه می داند که به طور اختصار عبارتند از:
1 – انسان طبیعی اولی که رشد شخصیتش به مرحله ای نرسیده که ضرورت و شایستگی های زندگی مستند به اصل و قانون را درک نماید و بپذیرد و بر مبنای آن زندگی کند ، او از انسانیت فقط کالبد جسمانی را دارد و مغز ناشکفته و شخصیت در حال بذری که در مزرعه وجودش کاشته شده است .
2 – انسان در مرحله دوم با رشد نسبی شخصیت می تواند دیگر انسانها را نیز مانند خود درک کند و زندگی خود را بر مبنای اصول و قوانینی قرار دهد و هماهنگی با زندگی دیگر انسانها را می پذیرد و برای مراعات حال دیگران در درون خود احساس تعهد می کند .
3- انسان در مرحله سوم می تواند موجودیت خود را با استناد به آغاز و انجام معنی دار هستی تفسیر معقول نماید و معتقد است وجود او از مبدائی بی نیاز و توانا سرچشمه گرفته است و باید در این دنیا از اراده آن مبدأ که به وسیله عقل و وجدان درک می شود و به نفع مردم است ، پیروی کنند .
4 - انسان در مرحله چهارم از نمایندگان خدا در روی زمین که پیامبران نامیده می شوند نیز تبعیت می کند . پیامبرانی که اراده خدا را در باره خلقت و انسان برای انسانها تبلیغ می کنند این گروه از انسانها منحصر در چهار گروهند که عبارتند از یهود – مسیحی – مجوس و مسلمان .
5 – انسان در مرحله پنجم علاوه بر اینکه سایر ادیان ابراهیمی را قبول دارد ، اسلام را پذیرفته و به آن معتقد می شود و معتقد است که اسلام همان دین الهی است که پیامبران از حضرت نوح به اینطرف آن را تبلیغ کرده اند .
6- انسان در مرحله ششم ، اسلام را پذیرفته و بدان عمل کرده و کمال او به درجه تقوا رسیده است . مطابق ترجمه آیه کریمه : ان اکرمکم عندا... اتقیکم : عالیترین درجه کرامت مخصوص انسانهای با تقوا است . انسانهای با تقوا کسانی هستند که ذات خود را از آلودگی ها و عوامل تباه کننده حفظ می کنند .تقوا در این تعریف همان صیانت ذات در جاذبه کمال الهی است و تقوا به این معنا در پنج گروه از گروههای شش گانه – به جز گروه اول – قابل وصول است.
حق کرامت قابل اسقاط نیست
حق کرامت همانند حق آزادی و حق حیات به معنای معمول در علم حقوق از نوع حکم است نه حق.زیرا حق قابل نقل و انتقال و اسقاط است اما این حق انسانی از نوع حکم است و بنا بر این هیچ انسانی حق ندارد این موهبت الهی را نقل ؛اسقاط یا سلب کند مثلا کسی حق ندارد از حق حیات در برابر مقداری پول بگذرد و نیز حق ندارد در مقابل مبلغی پول حق کرامت و احترام خود را اسقاط کند.
هیچ کس حق اهانت به کرامت انسانی ندارد
از آنجا که همه انسانها دارای کرامت و شرافت ذاتی هستند بنابر این اگر کسی بخواهد به کرامت و شرافت دیگران اهانت کند نخست کرامت و شرافت ذاتی خود را از دست می دهد و در نتیجه پست تر از حیوانات نیز می گردد. هیچ نظام حقوقی حق ندارد به بهانه دفاع از آزادی بیان و قلم به کرامت و شرافت انسانها و مقدسات مقبول و معقول آنها اهانت نماید. بنابر این آزادی بیان و قلم مشروط به عدم اهانت و اخلال به کرامت و شرافت انسانها است . پس کرامت انسانی بر حق آزادی اولویت دارد. . هر چند که حق آزادی از مهم ترین موهبت های خداوندی است که در حرکت به سوی کمالات انسان را کمک می کند. و لذا حضرت علی (ع) می فرماید : «لا تکن عبد غیرک فقد جعلک الله حرّا.»
از دست رفتن کرامت در صورت نافرمانی الهی
در داستان خلقت آدم و زوجش، به فرمان الهی از نزدیک شدن و خوردن از درختی منع می شوند اما به وسوسه شیطان از این امر الهی سرپیچی کرده و این نافرمانی سبب می شود که برهنه شوند و زشتی هایشان آشکار شود. چنانچه حق تعالی خطاب به آدم می فرماید: "و یا آدم اسکن انت و زوجک الجنه فکلا من حیث شئتما و لاتقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین؛ ای آدم تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از هر چه می خواهید بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد."
جایگاه کرامت زن و مرد در این خلقت آن قدر بالاست که خداوند آنها را در بهشت در نزدیک قرب خود جای می دهد اما به سبب نافرمانی، ظالم شمرده می شوند و به سبب خوردن از درخت منهی، برهنگی آنها (زشتی هایشان) آشکار می شود و آنها برای پوشاندن خود به چسباندن برگ درختان بهشت می پردازند.
بنابراین نافرمانی امر الهی سبب از دست دادن کرامت نزد پروردگار است و معلوم می شود که ارزش و کرامت انسان به اطاعت از حق تعالی است، چنانکه می فرماید: "فازلهما الشیطان عنها فاخرجهما مما کان فیه و قلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو ولکم فی الارض مستقر و متاع الی حین... قلنا اهبطوا منها جمیعا"؛ پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید و از آنچه در آن بودند ایشان را به در آورد، گفتیم: فرود آیید، شما دشمن همدیگرید و برای شما در زمین قرارگاه و تا چندی برخورداری خواهد بود. هبوط به معنی انحدار و پایین آمدن قهری است مثل هبوط و افتادن سنگ و چون در مورد انسان بکار رود بر سبیل استخفاف و سبک شمردن می باشد بر خلاف انزال که درمورد چیزهای شریف استعمال شده، مثل انزال ملائکه و قرآن.
