صندوق قرض الحسنه شهیدان حمیدرضا و محمدرضا اله پرست
صندوق قرض الحسنه شهیدان حمیدرضا و محمدرضا اله پرست

صندوق قرض الحسنه شهیدان حمیدرضا و محمدرضا اله پرست

پیام هایی به مناسبت هفته دفاع مقدس


 

پیام هایی به مناسبت هفته دفاع مقدس


دفاع مقدس

دفاع مقدس، نام‏آشناترین واژه در قاموس حماسه‏های عزت آفرین ایران است که خاطرات دلاوری‏های آن، در تاریخ شکوهمند این دیار به یادگار خواهد ماند.
زیباترین فصل این فرهنگ، خالقان این حماهس عظیم‏اند که با صلابت اراده و نور ایمان، رهنورد راه مقدّسی شدند که پاداش آن، جاودانگی و بقا بود.

نماد استقامت

جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تنها جنگ دو کشور نبود، بلکه جنگ ابرقدرت‏های دنیا با ایران بود و اگر همان از این جنگ به عنوان حماسه بزرگ و دفاع مقدس یاد می‏شود، از آن جهت است که فرزندان رشید ایران اسلامی با بضاعتی ناچیز به مصاف کسانی رفتند که ماشین‏های جنگی برخوردار بودند. از این رو دفاع مقدس نماد استقامت و سمبل پیروزی از پیچیده‏ترین عرصه رقابت‏های جهانی به شمار می‏رود.

تسلیم ناپذیری

ایران هرگز به منظور فزون‏خواهی و قدرت‏طلبی وارد عرصه جنگ نشد، بلکه روحیه حمیت و غیرت فرزندان این آب خاک بود که به تأسی از مولا و سالارشان حضرت حسین بن علی(ع) در تحقق شعار «هیات منّا الذله» کوشیدند تا هرگز تسلیم ننگ و ذلّت و زبونی نشوند و از کیان و حیثیت اعتقادی خود دفاع کنند.

دستاوردهای دفاع مقدس

دفاع مقدس دستاوردهای بزرگ و فراوانی به دنبال داشت. یکی از مهمترین آن‏ها، دستاوردهای سیاسی است. بسیج همگانی مردم دلاور ایران بیش از هر چیز نشان از وحدت ملی و التزام جمعیِ ایرانیان به حفظ منابع و مرزها و سرمایه‏های ملی بود و به دنبال مدارانی چشم طمع به گنجینه‏های کشور داشتند فهمانید که نمی‏توانند با زر و زور و تزویر ملتی را به استشمار خود در آورند.

حماسه سرنوشت‏ساز

سرنوشت هر ملتی به دست خود اوست. این سرنوشت ـ هر چه باشد ـ بر آینده آن ملت تأثیر خواهد گذاشت. یکی از مقاطع سرنوشت‏سازی که ملت رشید ایران هوشمندانه در آن حضور یافت و سهم مهمّی در رسالت تاریخی خود ایفا نمود، دوران «دفاع مقدس» بود. بی تردید این اراده خلل‏ناپذیر به عنوان یکی از افتخارات ماندگار تاریخ حماسه آفرین‏های ملّت ایران به ثبت خواهد رسید.

آزمون الهی

انسجام نیروهای بسیجی و بی توقّعی و انگیزه الهی فرزندان این مرز و بوم نشان از رشد بینش سیاسی، درایت و آگاهی و نیز شعور الهی آنان بود که علی‏رغم هم سختی‏ها و فشارهای ناجوانمردانه و نابرابر دشمنان دین خدا، ایستادگی و مقاومت را پیش خویش ساختند تا از این آزمون بزرگ الهی نیز سربلند بیرون آیند.

فرهنگ سازی دفاع مقدس

یکی از ثمرات بزرگ دفاع مقدس، فرهنگ سازی است. در دفاع مقدس جوانان و رزمندگان اسلام با از خودگذشتی‏ها و ایثارگری‏های خود، آیین و مرامی را بنیان نهادند که ایثار و شهادت به عنوان فرهنگی ارزشی و ارزشی فرهنگی همه جریان‏ها و مسائل دیگر را تحت الشعاع قرار داده.
دفاع مقدس زمینه ساز فرهنگ مقدسّی شد که طریق اتّصال به ملکوت را هموار کرد.

تبلور دوباره اسلام

دفاع مقدس، اسلام را احیا کرد؛ اسلامی که در گذر زمان هماره مورد بی‏مهرهای ظلمت‏پیشگان واقع شده بود و به جای حق و حقیقت، کفر و ضلال حکمرانی می‏کرد؛ یکباره از مظلومیّت رهایی یافت و با حرکتی انقلابی، اسلام انقلابی و اصیل تبلوّر دوباره یافت.

ثمره جهانی

حماسه دفاع مقدس، با سختی‏ها و نثار خون‏های پاک جوانانش به ثمر نشست و از حرکت باز نایستاد. از مهم‏ترین دستاوردهای بین المللی این حماسه، شناساندن انقلاب اسلامی است؛ انقلابی نوپا که به یکبار ره صد ساله پیمود و با ایستادگی در برابر قدرت‏های بزرگ، خود را به عنوان نظامی مردمی و قدرتمند، شناساند و دفاع جانانه رزمندگان اسلام در مقابل امپریالیسم بر جدیّت و قطعیت آن، افزود.

درس عبرت

اگر چه انهدام سرمایه‏های ملی، آواره شدن صدها انسان بی گناه و به شهادت رسیدن رشیدترین جوانان ایران اسلامی، از نتایج تلخ جنگِ نابرابر ایران و عراق بود، امّا افشای چهره کریه دشمنان اسلام را در پی داشت. آنان با حرکات خباثت‏بار خود، نشان دادند که «حمایت از حقوق بشر» تنها ادعا و شعاری بیش نیست که با مستمسک قرار دادن آن، به دنبال قدرت‏طلبی و فزون خواهی خود می‏باشند.

آزمون پر تجریت

دفاع مقدس، آزمونی بزرگ بود؛ آزمونی همراه با صدها تجربت و هزاران کشف و شهود که هرگز نمی‏توانست در فضای روزمره زندگی به دست آید.
رزمندگان اسلام با توکل به خدا و توسل به اهل بیت، در کارزاری وارد شدند که جز لطف و هدایت الهی نمی‏توانست آنان را به پیروزی نزدیک کند و زمینه ساز این هدایت، تحوّل باطنی بود که آن‏ها را به «انسانیت» و «خویشتن خویش» رهنمون ساخت.

فریاد بیدادگری

وجدان‏های بیدار جامعه، زندگی را از بیمارزدگی و آفت‏های مهلک نجات می‏دهند. بی‏هویتی و بی‏اهمیتی به آنچه در متن جامعه می‏گذرد؛ بستر را برای ورود هر نوع آلودگی فراهم می‏آورد و جامعه‏ای که به بی‏هویّتی دچار شود؛ از مقام انسانیت خارج می‏شود و به جایگاه حیوانیت تنزل می‏کند.
حماسه دفاع مقدس، فریاد بیدادگری بود که وجدان‏های آگاه و بیدار را راسخ‏تر و دل‏های غبار گرفته و زنگار زده را متنبّه و جان‏های پژمرده را بیدار کرد تا به حراست از کیانشان برخیزند.

احیای خودباوری

هر ملتی که به خودباوری نرسد، به شکوفایی نخواهد رسید و هر جامعه‏ای که به فکر شکوفایی نباشد؛ لاجرم به دریوزگی و وابستگی تن خواهد داد.
وابستگی آغاز اسارت انسان‏ها و فرجام حیاتِ ملتی است که از پس از آن می‏تواند بزرگی کند.
دفاع مقدس احیا کننده خودباوری مردمی بودو که سالیان دراز این تحفه الهی را رژیم ستمشاهی از آن‏ها ستاینده بود و آنان بار دیگر با اعتماد به نفس، تار و پود اسارت وابستگی را گسستند تا برای عزّت و عظمت دینشان، جامعه‏ای خود شکوفا داشته باشند.

نقش آفرینی در توسعه سیاسی

یکی از نتایج مهم دفاع مقدس، نقش آن در توسعه سیاسی بود؛ چه آنکه بنا به گفته کار آ گاهان سیاسی، ضرورت اجتناب‏ناپذیر هر توسعه‏ای، عبور را از بحران‏ها است و جنگ، با شرایط دشوارش، یکی از بحران‏هایی بود که نظام ما با عبور از آن، زمینه توسعه همه‏گیر اجتماعی ـ سیاسی و فرهنگی را فراهم آورد.

جلوه‏های دفاع در فرهنگ

تأثیر جلوه‏های دفاع مقدس در فرهنگ ایران اسلامی نمودی آشکار دارد؛ به طوری که می‏توان آن را، «ادبیات دفاع مقدس» نام نهاد. به تصویر کشاندن حماسه آفرینی‏ها و ایثارگری‏های مردان غیور ایران اسلامی، در قالب‏های گوناگون ادبی، از داستان و شعر گرفته تا رمان و فیلم‏نامه، جملگی سبب ایجاد سبکی نو در تاریخ ادبی و نیز باعث تحوّل و تکامل در فرهنگ حماسی این مرز و بوم گردید.

دشمن در خانه

دوم مهرماه 1359 شمسی صدای مخوفی مردم اهواز را به وحشت انداخت. زمین می‏لرزید، گویی از هر طرف هیولای آهنین، ما را دنبال می‏کرد. پس از لحظه‏ای انفجار و سقفی از آتش، صحنه‏ای دلخراش از فریاد زنان و مردان و گریه کودکان پدیدار شد. چهارده روز پس از حمله عراق به اهواز، در شانزدهم مهر، شهر دزفول مورد حمله میگ‏های عراقی قرار گرفت و بسیاری از مردم بی‏دفاع کشته و زخمی شدند. علاوه بر این؛ بسیاری از شهرهای ایران، از جمله قصر شیرین، ارومیه، باختران، خرم آباد، مهران، اندیمشک، بهبهان، خرمشهر، سنندج، تهران و قم مورد حملات هواپیماهای عراقی قرار گرفت.

گل‏های باغ رسالت

«خداوندا! تو خود می‏دانی که استکبار و امریکای جهان‏خوار گل‏های باغ رسالت تو را پرپر نمودند.»
سلاح‏های شیمیایی، جزء سلاح‏های کشتار جمعی است. رژیم عراق در مناطق جنگی بارها از آن‏ها علیه سربازان ایرانی استفاده کرد. در این میان، هولناکترین مورد استفاده از این سلاح، در منطقه کردنشین «حلبچه» بود. عمق این فاجعه به حدی بود که بسیاری از محافل رسمی و غیر رسمی بیگانه، رژیم بعث عراق را محکوم کردند. با استفاده مکرر عراق از گازهای خردل، اعصاب و سیانور، هزاران نفر از مردم مظلوم حلبچه کشته و زخمی شدند و زنان، مردان و کودکان این منطقه به ایران و ترکیه آواره شدند.

ناله‏های گمشده

با گذشت یازده سال از پایان جنگ تحمیلی، هنوز آثار گازهای شیمیایی را در تن رنجور جانبازان سرفراز مشاهده می‏کنیم؛ قهرمانانی که صبح روشن پیروزی را برای مردم خوب ایران به ارمغان آوردند.

روح بزرگ

«حتی آن بچه‏های کوچلو قلک‏هایشان را می‏آورند و می‏دهند.»
هنگامی که کمک‏های مردمی را جمع آوری می‏کردیم، به قلک پلاستیکی کوچکی بر خوردم. با تعجّب آن را تکان دادم. می‏اندیشیدم که چقدر پول در آن جا می‏گیرد؟ 100 تومان، 200 تومان؟ یا...
قلک را شکافتم، در لابه‏لای سکه‏ها برگه‏ای را یافتم. در آن، چنین نوشته بود:
« بسم الله الرحمن الرحیم.
من کودکی هشت ساله هستم. پدر و مادرم به من قول داده‏اند در ازای هر نمره 20، بیست تومان به من جایزه بدهند من هم تصمیم گرفتم بهتر درس بخوانم تا نمره 20 بگیرم و تمام جایزه‏هایم را به شما رزمندگان هدیه کنم.»
با خواندن نامه، اشک در چشمانم حلقه زد. به خاطر روح بزرگ که در کالبد کوچک این کودک هشت ساله یافتم، از خودم خجالت کشیدم.

انتظار شهادت

انقلاب اسلامی ایران، نعمتی الهی است که به بهای ایثار و پایمردیِ شیرزنان و دلیرمردانِ بسیاری به دست آمد و حفظ شد. پزشکی که پس از شش بار اعزام به جبهه و خدمت در درمانگاه، برای هفتمین بار به سوی جبهه نبرد شتافت، اما این بار به عنوان جوشکار؛ زیرا می‏خواست با کارهای سخت و طاقت‏فرسای رزمندگان آشنا شود. پیرمرد هفتاد ساله‏ای که با هدیه دادن چهار فرزندش خود نیز به جبهه می‏رود و طلبه‏ای بی‏سیم‏چی که در زیر آتش شدید دشمن، خود را روی دستگاه بی‏سیم می‏اندازد؛ چون معتقد است اگر او ترکش بخورد، یک نفر دیگر بی‏سیم‏چی خواهد شد، اما اگر بی‏سیم از کار بیفتد، همه بچه‏ها شهید می‏شوند.

فضیلت شب و روز دحوالارض و اعمال آن


فضیلت شب و روز دحوالارض و اعمال آن


بیست‌ و پنجم ذی‌القعده,اعمال بیست‌ و پنجم ذی‌القعده,اعمال روز دحوالارض

اعمال شب و روز بیست‌ و پنجم ذی‌القعده
«دحوالارض» روزی است که بنابر روایات، زمانی که تمام روی زمین را آب فرا گرفته بود، در این روز، نخستین خشکی‌ها از زیر آب سر برآوردند و مطابق بعضی از روایات، نخستین جایی که از زیر آب بیرون آمد، خشک شد و سپس گسترش یافت، سرزمین «مکه» و به خصوص محل خانه «کعبه» بود، لذا مکه «ام القرا» یعنی مادر همه آبادی‌ها نام گرفت.


 طبق روایتی از امام رضا (ع) بیست‌وپنجم ماه ذی‌القعده، روز «دحوالارض» است که برای این روز و شب ، اعمالی نقل شده که به شرح زیر است:

الف) در روایتی از امیر مومنان (ع) نقل شده است «اول رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ذی القعده بوده است؛ بنابراین اگر کسی آن روز را روزه بگیرد و آن شب را به عبادت بپردازد، پاداش عبادت یک صد سال را دارد».

همچنین فرموده‌اند: ‌ در آن روز اگر گروهی به ذکر خدا بپردازند، خداوند حاجتشان را پیش از آنکه متفرق شوند برآورده سازد؛ خداوند در این روز هزار هزار رحمت نازل می‌کند که قسمتی از آن شامل کسانی است که جمع گردند و به ذکر خدا بپردازند و روزش را روزه بدارند و شب آن را عبادت کنند.

