صندوق قرض الحسنه شهیدان حمیدرضا و محمدرضا اله پرست
صندوق قرض الحسنه شهیدان حمیدرضا و محمدرضا اله پرست

صندوق قرض الحسنه شهیدان حمیدرضا و محمدرضا اله پرست

عاشقانه ترین عکس سلفی دنیا

خداوند این افراد را تا زمانی که زنده اند، لعنت می کند!

خداوند این افراد را تا زمانی که زنده اند، لعنت می کند!


۰۰۰۷۶۱۲۶۰۵

توجه به نیازهای برادران ایمانی و تلاش برای رفع حاجت آنها از توصیه های موکد اسلام و قرآن و نیز آموزه های روایی ما است که برای آن آثار و برکات فراوانی بیان شده و می تواند زندگی آدمی را دستخوش تحولات مثبت کند.

چنان که پیامبر خدا (ص) می فرمایند: «کسى که در راه برآوردن نیاز برادر مؤمن خود بکوشد، چنان است که نُه هزار سال با روزه گرفتن و شب زنده دارى خدا را عبادت کرده باشد.»

و از امام صادق (ع) است که فرمودند: «هر که ـ براى رضاى خدا ـ در راه برآوردن نیاز برادر مسلمان خود بکوشد، خداوند عزّ و جلّ هزار هزار حسنه برایش بنویسد.»

همچنین، امام کاظم (ع) می فرمایند: «خدا را در زمین بندگانى است که براى رفع نیازهاى مردم مى کوشند، اینان در روز قیامت در امان هستند.»

علاوه بر این، امام صادق (ع) فرموده اند: «خداوند عزّ و جلّ فرموده است: «مردم خانواده من هستند، پس، محبوبترین آنان نزد من کسانى هستند که با مردم مهربانتر و در راه برآوردن نیازهاى آنان کوشاتر باشند.»

و از همان حضرت (ع) است که: «کسى که به فکر برآوردن نیاز برادر مؤمن مسلمان خود باشد، تا زمانى که در فکر نیاز او باشد، خداوند در کار نیاز وى باشد.»

روایات همچنین آثار مثبت و اجر و پاداش رفع نیاز از برادران را تصریح کرده اند.

رسول خدا (ص) می فرمایند: «کسى که براى کمک به برادر خود و نفع رساندن به او اقدام کند پاداش مجاهدان در راه خدا را خواهد داشت.»

ایشان همچنین فرموده اند: « هر که برادر مؤمن برهنه خود را بپوشاند خداوند از دیباى نازک و دیباى ستبر و حریر بهشت بر تن او کند، و تا زمانى که نخى از آن جامه باقى است، پیوسته او در رضوان الهى غوطه ور باشد.»

و از امام صادق (ع) است که فرمودند: «زمانى که بنده اى براى برطرف ساختن نیاز برادر مؤمن خود قدم بردارد، خداوند عزّ و جلّ دو فرشته رایکى در سمت راست او و دیگرى در سمت چپش بر وى بگمارد، که از پروردگارش براى او آمرزش طلبند و براى روا شدن حاجتش دعا کنند.»

علاوه بر این، پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «هر کس براى برادر مؤمن خود حاجتى برآورد، چنان است که همه عمرش را به عبادت خدا سر کرده باشد.»

و نیز از ایشان است که: «هر کس یک نیاز مؤمنى را روا سازد، خداوند نیازهاى فراوان او را روا سازد، که کمترین آنها بهشت است.»

و امام صادق (ع) در این باره فرموده اند: «هر گاه مسلمانى نیاز مسلمانى را برآورد، خداوند تبارک و تعالى او را ندا دهد که: پاداش تو به عهده من و من به کمتر از بهشت براى تو راضى نمى شوم.»

علاوه بر این، روایات در کنار تصریح آثار مثبت توجه و پاسخ به نیازهای دیگران، غفلت و کوتاهی و بی اعتنایی نسبت به این مهم را دارای عواقب سوء برای زندگی انسان می دانند و در این باره توصیه هایی دارند.

پیامبر خدا (ص) می فرمایند: «کسى که بتواند حاجت نیازمندى را برآورد و دست ردّ به سینه او زند، گناهش چون گناه باجگیر است.»

و امام باقر (ع) فرموده اند: «کسى که از کمک به برادر مسلمان خود و برآوردن حاجت او دریغ کند، خداوند او را گرفتار کمک به کسى کند که به سببِ آن کمک، گناهکار شود و مزدى هم نَبَرد.»

همان حضرت (ع) می فرمایند: «هر گاه مسلمانى براى دیدار مسلمانى دیگر یا حاجت خواهى از او به منزل وى رود و اجازه ورود بخواهد و او بیرون نیاید، تا زمانى که همدیگر را دیدار کنند پیوسته در لعنت خدا باشد.»

و از امام صادق (ع) است که می فرمایند: «هر مؤمنى که برادر مؤمن نیازمند خود را از مال خویش محروم کند، به خدا قسم که طعم خوراک بهشت را نچشد و از شراب ناب سر به مهر [بهشت] ننوشد.»

منابع:

بحار الأنوار: ۷۴/۳۱۵/۷۲٫

الکافی: ۲/۱۹۷/۶٫

الأمالی للطوسی: ۹۷/۱۴۷٫

الکافی: ۲/۱۹۹/۱۰٫

ثواب الأعمال: ۳۴۰/۱٫

الکافی: ۲/۱۹۵/۱۰٫

الکافی: ۲/۱۹۴/۷٫

ثواب الأعمال: ۳۴۱/۱٫

ثواب الأعمال: ۲۹۸/۲٫

میزان الحکمه: ۳/۲۵۴ و ۲۵۳٫

حدیث امروز: کارهایی که روزی را زیاد می کند

حدیث امروز: کارهایی که روزی را زیاد می کند


hadis-mihanfal.com

امام جعفر صادق علیه‌السلام فرمودند: خداوند زیبایى و خودآرایى را دوست دارد و از فقر و تظاهر به فقر بیزار است. هرگاه خداوند به بنده اى نعمتى بدهد، دوست دارد اثر آن را در او ببیند.