پس کرامت انسان در اطاعت خداست. باید به انسان آموخت که جز در برابر حق تعالی سر خم نکند و جز او را بندگی ننماید تا گوهر کرامتش آسیب نبیند و به رشد و کمال خود برسد. انسان با اطاعت خدای کریم به اعتلای روحی می رسد و از پستی و فرومایگی پاک می شود. کرامت حقیقی در اطاعت و بندگی حق تعالی است و آن مزیتی که مزیت حقیقی است و آدمی را بالا می برد و به سعادت حقیقی اش که همان زندگی پاک و ابدی در جوار رحمت پروردگار می رساند، پروا داشتن از خدا و پاس داشتن حرمت های الهی و تقوا پیشه کردن است.
خدای سبحان تقوا را راه تحصیل کرامت معرفی کرده و باکرامت ترین مردمان را با تقواترین آنها می داند و می فرماید: "ان اکرمکم عندالله اتقیکم؛ به درستی که گرامی ترین شما نزد حق تعالی پرهیزگارترین شماست"
انسان کریم خدایی را که کریم ترین است و کرامت و موهبت اوست، نافرمانی نمی کند و گوهر کرامت را به معصیت نمی آلاید، چنانکه امیرالمومنین(ع) فرمود: من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته، هر که کرامت نفس داشته باشد، شهوات و تمایلات نفسانی نزد او خوار و حقیر است.
نتیجه گیری
با توجه به اهمیت موضوع انسان و بحث انسان شناسی در دنیای معاصر، و نیز جامع الجوانب بودن انسان، کمتر کسی توانسته به تمام ابعاد وجودی انسان دست یابد. اما قرآن که کامل ترین کتاب آسمانی به شمار می رود، از انسان به گونه ای ویژه یاد کرده است.
در این نوشتار بعد از بحث دربارة انسان در قرآن به دو بعد کرامت انسانی در قرآن اشاره گشت.
آیات قرآن از دو نوع کرامت دربارة انسان سخن رانده است: الف) کرامت تکوینی و ب)کرامت اکتسابی . هم چنین با مرور آیات متعددی که دربارة انواع کرامت انسانی ذکر شد، به این نتیجه رسیدیم که تمام انسان ها در قیاس با سایر موجودات از تکریم بیشتری برخوردار گشته اند که همان کرامت تکوینی است و برخی با تقوا و اختیار و تلاش خود به کرامت اکتسابی دست یافته اند که از ارزش بالاتری نسبت به کرامت نوع اول برخوردار است.
از جمله لیالى شریفه شب عید فطر می باشد و در فضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیث بسیار وارد شده و روایت شده است که آن شب کمتر از شب قدر نیست. برای درک این شب عزیز انجام اعمالی از ائمه علیهم السلام به ما سفارش شده است :
1- در هنگام غروب آفتاب غسل انجام شود .
2- آن شب به نماز، دعا، استغفار، درخواست از حق تعالى و بیتوته در مسجد احیا گردد.
3- بعد از نماز مغرب و عشاء ، نماز صبح و نمازعید فطر ذکر؛" الله اکبر الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد الحمد لله على ما هدانا و له الشکر على ما اولانا " گفته شود.
4- بعد از نماز مغرب و نافله آن، دست ها را به سوى آسمان بلند کرده و بگوید:" یا ذاالمن و الطول یا ذاالجود یا مصطفی محمد و ناصره صل على محمد و آل محمد و اغفرلی کل ذنب احصیته وهو عندک فی کتاب مبین." پس به سجده برود و صد مرتبه در سجده بگوید: " اتوب الى الله " پس هر حاجت که دارد از حق تعالى بخواهد که ان شاء الله تعالى بر آورده خواهد شد. در روایتی از شیخ آمده که: بعد از نماز مغرب به سجده رود و بگوید" یا ذاالحول یا ذاالطول یا مصطفیا محمدا و ناصره صل على محمد و آل محمد واغفرلی کل ذنب اذنبته و نسیته انا و هو عندک فی کتاب مبین." سپس صد مرتبه " اتوب الى الله " بگو.
5- زیارت امام حسین علیه السلام که فضیلت بسیار دارد.
6- ده مرتبه ذکر" یا دائم الفضل علی البریة یا باسط الیدین بالعطیة یا صاحب المواهب السنیة صل علی محمد و آله خیرالوری سجیة واغفرلنا یا ذاالعلی فی هذه العشیة." که از اعمال شب جمعه است، گفته شود.
7- ده رکعت نماز که در شب آخر ماه رمضان اقامه می شود که به صورت پنج نماز دو رکعتی ، در هر رکعت بعد از حمد، سوره توحید ده بار خوانده شود. و در رکوع و سجود ده مرتبه ذکر" سبحان الله والحمدلله و لا اله الاالله والله اکبر" گفته شود. پس از نماز هزار مرتبه استغفار کند و بعد از آن سر به سجده گذارد و بگوید:" یا حی یا قیوم یا ذاالجلال و الاکرام یا رحمان الدنیا والاخرة و رحیمهما یا ارحم الراحمین یا اله الاولین والآخرین اغفرلنا ذنوبنا و تقبل منا صلواتنا و صیامنا و قیامنا."