ب) مستحب است در آغاز روز، هنگامی که آفتاب کمی بلند شد دو رکعت نماز به جا آورد و در هر رکعت بعد از سوره حمد پنج مرتبه سوره و الشمس را بخواند و پس از سلام نماز، بگوید:

لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
هیچ جنبش و نیرویى نیست مگر به خداى بر‌تر بزرگ


آنگاه دعا کند و بخواند:


یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ .


اى نادیده‏ گیر لغزشها لغزشم را نادیده‏ گیر،اى اجابت کننده دعاها،دعایم را اجابت کن،اى شنواى صداها،صدایم را بشنو،و به‏ من رحم کن،و از بدیهایم و آنچه نزد من است درگذر،اى صاحب بزرگى و بزرگوارى.

ج)» شیخ طوسی «فرموده است: مستحب است در این روز، این دعا را بخواند.

اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ کَاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ
خدایا اى گستراننده کعبه و شکافنده دانه و برگیرنده سختى و برطرف کننده هر گرفتارى،

أَسْأَلُکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ أَیَّامِکَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِینَ وَدِیعَةً وَ إِلَیْکَ ذَرِیعَةً وَ بِرَحْمَتِکَ الْوَسِیعَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ


از تو مى‏خواهم‏ در این روز از روز‌هایت، که حقش را بزرگ گرداندى و سبقتش را پیش انداختى و آن را نزد اهل ایمان، امانت و به سوى خود وسیله قرار دادى و به رحمت گسترده‏ات، که بر محمد درود فرستى،

عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ فِی الْمِیثَاقِ الْقَرِیبِ یَوْمَ التَّلاقِ فَاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَى کُلِّ حَقٍّ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ،

آن بنده برگزیده‏ات‏ در پیمان نزدیک، روز دیدار، شکافنده هر امر بسته و دعوت کننده به حق و بر اهل بیت پاکش‏ آن راهنمایان و روشن‏کنندگان راه حق، ستونهاى جبار و متولیان بهشت و دوزخ،

وَ أَعْطِنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِکَ الْمَخْزُونِ غَیْرَ مَقْطُوعٍ وَ لا مَمْنُوعٍ [مَمْنُونٍ‏] تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ،

و عطا کن به ما از عطاى در خزانه‏ات که نه بریده شود و نه منع گردد، تا به وسیله آن توبه و بازگشت خوبى براى ما فراهم نمایى

یَا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَ أَکْرَمَ مَرْجُوٍّ یَا کَفِیُّ یَا وَفِیُّ یَا مَنْ لُطْفُهُ خَفِیٌّ اُلْطُفْ لِی بِلُطْفِکَ وَ أَسْعِدْنِی بِعَفْوِکَ وَ أَیِّدْنِی بِنَصْرِکَ وَ لا تُنْسِنِی کَرِیمَ ذِکْرِکَ بِوُلاةِ أَمْرِکَ وَ حَفَظَةِ سِرِّکَ

اى بهترین خوانده شده و کریم‏‌ترین امید شده، اى کفایت کننده، اى وفادار، اى آن‏که لطفش پنهانى است، به لطفت به من لطف کن، و به‏ عفوت خوشبختم نما و به یارى‏ات تأییدم فرما و از ذکر کریمانه‏ات فراموشم مکن به حق متولیان امرت و نگهبانان‏ رازت

وَ احْفَظْنِی مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَى یَوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أَشْهِدْنِی أَوْلِیَاءَکَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِی وَ حُلُولِ رَمْسِی وَ انْقِطَاعِ عَمَلِی وَ انْقِضَاءِ أَجَلِی

و از گرفتاریهاى روزگار تا روز قیامت و برانگیخته‏شدن حفظم کن‏ هنگام بیرون آمدن جانم و فرو رفتن در قبرم و تمام شدن کارم و سپرى شدن عمرم، اولیایت را به بالینم حاضر کن،

اللَّهُمَّ وَ اذْکُرْنِی عَلَى طُولِ الْبِلَى إِذَا حَلَلْتُ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى وَ نَسِیَنِیَ النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَى وَ أَحْلِلْنِی دَارَ الْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِی مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ

خدایا یادم کن، بر طول پوسیدگى، زمانى‏که در میان توده‏هاى خاک فرود آیم و فراموش‏کنندگان از مردم فراموشم کنند و در خانه اقامت فرودم آر و در منزل کرامت جایم ده،

وَ اجْعَلْنِی مِنْ مُرَافِقِی أَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِکَ وَ اصْطِفَائِکَ وَ بَارِکْ لِی فِی لِقَائِکَ وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ بَرِیئا مِنَ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الْخَطَلِ

و از دوستان اولیایت و برگزیدگان و خالصان درگاهت قرارم‏ ده و دیدارت را بر من مبارک گردان و پیش از فرا رسیدن پایان عمرم حسن عمل روزى‏ام فرما، درحالى‏که پاک از لغزش‌ها و گفتار بى‏پایه و منطق تباه باشم.

اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِی حَوْضَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اسْقِنِی مِنْهُ مَشْرَبا رَوِیّا سَائِغا هَنِیئا لا أَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لا أُحَلَّأُ وِرْدَهُ وَ لا عَنْهُ أُذَادُ وَ اجْعَلْهُ لِی خَیْرَ زَادٍ وَ أَوْفَى مِیعَادٍ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ،

خدایا مرا به حوض پیامبرت محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) وارد کن و از آن به من بنوشان، نوشاندنى سیراب کننده، روان و گوارا، که پس از آن هرگز تشنه نشوم و از ورود به آن طرد نگردم و از آن‏ منع نشوم و آن را قرار ده برایم بهترین توشه و کامل‌ترین وعده‏گاه، روزى که گواهان بپا مى‏خیزند،

اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ بِحُقُوقِ [لِحُقُوقِ‏] أَوْلِیَائِکَ الْمُسْتَأْثِرِینَ اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أَهْلِکْ أَشْیَاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ وَ عَجِّلْ مَهَالِکَهُمْ وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِکَهُمْ وَ ضَیِّقْ عَلَیْهِمْ مَسَالِکَهُمْ وَ الْعَنْ مُسَاهِمَهُمْ وَ مُشَارِکَهُمْ.

خدایا لعنت کن گردنکشان‏ گذشته و آینده را، هم آنان‏که حقوق اولیایت را به ناحق به خود اختصاص دادند، خدایا پایه‏‌هایشان را بشکن و پیروان و عمالشان را نابود ساز، زمینه‏هاى هلاکتشان را به زودى فراهم فرما و کشور‌هایشان را از دستشان بگیر و راه‌هایشان را بر آنان تنگ کن و بر آنان‏که با آنان سهیم و شریکند لعنت فرست،

اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِیَائِکَ وَ ارْدُدْ عَلَیْهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِینِکَ مُنْتَصِرا وَ بِأَمْرِکَ فِی أَعْدَائِکَ مُؤْتَمِرا

خدایا در فرج دوستانت شتاب کن و حقوق تاراج رفته آنان را به آنان بازگردان و قائم آنان را به حق، آشکار کن و او را یارى‏رسان دینت بدار و درباره دشمنانت فرمانده به فرمانت قرار ده،

اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِکَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَیْتَ إِلَیْهِ مِنَ الْأَمْرِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِما لَکَ حَتَّى تَرْضَى وَ یَعُودَ دِینُکَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ جَدِیدا غَضّا وَ یَمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضا وَ یَرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضا،

خدایا همواره فرشتگان پیروزى را گرداگرد او بدار و به آن دستورى که در شب قدر به او القا کردى، او را انتقام‏گیرنده خویش‏ قرار ده، تا جایى‏که خشنود شوى و دینت به وسیله او و به دست او به گونه‏اى نو و تازه بازگردد و حق به طور کامل ناب شود و باطل به صورت‏ همه جانبه به دور افکنده شود،

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَى جَمِیعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِی کَرَّتِهِ حَتَّى نَکُونَ فِی زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ،

خدایا بر او و همه پدرانش درود فرست و ما را از همنشینان و خاندانش قرار بده و در زمان بازگشتش ما را برانگیز، تا در دوران او در شمار یارانش باشیم

اللَّهُمَّ أَدْرِکْ بِنَا قِیَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَیَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَیْهِ [عَلَى مُحَمَّدٍ] وَ ارْدُدْ إِلَیْنَا سَلامَهُ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ [عَلَیْهِمْ‏] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.

خدایا درک قیامش را روزى ما کن و در روزگارش ما را حاضر کن و بر او درود فرست و سلام او را به ما باز رسان، درود و رحمت خدا و برکاتش بر او باد.

هفته دفاع مقدس

آیات و روایات متناسب

هفته دفاع مقدس

 

قرآن کریم

و لَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لََهُدِّمَت صَوامِعُ و بِیَعٌ و صَلَواتٌ و مَساجِدُ یُذکَرُ فیهَا اسمُ اللَّهِ کَثیراً

اگر خدا بعضی از مردم را با بعض دیگر دفع نمی کرد ، صومعه‏ها و کلیساها و کنیسه‏ها و مساجدی که نام خدا در آنها بسیار برده می‏شود ، سخت ویران می‏شد

حجّ ، آیه ۴۰

پیامبرصلی الله علیه وآله

إنَّ اللَّهَ یُبغِضُ رجُلاً یُدخَلُ عَلَیهِ فی بَیتِهِ و لایُقاتِلُ

خداوند دشمن می‏دارد مردی را که در خانه‏اش بر او حمله کنند و او نجنگد

عیون أخبارالرّضاعلیه السلام ، ج ۲ ، ص ۲۸ .

پیامبرصلی الله علیه وآله

مَن قُتِلَ دُونَ مالِهِ فَهُوَ شَهیدٌ

هر که در راه [حفظ] مالش کشته شود ، شهید است

دعائم الاسلام ، ج ۱ ، ص ۳۹۸

امام علی‏ علیه السلام

إنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أبوابِ الجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخاصَّةِ أولیائِهِ

جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را بر روی اولیای خاص خود گشوده است

نهج البلاغه ، خطبه ۲۷

امام علی ‏علیه السلام

در وصیت به حسنین‏علیهما السلام فرمود : وَاللَّهَ اللَّهَ فِی الجِهادِ بِأموالِکُم و أنفُسِکُم و ألسِنَتِکُم فی سَبیلِ اللَّهِ

خدا را خدا را در باره جهاد با مال و جان و زبان‏تان در راه خدا

نهج البلاغه ، نامه ۴۷

معصوم ‏علیه السلام لِیُقاتِل کُلُّ امرِی‏ءٍ عَن نَفسِهِ و مالِهِ و أهلِهِ

هر مردی باید برای [حفظ] خود و مال و خانواده‏اش بجنگد

تفسیر القمی ، ج ۱ ، ص

دفاع مقدس در کلام رهبری


دفاع مقدس در کلام رهبری


هفته دفاع مقدس نمودار مجموعه ‏ای از برجسته‏ ترین افتخارات ملت ایران در دفاع از مرزهای میهن اسلامی و جانفشانی دلاورانه در پای پرچم برافراشته اسلام و قرآن است. در این مجموعه تابناک، درخشنده‏ ترین و نفیس ‏ترین نگین گرانبها یاد و خاطره شهیدان است. آنها جوانان و جوانمردان رشید و پاک سرشتی بودند که با آگاهی و درک والای خود موقعیت حساس کشور را تشخیص دادند و وظیفه‏ی بزرگ جهاد در راه خدا را مشتاقانه پذیرا شدند. هر ملتی که چنین دلاوران آگاه و شجاعی را در دامان خود پرورده باشد حق دارد به آنان ببالد و آنان را الگوی تربیت جوانان خود در همه دوران‏ها بداند…

 


 


دفاع مقدس و غرور ملی


 


هشت سال دفاع جانانه ملت در برابر تجاوز وحشیانه دشمن منشأ غرور ملی پایان‏ ناپذیری برای مردم سلحشور ایران گردید و باعث شد که توطئه مشترک شرق و غرب برای به زانو درآوردن ملت بزرگ ایران به فرصتی برای اثبات توانمندی‏های اسلام و انقلاب و کشور تبدیل شود. رشادت‏های جوانان برومند، انقلاب و نظام را بیمه کرد و نشان داد که با داشتن پشتوانه مردمی و در پرتو حاکمیت اسلام و وحدت نیروها می‏توان هر دشمن خیره سری را ناکام ساخت.


 


دفاع مقدس و ولایت پذیری


 


این روزها هنگامی که یادی از دفاع مقدس می‏شود، دنیایی از شرف و حماسه ملتی نجیب و آزاده در اذهان تداعی می‏شود که عطر معنویت و صفای خاصی به ما ارزانی می‏دارد. ملتی که با پرورش رزمندگانی حماسه‏آفرین مفهوم روشن «تعبد در برابر ولایت» را به نمایش گذاشتند و با انگیزه «ادای تکلیف» در پی «مرجع و رهبر» خود سر از پا نشناخته، به جبهه ‏های حق علیه باطل شتافتند و طلوع عشقی بی‏بدیل را ترسیم کردند و به پیروزی بزرگی که حفاظت از وجب به وجب سرزمین اسلامی و صیانت از مکتب و عقیده بود دست یازیدند.


 


پیام دفاع مقدس


 


هفته دفاع مقدس یادآور خون‏های مقدسی است که در پای شجره طوبای انقلاب اسلامی ریخته شد. فرزندان جبهه و شهادت اطاعت را عبادت می‏بینند. وارثان دفاع مقدس عزت جهاد را با ذلت در خانه نشستن عوض نمی‏کنند. ایستادگی آنها نشستگان تاریخ را به قیام وا می‏دارد و این پیام بزرگ دفاع مقدس است.


سال‏های عشق و عطش


 


خدایا، آن سال‏ها رفتند؛ سال‏های زلال مهربانی؛ سال‏های سجود و صعود؛ سال‏های اوج شهادت و شجاعت مادران شهید؛ سال‏های سنگرهای سوز و گداز؛ سال‏های خوش «دوکوهه»؛ سال‏های بی‏قراری و انتظار. دریغا که سال‏های عشق و عطش گذشت!


 


دفاع مقدس و انگیزه ما


 


مردم ایران با برخورداری از رهبری توانا و آگاه، هوشمندانه و با انگیزه‏های دینی و ملی در مقابل دشمن متجاوز به پاخاست و صحنه‏های زیبایی از وفاق ملی را به نمایش گذاشت. انگیزه حضور مردم ما دینی، عقیدتی و ملی بود. دفاع ما نبردی صددرصد شرافتمندانه بود و به همین دلیل حاضر نشدیم مقررات انسانی و اسلامی را در این جنگ زیر پا بگذاریم.