عرض شد: چگونه؟ فرمودند: لباس تمیز بپوشد، خود را خوشبو کند، خانه‌اش را گچکارى کند، جلوى در حیاط خود را جارو کند، حتى روشن کردن چراغ قبل از غروب خورشید فقر را مى‌برد و روزى را زیاد مى‌کند.

متن حدیث:

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْجَمَالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ یَکْرَهُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَاؤُسَ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَنْعَمَ عَلَى عَبْدِهِ نِعْمَهً یُحِبُّ أَنْ یَرَى أَثَرَ نِعْمَتِهِ عَلَیْهِ قِیلَ وَ کَیْفَ ذَلِکَ قَالَ یُنَظِّفُ ثَوْبَهُ وَ یُطَیِّبُ رِیحَهُ وَ یُحَسِّنُ دَارَهُ وَ یَکْنُسُ أَفْنِیَتَهُ حَتَّى إِنَّ السِّرَاجَ قَبْلَ مَغِیبِ الشَّمْسِ یَنْفِی الْفَقْرَ وَ یَزِیدُ فِی الرِّزْق‏.

پینوشت: «ارشاد القلوب، جلد ۱ ، صفحه ۱۹۵»

خداوند می فرماید: زندگی انسان پر از مشقت و رنج است

خداوند می فرماید: زندگی انسان پر از مشقت و رنج است


۳۰۰۶۵۰

خداوند می فرماید: زندگی انسان پر از مشقت و رنج است

خداوند در سوره بلد آیه ی ۴ می فرماید:«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ؛ که ما انسان را در رنج آفریدیم»(و زندگی او مملو از رنج ها است)

«کبد» بر وزن«فَرَس» به معنای«سختی» و بر وزن«کَتْف» به معنای جگر و درد جگر سیاه است. همچنین«کُباد» به معنی درد جگر است. و بیش از یکبار در قرآن نیامده است.

«کبد السماء» که در وسط آسمان است به «کبد انسان» که در وسط بدن قرار دارد تشبیه شده است.[۱] مراد از «کبد؛ سختی» در آیه، این است که انسان را در رنج و تعب آفریدیم، زندگی او پر از مشقت و رنج است و همین رنج و تعب است که او را به کمال و ترقی سوق می دهد. اگر انسان در مشقت و سختی نبود برای از بین بردن آن تلاش نمیکرد و اگر تلاش نمی کرد،‌ ابواب اسرار کائنات به رویش گشوده نمی شد:«یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ؛[۲] ای انسان ! تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت می روی و او را ملاقات خواهی کرد.»

انسان از یک طرف دارای بُعد روحانی و از طرف دیگر دارای بعد جسمانی است. آنچه از این دو بقاء و جاویدان است؛ روح الهی انسان می باشد. روح انسان، چند صباحی در این دنیا با جسم، همراه می شود جسم نیز و به سبب مادی بودن و تعلقات او؛ با دنیا دارای اثرات و توابع است. لذا زندگی روح با جسم در این دنیا، همراه مشقّت و رنج است. تا در آزمایش الهی سر بلند بیرون آیند: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛[۳]خداوند مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما بهتر عمل می کند.»

از اینکه قرآن می فرماید: ما انسان را در رنج آفریدیم.» در بیان هدف از خلقت انسان است. چون هدف از خلقت انسان در آیات دیگر؛ آزمایش بندگان[۴]، عبادت[۵]، آگاهی از قدرت خداوند.[۶] رسیدن به رحمت الهیه و …. معرفی شده است. آنچه آیه فوق در بیان آن است، این است که انسان با وجود جسم خاکی، از لحظه ای که نطفه او در قرار گاه رحم واقع می شود، مراحل زیادی از مشکلات و درد و رنج ها را طی می کند تا متولد شود و بعد از تولد و دوران طفولیت و سپس جوانی و پیری مواجه با انواع مشقّت ها و رنج هاست، حتی کسانی که زندگی مرفه دارند؛ نیز دارای رنج است زمانی که انسان از درد و رنج و خستگی نجات پیدا می کند: که روح الهی از جسم جدا گردد و به لقاء دوست ملحق شود.[۷]

پی نوشت ها:

[۱] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ذیل ماده«کبد».

[۲] انشقاق/ ۶٫

[۳] ملک/ ۲٫

[۴] همان.

[۵] ذاریات/ ۵۶٫

[۶] طلاق/ ۱۲٫

[۷] ر.ک؛ مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۲۷، ص ۱۰، ج ۲۶، ص ۳۰۰، طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات بنیاد علمی و فکری علامه، ذیل آیه ۴ سوره بلد.

حدیث امروز: نیکوکارانی که مانع عذاب الهی هستند

حدیث امروز: نیکوکارانی که مانع عذاب الهی هستند


hadis-mihanfal.com

پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و اله فرمودند:

با مردم منصفانه رفتار کن و خیرخواه و مهربان آنان باش؛ زیرا اگر چنین بودى و خداوند بر مردم آبادیى که تو در آن به سر مى‌برى خشم گرفت و خواست بر آنان عذاب فرو فرستد،به تو نگاه مى‌کند و به خاطر تو به آنان رحم مى‌کند. خداى متعال مى فرماید و پروردگارتو هرگز بر آن نبوده که شهرهایى را که مردمش درستکارند، به ستمى هلاک کند.

متن حدیث:

اَنـْصِفِ النّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ انْصَحِ الأُْمَّهَ وَ اَرْحَمْهُمْ فَاِذا کُنْتَ کَذلِکَ وَغَضِبَ اللّه ُ عَلى أَهْلِ بَلْدَهٍ اَنـْتَ فیها وَ اَرادَ اَنْ یُنْزِلَ عَلَیْهِمُ الْعَذابَ نَظَرَ اِلَیْکَ فَرَحِمَهُمْبِکَ یَقولُ اللّه ُ تَعالى: وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحونَ؛

پینوشت: «مکارم الاخلاق، ص ۴۵۷»

مهریه حضرت زهرا (س) به نرخ امروز

مهریه حضرت زهرا (س) به نرخ امروز


۳۰۰۶۱۵

متن این حدیث از کتاب «معانی الأخبار» منتشر می‌شود.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ مَا تَزَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ ص شَیْئاً مِنْ نِسَائِهِ وَ لَا زَوَّجَ شَیْئاً مِنْ بَنَاتِهِ عَلَى أَکْثَرَ مِنِ اثْنَتَیْ عَشْرَهَ أُوقِیَّهً وَ نَشٍّ وَ الْأُوقِیَّهُ أَرْبَعُونَ دِرْهَماً وَ النَّشُّ عِشْرُونَ دِرْهَماً.