8- بعد از نماز مغرب و نافله آن دو رکعت نماز بجا آورد، در رکعت اول بعد از حمد هزار مرتبه توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، یک مرتبه توحید بخواند. بعد از سلام سر به سجده بگذارد و صد مرتبه ذکر" اتوب الى الله " گفته شود. پس از آن بگوید: " یا ذاالمن والجود یا ذاالمن والطول یا مصطفی محمد صلى الله علیه وآله صل على محمد وآله و افعل بی کذا و کذا و به جاى کذا حاجات خود را بطلبد و روایت است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این دو رکعت را به این کیفیت بجا مىآورد پس سراز سجده برمىداشت و مىفرمود به حق آن خداوندى که جانم به دست قدرت او است هر که این نماز را بخواند، هر حاجتی از خدا بطلبد البته عطا کند و اگر به عدد ریگ هاى بیابان گناه داشته باشد خدا بیامرزد. و در روایت دیگر به جاى هزار مرتبه توحید صد مرتبه وارد شده است. شیخ و سید بعد از نماز این دعا را نقل کردهاند:
"یاالله یاالله یاالله یا رحمان یاالله یا رحیم یاالله یا ملک یاالله یا قدوس یاالله یا سلام یاالله یا مؤمن یاالله یا مهیمن یاالله یا عزیز یاالله یا جبار یا الله یا متکبر یاالله یا خالق یاالله یا بارئ یاالله یا مصور یاالله یا عالم یاالله یا عظیم یاالله یا علیم یاالله یا کریم یاالله یا حلیم یاالله یا حکیم یاالله یا سمیع یاالله یا بصیر یاالله یا قریب یاالله یا مجیب یاالله یا جواد یاالله یا ماجد یاالله یا ملی یاالله یا وفی یاالله یا مولى یاالله یا قاضی یاالله یا سریع یاالله یا شدید یاالله یا رئوف یاالله یا رقیب یاالله یا مجید یاالله یا حفیظ یاالله یا محیط یاالله یا سیدالسادات یاالله یا اول یاالله یا آخر یاالله یا ظاهر یاالله یا باطن یاالله یا فاخر یاالله یا قاهر یا الله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا ودود یاالله یا نور یاالله یا رافع یاالله یا مانع یاالله یا دافع یاالله یا فاتح یاالله یا نفاح [نفاع] یاالله یا جلیل یاالله یا جمیل یاالله یا شهید یاالله یا شاهد یاالله یا مغیث یاالله یا حبیب یاالله یا فاطر یاالله یا مطهر یاالله یا ملک یاالله یا مقتدر یاالله یا قابض یاالله یا باسط یاالله یا محیی یاالله یا ممیت یاالله یا باعث یاالله یا وارث یاالله یا معطی یاالله یا مفضل یاالله یا منعم یاالله یا حق یاالله یا مبین یاالله یا طیب یاالله یا محسن یاالله یا مجمل یاالله یا مبدئ یاالله یا معید یاالله یا بارئ یاالله یا بدیع یاالله یا هادی یاالله یا کافی یاالله یا شافی یاالله یا علی یاالله یاعظیم یاالله یا حنان یاالله یا منان یاالله یا ذاالطول یاالله یا متعالی یاالله یا عدل یاالله یا ذاالمعارج یاالله یا صادق یاالله یا صدوق یاالله یا دیان یاالله یا باقی یاالله یا واقی یاالله یا ذاالجلال یاالله یا ذاالاکرام یاالله یا محمود یاالله یا معبود یاالله یا صانع یاالله یا معین یاالله یا مکون یاالله یا فعال یاالله یا لطیف یاالله یا غفور یاالله یا شکور یاالله یا نور یاالله یا قدیر یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله اسالک ان تصلی على محمد و آل محمد و تمن علی برضاک و تعفو عنی بحلمک و توسع علی من رزقک الحلال الطیب من حیث احتسب و من حیث لا احتسب فانی عبدک لیس لی احد سواک ولا احد اساله غیرک یا ارحم الراحمین ما شاء الله لا قوة الا بالله العلی العظیم.
پس به سجده مىروى و مىگویى: یاالله یاالله یاالله یا رب یا رب یا رب یا منزل البرکات بک تنزل کل حاجة اسالک بکل اسم فی مخزون الغیب عندک والاسماء المشهورات عندک المکتوبة على سرادق عرشک ان تصلی على محمد وآل محمد وان تقبل منی شهررمضان و تکتبنی من الوافدین الى بیتک الحرام و تصفح لی عن الذنوب العظام و تستخرج لی یا رب کنوزک یا رحمان."
9- چهارده رکعت نماز اقامه کند. بعد از هر دو رکعت سلام دهد و در هر رکعت بعد از حمد، یک بار آیةالکرسی و سه مرتبه توحید خوانده شود. براى هر رکعت، ثواب عبادت چهل سال و عبادت هر که در آن ماه روزه گرفته و نماز خوانده اعطاء می شود.
1- بعد از نماز صبح و نماز عید آن تکبیراتى را که در شب عید ذکر شد، گفته شود.
2- پرداخت زکات فطره پیش از نماز عید.
4- انجام غسل روز عید. که زمان آن بعد از طلوع فجر تا زمان به جا آوردن نماز عید است. در هنگام غسل بگو: " اللهم ایمانا بک و تصدیقا بکتابک واتباع سنة نبیک محمد صلى الله علیه و آله." و پس از غسل بگو:" اللهم اجعله کفارة لذنوبی و طهر دینی اللهم اذهب عنی الدنس."
5- برای اقامه نماز عید لباس نیکو پوشیده و از عطر استفاده نمایید.
6- پیش از نماز عید، در اول روز افطار کنى. و بهتر آن است که به خرما یا به شیرینى باشد. و شیخ مفید فرموده مستحب است خوردن مقدار کمى از تربت سیدالشهداء علیه السلام که براى هر دردى شفا است.
7- قبل از خروج از منزل برای نماز عید، دعایی را که از امام باقر علیه السلام روایت شده را بخوانی: " اللهم من تهیا فی هذاالیوم او تعبا او اعد واستعد لوفادة الى مخلوق رجاء رفده و نوافله و فواضله و عطایاه فان الیک یا سیدی تهیئتی و تعبئتی و اعدادی و استعدادی رجاء رفدک و جوائزک و نوافلک و فواضلک و فضائلک و عطایاک و قد غدوت الى عید من اعیاد امة نبیک محمد صلوات الله علیه و على آله و لم افد الیک الیوم بعمل صالح اثق به قدمته ولا توجهت بمخلوق املته ولکن اتیتک خاضعا مقرا بذنوبی و اسائتی الى نفسی فیا عظیم یا عظیم یا عظیم اغفرلی العظیم من ذنوبی فانه لا یغفرالذنوب العظام الا انت یا لا اله الا انت یا ارحم الراحمین."
8- اقامه نماز عید.
9- زیارت امام حسین علیه السلام.
10- دعاى ندبه خوانده شود. سید بن طاوس فرموده که چون از دعا فارغ شود به سجده رود و بگوید:" اعوذ بک من نار حرها لا یطفى و جدیدها لا یبلى وعطشانها لا یروى" پس گونه راست را بر خاک بگذارد و بگوید:" الهی لا تقلب وجهی فی النار بعد سجودی وتعفیری لک بغیرمن منی علیک بل لک المن علی" سپس گونه چپ را بر خاک بگذارد و بگوید: " ارحم من اساء واقترف واستکان واعترف" پس به حال سجده شود و بگوید:" ان کنت بئس العبد فانت نعم الرب عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک یا کریم " پس از آن صد بار بگوید: العفو العفو.