 


جبهه، مدرسه‏ ی عشق


 


چهره‏ای شاد و نورانی داشت. خوب که نگاهش می‏کردی می‏توانستی آثار خستگی را در صورتش ببینی. ولی چشمانش تو را بیشتر مجذوب خود می‏کرد. لباس خاکی، ساده و تمیزی بر تن داشت. هفده ساله نشان می‏داد. لاغر و باریک اندام بود و در چهره‏اش مظلومیتی غریب موج می‏زد. اصلاً به او نمی‏آمد که مرد جنگ و جبهه باشد؛ اما نگاهش می‏گفت: «جبهه بزرگ و کوچک نمی‏شناسد، عشق می‏شناسد».


به او می‏گویم: «چرا به مدرسه نرفتی؟». با اخم نگاهم می‏کند و جواب می‏دهد: «جبهه خود مدرسه است؛ آن هم مدرسه عشق و ایثار؛ مدرسه‏ای که انسان کامل پرورش می‏دهد». بعد لبخندی می‏زند. لبخندش سراسر معنا بود. سال‏ها بعد مادرش عکسش را نشانم داد و گفت: در کربلای پنج کربلایی شد…


 


دلتنگ روزهای خدایی


 


دلم برای جبهه تنگ شده؛ روزهایی که خدا نزدیک بود؛ آن روزها که صدای توپ و تفنگ در هم پیچیده بود و نوای یا زهرا و یا حسین شهر را پر کرده بود. دلم برای غروب‏های شلمچه، موج‏های خروشان اروند، دوکوهه و حسینیه حاج همت تنگ شده. دلم هوای نماز مسجد جامع خرمشهر کرده. کاش دوباره در زمین صبحگاهی می‏نشستیم پای دعای «عهد» بچه‏ها. دلم هوای ایستگاه صلواتی با آن چای همیشه جوش خورده‏اش کرده. دلم برای همه چیز جبهه و جنگ تنگ شده. از شهر و حصارهای بلندش خسته‏ام. خدایا دلم تنگ روزهای خدایی است…


 


پشت هیاهوی شهر


 


پشت هیاهوی شهر، پشت این حجم سیاه بی‏اعتنایی، پشت این تراکم خودبینی و خودخواهی، پشت این تزویرها و تظاهرها، سنگرهایی بود پر از سجاده‏های سبز و فرصت‏های آبی با فرشهایی از آسمان؛ هوایی آکنده از اخلاق و صمیمیت؛ خلوت‏هایی که پوشیده از آفتاب بود و سرشار از خدا و عشق؛ لبریز از آینه بود و آرامش؛ وقت‏هایی که می‏شد زانو به زانوی عشق نشست و با خدا صحبت کرد. ماه‏ها و سال‏هایی که دور از خود می‏توانستی با سر انگشتان دعا حیات را لمس کنی، با تمام دلت در فضای شفاف گل‏ها بنشینی، شیرینی پرواز را بنوشی و حضور خدا را ادراک کنی. آه آن روزها و آن سال‏های خوب کجاست؟! شب‏هایی که همگی شب قدر بود…


 


زنان و دفاع مقدس


 


زنان ایرانی با انقلاب اسلامی و جنگ حیاتی دوباره یافتند. زنان ایرانی همان مادران، همسران و خواهران کسانی بودند که در صف مقدم جبهه از عقیده و ناموس و سرزمین خویش دفاع می‏کردند. زنان شجاع ایران اسلامی حماسه‏آفرینان عرصه‏های پشتیبانی و امداد جبهه‏های جنگ و جهاد بودند که نقش خویش را در نهایت تعهد، ایثار و تلاش ایفا کردند و در این میدان سخت و طاقت‏فرسا نیز موفق و سربلند به در آمدند و افتخاری بر افتخارات خویش افزودند که به جز زنان صدر اسلام نمی‏توان نمونه‏ای برای آن نشان داد. حضور در خط مقدم جبهه و جنگ، پرستاری و مداوای مجروحان جنگی، تهیه وسایل رفاهی برای مردان جنگ، و حضور فرهنگی در شهرها از مهم‏ترین فعالیت‏های زنان در طول دفاع مقدس بوده است. زنان حماسه‏های بزرگ آفریدند و دیدگان تاریخ را در بهتی عجیب فرو بردند.


 


دفاع مقدس و هنر


 


همواره دفاع ملت‏ها از سرزمین‏های خویش الهام‏بخش هنرمندان متعهد و مسئول بوده است. با نگاهی کوتاه به عرصه‏های مختلف هنری ـ ادبیات، سینما، نقاشی، موسیقی و غیره ـ می‏توان دریافت که بهترین و برترین آثار متعلق به جنگ‏های دفاعی و مقدس است. بر این اساس دفاع مقدس ما نیز منبع سرشار و پایان‏ناپذیری برای خلق آثار هنری برتر و متعهد است. اگر بخواهیم صحنه‏های به یاد ماندنی جنگ و دفاع مقدس برای تمام نسل‏ها و عصرها ماندگار بماند باید آن رشادت‏ها، شهادت‏ها و جانبازی‏ها را در قالب‏های مختلف هنری درآوریم. نسل‏های بعد باید بدانند که برای حفظ این سرزمین چه عزیزانی جان و مال خویش را در طبق اخلاص نهاده‏اند و این مهم میسّر نمی‏شود مگر اینکه درباره جنگ فیلم‏های برتر، شعرهای پرمحتوا، داستان‏های پرشور و نقاشی‏های پرجاذبه ساخته و پرداخته شود.


 


دفاع مقدس و استقلال نظامی


 


ایران قبل از انقلاب اسلامی کشوری بود که در تمام مسائل نظامی وابسته به آمریکا و غرب بود. حضور مستشاران نظامی آمریکا در تمام سطوح نیروهای مسلح آشکار بود. اما با وقوع انقلاب اسلامی و اخراج مستشاران نظامی و شروع جنگ تحمیلی، نیروهای نظامی، خود ارکان ارتش و صنایع نظامی را در اختیار گرفتند. نیازهای مختلف جنگ و تحریم شدید تسلیحاتی باعث شد در صنایع نظامی نوآوری‏های مختلفی بروز کند. این روند بعد از جنگ نیز ادامه یافت. ساخت موشک‏ها و تانک‏های پیشرفته و ناوهای کوچک و بزرگ از دستاوردهای مهم صنایع نظامی در طول دوران دفاع مقدس می‏باشد.


 


خاطره‏ای از آن روزه


 


تازه جنگ شروع شده بود. خبرهای سخت و دردناکی از جبهه‏های جنوب و غرب می‏رسید. بی‏دردان مرفه فرار را بر قرار ترجیح می‏دادند و بار سفر به سوی بهشت خیالی غرب می‏بستند. پابرهنه‏گانِ همیشه استوار با کم‏ترین سلاح و تجهیزاتی در مقابل دشمنِ تا بن دندان مسلح ایستادگی می‏کردند. آن روز وقتی از مدرسه به خانه آمدم دیدم مادر لباس‏های سبز پدر را آماده می‏کند. خواهر کوچکم سعی می‏کرد پوتین‏های پدر را تمیز کند. بوی عطر پدر فضای خانه را خوشبو کرده بود. پدر در لباس رزم چه استوار و راست قامت می‏نمود. او می‏رفت، مادر آهسته گریه می‏کرد، خواهرم از پدر سوغاتی می‏خواست و من به تماشای قدم‏های استوار او ایستاده بودم. او رفت و از جبهه برایمان سوغات شهادت آورد.


 


جوانان و دفاع مقدس


 


بسیاری از نیروهای حاضر در جبهه‏ ها جوانان بودند. جوانان در قالب نیروهای بسیج حضوری چشم‏گیر در دفاع مقدس داشته‏اند. این جوانان از سر کلاس درس و دانشگاه یا کارخانه و مزرعه و اداره برای دفاع از آرمان و سرزمین خود به جبهه‏ها آمده بودند. جوانان ایران اسلامی با خلق رشادت‏های فراوان نشان دادند که بهترین جوانان جهانند. الگوی این جوانان، جوانان کربلا بود. ملتی که چنین جوانانی دارد به جاست که بر خود ببالد و به داشتن چنین جوانانی افتخار کند.


 


در سوگ شهادت شهیدان


 


رفتند عاشقان خدا از دیار ما


از حد خود گذشت غم بی‏شمار ما


دل‏هایمان به همره این کاروان برفت


در ره بماند دیده امیدوار ما


یک عده یافتند مقصد و مقصود خویش


واحسرتا به سر نرسید انتظار ما


عمری پی وصال دویدیم و عاقبت


اندر فراق سوخت دل داغدار ما


یاران زقید و بند علایق رها شدند


ماندیم و خاطرات کهن در کنار ما


افسوس روزگار شهادت به سر رسید


سوز و گداز و آه و فغان شد نثار ما


دیگر تمام قافله‏ ها کوچ کرده‏اند


برجای مانده است تن زخمدار ما

عیادت رئیس‌جمهور از رهبر انقلاب برای دومین بار

عیادت رئیس‌جمهور از رهبر انقلاب برای دومین بار


حجت‌الاسلام‌والمسلمین روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران در بازگشت از سفر پنج روزه به دو کشور آسیای میانه، صبح امروز (شنبه) برای دومین بار با حضور در بیمارستان محل بستری رهبر انقلاب اسلامی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای عیادت کرد.
آقای روحانی با اظهار خرسندی از سلامتی و نشاط جسمی و روحی رهبر انقلاب، طول عمر و بهبود کامل ایشان را در خدمت به ملت ایران، جهان اسلام، انقلاب اسلامی و فرهنگ اسلامی از خداوند متعال مسألت و تأکید کرد: وجود رهبر انقلاب حرکت رو به رشد نظام اسلامی را تضمین می‌کند.
همچنین حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار برای موفقیت رئیس جمهور و دولت در انجام وظایف خود دعا و خطاب به آقای روحانی خاطرنشان کردند: من همیشه شما را دعا می‌کنم.
رئیس‌جمهور نیز با تشکر از لطف و محبت رهبر انقلاب اسلامی، اظهار داشت که تاکنون دولت در سایه‌ی همین حمایت‌ها توانسته از برخی مشکلات عبور کند و ان‌شاءالله از بقیه مشکلات نیز به همین صورت عبور خواهیم کرد.
آقای روحانی همچنین با اشاره به سفر پنج روزه‌ی خود به دو کشور آسیای میانه و شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای، دیدارها و مذاکرات انجام گرفته را بسیار خوب و سازنده توصیف کرد و افزود: در ملاقات با سران کشورها، تمام رؤسا و بطور ویژه رئیس جمهور روسیه، جویای احوال جنابعالی بودند و سلام‌های خود را ابلاغ کردند.

 [
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/27397/A/13930617_0127397.jpg

آقای روحانی رئیس جمهور دوشنبه هفته گذشته و ساعتی پس از انجام عمل جراحی بر روی رهبر معظم انقلاب نیز برای عیادت از ایشان در بیمارستان حاضر و سپس عازم سفر خارجی شده بود.

شهیدان محراب

شهیدان محراب

محراب معبد عشق است که در برابر یگانه، دوگانه می‌گذاری و او را آرزو می‌کنی اما چه سعادتی می برند این محراب نشینان که سرخ به پیشگاه معبود می‌روند.


خبرگزاری فارس: شهیدان محراب چند نفر هستند و نامشان چیست؟


امروز سالروز شهادت چهارمین شهید محراب است آیت‌الله محمد صدوقی  در روز 11 تیر 1361 آیت‌الله شیخ محمد صدوقی، به شهادت رسید. به مناسبت این روز پرسش مطرح می‌شود که شهدای اول، دوم، سوم و پنجم محراب کیستند. اینان امام علی ابن ابیطالب، سید اسدالله مدنی تبریزی ، سید محمدعلی قاضی طباطبائی، سیدعبدالحسین دستغیب،. محمد صدوقی و اشرفی اصفهانی هستند.


اولین شهید محراب

شهادت در محراب میراث ماندگار اولین شهید محراب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب است، که در سال چهلم هجری اتفاق افتاد و آن حضرت توسط یکی از خوارج به نام ابن ملجم مرادی ـ لعنة الله علیه ـ در مسجد کوفه در شب نوزدهم ماه رمضان هنگام اقامه نماز صبح ضربت خورده و در شب بیست و یکم ماه رمضان از دنیا رفت و مدت عمر شریفشان شصت و سه سال بود و در شهر نجف اشرف مدفون است.


دومین شهید محراب

دومین شهید محراب آیت الله مدَنی تبریزی، وی به سال 1292 شمسی در شهر آذر شهر به دنیا آمد، نام پدرش میرعلی بود، در دوران بلوغ به قم عزیمت کرد و پس از گذراندن درسهای مقدماتی حدود چهار سال به تحصیل دروس منقول در محضر امام مشغول شد، پنج سال بعد به نجف اشرف عزیمت و تدریس و تحصیل خود را در آنجا شروع کرد. وی اولین کسی بودکه در جریان انقلاب سال 1342 شمسی در نجف از امام تبعیت کرد و در انتشار تلگرام آیت الله حکیم به همین مناسبت نقش بسزایی داشت. در زمان حکومت عبدالناصر تحت نظر ایشان عده ای از علماء نجف برای افشاگری چهره طاغوت در ایران به امر امام جهت تدریس علوم دینی به خرم آباد رفت و حوزه علمیه کمالیه در آنجا با تلاش وی تأسیس شد. وی در این مدت به مبارزات سیاسی خود ادامه داد و در این راه بارها، دستگیر و تبعید شد. بعد از پیروزی انقلاب، آیت الله مدنی از سوی مردم همدان به نمایندگی مجلس خبرگان انتخاب شد و بعد از شهادت آیت الله قاضی طباطبائی از سوی امام خمینی به سمت امام جمعه و نماینده امام در تبریز منصوب شد. شهید مدنی بعداز ظهر روز جمعه، بیستم شهریور سال 1360ش پس از آنکه خطبه‌های نماز جمعه به پایان رسید در سن 67 سالگی توسط منافقین به شهادت رسید.


سومین شهید محراب

سومین شهید محراب آیت الله محمد علی قاضی طباطبائی فرزند حاج سید باقر در سال 1293ش در شهر تبریز متولد شد. وی تحصیلات مقدماتی را در تبریز خواند و در سال 1359 ق راهی حوزه علمیه قم شد و از دروس آیات عظام؛ سید حجت کوه کمره ای، بروجردی و امام خمینی کسب علم کرد. در سال 1369ق از قم عازم حوزه علمیه نجف شد و در نزد فقهای نامی چون آیت الله «کاشف الغطاء» مشغول کسب علم و دانش شد.با آغاز نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی، آیت الله قاضی رهبری و هدایت نهضت را در آذربایجان بر عهده گرفت، وی در این مدّت چندین نوبت دستگیر، زندانی و تبعید شد.سرانجام شهید سید محمدعلی قاضی طباطبائی در شامگاه عید قربان و پس از اقامه آخرین نماز مغرب و عشاء در مسجد شعبان، در تاریخ 10/8/58 به شهادت رسید.