امام صادق علیه السّلام فرمود: پیغمبر خدا صلى اللَّه علیه و آله مهریّه هیچ یک از همسران خود و همچنین مهریّه هیچ یک از دخترانش را بیش از دوازده «اوقیّه و نشّ» تعیین نکرده و «أوقیّه» چهل درهم، و «نشّ» بیست درهم است که نصف اوقیّه مى ‏باشد.

محاسبه مهریه حضرت زهرا (س) به قیمت امروز

حجت الاسلام احمد نباتی کارشناس علوم دینی در خصوص تطبیق مهریه حضرت زهرا(س) با قیمت روز می گوید: مهریه حضرت زهرا (سلام الله علیها) پانصد درهم (سکه نقره) است، هر ۱۰ درهم نیز برابر با یک دینار (سکه طلا) است و یک دینار هم برابر با یک مثقال طلا است.

با این محاسبه مهریه آن حضرت ۵۰ مثقال طلا بوده (البته با مثقال آن زمان) و با مراجعه به کتب فقهی در می یابیم یک مثقال طلای آن زمان برابر با دو سوم مثقال این زمان است، در نتیجه مهریه بانوی مکرمه عالم خلقت، حضرت زهرا (سلام الله علیها) برابر با سی و سه مثقال و ۳۳ سوت طلای امروز است، یعنی چیزی حدود ۱۴ سکه بهار آزادی است.

حدیث امروز: جایگاه منتظران قیام حضرت مهدی (عج)

حدیث امروز: جایگاه منتظران قیام حضرت مهدی (عج)


hadis-mihanfal.com

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: اگر کسى از شما بمیرد در حالى که منتظر حکومت امام زمان (عج) بوده، همانند کسى است که با امام قائم علیه السلام در خیمه اش بوده است.

سپس اندکى درنگ کرد و فرمود: نه، بلکه همانند کسى است که در کنار حضرت زد و خورد کند، سپس فرمود: نه، به خدا قسم، بلکه مانند کسى است که در کنار رسول خدا به شهادت برسد.

متن حدیث:

قالَ اَبُو عَبْدِاللّه ِ علیه السلام: مَنْ ماتَ مِنْکُمْ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ لِهذَا الْأَمْرِ کَمَنْ هُوَ مَعَ الْقائِمِ فى فُسْطاطِهِ قالَ: ثُمَّ مَکَثَ هُنیئَهً، ثُمَّ قالَ: لابَلْ کَمَنْ قارَعَ مَعَهُ بِسَیْفِه، ثُمَّ قالَ: لاوَاللّه ِ اِلاّ کَمَنِ اسْتَشْهَدَ مَعَ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله.

پینوشت: «بحارالأنوار، جلد ۴۲، صفحه ۱۲۶»

حدیث امروز: پنج چیز از سنت پیغمبران

حدیث امروز: پنج چیز از سنت پیغمبران


hadis-mihanfal.com_2

پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله:

پنج چیز از سنت پیغمبران است: حیا، بردبارى، حجامت کردن، مسواک و عطر زدن.

متن حدیث

خَمْسٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلینَ: اَلْحَیاءُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحِجامَةُ وَ السِّواکُ وَ التَّعَطُّرُ؛

پینوشت: نهج الفصاحه ص462 ، ح

فضائل اخلاقی را چگونه بدست آوریم؟

فضائل اخلاقی را چگونه بدست آوریم؟


۳۰۰۵۸۶

مسائل اخلاقی واخلاقیات در هر زمانی از اهمیّت فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده ولی در عصر و زمان ما اهمیت ویژه‌ای دارد چرا که عوامل و انگیزه‌های فساد در عصر ما از هر زمانی بیشتر است.

منزه کردن قلب از رذائل اخلاقی از مهم‌ترین مباحث قرآن و مهم‌ترین هدف بعثت انبیای الهی است، زیرا بدون اخلاق نه دین برای مردم مفهومی دارد و نه دنیای آن‌ها سامان می‌یابد .

در این نوشتار برآنیم تا بعضی از راه‎های کسب فضائل اخلاقی را با استفاده از آیات قرآن به صورت مختصر بیان نماییم:

۱- غفلت زدائی

اولین مرحله برای رسیدن به این هدف بیداری از غفلت است کسانی هستند براساس تبعیت از غرائز حیوانی خود توجه به اطراف موضوع نمی‌کنند توجه نمی‌کنند که راه دیگری هم وجود دارد و هدف‌هایی در کار هست که باید آن راه را پیمود و به آن هدف‌ها رسید حقی هست که باید پذیرفت و باطلی هست که باید رها کرد و راه صحیحی هست که باید برگزید و راه خطایی که از آن باید کناره گرفت.

قرآن از این گروه با عنوان غافلان یاد می‌کند و غافلان را در حکم چهارپایان به حساب می‌آورد آنجا که می‌گوید: «و لقد ذرأنا لجهنّم کثیراً من الجن والانس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعینٌ…»[۱] و محققاٌ بسیاری از جن و انس را برای جهنم وا گذاریم: چه آن که آن ها را دل هایی است بی ادراک و معرفت و ایده هایی بی نور و بصیرت و گوش هایی ناشنوای حقیقت؛ آن ها مانند چهار پایانند بلکه گمراه ترند، آن ها همان مردمی هستند که غافل شدند.