10- شیخ در مصباح فرموده که در آخر شب غسل کن و بر سجاده خود تا طلوع فجر بنشین و عبادت کن.عید فطر یکى از دوعید بزرگ در سنت اسلامى است که درباره آن، احادیث و روایات بی شمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار که ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشامیدن و بسیارى از کارهاى مباح دیگر امتناع ورزیده اند، اکنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستین روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مىطلبند، اجر و پاداشى که خود خداوند به آنان وعده داده است.
امیرالمؤمنین علىعلیه السلام در یکى از اعیاد فطر خطبهاى خواندهاند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بیم دادهاند.
" خطب امیرالمومنین على بن ابى طالب علیه السلام یوم الفطر فقال: ایها الناس! ان یومکم هذا یوم یثاب فیه المحسنون و یخسر فیه المبطلون وهو اشبه بیوم قیامکم، فاذکروا بخروجکم من منازلکم الى مصلاکم خروجکم من الاجداث الى ربکم واذکروا بوقوفکم فى مصلاکم و وقوفکم بین یدى ربکم، واذکروا برجوعکم الى منازلکم، رجوعکم الى منازلکم فى الجنه.
عبادالله! ان ادنى ما للصائمین والصائمات ان ینادیهم ملک فى آخر یوم من شهر رمضان، ابشروا عباد الله فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم فانظروا کیف تکونون فیما تستانفون." (1)
اى مردم! این روز، روزى است که نیکوکاران در آن پاداش مىگیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مایوس و نا امید مىگردند و این شباهتى زیاد به روزقیامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جایگاه نمازعید شدن به یاد آورید خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ایستادن در جایگاه نماز، به یاد آورید ایستادن در برابر پروردگارتان را. و با بازگشت به سوى منازل خود، متذکر شوید بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت برین. اى بندگان خدا، کمترین چیزى که به زنان و مردان روزه دار داده مىشود این است که فرشتهاى در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا مىدهد و مىگوید:
«هان! بشارتتان باد، اى بندگان خدا که گناهان گذشته تان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه بقیه ایام را بگذرانید.»
عارف وارسته ملکى تبریزى درباره عید فطر آورده است: «عید فطر روزى است که خداوند آن را از میان دیگر روزها برگزیده است و ویژه هدیه بخشیدن و جایزه دادن به بندگان خویش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در این روز نزد حضرت او گرد آیند و بر خوان کرم او بنشینند وادب بندگى بجاى آرند، چشم امید به درگاه او دوزند و از خطاهاى خویش پوزش خواهند، نیازهاى خویش به نزد او آرند و آرزوهاى خویش از او خواهند و نیز آنان را وعده و مژده داده است که هر نیازى به او آرند، برآورد و بیش از آنچه چشم دارند به آنان ببخشند و ازمهربانى و بنده نوازى، بخشایش و کارسازى در حق آنان روا دارد که گمان نیز نمىبرند.» (2)
روز اول ماه شوال را بدین سبب عید فطر خواندهاند که در این روز، امر امساک و صوم از خوردن و آشامیدن برداشته شده و رخصت داده شد که مؤمنان در روزافطارکنند و روزه خود را بشکنند فطر و فطور به معناى خوردن و آشامیدن، ابتداى خوردن و آشامیدن است و نیز گفته شده است که به معناى آغاز خوردن و آشامیدن است پس از مدتى از نخوردن و نیاشامیدن. ابتداى خوردن و آشامیدن را افطار مىنامند و از این رو است که پس از اتمام روز و هنگامى که مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، شروع مىشود انسان افطار مىکند یعنى اجازه خوردن پس ازامساک از خوردن به او داده مىشود.
عید فطر داراى اعمال وعباداتى است که در روایات معصومین علیهم السلام به آنها پرداخته شده و ادعیه خاصى نیزآمده است.
از سخنان معصومین علیهم السلام چنین مستفاد مىشود که روزعید فطر، روزگرفتن مزد است. و لذا دراین روز مستحب است که انسان بسیار دعا کند و به یاد خدا باشد و روز خود را به بطالت و تنبلى نگذراند و خیر دنیا و آخرت را بطلبد.
و در قنوت نماز عید مىخوانیم:
«... اسئلک بحق هذا الیوم الذى جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلى الله علیه وآله ذخرا و شرفا و کرامة و مزیدا ان تصلى على محمد وآل محمد وان تدخلنى فى کل خیرادخلت فیه محمدا و آل محمد و ان تخرجنى من کل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد، صلواتک علیه وعلیهم اللهم انى اسالک خیر ما سئلک عبادک الصالحون و اعوذ بک مما استعاذ منه عبادک المخلصون.»
بارالها! به حق این روزى که آن را براى مسلمانان عید و براى محمد (ص) ذخیره و شرافت و کرامت و فضیلت قرار دادى از تو مىخواهم که بر محمد و آل محمد درود بفرستى و مرا در هر خیرى وارد کنى که محمد و آل محمد را در آن وارد کردى و ازهر سوء و بدى خارج سازى که محمد و آل محمد را خارج ساختى، درود و صلوات تو بر او و آنها، خداوندا، ازتو مىطلبم آنچه بندگان شایستهات از تو خواستند و به تو پناه مىبرم از آنچه بندگان خالصت به تو پناه بردند.
در صحیفه سجادیه نیز دعایى از امام سجاد(ع) به مناسبت وداع ماه مبارک رمضان و استقبال عید سعید فطر وارد شده است:
«اللهم صل على محمد و آله و اجبر مصیبتنا بشهرنا و بارک لنا فى یوم عیدنا و فطرنا و اجعله من خیر یوم مرّ علینا، اجلبه لعفو و امحاه لذنب واغفرلنا ما خفى من ذنوبنا وما علن ... اللهم انا نتوب الیک فى یوم فطرنا الذى جعلته للمؤمنین عیدا و سرورا و لاهل ملتک مجمعا و محتشدا، من کل ذنب اذنبناه او سوء اسلفناه او خاطر شرّ اضمرناه توبة من لا ینطوى على رجوع الى.»