 چهارمین شهید محراب

چهارمین شهید محراب، آیة الله محمد صدوقی، در سال 1327 هـ. ق دیده به جهان گشود. وی در سال 1349ق به حوزه علمیه قم عزیمت نمود و به تحصیل و تدریس علوم پرداختند، از همان ابتداء، آشنائی وی با امام خمینی آغاز شد. وی در دورانی که فدائیان اسلام مبارزات مسلحانه خود را بر علیه رژیم دیکتاتور شاه آغاز نمودند، حمایت‌های بسیار نمود. شهید صدوقی، کسی بود که وقتی رضاخان قلدر در شهریور 1320 با ماشین مخصوص خود از ایران فرار می‌کند و در سر راه خود در یکی از دهات اطراف قم، به باغی که آیة الله صدوقی در آن اقامت داشته‌اند برای استراحت وارد می‌شود که این شهید، آن خائن را با خفت و خواری از باغ بیرون می‌کند. شهید صدوقی در حدود1370هـ.ق، بنا به خواهش مراجع عظام قم، برای رهبری مردم خطه کویر و جنوب به استان یزد می‌رود و با شروع نهضت عظیم در سالهای 41 و 42 بعد از آن، مبارزات سیاسی خود را ادامه می‌دهند. شهید صدوقی را به جرأت می‌توان سرسخت‌ترین و پر قدرت‌ترین مخالفان خطوط انحراف، ارتجاعی و ملی گرائی و لیبرالیسم و امثال اینها دانست. سرانجام شهید صدوقی در دهم ماه مبارک رمضان مطابق با یازدهم تیرماه 1361 پس از ادای نماز جمعه بدست منافقین به شهادت رسید.


 پنجمین شهید محراب

پنجمین شهید محراب، آیت الله عبدالحسین دستغیب، وی به سال 1288ش در شیراز در خانوادة آیة الله سید محمدتقی عالم بزرگ فارس متولد شد. در 12 سالگی پدرش را از دست داد و از آن تاریخ به بعد سرپرستی خانواده را به عهده گرفت. وی پس از اتمام دروس سطح به منظور ادامه تحصیلات راهی نجف اشرف شد و پس از هفت سال موفق به کسب درجه اجتهاد از مراجعی چون؛ آیت الله آقا ضیاء عراقی، و آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی گردید. سپس به شیراز مراجعت کرده و در مدت اقامتش به سرپرستی حوزه علمیه و تربیت طلاب و ارشاد مردم اشتغال داشت و در کنار تعلیم و تربیت از مبارزه سیاسی با رژیم دست نشانده پهلوی غافل نبود و در این راه از سال 42 تا 57 چندین نوبت دستگیر، زندانی و تبعید شد. این مجتهد مجاهد در حرکت دادن به مبارزات مردم مسلمان فارس علیه رژیم شاه نقش بسیار مهم و مؤثری داشت، افشاگریهای بی‌پروا و بموقع او، حرکتهای اسلامی مردم فارس را عمق بیشتری می‌بخشید. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف امام خمینی به سمت نماینده ایشان و امام جمعه شیراز منصوب شد تا اینکه در روز بیستم آذر ماه سال 1360 هنگام رفتن به نماز جمعه به شهادت رسید.


ششمین شهید محراب

ششمین شهید محراب، آیت الله عطاء الله اشرفی اصفهانی در سال 1279ش در خمینی شهر، اصفهان متولد شد. وی مقدمات را در اصفهان و بعد رهسپار قم گردید و از محضر آیات عظام؛ خوانساری، حجت و صدر کسب علم نمود. وی در سال 1334ش برای نشر معارف اسلامی به باختران هجرت نمود. و مبارزات سیاسی خود را بر علیه رژیم شاه شروع کرد، و بارها در این راه دستگیر و زندانی شد. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امام خمینی در سال 1358ش به امامت جمعه شهر باختران (کرمانشاه) منصوب شدند. وی در سال 1360 روز 22 ماه مبارک رمضان در حال رفتن به مسجد جهت اقامه نماز ظهر توسط منافقین به شهادت رسیدند.

کرامات امام هشتم (ع)

بخش پنجم از سلسله مقالات گوهر دیدار:

امام هشتم (ع) و ماجرای تشییع جنازه



موسی بن سیار که از یاران حضرت رضا علیه السلام است ،‌می‌گوید :

« ‌روزی همراه ایشان بودم همین که نزدیک دیوارهای طوس رسیدیم صدای ناله و گریه‌ای را شنیدم . من به جست و جوی آن رفتم . ناگاه دیدم جنازه‌ای را می آورند در این حال حضرت از مرکب پیاده شده و به طرف جنازه آمدند و آنرا بلند کردند و چنان به آن جنازه چسبیدند، همچون بچه‌ای که به مادرش می‌چسبد آنگاه رو به من نموده فرمودند :

« هر کس جنازه‌ای از دوستان ما را تشییع کند، مثل روزی که از مادر متولد شده، گناهانش پاک می‌شود »

وقتی جنازه کنار قبر گذاشته شد، حضرت کنار میت نشسته و دست مبارک خود را روی سینه‌ی او گذاشتند و فرمودند :« فلانی ! تو را بشارت می‌دهم که بعد از این دیگر ناراحتی نخواهی دید .» (1)

عرض کردم : فدایت شوم، مگر این مرد را می‌شناسید، در حالیکه اینجا سرزمینی است که تا کنون در آن گام ننهاده‌اید امام علیه السلام فرمود: موسی ! مگر نمی دانی که اعمال شیعیان ما هر صبح و شام بر ما عرضه می‌شود.

این چنین است که امامان علیهم السلام از احوال ما آگاهند و لذا هر حاجتمندی که رو به سوی آنان می‌کند، مورد توجه قرار می‌گیرد و حاجتش به نحو شایسته‌ای برآورده می‌گردد.


دستگیری امام هشتم علیهم السلام از زائران در راه مانده :

محدث نوری رضوان الله علیه نقل می‌کند :

یکی از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام گفت : در شبی که نوبت خدمت من بود، در رواقی که به دارالحفاظ معروف است، خوابیده بودم .

ناگاه در خواب دیدم که در حرم مطهر باز شد خود حضرت امام رضا علیه السلام از حرم بیرون آمدند و به من فرمودند :« برخیز و بگو مشعلی فروزان بالای گلدسته ببرند، زیرا جماعتی از اعراب بحرین به زیارت من می‌آیند و اکنون در اطراف « طرق » ( هشت کیلومتری مشهد ) بر اثر بارش برف راه را گم کرده‌اند برو به میرزا شاه نقی متولی بگو مشعلها را روشن کند و با گروهی از خادمان جهت نجات و راهنمایی آنان حرکت کنند .»

آن خادم می‌گوید : از خواب پریدم و فوری از جا برخاستم و مسؤول خدام را از خواب بیدار کرده و ماجرا را برایش گفتم او نیز با شگفتی برخاست و با یکدیگر بیرون آمدیم در حالی که برف به شدت می بارید مشعلدار را خبر کردیم و او به سرعت مشعلی روی گلدسته روشن کرد آنگاه با عده‌ای از خدام حرم به خانه‌ی متولی رفتیم و ماجرا را برایش شرح دادیم سپس با گروهی مشعلدار به طرف طرق حرکت کردیم نزدیک طرق به زوار رسیدیم . آنان در هوای سرد و برفی میان بیابان گویی منتظر ما بودند . از چگونگی حالشان جویا شدیم گفتند : ما به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام از بحرین بیرون آمدیم امشب گرفتار برف و سرما شده و از راه خارج گشتیم و دیگر نمی‌توانستیم مسیر حرکت را تشخیص دهیم تا اینکه از شدت سرما دست و پای ما از کار افتاد و خود را آماده‌ی مرگ نمودیم . از مرکب‌ها فرود آمدیم و همه یک جا جمع شدیم . فرش‌هایمان را روی خود انداختم و شروع به گریستن کردیم و به حضرت رضا علیه السلام متوسل شدیم . در میان مسافران مردی صالح و اهل علم بود . همین که چشمش به خواب رفت، حضرت رضا علیه السلام را در خواب زیارت نمود ،که به او فرمود :

« برخیز ! که دستور داده‌ام چراغ‌ها را بالای مناره‌ها روشن کنند. شما به طرف چراغ‌ها حرکت کنید .» همه برخاستیم و به طرف چراغ‌ها حرکت کردیم که ناگاه شما را دیدیم .» (2)

ای نفست چاره‌ی درماندگان
چاره‌ی ما ساز که بیچاره‌ایم
یار شوای مونس غمخوارگان
قافله شد، بی کس ما ببین
پیش تو با ناله وآه آمده‌ایم

جزتوکسی نیست کس بی‌کسان
گر توبرانی، به که روی آوریم
چاره‌ کن ای چاره‌ی بیچارگان
ای کس ما بی‌کسی ما ببین
معتغذر از جرم و گناه آمده‌ایم

شفای عالمی وارسته توسط امام هشتم علیه السلام و اعطای کرامت به وی

آیه الله وحید خراسانی نقل کرد : مدت بیست سال در مدرسه حاج حسن مشهد تحت سرپرستی مرحوم حاج شیخ حبیب الله گلپایگانی - که سال‌ها در مسجد گوهر شاد امام جماعت بود - بودم . ایشان روزی به من فرمود :

« مدتی در تهران مریض و بستری شدم . روزی به جانب حضرت رضا علیه السلام رو کرده گفتم : آقا ! من چهل سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما ،‌سجده‌ی عبادت پهن کرده ،نماز شب و نوافل می خواندم و بعد خدمت شما شرفیاب می گشتم حال که بستری شده‌ام، به من عنایتی بفرمایید . ناگاه در همان حال بیداری دیدم در باغ و بستانی خدمت حضرت رضا علیه السلام قرار دارم ایشان از داخل باغ گلی چیده به دست من دادند من آن گل را بوییدم و حالم خوب شد جالب‌تر آن که دستی که حضرت رضا علیه السلام به آن دست گل داده بودند، چنان با برکت بود که بر سر هر بیماری می‌کشیدم، بی‌درنگ شفا می‌یافت ! البته در همان روزهای نخست با یک مرتبه دست کشیدن بیماری‌های صعب العلاج بهبود می یافت، ولی بعد از مدتی که با این دست با مردم مصافحه کردم، آن برکت اولیه از دست رفت و اکنون باید دعاهای دیگری را نیز بر آن بیفزایم تا مریضی شفا یابد .»

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند؟

پاسخ امام هشتم علیه السلام به نامه‌ی یکی از زائران

آقا میرزا حسن لسان الأطباء از اهالی اشرف مازندران نقل کرد در زمانی که حاجی ملا محمد اشرفی از مشاهیر علما در زادگاه خود اشرف ( بهشهر ) زندگی می‌کرد، من یک بار عازم زیارت حضرت رضا، علیه السلام شدم . برای خداحافظی و امر وصیت نامه‌ی خود خدمت ایشان رفتم و چون دانست که به زیارت ثامن الائمه علیه السلام می روم، پاکتی به من داد و فرمود :

« در اولین روزی که به حرم مشرف شدی، این نامه را تقدیم امام رضا علیه السلام کن و در مراجعت جوابش را گرفته، برایم بیاور.»

با خود گفتم : یعنی چه ؟ مگر امام رضا علیه السلام زنده است که نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگیرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد که این مطلب را به ایشان بگویم و اعتراض نمایم .

هنگامی که به مشهد مقدس رسیدم، در اولین روز زیارت، برای ادای تکلیف نامه را به داخل ضریح انداختم . بعد از چند ماه موقع مراجعت برای زیارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجی را که گفته بود جواب نامه‌ام را بگیر و بیاور، فراموش کرده بودم .

بعد از نماز مغرب و عشا درحال زیارت بودم که ناگاه صدای مأموری بلند شد که زائران از حرم بیرون روند تا خدام به تنظیف حرم بپردازند . وقتی نماز زیارت را تمام کردم، متحیر شدم که اول شب چه وقت در بستن است ؟ ولی دیدم کسی جز من در حرم نیست ! برخاستم که بیرون روم، ناگاه دیدم سید بزرگواری در نهایت شکوه و جلال از طرف بالا سر با کمال وقار به سوی من می آید . همین که به من رسید، فرمود : حاجی میرزا حسن ! وقتی به اشرف رسیدی پیغام مرا به حاجی اشرفی برسان و بگو :

آیینه شو جمال پری طلعتان طلب جاروب زن به خانه و پس میهمان طلب

در این فکر بودم که این بزرگوار که بود ؟ که مرا به اسم خواند و پیغام داد یک مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخی نشسته و بعضی ایستاده به زیارت و عبادت مشغول هستند فهمیدم که این حالت مکاشفه بوده است . وقتی به وطن مراجعت کردم، یکسره به خانه مرحوم حاجی اشرفی رفتم تا پیغام امام علیه السلام را به وی برسانم همین که در را کوبیدم، صدای حاجی از پشت در بلند شد که :

« حاجی میرزا حسن ! آمدی ؟ قبول باشد . آری :

آیینه شو جمال پری طلعتان طلب جاروب بزن به خانه و پس میهمان طلب

سپس افزود:« افسوس ! که عمری گذراندیم و چنان که باید و شاید صفای باطن پیدا نکرده‌ایم !» (3)


صله‌ی امام رضا علیه السلام به یک شاعر با اخلاص :

مرحوم حاج شیخ ابراهیم صاحب الزمانی از مداحان مخلص و مرثیه خوانان باسوز اهل بیت علیه السلام بود او سال‌ها پیش از شروع درس مرحوم آیه الله حائری بنیانگذار حوزه‌ی علمیه‌ی قم ،دقایقی چند روضه می‌خواند و آنگاه آیت الله حائری درس خویش را آغاز می‌کرد .

او داستانی شنیدنی دارد که از حضرت رضا علیه السلام برای مدح خویش صله دریافت داشته است ! خود نقل می کرد که یک بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتی در آنجا اقامت گزیدم . پولم تمام شد و کسی را هم برای رفع مشکل خویش نمی‌شناختم. از این رو قصیده‌ای در مدح حضرت رضا علیه السلام سرودم و فکر کردم که بروم و آن را برای تولیت آستان مقدس بخوانم و صله بگیرم با این نیت حرکت کردم، اما در میان راه به خود آمدم که چرا نزد خود حضرت رضا علیه السلام، نروم و آن را برای وی نخوانم ؟! به همین جهت کنار ضریح رفتم و پس از استغفار و راز و نیاز با خدا، قصیده‌ی خود را خطاب به روح بلند و ملکوتی آن حضرت خواندم و تقاضای صله کردم .ناگاه دیدم دستی با من مصافحه نمود و یک اسکناس ده تومانی در دستم نهاد . بی‌درنگ گفتم :« سرورم ! این کم است » ده تومانی دیگر داد باز هم گفتم : « کم است » تا به هفتاد تومان که رسید، دیگر خجالت کشیدم تشکر کردم و از حرم بیرون آمدم .