۲- تحقیق برای تحصیل علم و ایمان

بعد از آن‌که انسان توجه پیدا کرد در عالم چنین حقایقی نیز ممکن است وجود داشته باشد برای او شک و تردید پیدا می‌شود و از خود می‌پرسد آیا آنچه انبیاء می‌گویند حقیقت دارد یا نه؟ برای پاسخ به این سؤال لازم است به یقین برسد نه گمان، چرا که قرآن به مبارزه با ظنّ گرایی پرداخته و دستور می دهد که اساس کار انسان، باید علمی و یقینی باشد و از آن جمله می‌فرماید: «ما یتّبع الا ظناً ان الظنّ لا یغنی من الحق شیئاً»[۲]

البتّه علم و ایمان ملازمه عقلی طرفینی ندارند بلکه علم مقدمه و علت ناقصه ایمان است که بدون وجود علم ایمان که معلول است تحقق پیدا نمی‌کند و از اینجاست که خداوند در قرآن می‌فرماید: «انما یخشی الله من عباده العلما»[۳]

اکنون پس از آنکه معلوم شد علم شرط ایمان است، این سؤال مطرح می‌شود که راه تحصیل علم نسبت به متعلقات ایمان (توحید، نبوت، معاد و …) چیست؟ جواب آن است که کلید علم و بینش، فکر و اندیشه است در این زمینه آیات فراوانی وجود دارد مثل «کذالک نفصّل الایات لقوم یتفکّرون»[۴]

و آنچه از آیات قرآن به دست می‌آید این است که ایمان مقتضی عمل صالح می باشد و ما را بر انجام عمل صالح و در نتیجه اکتساب صفات اخلاقی سوق می دهد مثل آیه ۳۷ سوره بقره که می‌فرماید: «فإن آمنوا بمثل ما آمنتم فقد اهتدوا»

البتّه ایمان در صورتی می‌تواند فضائل اخلاقی و اعمال صالح و تقوا را بیفزاید که زنده و فعال و به تعبیری ایمان مطلق و کامل باشد نه این‌که ایمان به بعض باشد ایمان به خدا و کتاب خدا باشد امّا ایمان به رسول خدا و امامت نباشد ایمان تبعیضی به شدت در قرآن نهی شده است «افتؤمنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلک الاخزی فی الحیوه الدنیا و….»[۵].

۳- استعانت از عقل و شرع جهت گزینش صفات نیکو

وقتی که انسان به این مرحله (کسب ایمان) دست یافت در مرحله عمل و گزینش صفات نیکو باید از همان عقلی که خدا و توحید را برایش اثبات کرد کمک بگیرد تا کار «خوب» را از کار «بد» تشخیص بدهد، البته آنچه را در این زمینه عقل می‌فهمد از عقل و آنچه را نمی‌فهمد باید از شرع دریافت کند.[۶]

۴- دقت در آثار و پیامدهای اعمال

علاوه بر این باید در آثار ‌فعل و ترک کارهای خوب و بد نیز به دقت بیندیشی تا از عواقب بد اعمال ناپسند در امان باشد، ظهر الفساد فی البر والبحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلّهم یرجعون»[۷]

مهم‌ترین انگیزه برای کار شایسته محبت خدا و اولیاء خداست محبت الهی است که در برابر همه گناهان و جاذبه‎های منحرف کننده به انسان استقامت و پایداری می‌دهد.
در حدیثی قدسی آمده «یا موسی حبِّبنی الی خلقی» مرا به خلق محبوب کن[۸]

خدا در قرآن کریم در یک آیه به صورت مختصر و مفید بهترین راهکار را ارائه می‌دهد می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لا یضرکم من ضلّ اذ اهتدیتم…»

۵- تزکیه نفس

کوتاه سخن این‌که برای مؤمنین دو راه فرض فرموده که هر دو منتهی به خدای سبحان است و مؤمنین را دستور می‌دهد به این‌که به خود بپردازید و از دیگران که اهل ضلالتند صرف نظر کنید و در زمره وجود آنان قرار نگیرید و از گمراهی‌شان نهراسید و بدانید حساب گمراهان با پروردگار آنان است نه با مؤمنین پس بر مؤمن لازم است به کار خود و هدایت خود بپردازد و ضلالت و شیوع گناهانی که از گمراهان می‌بیند او را نلغزاند و مردم او را مشغول نکنند[۹]

با ضمیمه کردن این آیه و آیه قد افلح من زکّها آیه ۹ سوره شمس به این نتیجه می‌رسیم که باید برای پرداختن به خود به تزکیه نفس رجوع کنیم تا تمام رذائل را دفع نماییم.

چون بنابر اختصار است فقط اشاره‌ای به گام‌های مؤثر در تهذیب اخلاقی می‌شود و تفسیر آیات مورد نظر به خوانندگان گرامی محوّل می گردد.

گام اوّل توبه، آیه ۸ سوره تحریم: «یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبهً نصوحاً».

گام دوّم، مشارطه: «و لقد کانوا عاهدوا الله من قبل لا یولّون الادبار و کان عهدالله مسئولاً».[۱۰]

سوم، مراقبه نفس: «الم یعلم بأنّ الله یری». [۱۱]

چهارم، محاسبه: قبل از محاسبه الهی هر انسانی باید خو درا به حساب بکشد تا مبادا گناهی انجام داده باشد.[۱۲]

پی نوشت ها:

[۱] سوره اعراف، آیه ۱۷۹٫

[۲] سوره اعراف،‌آیه ۱۶۹٫

[۳] سوره فاطر، آیه ۲۸٫

[۴] سوره یونس، آیه ۲۴٫

[۵] سوره بقره، آیه ۸۵٫

[۶] همان.

[۷] سوره روم، آیه ۴٫

[۸] اخلاق در قرآن، آیت الله مصباح.

[۹] المیزان، ج ۶، ص ۲۳۸٫

[۱۰] سوره احزاب، آیه ۱۵٫

[۱۱] سوره علق، آیه ۱۴٫

[۱۲] شرح چهل حدیث، حضرت امام خمینی، ص ۶، انتشارات مؤسسه نشر آثار امام.

راحتى و آسایش در دنیا وجود ندارد

 راحتى و آسایش در دنیا وجود ندارد


hadis-mihanfal.com

امام على‌بن‌الحسین علیه‌السلام: راحتى و آسایش در دنیا و براى اهل دنیا وجود ندارد، راحتى و آسایش تنها در بهشت است، و براى اهل بهشت!

رنج و تعب در دنیا آفریده شده، و براى اهل دنیا، و (به همین دلیل) هر کسى پیمانه اى از آن به دست مى آورد دو برابر آن حرص نصیب او مى‌شود.

و کسانى که از دنیا بیشتر دارند فقیرترند! زیرا محتاج دیگران در حفظ اموال خویشند، و به وسائل و ادوات زیادى براى حفظ آن نیازمندند، بنابراین در ثروت دنیا راحتى نیز وجود ندارد.