پروردگارا! بر محمد وآل محمد درود فرست و مصیبت ما را در این ماه جبران کن و روز فطر را بر ما عیدى مبارک و خجسته بگردان و آن را از بهترین روزهایى قرار ده که بر ما گذشته است که در این روز بیشتر ما را مورد عفو قرار دهى و گناهانمان را بشوئى و خداوندا بر ما ببخشایى آنچه در پنهان و آشکارا گناه کرده ایم ... خداوندا! دراین روزعید فطرمان که براى مؤمنان روزعید و خوشحالى و براى مسلمانان روز اجتماع و گردهمائى قراردادى؛ ازهر گناهى که مرتکب شدهایم و هر کار بدى که کردهایم وهر نیت ناشایستهاى که در ضمیرمان نقش بسته است به سوى تو باز مىگردیم و توبه مىکنیم، توبهاى که در آن بازگشت به گناه هرگز نباشد و بازگشتى که در آن هرگز روى آوردن به معصیت نباشد. بارالها! این عید را بر تمام مؤمنان مبارک گردان و در این روز، ما را توفیق بازگشت به سویت و توبه ازگناهان عطا فرما.» (3)
پرداخت وام بدون کارمزد
پرداخت وام به میزان 2 برابر موجودی
سقف وام در حال حاضر 5 میلیون ریال
________________________________________
صندوق قرض الحسنه خانوادگی شهیدان اله پرست
از همه اقوام، دوستان و آشنایان جهت عضویت در صندوق و بهره مندی از تسهیلات ویژه و شرکت در امر خداپسندانه قرض الحسنه، دعوت به همکاری می نماید.
________________________________________
صندوق قرض الحسنه خانوادگی شهیدان اله پرست
با الهام از تعالیم عالیه اسلام و با هدف غیر انتفاعی، جهت ارائه تسهیلات قرض الحسنه و توسعه فرهنگ اسلامی سنت قرض الحسنه برای رفع نیازهای ضروری اعضاء در سال ۱۳۸۷ با مشارکت تعدادی از خانواده ها تاسیس گردید.
________________________________________
صندوق در حال حاضر ۱۰۰عضو دارد .
________________________________________
پس انداز کنندگان نه تنها در این جهان برای خود ذخیره تهیه می کنند بلکه اندوخته ای جاوید در جهان ابدی خواهند داشت .
بامید اینکه بتوانیم قدمی برای رفع مشکلات زندگی اعضاء صندوق برداریم امید است با پرداخت بدون تاخیر اقساط وام دریافتی صندوق را یاری نموده تا به دیگر اعضاء هم خدمت کرده و از خوش حسابی خود سهمی داشته باشید .
________________________________________
سپرده گذاری :
هر عضو پس از افتتاح حساب و با رعایت نوبت می تواند بعد از ۱ ماه تا سقف ۵ میلیون ریال وام عادی دریافت نماید.
________________________________________
نحوه بازپرداخت وام :
باز پرداخت برای اولین نوبت 10 ماهه، برای نوبت دوم 12ماهه، برای نوبت سوم 15ماهه، و برای دفعات بعد 20ماهه منوط به تایید هیئت مدیره است.
________________________________________
وام اعطائی بدون کارمزد است. فقط 0.5٪ درصد از مبلغ وام بعنوان کارمزد خدمات صندوق کسر و هزینه می شود.
________________________________________
شرایط عضویت :
1. تکمیل و امضاء فرم درخواست عضویت
2. واریز مبلغ پنج هزار تومان بعنوان حق عضویت اولیه به حساب سپهر صادرات بنام صندوق قرض الحسنه خانوادگی شهیدان اله پرست
3. واریز مبلغ هزار تومان بعنوان پس انداز ثابت بصورت ماهیانه به حساب یاد شده نزد بانک صادرات
متقاضیان جدید می توانند باپرداخت کلیه حق عضویت ها به صورت یکجا به عضویت درآیند یا میتوانند روند سال ابتدایی صندوق را پیش گیرند یعنی با همان حق عضویت سال اول (۱۲۰.۰۰۰ ریال) آغاز نمایند.
________________________________________
نشانی: کاشان - خیابان امیر کبیر - خ سلمان فارسی
ایمیل علی اصغر اله پرست:
allahparastaliasghar@yahoo.com
شماره همراه: 09133613554
________________________________________
اساسنامه صندوق قرض الحسنه شهیدان اله پرست
فصل اول : مقدمه
این صندوق با عنایت حضرت بقیه الله امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به منظور انجام خدمات عام المنفعه و نشر و تعلیم و ترویج فرهنگ اسلامی به هرنوع و هر کیفیت و کمک به تامین نیازها و بهبود زندگی اعضاء صندوق و اعطای وامهای بدون بهره ( قرض الحسنه) از طریق منابع فراهم شده بصورت قرض الحسنه در اختیار صندوق قرار خواهند داد با حفظ و رعایت موازین شرعی و مقررات جمهوری اسلامی ایران تشکیل می گردد.
فصل دوم : کلیات
ماده 1 : نام صندوق بنام صندوق قرض الحسنه شهیدان اله پرست می باشد که در این اساسنامه به اختصار صندوق نامیده می شود.
ماده 2 : اساسنامه صندوق عبارت است از مجموعه ی قوانین و مقرراتی که به تأیید هیئت مدیره و اعضاء صندوق رسیده باشد
تبصره 1 : هر گونه اصلاح در مفاد اساسنامه با توجه به موافقت هیئت مدیره صندوق می باشد .
ماده 3 : صندوق دارای تابعیت ایرانی بوده ، به ثبت نرسیده و اعضا بر اساس اطمینان عرفی و شناخت اعضاء هیئت مدیره به عضویت آن می آیند .
ماده 4 : صندوق در تاریخ 14/04/1387 هجری شمسی مصادف با ۱۷ ربیع المولود میلاد حضرت ختمی مرتبت رسول گرامی اسلام ( ص ) و امام صادق ( ع ) برای مدت نامحدود تشکیل شده است.