کفش‌های خود را که می پوشیدم، دیدم آیه الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی، جد آیت الله مروارید، با شتاب رسید و فرمود :« شیخ ابراهیم ! » گفتم : « بفرمایید آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا علیه السلام روی هم ریخته‌ای، برایش مدح می‌گویی و صله می‌گیرید. صله را به من بده » بی‌معطلی پول‌ها را به او تقدیم کردم و او یک پاکت در ازای آن به من داد و رفت وقتی گشودم دیدم دو برابر پول صله است یعنی یکصد و چهل تومان .(4)

ای که بر خاک حریم تو ملائک زده بوس

رشک فردوس برین گشته ز تو خطه توس

هرکه آید به گدایی به در خانه‌ی تو

حاش لله که زدرگاه تو گردد مأیوس

پی نوشتها :

(1) بحارالانوار 49/98.

(2) دارالسلام ، ج 1/267.

(3) کرامات رضویه ، ج 2 ، ص 64.

(4) کرامات الصالحین ، ص 216.

سالروز ولادت امام رضا (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

سالروز ولادت امام رضا (ع)

سلام بر تو اى امام هشتم، اى فرزند پیامبر و على، اى پاره تن فاطمه اى جگر گوشه حضرت موسى بن جعفر، و اى امامى که هر لحظه دل هاى ما به شوق دیدار حرم مطهّرت مى تپد، سلام بر تو اى على بن موسى الرضا، و سلام بر پدارن بزرگوارت و فرزندان پاک و معصومت.
فرارسیدن یازدهم ذى القعده سالروز ولادت هشتمین امام معصوم، خورشید فروزان خراسان، مایه برکت و افتخار کشور ایران، محبوب دلهاى شیعیان، حضرت ابى الحسن على بن موسى الرضا علیه السلام را به همه مسلمانان جهان بالأخصّ شیعیان تبریک مى گوییم. و ذیلا خلاصه اى در شرح زندگانى آن حضرت مى آوریم.

ولادت:

حضرت امام رضا علیه السلام شب جمعه یازدهم ذى القعده در سال 148 هجرى در مدینه طیّبه به دنیا آمد، پدر بزرگوار آن حضرت امام هفتم موسى بن جعفر علیه السلام بود و مادر آن حضرت خانمى بود به نام امّ البنین یا تکتم یا نجمه که هر سه اسم در تاریخ آمده است.
این بانوى بزرگوار زنى با فضیلت بود که خدا او را شایسته همسرى حضرت امام موسى بن جعفر علیه السلام و مادرى امام رضا علیه السلام قرار داده بود.
مرحوم علاّمه مجلسى رحمه الله در جلد 49/7 بحار الانوار نقل مى کند که نجمه مادر حضرت رضا علیه السلام کنیزى بود که حمیده مادر حضرت موسى بن جعفر علیه السلام او را خرید، حمیده مى گوید: حضرت رسول الله (صلى الله علیه وآله) را در خواب دیدم که به من فرمود: اى حمیده، این نجمه براى فرزند تو موسى است، که به زودى بهترین اهل زمین از او به دنیا خواهد آمد، پس من نجمه را به موسى بن جعفر بخشیدم، وقتى که رضا به دنیا آمد نجمه را طاهره نام نهاد، و این خانم بزرگوار اسامى مختلفى داشت که از آنهاست: نجمه، سکن، سمان و تکتم.
مرحوم مجلسى نقل مى کند که حضرت رضا علیه السلام در دوران شیرخوارگى کودکى درشت بود، و از این جهت زیاد شیر مى خورد، حضرت نجمه گفت: براى شیر دادن به این بچه مرضعه اى بگیرید تا به من کمک کند، از او پرسیدند: آیا شیر تو کم شده؟ گفت: نه لکن من ذکر و نماز و تسبیحى داشتم که از زمان تولّد این کودک کمتر مى توانم به آنها برسم.
مرحوم مجلسى در مجلّد 49/9 بحار الانوار نقل مى کند از خانمى که مى گوید: شنیدم از نجمه که مى فرمود: وقتى به فرزندم على باردار شدم سنگینى حمل را احساس نمى کردم، و وقتى در خواب بودم از داخل شکم خود صداى تسبیح و تهلیل و تمجید خداوند را مى شنیدم، و این باعث خوف و هراس من شده بود، وقتى که بیدار مى شدم صدایى نمى شنیدم، زمانى که رضا به دنیا آمد دست خود را بر زمین گذاشت و سر به اسمان بلند کرد، و لبهاى مبارک خود را حرکت مى داد، گویا حرف مى زد، در این هنگام پدر او موسى بن جعفر (علیه السلام) بر من وارد شد و فرمود: مبارک باد بر تو اى نجمه لطف و کرامت پروردگارت، و سپس فرزندم على را در پارچه اى سفید پوشاند و در گوش راست او اذان، و در گوش چپ او اقامه گفت، پس از آن آب فرات خواست و کام او را با آب فرات باز کرد و بعد او را به من برگرداند و فرمود: او را بگیر که او بقّیة الله در زمین خدا است.

اسامى و القاب

نام آن حضرت «على» بود که این نام در میان دودمان رسول خدا محبوب ترین نام بود، و نشانه آن نامیدن حضرت امام حسین علیه السلام چند تن از فرزندان خویش را به این نام است.
کنیه آن حضرت أبوالحسن، و أبوعلى بود.
بعض القاب آن بزرگوار عبارت است از: سراج الله، نور الهدى، قرّة عین المؤمنین، رضا، رضىّ، فاضل، صابر، وفىّ، صدیق. که معانى این القاب عبارت است از: چراغ پروردگار، نور هدایت و راهنمایى، نور چشم مؤمنان، راضى به رضاى خداوند، بخشنده، بردبار، با وفا، دوست. و همچنین پیامبر خدا(ص) او را عالِم آل محمّد(ص) نامید.

فضائل و مناقب امام رضا(علیه السلام)

الف: محروم مجلسى از کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام) نوشته مرحوم صدوق نقل مى کند که: حضرت رضا علیه السلام همیشه تابستان ها بر روى حصیر مى نشست، و زمستان بر روى پلاس «گلیم» و لباس تن آن حضرت لباس درشت و نا مرغوب بود، مگر زمانى که با مردم ملاقات داشت که در آن هنگام با لباس مرغوب نزد آنان مى آمد. (بحار الانوار 49 / 89)
ب: و هم ایشان نقل مى کند از شخصى به نام ابراهیم بن عبّاس که مى گوید: هرگز ندیدم از امام رضا علیه السلام چیزى را بپرسند که آن حضرت نداند، و عالم تر از او نسبت به زمان خودش ندیدم، و مأمون همواره آن حضرت را با سؤال هاى مختلف امتحان مى کرد و آن بزرگوار جواب مى فرمود، در عین اینکه جوابهاى آن حضرت برگرفته از قرآن بود، قرآن را در هر سه روز یک بار ختم مى کرد، و مى فرمود: اگر بخواهم کمتر از سه روز یک ختم قرآن بخوانم مى توانم. لکن به هیچ آیه اى مرور نمى کنم مگر آنکه در آن فکر مى کنم و اینکه چه وقت و درباره چه چیز نازل شده است. لذا قرآن را در سه روز ختم مى کنم. (بحار الانوار 49 / 90)
و در همین کتاب از شخص فوق الذکر نقل فرموده که: هرگز ندیدم حضرت رضا علیه السلام کسى را با سخن خویش بیازارد و ندیدم هرگز سخن کسى را قطع کند، ومى گذاشت تا حرف او تمام شود، هرگز حاجت کسى را در صورتى که قدرت برآوردن آن را داشت رد نمى کرد، هرگز نزد کسى پاى خود را دراز نمى کرد، و تکیه هم نمى زد، و هرگز ندیدم سخن درشتى به خادمان خود بگوید، هرگز ندیدم که آب دهان بر زمین بیاندازد. و همین طور ندیدم که با صداى قهقهه بخندد بلکه تبسم مى کرد.
زمانى که به اندرون خانه مى رفت و سفره مى انداختند تمام خدمتگزاران حتى دربان را بر آن مى نشانید. آن حضرت شبها را بیشتر بیدار بود و کمتر مى خوابید. بیشتر شبها را تا صبح بیدار بود، روزه بسیار مى گرفت، هرگز سه روز روزه در ماه از آن حضرت ترک نمى شد، آن حضرت در پنهانى نیکى و تصدق بر فقرا بسیار داشت، و بیشتر آن در شبهاى تاریک بود، بنابر این هر کس ادّعا کند که مانند او را در فضل دیده است او را راستگو مپندارید.
ج، و مرحوم کلینى در کافى 4 / 23 نقل مى کند که شخصى از اهل بلخ که در سفر حضرت رضا (علیه السلام) از مدینه به خراسان همراه آن بزرگوار بوده مى گوید: روزى در بین راه سفره غذا گستردند، آن بزرگوار تمام خادمان و غلامان از سفید و سیاه را بر سر سفره جمع کرد، من گفتم: فداى شما شوم، بهتر بود که براى اینان سفره اى جداگانه مى انداختند! آن حضرت فرمود: تند مرو، همانا خداى ما یکى است، مادر و پدر همه یکى است، و پاداش به اعمال است.
د: و نیز مرحوم کلینى در کافى 6 / 283 نقل فرموده است از شخصى که: شبى فردى بر آن حضرت میهمان شد، آن بزرگوار و میهمان نشسته بودند و صحبت مى کردند، در این حال چراغ خراب شد، آن شخص خواست چراغ را اصلاح کند، آن بزرگوار نگذاشتند و خود اقدام به اصلاح چراغ فرمودند و گفتند: ما خانواده اى هستیم که مهمان را به کار نمى گیریم.

ولایت عهدى امام رضا (علیه السلام)

پس از آنکه حضرت موسى بن جعفر علیه السلام به وسیله هارون الرشید لعنة الله علیه به شهادت رسید، حضرت امام رضا علیه السلام به امامت رسیدند، مقدارى از دوران امامت آن بزرگوار در خلافت هارون، و مقدارى در حدود چهارسال در خلافت امین، و مدّت بیست سال در زمان خلافت مأمون بود.
در زمان هارون و بلا فاصله پس از شهادت حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) بعض افراد به هارون توصیه مى کردند که حضرت را به شهادت برساند، مرحوم مجلسى نقل مى کند که شخصى از بنى العباس به نام عیسى بن جعفر به هارون گفت: سوگندى را که درباره آل ابى طالب یادکردى به یادآور که گفتى: اگر کسى بعد از موسى بن جعفر ادعاى امامت کند گردن او را مى زنم، و الآن على بن موسى ادعاى امامت دارد و مردم نیز همان اعتقادى که به پدر او داشتند به او هم دارند، هارون الرشید نگاهى غضب آلود به او کرد و گفت: واى بر تو آیا مى خواهى من همه آل ابى طالب را بکشم؟ راوى خبر که این قضیه را خود دیده بود مى گوید: به آن حضرت داستان را گفتم، آن حضرت فرمود: قسم به خداى که آنها چنین قدرتى ندارند و هیچ کارى نمى توانند بکنند.
دوستتان آن حضرت هم از همان ابتدا بر جان آن بزرگوار مى ترسیدند، لکن آن حضرت مى فرمود: اینان نمى توانند کارى انجام دهند.
تا آنکه در زمان خلافت مأمون قضیه ولایت عهدى پیش آمد، و علّت عمده آن ترس مأمون از نفوذ معنوى حضرت امام رضا علیه السلام در میان مردم بود، و شاید همانطور که از بعض تواریخ نیز مهشود است مأمون نسبت به مقام واقعى امام رضا علیه السلام واقف بود و از این جهت در ابتدا میل آن را نداشت که آسیبى به آن بزرگوار برساند، لکن بعد از آنکه دید حتّى با ولایت عهدى آن حضرت نیز گرایش مردم به آل پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) کم نشد، و همینطور نفرت آنان از خاندان بنى العباس بیشتر مى شد دیگر تحمّل نکرد و آن حضرت را به شهادت رسانید.
بنابر این آن حضرت را از مدینه به خراسان آورد و آن بزرگوار نیز مى دانست که این سفرى است که برگشتى در آن نیست، لذا به اهل بیت خود امر فرمود که بر او نوحه کنند.
راهى که مأمون براى حرکت آن حضرت انتخاب کرده بود راهى بود که امام رضا علیه السلام بر خورد کمترى با شیعیان و شهرهایى که عاشقان اهل بیت پیامبر در آنها سکونت دارند داشته باشد، امّا در عین حال آنچه از این سفر تاریخى باقى ماند جلوه هاى عشق مردم به خاندان پیامبر بود که از طرفى ارادت مردم را به حق و حقیقت آشکار مى کرد، و از طرف دیگر زنگ خطرى براى عباسیان و در رأس نان مأمون بود که براى مردم فریبى و مهار کردن حرکت هاى شیعى مى خواست با ولایتعهدى حضرت رضا (علیه السلام) علویان و در کلّ شیعیان را خلع سلاح کند.
نمونه بارز این ارادت و عشق و علاقه در نیشابور تجلّى کرد که مورّخان نوشته اند عدّه بیشمارى براى نوشتن حدیث از آن حضرت خواستند که حدیثى بفرمایند، و آن بزرگوار حدیث سلسلة الذهب را که مضمون آن توحید یعنى دعوت تمامى انبیاء از آدم تا خاتم است فرمودند، و سپس آن را ختم به ولایت و امامت کردند. با لفظ «وأنا من شروطها» و ترجمه این حدیث شریف چنین است که حضرت رضا علیه از پدرش از پدرانش تا رسول خدا و رسول خدا از ملائکه مقرّب پروردگار و آنها از خداوند نقل مى کنند که خداوند فرمود: کلمه لا اله الله قلعه من است و هر کس وارد قلعه من شود از عذاب من در امان خواهد بود. که مراد از این حدیث اقرار و ایمان و اعتراف به توحید و یگانگى خداوند است. سپس مقدارى که کجاوه آن حضرت حرکت کرد دوباره فرمودند: البته شرط دارد، و من از شروط آن هستم، که مراد امامت است.
به هر حال قصد مأمون هر چه بود ولایتعهدى خلافت را بر امام علیه السلام تحمیل کرد، و آن بزرگوار بدون آنکه مایل باشند از روى اجبار پذیرفتند.
در اینجا براى آنکه از خود چیزى نگوییم و با استدلال به روایات مطلب را روشن نماییم به ترجمه یک حدیث که مرحوم مجلسى(رحمه الله) از کتاب عیون اخبار الرضا نوشته مرحوم صدوق آن را نقل کرده است اکتفا مى کنیم:
مرحوم علاّمه مجلسى در جلد 49، صفحه 128، حدیث شماره 3، نقل مى کند از ابى الصلت هروى که گفت: مأمون به امام رضا علیه السلام گفت: اى فرزند پیامبر من فضل و علم و زهد و پرهیزکارى و عبادت تو را مى شناسم، و شما را احقّ به خلافت از خود مى دانم.
حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: من به بندگى خداوند افتخار مى کنم، و به وسیله زهد در دنیا امیدوارم از شرّ دنیا در امان بمانم و با پرهیز از محرّمات امید رسیدن به غنیمت هاى الهى را دارم، و با تواضع در دنیا امید دارم که نزد خدا بلند مرتبه باشم.
مأمون گفت: من اینطور صلاح دیدم که خود را از خلافت عزل کنم، و با شما به عنوان خلیفه بیعت کنم. حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: اگر این خلافت از آن توست و خداوند آن را براى تو قراداده است، جائز نیست که لباسى را که خداوند بر تو پوشانیده از تن بیرون کنى و به دیگرى بدهى، و اگر خلافت از آن تو نیست جایز نیست که چیزى را که مال تو نیست به من بدهى.
مأمون گفت: اى فرزند پیامبر ناچار باید قبول کنى، حضرت فرمود: با اختیار خود هرگز چنین کارى نخواهم کرد، مدّت مدیدى مأمون کوشش کرد تا آنکه به هر حال از قبول آن حضرت مأیوس شد.
مأمون چون چنین دید گفت: حال که خلافت را نمى پذیرى ولایت عهد را قبول کن تا آنکه خلافت بعد از من از آن تو باشد.
در اینجا حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: قسم به خدا پدرم از پدرانش، از امیر مؤمنان (علیه السلام) از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به من خبرداده است که من قبل از تو از دنیا مى روم در حالى که مرا به وسیله سمّ به شهادت مى رسانند، ملائکه آسمان و زمین بر من مى گریند و در سرزمین غربت کنار قبر هارون دفن مى شوم.
در اینجا مأمون گریه کرد و گفت:
اى فرزند پیامبر چه کسى تو را مى کشد، و یا جرأت بى ادبى به شما را دارد در حالى که من زنده ام، حضرت فرمود: اگر بنا بود بگویم مى گفتم که چه کسى مرا مى کشد.
مأمون گفت: یابن رسول الله شما قصد آن دارى که شانه از زیر بار خالى کنى و این امر را از خود دفع کنى تا مردم تو را فردى زاهد و بریده از دنیا بدانند.
حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: قسم به خداوند از روزى که خداى مرا آفرید دروغ نگفته ام، و زهد در دنیا را وسیله اى براى دستیابى به دنیا قرار نداده ام، و من مى دانم تو به دنبال چه هستى! مأمون گفت: دنبال چه هستم؟ حضرت فرمود: براى آنکه بگویم امان مى دهى؟ مأمون گفت: تو را امان دادم.
حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: قصد تو آن است که مردم بگویند: على بن موسى زاهد در دنیا نبود، بلکه این دنیا بود که به او روى آور نشده بود، آیا نمى بینید چگونه ولایتعهدى را به طمع خلافت قبول کرد!
در اینجا مأمون غضبناک شد و گفت: تو همیشه در برخوردهایت مرا مى آزارى، و علّت آن این است که از سطوت و قدرت من احساس امنیت مى کنى، قسم به خدا اگر قبول کنى ولایتعهد را و گرنه تو را مجبور مى کنم، اگر انجام ندادى تو را مى کشم.
در اینجا حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمود: خداوند مرا نهى کرده است که با دست خود خویشتن را به هلاکت بیاندازم، اگر چنین است مى پذیرم، لکن به شرط آنکه در امور عزل و نصب و امور دیگر هیچ دخالتى نکنم و فقط طرف مشورت باشم. (بحار الانوار، ج49، ص128)
به این ترتیب در سال 201 در ماه رمضان حضرت به ولایتعهدى مأمون منصوب شد.
از این روایت تمام فلسفه و علّت پیشنهاد مأمون براى ولایتعهدى و همنیطور علّت قبول آن حضرت مشخص مى شود، البته بحث در این باره به قدرى گسترده است که ما فقط به اندازه گنجایش یک مقاله به آوردن مطالب اکتفا کردیم.