متن حدیث:

الراحه لم تخلق فى الدنیا و لا لاهل الدنیا، انما خلقت الراحه فى الجنه و لاهل الجنه، و التعب و النصب خلقا فى الدنیا، و لاهل الدنیا، و ما اعطى احد منها جفنه الا اعطى من الحرص مثلیها، و من اصاب من الدنیا اکثر،
کان فیها اشد فقرا لانه یفتقر الى الناس فى حفظ امواله ، و تفتقر الى کل آله من آلات الدنیا، فلیس فى غنى الدنیا الراحه!

پینوشت: «بحارالانوار ج ۷۰ ص ۹۲»

ده درس زندگی از پیامبر

ده درس زندگی از پیامبر


۹۱۶۸_۳۴۶۴۹


* آراستن خود هنگام دیدار با افرادمردى به خانه رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و درخواست دیدار نمود، هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله خواست از خانه خارج شود و به دیدار آن مرد برود، جلو آینه یا ظرف بزرگى از آب داخل اتاق ایستاد و سر و صورت خود را مرتب کرد. عایشه از دیدن این کار تعجب کرد. پس از بازگشت آن حضرت پرسید: یا رسول الله! چرا هنگام رفتن در برابر ظرف آب ایستادى و موها و سر و صورت خود را مرتب کردى؟. فرمود: اى عایشه! خداوند دوست دارد، هنگامى که مسلمانى براى دیدار برادرش مى رود، خود را براى دیدار او بیاراید.

* آداب نشستنپیامبر اکرم صلى الله علیه و آله جاى خاصى براى نشستن در نظر نمى گرفت و سعى مى کرد در پایین مجلس بنشیند. دوست نداشت در هنگام نشست و برخاست کسى به احترام او برخیزد و در این رابطه فرمودند: کسى که دوست دارد دیگران به احترام وى از جا برخیزند، جایگاهش آتش است.

* احترام به دیگرانحضرت على علیه السلام فرمود: رسول اکرم صلى الله علیه و آله هرگز با احدى دست نداد که دست خود را از دست او جدا کند، تا این که طرف دست خود را جدا مى ساخت و احدى کارى به او نمى سپرد که آن را رها کند، تا زمانى که طرف از حاجت خود صرفنظر مى کرد؛ و با احدى به گفتگو نپرداخت که سکوت کند، تا وقتى که طرف ساکت مى شد، و بالاخره هرگز دیده نشد که آن حضرت پای مبارک را در برابر همنشینى دراز نماید.

* پیامبر (ص) مؤمن بیکار را دوست نداشتندابن عباس (ره) گفت: رسول خدا صلى الله علیه و آله چون به مردى مى نگریست و از دیدن او خوشوقت مى شد، مى پرسیدند: کارش چیست؟. اگر مى گفتند: بیکار است. مى فرمودند: از نظر من افتاد. عرض مى شد: یا رسول الله! چرا بى ارزش گردید؟. مى فرمود: چون مؤمن بیکار بماند، ناچار با دین خود باید معیشت کند.

* این انصاف نیست!هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله هفت ساله بود، روزى از دایه اش (حلیمه سعدیه) پرسید: برادرانم کجا هستند؟ (برادران رضاعی). حلیمه جواب داد: فرزند عزیز! آنان گوسفندانى را که خداوند به برکت وجود تو به ما مرحمت کرده، به چرا برده اند. پیامبر (ص) فرمود: مادر! درباره من به انصاف رفتار ننمودى. مادر پرسید: چرا؟. فرمود: آیا سزاوار است که من در سایه خیمه بمانم و شیر بنوشم، ولى برادرانم در بیابان، زیر آفتاب سوزان باشند؟.

* عملی که مرا محبوب خدا و خلق گرداند!سهل بن سعد ساعدى گفت: مردى به خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و گفت: اى رسول خدا! مرا به عملى راهنمایى فرماى که وقتى آن عمل را انجام دهم، محبوب خدا و خلق گردم. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: به دنیا بى رغبت باش تا خداوند تو را دوست بدارد و به آنچه از دنیا در اختیار مردم است، چشم پوش و بى اعتنا باش تا مردم تو را دوست داشته باشند.

* تمام رُخ در برابر دیگران قرار می گرفتپیامبر اکرم (ص) وقتى به کسى رو مى کرد، نیم رُخ برنمى گشت و با تمام بدن به طرف او روبرو مى شد. به کسى جفا نمى کرد و عذر طرف را زود مى پذیرفت.

* ارزش دفاع کردن از آبروى برادر دینىابوالدرداء گوید: مردى در محضر رسول اکرم صلى الله علیه و آله آبروى کسى را دستخوش بدگویى قرار داد، دیگرى در مقام دفاع برآمد. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: هر کس از آبروى برادر دینى خود دفاع کند، حجاب و پرده اى از آتش براى او خواهد بود.

* کسى که در معامله غش و فریب به کار ببرد، از ما نیسترسول اکرم صلى الله علیه و آله از کنار مردى گذشت که گندم مى فروخت. از او پرسید: چگونه مى فروشى؟. او چگونگى فروش را به عرض رسانید. خداى تعالى وحى فرستاد که دست در گندم ببر. حضرت دست مبارکش را در گندم فرو برد. درون آن گندم را مرطوب و نمناک یافت. پس فرمود: کسى که در معامله غش و فریب به کار ببرد، از ما نیست.

* این کار و تلاش در راه خدا محاسبه می شودروزى پیامبر صلى الله علیه و آله با اصحاب خود نشسته بودند. پیامبر (ص) جوان نیرومندى را دیدند که اول صبح مشغول کار و تلاش مى باشد. بعضى از حاضران گفتند: این جوان، شایستۀ تمجید و ستایش بود، اگر نیروى جوانى خود را در راه خدا به کار مى انداخت؟. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: چنین نگویید، اگر این جوان کار مى کند تا نیازمندی هاى خود را تأمین کند و از دیگران بى نیاز گردد، در راه خدا گام برداشته و همچنین اگر به نفع پدر و مادر ناتوان و کودکان خردسالش کار کند و آنها را از مردم بى نیاز سازد، باز هم در راه خدا قدم برداشته است.