ماده 5 : مرکز اصلی فعالیتهای صندوق تا اطلاع ثانوی کاشان - خیابان امیر کبیر - خ سلمان فارسی می باشد و چنانچه مکانی برای استقرار فعالیتهای صندوق تهیه شد در آن مکان به فعالیت خود ادامه خواهد داد .
ماده 6 : عضو صندوق به کسی اطلاق می شود که با آگاهی کامل از شرایط و ضوابط صندوق و همچنین پذیرفتن کامل مفاد این اساسنامه پس از طی مراحل عضویت به عضویت صندوق در آمده باشد.
ماده 7 : عضویت در صندوق برای اشخاص حقیقی مجاز می باشد.
ماده 8 : موضوع فعالیت صندوق انجام کارهای عام المنفعه بطور غیر انتفاعی و بشرح زیر می باشد.
الف - دریافت وام و اعتبار بدون بهره از منابع داخلی و خارجی و قبول هدایا
ب - اقدام در جهت اشاعه و نشر و ترویج فرهنگ اسلامی بهر نحو و کیفیت و انجام امور خیریه و خدمات عام المنفعه در جهت پیشبرد اهداف اسلامی مثلا ایجاد سایت و یا وبلاگ جهت جهت اشاعه و نشر و ترویج فرهنگ اسلامی و ...
ج - افتتاح حسابهای پس انداز و یا هر نوع حساب بدون بهره دیگر جهت دیگر اعضاء خانواده
د - از آنجا که کلیه اهداف و فعالیتهای صندوق منحصرا در جهت جلب رضای خداوند و خدمت به جامعه مسلمین است لذا انجام عقود شرعی در حدود تامین هزینه متعارف صندوق مجاز بوده و کیفیت آن مطابق با قوانین فقهی شرعی و مقررات جاری کشور و بر اساس آیین نامه های داخلی خواهد بود.
ه - انجام خدمات عام المنفعه در جهت پیشبرد اهداف اسلامی برابر مقررات مصوب هیئت مدیره صندوق است .
و - اعطای وام های بدون بهره (قرض الحسنه ) به اشخاص حقیقی و حقوقی عضو صندوق که از طریق دریافت وجوه از اعضا صندوق ، خیّرین و سایر اشخاص حقیقی که بصورت قرض الحسنه یا بلاعوض در اختیار صندوق قرار خواهند گرفت.
ز - سرمایه گذاری در فعالیت های اقتصادی با حفظ موازین شرعی، طبق جدول ذیل، در جهت اجرای بند 1 از فصل دوم به نحوی که سود و زیان آن متوجه صندوق باشد و اعضا دچار هیچ گونه خسارتی نخواهند شد. ( مثلا خریدن خانهُ زمین و غیره ...
ح - ایجاد پشتوانه مالی و معنوی برای اعضا در قالب پرداخت وام و حساب پس انداز
ط- ایجاد صمیمیت و همکاری بین اعضا صندوق
ی- اتحاد برادری و برابری در زندگی اعضا
ک- کمک و دستیاری اعضا در مواقع ضروری از همدیگر
ل- پایداری مستمر تشکیلات صندوق و حفظ و نگهداری آن برای نسل های آینده
فصل سوم : وظایف صندوق
ماده 9 : وظایف صندوق انجام فعالیت های ذیل می باشد.
الف - وصول وجوه ماهیانه از اعضا صندوق، خیّرین و سایر اشخاص حقیقی و حقوقی خارج از صندوق
تبصره 1 : وجوه اعضا متعلق به خودشان و سایر وجوه در صورت هدیه دادن به صندوق به عنوان سرمایه صندوق می باشد.
ب - پرداخت وام های بدون بهره (قرض الحسنه ) به اعضا صندوق با رعایت موازین شرعی
فصل چهارم : ارکان صندوق
ارکان صندوق عبارتند از :
الف – رئیس هیئت مدیره
ب - مدیر عامل
ج – عضو هیئت مدیره و مدیر امور مالی
د – عضو هیئت مدیره و مدیر امور اداری
ه – عضو هیئت مدیره و مدیر امور برنامه ریزی
ز – بازرس
ماده 10 : مجمع عمومی : عبارت است از گردهمایی اعضای صندوق جهت بررسی و تصمیم گیری درباره وضعیت صندوق که به دو شکل عادی و فوق العاده برگزار می شود.
ماده 11 : وظایف و اختیارات هیئت مدیره به شرح ذیل می باشد :
الف - تهیه ترازنامه و بیلان صندوق
ب - تعیین میزان سقف وام و مدت بازپرداخت آن در هر سال
ج - بررسی شرایط اعطای وام به در خواست کنندگان وام و انجام قرعه کشی در صورت کثرت متقاضیان
د - تغییر مبلغ پایه ماهیانه با رای اکثریت اعضا صندوق
ه - نگهداشتن مبلغی به عنوان پس انداز در صندوق
و - سرمایه گذاری موجودی صندوق در زمان های لازم در صورت صلاحدید .
ز - تعیین زمان و مکان جلسات عمومی و اعلام به کلیه اعضا
ح - تعیین یک نفر از بین خود یا اعضا صندوق به عنوان خادم جهت رسیدگی به امور جاری صندوق با تعین حدود اختیارات وی .
ح - کنترل باز پرداخت اقساط توسط اعضا
ط - تذکر شفاهی و کتبی به اعضاء در صورت تاخیر در پرداخت اقساط
ی - اعلام نوبت وام اعضا ک – نظارت بر اجرای دقیق مفاد اساسنامه
ل - قبول اعضای جدید و تجدید نظر در عضویت اعضای با سابقه
م - پاسخگویی به کلیه انتقادات و شکایات و دریافت و اجرای پیشنهادات جهت پویا نمودن صندوق
ن – تعیین بازرس صندوق
ماده 12 : اعضای صندوق یک بازرس اصلی و یک بازرس علی البدل از میان خود برای مدت دو سال انتخاب می کنند. که پس از تأیید مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره صندوق انجام وظیفه خواهند نمود.