شهادت حضرت رضا علیه السلام

علّت شهادت حضرت رضا علیه السلام در یک کلمه ترس مأمون و عباسیان از نفوذ معنوى آن حضرت در بین مردم بود، وقتى که مأمون با ولایتعهدى نتوانست آن امام بزرگوار را آنطور که باید و شاید کنترل کند، از راه هاى مختلف براى شکستن مقام آن بزرگوار در بین مردم وارد شد، و در همه آنها خود شکست خورد و به مقصود خویش نرسید، به عنوان مثال افراد و سران مذاهب را جمع مى کرد که با حضرت بحث کنند، و آن بزرگوار را در بین مردم خفیف کنند که حضرت امام رضا علیه السلام همه آنها را مجاب مى فرمود، و مشروح این مناظرات در کتاب پر ارزش عیون اخبار الرضا (علیه السلام) آمده است.
از طرف دیگر اقبال مردم به حضرت رضا علیه السلام حسادت مأمون را برمى انگیخت، که نمونه این اقبال و ارادت شرکت جمعیت بسیار در نماز عید آن حضرت است که مأمون در بین راه آن بزرگوار را برگرداند و نگذاشت که آن امام بلند مرتبه نماز را اقامه کند. و از جانب دیگر سعایت شدید عباسیان و اطرافیان مأمون، او را واداشت که حضرت را مسموم نموده و به شهادت برساند.
در روایتى مرحوم مجلسى در جلد 49، صفحه 301 بحار الانوار نقل مى کند که أباصلت هروى خادم امام رضا علیه السلام مى گوید: امام به من فرمود: فردا من بر این شخص فاجر (مأمون) وارد مى شوم، اگر بیرون آمدم و سرم باز بود با من صحبت کن، جواب تو را مى گویم، و اگر سر خود را پوشانده بودم با من صحبت نکن.
أباصلت مى گوید: فرداى آن روز فرستاده مأمون آمد و گفت: مأمون شما را طلبیده، امام علیه السلام حرکت کرد و من نیز با او بودم، وارد بر مأمون شدیم نزد او ظرفى از میوه بود که روى ان انگور بود، و در دست مأمون خوشه انگورى بود که مقدارى از آن را خورده بود، وقتى حضرت را دید از جاى برخاست با آن حضرت دیده بوسى کرد و سپس نشست و گفت: اى پسر پیامبر انگورى بهتر از این ندیده ام.
حضرت رضا علیه السلام فرمود: چه بسا انگور بهشت بهتر از این انگور باشد. مأمون گفت: از این انگور بخور. حضرت رضا علیه السلام فرمود: مرا از این کار معاف دار، مأمون گفت: چرا نمى خورى، نکند به ما بدگمانى. سپس خود مأمون از انگور خورد و بعد به حضرت رضا علیه السلام داد و آن حضرت سه دانه انگور خورد و خوشه را انداخت و سپس از جاى برخاست، مأمون گفت: کجا مى روى؟ حضرت فرمود به همانجا که مرا فرستادى. و بعد أباصلت داستان آمدن حضرت جوادعلیه السلام و شهادت امام و تدفین آن بزرگوار را مفصّلا نقل مى کند که این مقاله گنجایش کامل آن را ندارد.
خداوند متعال ما را از شیعیان آن بزرگوار قرار دهد.
در پایان به یکى از کراماتى که از قبر مقدّس آن حضرت ظاهر شده اشاره مى کنیم، گرچه هر ماه و هر سال کرامات فراوانى از قبر مقدّس آن بزرگوار نقل مى کنند که قابل احصاء نیست، لکن براى رعایت اختصار به یکى از آنها اکتفا مى کنیم.
مرحوم صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا 2/283 نقل مى کند از شخصى به نام ابوالنصر المؤذن النیشابورى که گفت ناراحتى شدیدى در زبانم پیدا شد به طورى که زبانم سنگین شد و قادر بر حرف زدن نبودم، به قلبم خطور کرد که حضرت رضا علیه السلام را زیارت کنم و نزد او دعا کنم و او را شفیع خود نزد پروردگار قرار دهم تا آنکه مرا عافیت عنایت کند و زبانم باز شود سوار بر مرکبى شدم و به مشهد حضرت رضا علیه السلام رفتم و بالاى سر آن حضرت دو رکعت نماز خواندم و سجده کردم، و در حال سجده تضرّع و دعا مى کردم و حاجت خود را مى خواستم تا آنکه به خواب رفتم.
در خواب دیدم مثل آنکه قبر مطهّر شکافته شد و شخصى گندمگون از قبر بیرون آمد و به من نزدیک شد و فرمود: اى ابانصر بگو: لا اله إلاّ الله، به او اشاره کردم که چگونه بگویم در حالى که زبانم بسته است، پس بر من فریاد زد که آیا منکر قدرت خداوند هستى؟ بگو: لا إله إلاّ الله، او مى گوید در این حال زبانم باز شد و کلمه طیّبیه لا إله إلاّ الله را بر زبان جارى کردم و زبانم باز شد و بعداً هرگز به آن مرض دچار نشدم.

بار دیگر ولادت با سعادت حضرت امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) را به همه شیعیان تبریک عرض نموده و امیدواریم در دنیا و آخرت از برکات وجود امامان معصوم بهره مند باشیم.
والسلام

نگاهی گذرا بر زندگینامه حضرت معصومه (س)

نگاهی گذرا بر زندگینامه حضرت معصومه (س)

 

حضرت فاطمه معصومه (س) در روز اول ذیقعده سال 173 هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود. این بانوی بزرگوار، از همان آغاز، در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی و پاکدامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت و نیکو سرشت به شمار می رفت. پدران این خاندان، همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تابناک امامت و سکان داران کشتی انسانیت بودند.

 

سرچشمه دانش

 حضرت معصومه (س) در خاندانی که سرچشمه علم و تقوا و فضایل اخلاقی بود، پرورش یافت. پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام، یعنی حضرت رضا (ع) عهده دار امر تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نیز بر عهده گرفت. در اثر توجهات زیاد آن حضرت، هر یک از فرزندان امام کاظم (ع) به مقامی والا دست یافتند و زبانزد همگان گشتند. ابن صباغ ملکی در این باره میگوید: ?هر یک از فرزندان ابی الحسن موسی معروف به کاظم، فضیلتی مشهور دارد?. بدون تردید بعد از حضرت رضا (ع) در میان فرزندان امام کاظم (ع)، حضرت معصومه (س) از نظر علمی و اخلاقی، والامقام ترین آنان است. این حقیقت از اسامی، لقب ها، تعریف ها و توصیفاتی که ائمه اطهار (ع) از ایشان نموده اند، آشکار است و این حقیقت روشن می سازد که ایشان نیز چون حضرت زینب (س) ?عالمه غیر معلمه? بوده است. 

 

مظهر فضایل

 حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضایل و مقامات است. روایات معصومان (ع) فضیلت ها و مقامات بلندی را به آن حضرت نسبت می دهد. امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: ?آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکه است؛ و برای پیامبر خدا حرمی است و آن مدینه است. و برای امیرمؤمنان حرمی است و آن کوفه است. بدانید که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم، کوفه کوچک ماست، بدانید بهشت هشت دروازه دارد که سه تای آن ها به سوی قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت  می شوند.?

 

مقام علمی حضرت معصومه (س)

 حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشیع است و مقام علمی بلندی دارد. نقل شده که روزی جمعی از شیعیان، به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر (ع) و پرسیدن پرسش هایی از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکی خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش های خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از این که حضرت معصومه (س) جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتی پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، شهر مدینه را ترک گفتند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدایش.

    

فضیلت زیارت

 دعا و زیارت، پر و بال گشودن از گوشه تنهایی، تا اوج با خدا بودن است. دعا و زیارت، جامی است زلال از معنویت ناب درکام عطشناک زندگی؛ و زیارت حرم معصومه (س)، بارقه امیدی در فضای غبارآلود زمانه، فریاد روح مهجور در هنگامه غفلت و بی خبری، و نسیمی فرحناک و برخاسته از باغستان های بهشت است. زیارت مرقد فاطمه معصومه (س)، به انسان اعتماد به نفس می دهد، و او را از غرق شدن در گرداب نومیدی باز می دارد و به تلاش بیشتر دعوت می کند. زیارت مزار با صفای کریمه اهل بیت (س)، سبب می شود که زائر حرم، خود را نیازمند پروردگار ببیند، در برابر او خضوع کند، از مرکب غرور و تکبر- که سرچشمه تمامی بدبختی ها و سیه روزی هاست- فرو آید و حضرت معصومه (س) را واسطه درگاه پروردگار عالمیان قرار دهد. بر همین اساس است که برای زیارت آن حضرت، پاداش بسیار بزرگی وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در این باره از امام جواد (ع) نقل شده که فرمود: ?هر کس عمه ام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست?.

 

برگزیدن شهر قم

پس از آنکه حضرت معصومه (ع) به شهر ساوه رسید، بیمار شد. چون توان رفتن به خراسان را در خود ندید، تصمیم گرفت  به قم برود. یکی از نویسندگان در این باره که چرا حضرت معصومه (س) شهر قم را برگزید، می نویسد: ?بی تردید می توان گفت که آن بانوی بزرگ، روی ملهم و آینده نگر داشت و با توجه به آینده قم و محوریتی که بعدها برای این سرزمین پیش  می آید - محوریتی که آرامگاه ایشان مرکز آن خواهد بود - بدین دیار روی آورد. این جریان به خوبی روشن می کند که آن بانوی الهی، به آینده اسلام و موقعیت این سرزمین توجه داشته و خود را با شتاب بدین سر زمین رسانده و محوریت و مرکزیت آن را با مدفن خود پایه ریزی کرده است.

 

زیارت حضرت معصومه (س) از منظر روایات

 درباره فضیلت زیارت حضرت معصومه (س) روایات فراوانی از پیشوایان معصوم رسیده است. از جمله، هنگامی که یکی از محدثان برجسته قم، به نام ?سعد بن سعد? به محضر مقدس امام رضا (س) شرفیاب می شود، امام هشتم خطاب به ایشان می فرماید: ?ای سعد! از ما در نزد شما قبری است?. سعد می گوید: فدایت شوم! آیا قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر (س) را می فرمایید؟ می فرماید: ?آری، هر کس او را زیارت کند، در حالی که به حق  او آگاه باشد، بهشت از آن اوست.?

پیشوای جهان تشیع امام جعفر صادق (س) نیز در این باره می فرماید: ?هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب گردد?. و در حدیث دیگری آمده است: ?زیارت او، هم سنگ بهشت است?.