اینان نزدیک ترین افراد به خدا و پیامبر (ص) هستند

اینان نزدیک ترین افراد به خدا و پیامبر (ص) هستند


۳۰۰۵۴۰

سلام کردن از مستحبات موکد در دین اسلام و پاسخ دادن به آن واجب است؛ از این رو در روایات ائمه علیهم السلام نیز نسبت به آن سفارش بسیار می شود.

امام صادق (ع) می فرمایند: «رسول خدا (ص) فرمودند: «سلام کردن مستحب است و رد (یعنى جواب) آن واجب است.»

و نیز رسول خدا (ص) فرموده اند: «هر که پیش از سلام کردن آغاز به سخن کند پاسخش را نگوئید» و فرمودند: «پیش از سخن گفتن به سلام کردن آغاز گفتار کنید، و هر که پیش از سلام کردن آغاز سخن کرد، پاسخش ندهید.»

و همچنین از پیامبر ختمی مرتبت (ص) است که: «نزدیکترین مردم به خدا و رسولش کسى است که به سلام آغاز گفتار کند.»

حضرت صادق (ع) فرموده اند: «بخیل کسى است که از سلام کردن بخل کند.»

ابن قداح گوید: حضرت صادق (ع) فرمودند: «هر گاه یکى از شماها سلام کند باید بلند سلام کند و نگوید: من سلام کردم و جواب مرا ندادند، زیرا شاید سلام کرده و آنها نشنیده‏اند، چون یکى از شماها جواب سلام گوید: باید بلند جواب دهد و مسلمانى نگوید: که من سلام کردم و به من جواب ندادند؛» سپس فرمودند: «على علیه السلام همیشه می فرمود: «خشم نکنید و کسى را هم به خشم نیاورید، سلام را آشکار گوئید و گفتارتان را خوش کنید، در شب نماز بخوانید آنگاهى که مردم در خوابند (مقصود نماز شب است) تا به سلامتى به بهشت روید، سپس این گفتار خداى عز و جل را براى مردم خواند: «السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ» (سوره حشر، آیه ۲۳) (یعنى خدائى که سالم از هر گونه عیب و نقصى است و امان دهنده و نگهبان است، و منظور امام (ع) از استشهاد به این آیه این است که سلام یکى از نام هاى خدا است).

حضرت صادق (ع) همچنین فرموده اند: «سه کس هستند که گرچه یک نفر باشند ولى درباره آنها به صیغه جمع (مانند صیغه شما در فارسى) جواب داده شود یکى در جایى که کسى عطسه زند که به او گفته شود: «یرحمکم اللَّه» (یعنى خدا به شما رحمت فرستد که در اینجا) اگر چه کسى دیگر با او نباشد (به صیغه جمع گفته شود) و دیگر مردى که به مرد دیگرى سلام کند که می گوید: «السلام علیکم» (یعنى درود بر شما) و دیگر مردى که براى مرد دیگرى دعا کند که می گوید: «عافاکم اللَّه» (یعنى خداوند شما را عافیت بخشد) که اگر چه یکى است ولى دیگرى با او هست (مقصود از آن دیگر فرشته‏هاى نویسنده و نگهبانان و دیگر از ایشان که با انسان هستند، است چنانچه فیض و مجلسى رحمهما اللَّه فرموده‏اند).

و نیز حضرت صادق (ع) فرمودند: «از فروتنى و تواضع این است که به هر که برخورد کردى، سلام کنى.»

علاوه بر این، حضرت باقر (ع) می فرمایند: «امیرالمؤمنین (ع) به مردمى گذر کرد و بر آنها سلام کرد آنها در جواب گفتند: «علیک السلام و رحمه اللَّه و برکاته و مغفرته و رضوانه» پس امیرالمؤمنین (ع) بدان ها فرمودند: «درباره ما از آنچه فرشتگان به پدرمان ابراهیم (ع) گفتند نگذرید، آنها گفتند: «رحمه اللَّه و برکاته علیکم أهل البیت»

حضرت صادق (ع) فرمودند: «کوچک بر بزرگ سلام کند، و رهگذر بر نشسته، و گروه اندک بر گروه بسیار سلام کنند.»

منبع: اصول کافی

میلاد پیامبر رحمت ( ص ) و امام جعفر صادق ( ع )

میلاد پیامبر رحمت ( ص ) و امام جعفر صادق ( ع ) مبارکباد

ویژگی های ازدواج پیامبر اکرم (ص) و حضرت خدیجه

ویژگی های ازدواج پیامبر اکرم (ص) و حضرت خدیجه


۰۰۰۷۶۱۲۵۸۳

دهم ربیع الاول مصادف با سالروز ازدواج رسول خدا حضرت محمدبن عبدالله(ص) و حضرت خدیجه(س) است. درست ۲۵ بهار از عمر گرانبها و پربرکت پیامبر می‌گذشت که با بانوی چهل ساله‌ای به نام «خدیجه» که برترین بانوی روزگار خویش بود، پیمان زندگی مشترک را امضاء کرد و فصل جدیدی در زندگی‌اش آغاز شد.

در این مقاله با مروری کوتاه به جریان ازدواج آن دو بزرگوار که “پدر و مادر امت اسلامی” هستند سعی می‌کنیم بیشتر به ویژگی‌های این پیوند مقدس اشاره کنیم که می‌تواند برای جوانان جامعه امروز در انتخاب درست همسفران و همسران خود و ملاک قراردادن آنچه که زندگی را لذت بخش و سعادتمند قرار می‌دهد کمک و راهنمایی کند.

نگاهی به پیوند محمد امین و خدیجه کبری

ازدواج پیامبر با «خدیجه» شباهتی به ازدواج‌های شناخته شده نداشت، بلکه در نوع خود بی نظیر و دارای ویژگی‌هایی بود، چراکه این پیوند مبارک و مقدس نه ثمره زودگذر و دوستی بی پایه و اساس بود و نه برخاسته از انگیزه‌های مادی یا دیگر امور و اغراض و اهداف رایج که در ازدواج چهره‌های مشهور و سرشناس دنیا وجود دارد. و نیز هدف‌های سیاسی نیز در امضاء و تشکیل این زندگی مشترک و ساختار آن، نقشی نداشت.