ماده 13 : بازرس باید درباره صحت صورت دارایی و عملکرد صندوق و درباره صحت مطالب و اطلاعاتی که خادمین در اختیار اعضا گذاشته اند کتباً اظهار نظر نماید.
ماده 14 : در صورت فوت، استعفا، یا سلب شرایط از بازرس اصلی، بازرس علی البدل تا پایان دوره انجام وظیفه خواهد نمود.
ماده 15 : بازرس می تواند در هر زمان و شرایطی، رسیدگی و بازرسی را در مورد عملیات صندوق انجام داده و اسناد و مدارک و اطلاعات مربوطه را مطالعه و بررسی و در صورت لزوم تقاضای تشکیل جلسه مجمع عمومی فوق العاده را بنماید.
فصل پنجم : سال مالی- انحلال و تصفیه
ماده 16 : سال مالی صندوق از اول فروردین ماه هر سال آغاز و در پایان اسفند ماه خاتمه می یابد.
ماده 17 : انحلال و تصفیه :
الف :چنانچه بعللی تصمیم به انحلال صندوق گرفته شود هیئت مدیره نسبت به تسویه حسابها اقدام نموده و پاسخگو خواهد بود .
ب : مانده وجوه مربوط به سرمایه صندوق ژس از تسویه اقساط وامها و حق عضویت اعضاء به آستان قدس رضوی اهدا می گردد .
فصل ششم : شرایط عضویت در صندوقماده 18 : افرادی که طبق مقررات مصوب هیئت مدیره شرایط عضویت در صندوق را دارا هستند با افتتاح حساب می توانند به عضویت صندوق درآیند .
ماده 19 : در افتتاح حساب باید مبلغ 5000 تومان و ماهیانه 1000 تومان به عنوان مبلغ پایه برای هر یک از اعضا در صندوق واریز شود .
ماده 20 : اعضا در صورت دریافت وام باید بجز مبلغ اقساط وام، مبلغ پایه خود را نیز پرداخت نمایند.
ماده 21 : اعضا باید مبلغ پایه خود را به موقع پرداخت نمایند و در صورت تأخیر و دریافت اخطاریه کتبی، عضویت آنها در صندوق لغو خواهد شد.
ماده 22 : اعضا می توانند با پرداخت به موقع مبلغ پایه یا پرداخت هدیه، امتیاز کسب نمایند.
ماده 23 : صندوق در پایان هر سال عضوی را که دارای بیشترین امتیاز است به عنوان عضو نمونه سال انتخاب کرده و ایشان را مورد تقدیر و تشویق قرار خواهد داد.
ماده 24 : مسدود نمودن حساب فقط در صورت انصراف از عضویت صندوق دو ماه تسویه اقساط وام دریافتی ممکن می باشد.
فصل هفتم : سپرده گذاری
ماده 25 : سپرده وجهی است که توسط هر یک از اعضا به حساب صندوق واریز می گردد و به دو بخش تقسیم می شود.
الف - سپرده ثابت (حق عضویت ) : هر یک از اعضای صندوق ملزم هستند مبلغی که توسط هیئت مدیره تعیین می شود، بپردازد.
ب - سپرده متغیر (مبلغ پایه) : مبلغی است که توسط هیئت مدیره صندوق تعیین می شود و هر یک از اعضا موظف به پرداخت ماهیانه آن می باشند.
تبصره 1 : هر یک از اعضا مجاز می باشند در صورت تمایل، پس انداز بیشتری از حداقل تعیین شده توسط پرداخت نمایند که این موضوع بر میزان وام دریافتی آنان تأثیری مثبت نخواهد داشت ولی باعث بالا رفتن امتیاز عضو خواهد شد.
فصل هشتم : انواع وام
ماده 26 : صندوق دارای دو نوع وام عادی و ضروری می باشد که شرح و نحوه باز پرداخت آن به شرح ذیل می باشد.
الف - وام ضروری به وامی اطلاق می شود که عضو بطور اضطراری نیازمند آن می باشد و باز پرداخت این نوع وام بر اساس تعیین هیئت مدیره خواهد بود.
ب - وام عادی به وامی اطلاق می شود که براساس نوبت و اولویت به هر یک از اعضای متقاضی پرداخت می شود و نحوه باز پرداخت آن طبق تصویب هیئت مدیره در اقساط مساوی تقسیم می گردد.
تبصره 1 :حداکثر مبلغ وام اعم از عادی و ضروری با نظر هیئت مدیره تعیین می گردد.
تبصره 2 : پرداخت وام منوط به نداشتن اقساط وام قبلی است.
فصل نهم : بررسی در خواست ها
ماده 27 : متقاضی وام نباید هیچگونه بدهی به صندوق اعم از وام قبلی یا مبلغ ماهیانه داشته باشد.
ماده 28 : اگر تعداد درخواستها بیشتراز تعداد وام های قابل پرداخت باشد هیئت مدیره با توجه به سابقه عضویت ُ وامهای دریافتی و سایر عوامل و براساس نوبت و اولویت به درخواست کنندگان وام پرداخت خواهد نمود . ماده 29 : ضمنا متقاضیان ماه های آتی نیز به روش پیش بینی شده در ماده ۸ به لیست افراد متقاضی وام، اضافه خواهند شد.
فصل دهم : اعطای وام
ماده 30 : پرداخت وام براساس موجودی صندوق ، امتیازات و اولویت بندی اعضای متقاضی وام صورت می پذیرد.
ماده 31 : حداقل موجودی عضو در صندوق جهت اخذ وام نباید در سال اول عضویت ، کمتر از 50000 تومان ، غیر از حق عضویت باشد . و این میزان در سالهای بعد توسط هیئت مدیره تعیین می گردد .
ماده 32 : پرداخت وام به اعضا صندوق حداقل 1 ماه پس از زمان عضویت در صندوق صورت خواهد گرفت. (مگر در موارد ضروری و با نظارت و بررسی هیئت مدیره و در نظر گرفتن موجودی کل صندوق، که از نوع وام ضروری خواهد بود .
ماده 33 : فرد می تواند امتیاز وام خود را به دیگر اعضا واگذار نماید. در این صورت تا تسویه وام پرداختی امکان دریافت وام نخواهد داشت .