 

زیارت مأثور درباره حضرت معصومه (ع)

یکی از ویژگیهای حضرت معصومه (س)، ورود زیارتنامه ای از سوی معصومان (س) درباره ایشان است که پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوی بزرگواری است که زیارت مأثور دارد. بانوان برجسته ای چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خدیجه بنت خویلد، فاطمه ام البنین، زینب کبری، حکیمه خاتون و نرجس خاتون که هیچ شک و تردیدی در مقام بلند و جایگاه رفیع  آن ها نیست. هیچ کدام زیارت مأثور از سوی معصومان (س) ندارند و این نشان دهنده مقام والای این بانوی گرانقدر اسلام است. باشد که شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت (س) به ویژه بانوان، این مقام بزرگ و عالی را پاس بدارند و همواره الگو و مظهر عفاف و تقوا و حیا باشند. تنها در این صورت است که روح باعظمت این بانوی بزرگ از همه ما خشنود خواهد شد.

 

امام رضا (ع) و لقب معصومه

 حضرت فاطمه معصومه (س) بانویی بهشتی، غرق در عبادت و نیایش، پیراسته از زشتی ها و شبنم معطر آفرینش است. شاید یکی از دلایل «معصومه» نامیدن این بانو، آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا (س) در او تجلی یافته است. بر اساس پاره ای از روایات، این لقب از سوی امام رضا (ع) به این بانوی والامقام اسلام وارد شده است؛ چنان که فقیه بلند اندیش و سپید سیرت شیعه، علامه مجلسی (ع) در اینباره میگوید: امام رضا (ع) در جایی فرمود: «هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است».

 

کریمه اهل بیت

 حضرت معصومه (س) در زبان دانشمندان و فقیهان گران قدر شیعه، به لقب ?کریمه اهل بیت? یاد می شود. از میان بانوان اهل بیت، این نام زیبا تنها به آن حضرت اختصاص یافته است. بر اساس رویای صادق و صحیح نسب شناس گرانقدر، مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، این لقب از طرف امام صادق (ع) بر حضرت معصومه (س) اطلاق شده است. در این رؤیا، امام صادق (ع) به آیت الله نجفی که با دعا و راز و نیاز، تلاش پیگیری را برای یافتن قبر مطهر حضرت زهرا (س) آغاز کرده خطاب فرمود: برتو باد به کریمه اهل بیت.

 

القاب حضرت معصومه (س)

 به طور کلی، سه زیارت نامه برای حضرت معصومه (س) ذکر شده که یکی از آن ها مشهور و دو تای دیگر غیر مشهور است. اسامی و لقب هایی که برای حضرت معصومه (س) در دو زیارت نامه غیر مشهور ذکر شده؛ به قرار ذیل است: طاهره (پاکیزه)،  حمیده (ستوده)؛ بِرّه (نیکوکار)؛ رشیده (حد یافته)؛ تقّیه (پرهیزگار)؛ رضّیه (خشنود از خدا)؛ مرضیّه (مورد رضایت خدا)؛ سیده صدیقه (بانوی بسیار راستگو)؛ سیده رضیّه مرضّیه (بانوی خشنود خدا و مورد رضای او)؛ سیدةُ نساء العالمین (سرور زنان عالم). هم چنین محدثّه و عابده از صفات و القابی است که برای حضرت معصومه (س) عنوان شده است.

 

شفاعت حضرت معصومه (س) 

 بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام است که در قرآن کریم، از آن به ?مقام محمود? تعبیر شده است. همین طور دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم اسلام، شفاعت گسترده ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و می تواند همه اهالی محشر را فرا گیرد. این دو بانوی عالی قدر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا (س) و شفیعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه (س) هستند. در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا (س) همین بس که شفاعت، مهریه آن حضرت است و به هنگام ازدواج، پیک وحی طاقه ابریشمی از سوی پروردگار آورد که در آن، جمله ?خداوند مهریه فاطمه زهرا را، شفاعت گنهکاران از امت محمد (ص) قرار داد?، این حدیث از طریق اهل سنت نیز نقل شده  است. پس از فاطمه زهرا (س) از جهت گستردگی شفاعت، هیج بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه (س) نمی رسد. بر همین اساس است که حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند: ?با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند?.

 

سرّ قداست قم

در احادیث فراوانی به قداست قم اشاره شده است. از جمله امام صادق (ع) قم را حرم اهل بیت (ع) معرفی و خاک آن را، پاک و پاکیزه تعبیر کرده است. همچنین ایشان در ضمن حدیث مشهوری که درباره قداست قم به گروهی از اهالی ری بیان کردند، فرمودند: ?بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت، او همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند?. او می گوید: من این حدیث را هنگامی از امام صادق (ع) شنیدم که حضرت موسی بن جعفر(ع) هنوز دیده به جهان نگشوده بود. این حدیث والا، از رمز شرافت و قداست قم پرده برمی دارد و روشن می سازد که این همه فضیلت و شرافت این شهر که در روایات آمده، از ریحانه پیامبر، کریمه اهل بیت (س)، مهین بانوی اسلام، حضرت معصومه (س) سرچشمه می گیرد که در این سرزمین دیده از جهان فرو می بندد و گرد و خاک این سرزمین را، توتیای دیدگان حور و ملایک می کند.  

 

محبت و مباهات حضرت معصومه (س) به امام هشتم

 مدت 25 سال تمام، حضرت رضا (ع) تنها فرزند نجمه خاتون بود. پس از یک ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره ای تابان از دامان نجمه درخشید که هم سنگ امام هشتم (ع) بود و امام (ع) توانست والاترین عواطف انباشته شده و در سودای دلش را بر او نثار کند. بین حضرت معصومه و برادرش امام رضا (ع) عواطف سرشار و محبت شگفت انگیزی بود که قلم از ترسیم آن عاجز است. در یکی از معجزات امام کاظم (ع) که حضرت معصومه (ع) نیز نقشی دارد، هنگامی که نصرانی می پرسد: شما که هستید؟ می فرماید: ?من معصومه، خواهر امام رضا (ع) هستم?. این تعبیر، از محبت سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش امام رضا (ع) و نیز از مباهات ایشان به این خواهر- برادری سرچشمه می گیرد.

  

سرآمد بانوان

 فاطمه معصومه (س) از جهت شخصیت فردی و کمالات روحی، در بین فرزندان موسی بن جعفر (ع) بعد از برادرش، علی بن موسی الرضا (ع) در والاترین رتبه جای دارد. این درحالی است که بنا بر مستندات رجالی، فرزندان دختر امام کاظم (ع) دست کم هجده تن بوده اند و فاطمه در بین این همه بانوی گران قدر، سرآمد بوده است. حاج شیخ عباس قمی آنگاه که از دختران موسی بن جعفر (ع) سخن می گوید، درباره فاطمه معصومه (س) می نویسد: ?بر حسب آنچه به ما رسیده، افضل آن ها، سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی (ع) معروف به حضرت معصومه است.

   

فضیلت بی نظیر 

 شیخ محمد تقی تُستری، در قاموس الرجال، حضرت معصومه (س) را به عنوان بانوی اسوه معرفی کرد و فضیلت وی را در میان دختران و پسران حضرت موسی بن جعفر (ع)، غیر از امام رضا (ع) بی نظیر دانسته است. ایشان در این زمینه چنین می نویسند:  ?در میان فرزندان امام کاظم (ع) با آن همه کثرتشان، بعد از امام رضا (ع) کسی هم شأن حضرت معصومه (س) نیست?.  بی گمان این گونه اظهار نظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر (ع) بر برداشت هایی استوار است که از متن و روایات وارده از ائمه اطهار (ع) به دست آمده است. این روایت ها، مقام هایی را برای فاطمه معصومه (س) برشمرده اند؛ مقامی که نظیر آن، برای دیگر برادران و خواهران وی ذکر نکرده اند و به این ترتیب، نام فاطمه معصومه (س) درشمار زنان برتر جهان قرار گرفته است.

  

 

به جـــان پاک تو ای دختر امام، ســلام          به هر زمان و مـکان و به هر مقام، سـلام

تویـی که شــاه خراسان بود بــرادر تــو          بـــر آن مقام رفیــع و بـر این مقام، ســلام

به هر عدد که تکلم شـود به لیل و نهار          هــــزار بـار فـــزون تـر ز هـر کـلام، ســلام

صبح تا شب و از شام، تا طلیعه صبــح          بر آستـانه قــدسـت علی الـدوام، ســلام

در آســـمان ولایــت، مــه تمــامی تـــو           ز پای تا به ســرت ای مـــه تـمـام، ســلام

به پیشگــاه تو ای خواهـــر شه کـَـونین          ز فـرد فـرد خلیـق، به صبح و شام ســلام

منم که هر سر مویم به هر زمان گویـد          به جـان پــاک تـو ای دخــتـر امـام، ســلام

 

غروب غمگین

حضرت فاطمه (س) پس از  ورود به شهر قم، تنها هفده روز در قید حیات بود و سپس دعوت حق را لبیک گفت و به سوی بهشت برین پرواز کرد. این حادثه در سال 201 هجری رخ داد. سلام بر این بانوی بزرگوار اسلام از روز طلوع تا لحظه غروب. درود بر روح تابناک معصومه (س) که اینک آفتاب حرم باصفایش، زمین قم را نورانی کرده است. سلام بر سالار زنان جهان و فرزند پیام آوران مهر و مهتران جوانان بهشتی. ای فاطمه! در روز قیامت، شفیع ما باش که تو در نزد خدا، جایگاهی ویژه برای شفاعت داری.

پدر ۴ شهید در کاشان به ملکوت اعلی پیوست

پدر ۴ شهید در کاشان به ملکوت اعلی پیوست/ مراسم تشییع، امروز





علی محمد بارفروش مظفر پدر ۴ شهید محسن، جواد، علی اصغر و محمدرضا بارفروش مظفر در کاشان شب گذشته دار فانی را وداع گفت.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، علی محمد بارفروش مظفر پدر 4 شهید محسن، جواد، علی اصغر و محمدرضا بارفروش مظفر در کاشان شب گذشته دار فانی را وداع گفت.

پیکر پدر چهار شهید بارفروش(مظفر) عصر امروز از مقابل سپاه استان کاشان تشییع شده و در دارالسلام این استان به خاک سپرده می‌شود.

علی محمد بارفروش(مظفر) پدر چهارشهید محسن، جواد، علی اصغر و محمدرضا بارفروش عصر امروز چهارم شهریورماه 93 از مقابل سپاه استان کاشان واقع در خیابان شهید بهشتی تا خیابان 15 خرداد تشییع می‌شود.

پیکر او توسط عموم مردم شهیدپرور کاشان در دارالسلام این شهرستان به خاک سپرده خواهد شد.

مراسم ختم علی محمد بارفروش امشب پس از نماز مغرب و عشا در مسجد جامع حبیب بن موسی برگزار می‌شود.

علی محمد بارفروش پدر چهار شهید محسن، جواد، علی اصغر و محمدرضا برفروش عصر روز گذشته در سن 82 سالگی براثر بیماری سرطان در بیمارستان خاتم الانبیا تهران درگذشت و به فرزندان شهیدش پیوست.

شهیدان محسن و جواد بارفروش در عملیات کربلای 5 به شهادت رسیدند. شهید علی اصغر سال 67 در تک دشمن و در منطقه فاو به شهادت رسید. شهید محمدرضا بارفروش که در عملیات محرم جانباز 70 درصد شده بود درسال 76 حین مأموریت به شهادت رسید.

عرض تسلیت و تعزیت ؛ بیت شهیدان اله پرست

روز کارمند

روز کارمند

شرح مناسبت:
همه ساله در هفته دولت روز ٤شهریور به عنوان روز کارمند اختصاص می یابد و در این روز به منظور تجلیل از کارگزاران دولت جمهوری اسلامی و ارج نهادن به خدمت، با تبیین ملاک های انتخاب، کارمندان نمونه به عنوان نمایندگان خیل عظیم کارکنان نظام در اقصی نقاط کشور، انتخاب و مورد تشویق و تقدیر قرار می گیرند.باید مغزهای خود را از اینکه تنها مستخدم دولت باشیم و پشت میز بنشینیم خالی کنیم و برگردیم به اینکه، انسانیت انسان در رابطه با کار به وجود می آید. انسان می تواند به وسیله کاری که انتخاب می کند خالق خود باشد.اعتلای مدیریت در نظام اداری و ارتقاء منزلت اجتماعی کارکنان دولت، اصلاح نگرش مردم نسبت به خدمات این قشر شریف و زحمتکش، ترویج فرهنگ رفتاری و خدمات شخصیتهای راستین خدمت به مردم شهیدان ماندگار رجایی و باهنر به عنوان الگوهای مناسب خدمت به جامعه، ایجاد روحیه امید و تلاش و نشاط و تشویق مردم به مشارکت در امور و نمایش توان حکومت اسلامی در اداره مطلوب جامعه از اهدف بزرگداشت این روز محسوب می شود.

آیات و روایات متناسب :

وجدان کاری
پیامبرصلی الله علیه وآله
إنَّ اللَّهَ یُحِبُّ إذا عَمِلَ أحدُ کُم عَمَلاً أن یُتقِنَهُ
خداوند دوست دارد که هرگاه یکی از شما کاری انجام می‏دهد آن را استوار و درست به سامان رساند
کنزالعمّال ، ح ۹۱۲۸ .
پیامبرصلی الله علیه وآله :
إنَّ اللَّهَ تَعالی یُحِبُّ مِنَ العامِلِ إذا عَمِلَ أن یُحسِنَ
خدای تعالی دوست دارد وقتی کسی کاری می‏کند آن را به خوبی انجام دهد
میزان الحکمه ، ح ۱۴۳۷۱ .

حلّ مشکلات مردم
پیامبرصلی الله علیه وآله :
مَن قضی لأخیهِ المُؤمِنِ حاجَةً کانَ کَمَن عَبَدَاللَّهَ دَهرَهُ
کسی که حاجت برادر مؤمن خود را برآورده سازد ، مانند کسی است که عمر خود را به عبادت گذرانده باشد
الأمالی ، طوسی ، ص ۴۸۱ .
امام علی‏ علیه السلام
أنصِفوا النّاسَ مِن أنفُسِکُم وَاصْبِرُوا لِحَوائجِهِم . . . ولاتُحشِّمُوا أحَداً عَن حاجَتِهِ ولاتَحبِسُوهُ عَن طَلِبَتِهِ
داد مردم را از خود بستانید و در برآوردن نیازهایشان شکیبا باشید . . . کسی را برای نیازش شرمگین نسازید و از خواسته‏اش باز مدارید
نهج البلاغه ، نامه ۵۱ .

خوش‏رویی با مردم
امام علی علیه السلام :
عَلَیکَ بِالبَشاشَةِ فَإنَّها حِبالَةُ المَوَدَّةِ
بر تو باد به گشاده رویی که گشاده رویی دام دوستی است
غررالحکم و دررالکلم ، ح ۶۱۰۱ .

نظم در کارها
امام علی علیه السلام :
أمضِ لِکُلِّ یَومٍ عَمَلَهُ فَإنَّ لِکُلِّ یَومٍ ما فیهِ
کار هر روز را در همان روز انجام ده ؛ زیرا هر روزی را کاری است [ویژه آن روز]
نهج البلاغه ، نامه ۵۳ .