همه چیز از آن سفر اقتصادی شروع شد که حضرت محمد(ص) همسفر کاروان تجاری خدیجه(س) شد هرچند فاصله زیادی میان سطح زندگی پیامبر و ثروتمندترین بانوی عرب بود، اما آن بانوی خردمند شنیده بود و خوب می‌دانست که آینده درخشان و بسیار امیدبخشی در انتظار پیامبر است. بر این اساس بود که بانوی پرشرافت حجاز، برنامه پیوند با پیامبر را تهیه کرد و خود با قداست و هوشمندی ویژه‌اش سخن را در مورد آن مطلب با پیامبر آغاز کرد و از آن حضرت تقاضا نمود که گام به پیش نهد و از راه پدرش «خویلد» یا عمویش از او خواستگاری نماید، اما پیامبر با وجود پیشگامی بهترین و ثروتمندترین بانوی جهان عرب برای پیوند با او، بهتر می‌دید که با بانویی که از نظر اقتصادی و مادی با او هماهنگ باشد زندگی مشترک را آغاز کند و به همین دلیل هم از «خدیجه» پوزش خواست و به او پاسخ مثبت نداد.

اما از آنجایی که «خدیجه» بانویی خردمند، دوراندیش، آگاه و بافضیلت بود در برابر دلیل پاسخ منفی پیامبر به ازدواج با او گفت: «آیا کسی که تصمیم گرفته است خویشتن را به پیامبر ببخشد و جان ناقابل را فدای او کند، برای او مشکل است که ثروت و دارایی خویش را نیز بر او ببخشد و هر آنچه دارد همه را نثار قدم دوست کند؟»

و با این دیدگاه بود که از پیامبر تقاضا نمود تا عموهای خویش را به خانه پدرش “خویلد” گسیل دارد و بطور رسمی از او خواستگاری کند.

عموهای پیامبر پس از شنیدن این خبر شادی بخش که در نوع خود بی نظیر بود، شگفت زده شدند و عمه‌های آن حضرت نیز با شنیدن خبر این پیشنهاد از سوی بانوی حجاز، در بهت و حیرت فرورفتند، چرا که براستی هم، رخداد شگرفی بود!! آنها به اقامتگاه بانوی حجاز شتافتند و او را از پدرش «خویلد» یا عمویش، برای پیامبر خواستگاری کردند. وقتی موضوع مهریه پیش آمد که باید مهریه‌ای درخور مقام و موقعیت بانوی بزرگ حجاز از سوی پیامبر تقدیم گردد. در این لحظات بود که دگرباره بانوی حجاز به کار جالب و شگرفی دست زد و با هدیه نمودن چهار هزار دینار به پیامبر، از آن گرانمایه جهان هستی تقاضا کرد که آن را به عنوان مهریه به پدرش «خویلد» بپردازد، گرچه در یک روایت آمده است که جناب «ابوطالب» مهریه را با سرفرازی و شادمانی از اموال خویش تقدیم داشت و پیمان زندگی مشترک به امضاء رسید.

این پیوند مبارک به بهترین صورت تحقق پذیرفت و پیامبر به تقاضای «خدیجه» به اقامتگاه او گام نهاد. از آن لحظات بیادماندنی بود که دیگر «خدیجه» همواره احساس می‌نمود که نیکبختی در کامل‌ترین شکل ممکن به او روی آورده و خورشید خوشبختی‌اش طلوع نموده است، چرا که او به بزرگترین آرزوی خویش یعنی ازدواج با پیامبر رسیده بود.

بانوی بزرگ حجاز در این زندگی مشترک پسرانی بدنیا آورد که همگی آنان در کودکی از دنیا رفتند و دخترانی به نام‌های «زینب» و «ام کلثوم» و «رقیه» و «فاطمه» به او و پیامبر ارزانی شد که کوچکترین، اما برترین و پرشکوه‌ترین آنان فاطمه (س) بود.

خصوصیات پیامبر اکرم (ص)

جوانمرد مکّه دارای ویژگی‌های خاصّی بود که توجّه خدیجه را به خود جلب نمود، دارای تقوی، معنویت، پاکدامنی، عفت، امانت داری، حسن خلق، راستگویی و صداقت بود که باعث علاقمندی خدیجه شد. وجود این همه فضایل و مکارم اخلاقی و رفتاری در پیامبر(ص) بود که ثروتمندترین زن قریش آمادگی خود را برای ازدواج با ایشان اعلام کرد. علّت پیش قدم شدن حضرت خدیجه در ازدواج با پیامبر، وجود آن همه فضیلت اخلاقی، کرامت، شرافت، اصالت خانوادگی و…… در وجود مقدس پیامبر بود.

فضایل خدیجه در قرآن و روایات

ایمان و فداکاری خدیجه

خدیجه زنی با فضلیت و دارای کمالات علمی و معنوی بود و در اثر معاشرت با پسر عمویش که عالمی دانا و دانشمند بود و به رسالت پیامبر خدا در آینده ایمان داشت، می‌دانست که رسول خدا به پیامبری خواهد رسید.

خدیجه از علمای دیگر یهود و نصاری نیز سخنانی در تأیید نبوت پیامبر شنیده بود و از همه مهم‌تر در سفر بازرگانی آن حضرت به سرزمین شام از طریق غلامش «میسره» که همراه کاروان بود، اطلاعات زیادی از کرامات و معجزات آن بزرگوار شنیده و بر عشق و ایمانش افزوده بود. لذا با ورقه بن نوفل راز دل گشود و خواهان وصلت با پیامبر شد.

همه این‌ها حاکی از ایمان خدیجه به رسالت پیامبر بود که سال‌ها قبل از بعثت آن حضرت اتفاق افتاده، لذا پس از مبعوث شدن به رسالت الهی نخستین شخصی که به وی ایمان آورد خدیجه بود.

خدیجه از نظر ایمان و عقیده به جایی رسیده بود که پیامبر و ملائکه او را دوست داشتند و بر ایمان او مباهات می‌کردند و او را افضل زنان پیامبر و جزء برترین زنان عالم و جهان معرفی می‌نمودند!

خدیجه زنی است که پیامبر خدا در حق او می‌گوید: ای خدیجه! خداوند متعال هر روز به وجود تو چندین بار به ملائکه‌اش مباهات می‌کند.