ماده 34 : اگر نیاز فرد به وام بعد از گرفتن وام به طریقی دیگر رفع گردید در صورت امکان وام به صندوق عودت داده شود.
فصل یازدهم : باز پرداخت وام
ماده 35 : میزان اقساط ماهیانه وام با نظر هیئت مدیره و شرایط وام گیرنده تعیین می گردد.
تبصره 1 : حسب شرایط خاص افراد متقاضی وام، طول مدت باز پرداخت وام و تعداد اقساط با نظر هیئت مدیره می تواند تغییر یابد.
فصل دوازدهم – درآمد ، هزینه و سرمایه صندوق
ماده 36 : درآمد های صندوق شامل موارد زیر می باشد.
الف - در صورت صلاحدید هیئت مدیره سرمایه گذاری شود .
ب – سایر درآمد ها ، هدایا و کمک های بلاعوض به صندوق
ماده 37 : هزینه های صندوق عبارت است از :
الف - هزینه های اداری مانند تهیه دفترچه عضویت، لوازم التحریر ، نرم افزار حسابداری و...
ب - سایر موارد با تعیین هیئت مدیره صندوق
تبصره 1 : هزینه های صندوق از محل کارمزد وام تامین می شود و در صورت عدم کفایت از موجودی خود صندوق بصورت قرض برداشت می گردد.
ماده 38 : سرمایه صندوق شامل سپرده های ثابت و متغیر اعضا و سرمایه خود صندوق می باشد و هیئت مدیره جهت بالا بردن توان صندوق راهکار های لازم را ارائه و اجرا خواهد نمود .
فصل سیزدهم : انصراف از صندوق
ماده 39 : انصراف از ادامه عضویت صندوق آزاد ممکن می باشد مشروط بر اینکه عضو:
الف - بصورت کتبی اعلام انصراف نماید.
ب - هیچگونه بدهی به صندوق نداشته باشد.
ماده 40 : عضوی که وام گرفته و تسویه نموده در صورت انصراف تا 2 ماه نمی تواند موجودی خود را دریافت نماید.
ماده 41 : عضو منصرف از عضویت صندوق از زمان موافقت هیئت مدیره تا زمان دریافت موجودیش از صندوق حق عضویت به صندوق واریز نخواهد کرد.
ماده 42 : در صورتیکه توان صندوق اجازه دهد مبلغ سپرده عضو منصرف یک ماه بعد از انصراف پرداخت خواهد شد. در غیر اینصورت سپرده وی حداکثر تا شش ماه طی یک یا چند قسط مسترد می گردد.
ماده 43 : عضو در صورت پشیمانی از انصراف صندوق مجدداً می تواند به شرائطی که هیئت مدیره تعیین می کند به عضویت صندوق درآید که در این صورت مانند یک عضو جدید می باشد ولی در صورت انصراف مجدد، دیگر نمی تواند عضو صندوق گردد.
ماده 44 : در صورت فوت اعضا ، مانده مبلغ سرمایه متوفی به وارث قانونی وی پرداخت می شود.
ماده 46 : چنانچه به حساب صندوق در بانک جایزه ای و یا بهره ای تعلق گیرد در آخر هر سال مالی با نظر هیئت مدیره برنامه ریزی میشود.
ماده 47 : کلیه مواردی که در اساسنامه به صراحت ذکر نشده عند اللزوم توسط هیئت مدیره صندوق بررسی ، تصویب و اجرا خواهد گردید.
ماده 48 :یک فقره حساب جاری در یکی از صندوقهای قرض الحسنه یا یکی از بانک ها افتتاح و وجوه دریافتی به حساب مزبور واریز و هنگام پرداخت با امضای دو نفر از اعضای هیات مدیره که نسبت به افتتاح حساب اقدام نموده اند معتبر خواهد بود.
و هم اکنون از فضل الهی توانسته ایم :
1. ارائه وامهای 1.000.000 ، 1.200.000 ، 2.000.000 ، 3.000.000 ، 4.000.000 ، 5.000.000 و 10.000.000 ریالی در اقساط 10ماهه بدون چک ، ضامن به فامیل
2. افتتاح حساب جاری بانک مهراقتصاد و بانک صادرات جهت انجام امور بانکی بین صندوق و اعضاء
3. راه اندازی سایت اینترنتی www.shahidanallahparastkashan.blogsky.com
4. بازگشائی ایمیل shahidanallahparastkashan@iran.ir
5. تهیه سیستم رایانه و نرم افزار مالی ( حسابداری ) جهت ثبت و بررسی دقیق حسابها
6. تهیه دستگاه اسکن ، پرینت ، فتوکپی و فاکس جهت انجام کار صندوق و خدمت رسانی بهتر
7. انتشار نصایح لقمان در گرامیداشت اولین سال تاسیس صندوق و چاپ کتاب ارتباط با خدا ( مجموعه اعمال و دعاها ) در گرامیداشت دومین سال تاسیس صندوق
8. ارسال نامه تبریک از طرف صندوق به قبول شدگان در کنکور و دانش آموزان ممتاز عضو
9. انتخاب حساب برتر مقارن با ولادت عدالت گستر گیتی وجود نازنین امام زمان ( عج )
10. برقراری تلفن ثابت جهت ارتباط با اعضاء 55332361- 031
11. کانال تلگرام صندوق ؛ https://telegram.me/shahidanallahparast
12.خریداری پنل و ارسال پیامک به مناسبتها برای اعضاء صندوق به شماره 30004682000000
13. راه اندازی سیستم تلفن بانک و اطلاع از موجودی حساب ویژه اعضاء
14. خریداری و راه اندازی اینترنت 2030
15. جذب اعتبارات مردمی به مبلغ 40.000.000 ریال درسال 1391
16. برگزاری جلسات هیئت مدیره بصورت ماهانه در جهت بررسی عملکرد
17. ارائه وامهای فوری در مواقع اضطراری
18. برگزاری مسابقات نظر سنجی به منظور پیشبرد اهداف صندوق
19. اعطاء جوائز خوش حسابی به حسابهای برتر
20. جذب اعتبارات مردمی به مبلغ 10.750.000ریال درسال 1392
21. جذب اعتبارات مردمی به مبلغ 9.500.000 ریال درسال 1393
22. و ...