وفای به عهد
پیامبرصلی الله علیه وآله
مَنْ کانَ یُؤمِنُ بِاللَّهِ و الیَومِ الآخِرِ فَلْیَفِ إذا وَعَدَ
هر که به خدا و روز معاد ایمان دارد باید به وعده خود عمل کند
الکافی ، ج ۲ ، ص ۳۶۴ .
امام علی علیه السلام :
ما أیقَنَ بِاللَّهِ مَن لَم یَرعَ عُهُودَهُ و ذِمَّتَهُ
به خدا یقین ندارد کسی که عهد و پیمان خود را فرو گذارد
غررالحکم و دررالکلم ، ح ۹۵۷۷ .

سیاست نیکو

۲شهریور
آغاز هفته دولت
شرح مناسبت:
به مناسبت انفجار دفتر نخست وزیری در هشتم شهریور سال ۱۳۶۰ و شهادت دو یار دیرین امام و انقلاب و دو اسوه علم و تقوا، شهید محمدعلی رجایی، رییس جمهور و محمدجواد باهنر، نخست وزیر که نمونه‏ای از دولتمردان مردمی بودند و نیز به منظور آشنایی مردم با فعالیت‏ها و بیان اهداف و برنامه‏های آینده دولت، هفته‏ای به نام هفته دولت نام‏گذاری شده است که از دوم تا هشتم شهریور می‏باشد. علت نامگذاری چنین هفته‏ای این است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت مکتبی بود که در آن دوره بحرانی حداکثر تلاش و کوشش خود را برای خدمت به اهداف مقدس انقلاب، صادقانه اعمال کرد تا آن جا که جان خویش را بر سر آن نهادند.

آیات و روایات متناسب :
سیاست نیکو
امام علی‏ علیه السلام :
حُسنُ السِّیاسَةِ یَستَدِیمُ الرِّئاسَةَ
نیکویی سیاست موجب پایندگی ریاست است
میزان الحکمه ، ح ۸۹۹۸ .
امام علی‏ علیه السلام :
رَأسُ السِّیاسَةِ استِعمالُ الرِّفقِ
پایه سیاست ، مدارا است
میزان الحکمه ، ح ۹۰۱۹ .

عدالت
امام علی‏ علیه السلام :
مِلاکُ السِّیاسَةِ العَدلُ
بنیان سیاست ، عدالت است
میزان الحکمه ، ح ۹۰۱۶ .
امام علی‏ علیه السلام :
ثَباتُ الدُّوَلِ بِإقامَةِ سُنَنِ العَدلِ
پایداری دولت‏ها به برپاداشتن راه و رسم دادگری است
غررالحکم و دررالکلم ، ح ۴۷۱۵ .

خوش رفتاری با مردم
امام علی‏ علیه السلام :
مَنْ سَما إِلَی الرِّیاسَةِ صَبَرَ عَلی مَضَضِ السِّیاسَةِ
هر کس بر مسند سیاست نشیند ، باید بر رنج سیاست صبر کند
میزان الحکمه ، ح ۹۰۰۲ .
امام علی‏ علیه السلام :
مَن کَثُرَ جَمیلُهُ أجمَعَ النّاسُ عَلی تَفضیلِهِ
آن که رفتار نیکش فراون شود ، مردم بر برتری‏اش اتّفاق کنند
عیون الحکم و المواعظ ، ح ۸۲۱۸ .
امام علی‏ علیه السلام :
حُسنُ السّیرَةِ جَمال القُدرَةِ و حِصنُ الإمرَةِ
رفتار نیکو ، نشان زیبایی قدرت و پناهگاه زمام‏داری است
غررالحکم و دررالکلم ، ح ۴۸۴۷ .

بیداری
امام علی‏ علیه السلام :
مِن أماراتِ الدَّولَةِ الیَقظَةُ لِحِراسَةِ الاُمورِ
از نشانه‏های [پایداری] دولت ، هشیاری در سامان دادن کارها است
غررالحکم و دررالکلم ، ح ۹۳۶۰ .
امام علی‏ علیه السلام :
مِن دَلائِلِ الدَّولَةِ قِلَّةُ الغَفلَةِ
از نشانه‏های [پایداری] دولت ، کمی غفلت از کارها است
غررالحکم و دررالکلم ، ح ۹۴۱۰ .

ساده زیستی
امام علی‏ علیه السلام :
إیّاکَ والاِسِئثارَ بِما النّاسُ فیهِ اُسوةٌ
بپرهیز از آن که چیزی را به خود مخصوص کنی که مردم همه در آن یکسانند
نهج البلاغه ، نامه ۵۳ .
امام علی‏ علیه السلام :
إنَّ اللَّهَ جَعَلَنی إماماً لِخَلقِهِ فَفَرَضَ عَلَی التَّقدیرَ فی نَفسی و مَطعَمی و مَشرَبی و مَلبَسی کَضُعفاءِ النّاسِ
خداوند مرا پیشوای خلقش کرده ، و مرا واداشته که بر خود تنگ بگیرم ، و در خوردن و آشامیدن و لباس مانند مستمندان باشم
الکافی ، ج ۱ ، ص ۴۱۰ .

دقّت در انتخاب کارگزاران
امام علی‏ علیه السلام :
اِجعَل لِرأسِ کُلِّ أمرٍ مِن أمورِک رأساً مِنهُم ، لایَقهَرُهُ کَبیرُها و لایَتَشتَّتُ عَلَیه کَثیرُها
برای سامان دادن به هر یک از کارهایت ، سرپرستی از میان آنان بگمار که بزرگی کار ، او را مقهور خود نسازد و بسیاری آن ، آشفته‏اش نکند
نهج البلاغه ، نامه ۵۳ .
پیامبرصلی الله علیه وآله :
مَن وَلّی مِن أمرِ المُسلِمینَ شَیئاً فَوَلّی رَجُلاً و هُوَ یَجِدُ مَن هُوَ أصلَحُ لِلمُسلِمینَ مِنهُ فَقَد خانَ اللَّهَ و رَسُولَهُ
کسی که عهده‏دار یکی از امور مسلمانان شود و فردی را سرپرست کاری کند ، با این‏که می‏تواند کسی را که برای مسلمانان بهتر از او باشد بیابد ، به خدا و رسولش خیانت کرده است
سنن بیهقی ، ج ۱۰ ، ص ۱۱ .

ارتباط مستقیم با مردم
امام علی‏ علیه السلام :
لایَکُنْ لَک إلَی النّاسِ سَفیرٌ إلّا لِسانَک و لاحاجِبٌ إلّا وَجهَک
میان تو و مردم رابطی جز زبانت و پرده‏ای جز چهره‏ات نباشد
نهج البلاغه ، نامه ۶۷ .

هفته دولت

آغاز هفته دولت

 

هفته دولت, آغاز هفته دولت, شهید رجایی

آغاز هفته دولت

هفته دولت، هفته اقتدار و پیروزى دولتى است که حمایت و پشتیبانى میلیونها تن از ملت خود را همراه دارد. هفته دولت، هفته سپاس و قدردانى از دولتى است که هدفش اجراى حدود الهى و احکام آسمانى اسلام و ایجاد جامعه اى سرشار از عدالت، نظم و امنیت است. این هفته مبارک بر همه دولت مردانى که وجود خویش را وقف خدمت به اسلام و جامعه کرده اند، خجسته و فرخنده باد.

 

به مناسبت انفجار دفتر نخست وزیری در هشتم شهریور سال 1360 و شهادت دو یار دیرین امام (ره) و انقلاب و دو اسوه علم و تقوا، شهید محمد علی رجایی، رئیس جمهور و محمد جواد باهنر، نخست وزیر که نمونه ای از دولتمردان مردمی بودند و نیز به منظور آشنایی مردم با فعالیت ها و بیان اهداف و برنامه های آینده دولت، هفته ای به نام هفته دولت نامگذاری شده است که از دوم تا هشتم شهریور می باشد.

 

علت نامگذاری چنین هفته ای این است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت مکتبی بود که در آن دوره بحرانی حداکثر تلاش و کوشش خود را برای خدمت به اهداف مقدس انقلاب، صادقانه اعمال کرد تا آن جا که جان خویش را بر سر آن نهادند. روحشان شاد

 

همراهى ملت با دولت و پشتیبانى آحاد مردم از آن، از عوامل ثبات دولت و اقتدار آن است و این رابطه، تا هنگامى که دولت یک دولت ارزشى و خدمت گزار باشد، پایدار خواهد بود.

 

امام خمینى (ره)؛ رهبر کبیر انقلاب، دورى مسؤولان ایران اسلامى را از رفاه و تجملات و ثروت ها، لطف الهى دانسته و مى فرماید:

" اگر یک حکومتى، ارزشهایش ارزشهاى انسانى، اخلاقى و اسلامى باشد (و) بخواهد خدمت به نوع خودش بکند و خودش را خدمت گزار بداند، قهراً ملت با اوست و قهراً یک قدرت خارجى نمیتواند او را تحت تاثیر قرار بدهد."


هفته دولت, آغاز هفته دولت, شهید رجایی


مولى الموحدین، امام على (ع) در قالب نامه اى به مالک اشتر، خطاب به همه دولت مردان اسلامى درباره تکبر و غرور ریاست چنین هشدار مى دهد:

"اگر با مقام و قدرتى که دارى، دچار تکبر و یا خود بزرگ بینى شدى، به بزرگى حکومت پروردگار که برتر از توست بنگر که تو را از آن سرکشى نجات مى دهد و تندروى تو را فرو مى نشاند و عقل و اندیشه ات را به جایگاه اصلى باز مى گرداند."

 

دوم شهریور هر سال آغاز هفته دولت است که روز پایانى آن سالروز شهادت محمد على رجایى؛ رئِس جمهور و محمد جواد باهنر؛ نخست وزیر وقت ایران در سال 1360 است.

 

شهیدان رجایى و باهنر تشکیل دهندگان نخستین دولت ایران پس از یکدست شدن جمهورى اسلامى ایران که پس از خروج دولتمردان عصر حکومت موقت و دولت ابوالحسن بنى صدر استقرار یافت. از این جهت دولت رجایى و باهنر آغاز عصر تازه جمهورى اسلامى بشمار میرود و شهادت آنها ضایعه اى است که دولت و مردم ایران هر سال به یاد آن در سوگ مى نشینند.

 

و اما هفته دولت، فرصتى است تا لختى تامل کنیم و به آن چه در گذر شتابزده زمان پنهان مانده، نظر افکنیم. باید رنج و تلاش مسوولان متعهد کشور را ارج نهیم، خدمت هاى نادیدنى دولت مردان خدمتگزار و صاحب منصبان درد آشنا را سپاس گوییم و به همه تلاش گران و زحمت کشان نظام جمهورى اسلامى خسته نباشید بگوییم.

 

هفته دولت

آغاز هفته دولت

 

هفته دولت, آغاز هفته دولت, شهید رجایی

آغاز هفته دولت

هفته دولت، هفته اقتدار و پیروزى دولتى است که حمایت و پشتیبانى میلیونها تن از ملت خود را همراه دارد. هفته دولت، هفته سپاس و قدردانى از دولتى است که هدفش اجراى حدود الهى و احکام آسمانى اسلام و ایجاد جامعه اى سرشار از عدالت، نظم و امنیت است. این هفته مبارک بر همه دولت مردانى که وجود خویش را وقف خدمت به اسلام و جامعه کرده اند، خجسته و فرخنده باد.

 

به مناسبت انفجار دفتر نخست وزیری در هشتم شهریور سال 1360 و شهادت دو یار دیرین امام (ره) و انقلاب و دو اسوه علم و تقوا، شهید محمد علی رجایی، رئیس جمهور و محمد جواد باهنر، نخست وزیر که نمونه ای از دولتمردان مردمی بودند و نیز به منظور آشنایی مردم با فعالیت ها و بیان اهداف و برنامه های آینده دولت، هفته ای به نام هفته دولت نامگذاری شده است که از دوم تا هشتم شهریور می باشد.

 

علت نامگذاری چنین هفته ای این است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت مکتبی بود که در آن دوره بحرانی حداکثر تلاش و کوشش خود را برای خدمت به اهداف مقدس انقلاب، صادقانه اعمال کرد تا آن جا که جان خویش را بر سر آن نهادند. روحشان شاد

 

همراهى ملت با دولت و پشتیبانى آحاد مردم از آن، از عوامل ثبات دولت و اقتدار آن است و این رابطه، تا هنگامى که دولت یک دولت ارزشى و خدمت گزار باشد، پایدار خواهد بود.

 

امام خمینى (ره)؛ رهبر کبیر انقلاب، دورى مسؤولان ایران اسلامى را از رفاه و تجملات و ثروت ها، لطف الهى دانسته و مى فرماید:

" اگر یک حکومتى، ارزشهایش ارزشهاى انسانى، اخلاقى و اسلامى باشد (و) بخواهد خدمت به نوع خودش بکند و خودش را خدمت گزار بداند، قهراً ملت با اوست و قهراً یک قدرت خارجى نمیتواند او را تحت تاثیر قرار بدهد."


هفته دولت, آغاز هفته دولت, شهید رجایی


مولى الموحدین، امام على (ع) در قالب نامه اى به مالک اشتر، خطاب به همه دولت مردان اسلامى درباره تکبر و غرور ریاست چنین هشدار مى دهد:

"اگر با مقام و قدرتى که دارى، دچار تکبر و یا خود بزرگ بینى شدى، به بزرگى حکومت پروردگار که برتر از توست بنگر که تو را از آن سرکشى نجات مى دهد و تندروى تو را فرو مى نشاند و عقل و اندیشه ات را به جایگاه اصلى باز مى گرداند."

 

دوم شهریور هر سال آغاز هفته دولت است که روز پایانى آن سالروز شهادت محمد على رجایى؛ رئِس جمهور و محمد جواد باهنر؛ نخست وزیر وقت ایران در سال 1360 است.

 

شهیدان رجایى و باهنر تشکیل دهندگان نخستین دولت ایران پس از یکدست شدن جمهورى اسلامى ایران که پس از خروج دولتمردان عصر حکومت موقت و دولت ابوالحسن بنى صدر استقرار یافت. از این جهت دولت رجایى و باهنر آغاز عصر تازه جمهورى اسلامى بشمار میرود و شهادت آنها ضایعه اى است که دولت و مردم ایران هر سال به یاد آن در سوگ مى نشینند.

 

و اما هفته دولت، فرصتى است تا لختى تامل کنیم و به آن چه در گذر شتابزده زمان پنهان مانده، نظر افکنیم. باید رنج و تلاش مسوولان متعهد کشور را ارج نهیم، خدمت هاى نادیدنى دولت مردان خدمتگزار و صاحب منصبان درد آشنا را سپاس گوییم و به همه تلاش گران و زحمت کشان نظام جمهورى اسلامى خسته نباشید بگوییم.