آری! خدیجه زنی بود که در اثر ایمان و فداکاری به جایی رسید که خداوند به او سلام رساند. او نه تنها این همه ناملایمات را تحمل کرد، بلکه تمام تلخی‌های سیاسی و اجتماعی آن روز را که قلب نازنین پیامبر خدا (ص) را مجروح می‌ساخت ترمیم نمود، و وی را در ادامه سیر الهی‌اش یاری داد، و مایه آرامش شوهر گشت!

مقام اولین بانوی مسلمان در قرآن

حضرت خدیجه نخستین ام‌المؤمنین است که در قرآن مجید مورد توجه بوده و به طور شخصی نیز در سوره «ضحی» آیه هشتم به نام و اوصاف او اشاره گردیده است. حضرت خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه اموالش را قبل از اسلام و بعد از آن در اختیار پیامبر گذاشت تا آن حضرت هرگونه که خواست آن اموال را در راه خدا به مصرف برساند.

ویژگی‌ها و پیام‌های ازدواج پیامبر و خدیجه

۱- اولین پیام این ازدواج این است کسانی که به خاطر ثروت و مال و منال دنیوی با فردی ازدواج می‌کنند، با معیارهای اسلامی فاصله دارند، پس در ازدواج‌ها باید هماهنگی از نظر اقتصادی رعایت شود، همچنانکه پیامبر به این مساله توجه داشتند.

۲- شناخت و آگاهی: پیامبر اسلام(ص) و خدیجه (س) با آگاهی و شناخت کامل از اخلاق، رفتار و خانواده همدیگر، ازدواج کردند، آنان، رشد یافته، بزرگ منش، خردمند، بصیر و مستقل در اندیشه و عمل بودند و با متانت، وقار و درایت تصمیم سنجیده‌ای گرفتند. چیزی که امروزه کمتر در ازدواج‌ها به آن توجه می‌شود، رشد جسمانی، عقلانی و عاطفی جوانان را در نظر نمی‌گیرند و بدون داشتن این معیارها اقدام به تشکیل خانواده می‌کنند که آسیب‌های زیادی را متوجه زندگی مشترک می‌کند.

۳- مشورت: پیامبر در این باره با عموی خود، ابوطالب مشورت کردند و او را واسطه قرار دادند، خدیجه نیز با عموی خود، ورقه بن نوفل، صحبت کردند آنان در مراسمی و با حضور بزرگان دو خانواده عقد ازدواج خود را برگزار کردند.

جوانان امروز تا چه اندازه در انتخاب و گزینش همسران، با والدین و افراد آگاه و دلسوز مشورت می‌کنند؟ از تجارب دیگران چه میزان بهره می‌برند؟ آیا با یک نگاه و علاقه سطحی و یا داشتن شناخت چند روزه، برای انتخاب کافی است.

۴- تجملات و ریخت و پاش‌های افراطی: یکی از بزرگترین موانع و مشکلات جوانان برای ازدواج،‌ تجملات و چشم و هم چشمی‌ها، توقعات و انتظارات بی حد و اندازه اطرافیان است، در حالی‌که سادگی و بی آلایشی در ازدواج اسلامی توصیه شده است.

۵- مهریه‌های سنگین: حضرت خدیجه(س) مهریه ازدواجش را از مال خودش قرار داد و ضامن مهر خود شد. عدّه‌ای به این امر اعتراض کردند، ‌ابوطالب(ع) جواب داد: «اگر شوهران دیگر مانند فرزند برادر من باشند، زنان به گران‌ترین قیمت‌ها و بیشترین مهریه آنان را طلب خواهند کرد و اگر مانند شما باشند مهر گران از ایشان طلب خواهند نمود»

حال مقایسه کنید مهریه این ازدواج را با مهریه‌های سنگین و غیر معقول امروز که اغلب مردان توان پرداخت آن را ندارند و قرار دادن چنین مهریه‌هایی که خارج از توان اقتصادی مردان است عقد را دچار مشکل می‌کند.

۶- زندگی بعد از ازدواج: بعد از ازدواج نیز، زندگی مشترک پیامبر و خدیجه (س)، الگوی کاملی از زندگی زناشویی برای مردان و زنان مسلمان است، با یک زندگی درخشان و اخلاق و رفتار خیره کننده، همه را بهت زده کردند. خدیجه در برابر فرستاده خداوند همواره فروتن و خاضع بود خود را کنیز خدمتگزار و یا همراه و همدم پیامبر می‌دانست از هیچ کوششی در خدمت رسانی به رسول خدا دریغ نمی‌کرد. تمام اموال و دارایی خود را با افتخار، در راه گسترش ندای توحید، در اختیار همسرش قرار داد، او به حق می‌دانست که خوب شوهر داری کردن، جهاد در راه خداوند است و سراسر زندگی مشترکش را اینگونه سپری کرد.

دختران و زنان و نیز مردان جامعه اسلامی باید در راه کسب نجابت، پاکی و درایت،‌ شهامت و شجاعت و وقار و متانت، خردمندی و نواندیشی، صداقت و راستگویی، سخاوت و کرامت، امانت داری و خدمتگزاری، زندگی این زوج نمونه تاریخ را الگوی عملی خود قرار دهند.

با توجه به این سخنان، می‌توان گفت: برای رسیدن به معیارهای صحیح ازدواج اسلامی باید جوانان در راه کسب تجربه و شناخت و آگاهی بیشتر، با افراد آگاه مشورت کنند و کتب مفیدی که در این زمینه نوشته شده است را بخوانند، بین ملاک‌های واقعی و غیر واقعی تمایز قائل شوند و خود را اسیر معیارهای خیالی و خود ساخته و خرافی نکنند. تجملّات و توقعات بیش از اندازه را کنار بگذارند و واقعیات را آنگونه که هست بپذیرند. مهریه‌های سنگین را قبول نکنند. به اخلاق و رفتارهای مطلوب و ارزشی بهای بیشتری بدهند و زندگی مشترک خود را بر پایه‌های صداقت، صمیمیت، احترام و محبت بنا گذاری کنند.

آری اغلب طلاق‌ها، برخی از جرم‌ها و رواج فحشا، اسراف، تأخیر ازدواج، نابسامانی روابط همسران همه و همه ناشی از فاصله گرفتن از الگوهای دینی است.